ریسک‌ در بورس به چه معناست؟


ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معامله‌گران حرفه‌ای به کمک ابزارها و استراتژی‌های مدیریت ریسک تلاش می‌کنند که ریسک سرمایه‌گذاری‌هایشان را به حداقل و بازدهی آن‌ها را به حداکثر برسانند

آشنایی با مدیریت ریسک در سرمایه گذاری و انواع آن

مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

برای آشنایی بهتر با مفهوم مدیریت ریسک در سرمایه گذاری؛ فرض کنید می‌خواهیم سرمایه‌گذاری ساده‌ای انجام بدهیم. قصدمان این است که یک ماشین بخریم و با این ماشین در اسنپ کار کنیم. دقت کنید که همین سرمایه‌گذاری ساده هم ریسک‌های خاص خودش را دارد: ممکن است تصادف کنیم و ماشین‌مان آسیب جدی ببیند، ممکن است شرکت اسنپ تعطیل شود، ممکن است ماشین‌مان را بدزدند، ممکن است قیمت بنزین دو برابر شود و ریسک‌های دیگری از این قبیل. نکته اینجاست که با وجود همهٔ این ریسک‌ها، از بازدهی مورد انتظارمان که همان درآمد ناشی از کار در اسنپ است، چشم‌پوشی نمی‌کنیم و همچنان این سرمایه‌گذاری را انجام می‌دهیم. نکتهٔ دیگر این است که با استفاده از ابزارهایی مانند بیمه ریسک‌های این سرمایه‌گذاری را به حداقل می‌رسانیم.

حال اگر ریسک این سرمایه‌گذاری از حدی فراتر برود، احتمالاً تصمیم می‌گیریم که سراغ این کار نرویم. همچنین اگر فرصت سرمایه‌گذاری دیگری پیش بیاید که ریسک آن در همین حد است و انتظار بازدهی بهتری از آن داریم، ممکن است تصمیم بگیریم که به جای کار در اسنپ، سراغ آن کار برویم.

مفهوم ریسک در بازارهای مالی هم تقریباً همین است و سرمایه‌گذاران حرفه‌ای سعی می‌کنند سراغ سرمایه‌گذاری‌هایی بروند که ریسک‌شان معقول باشد و با استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک، این ریسک را هم کنترل می‌کنند.

مدیریت ریسک در سرمایه‌گذاری یعنی چه؟

در بازار سهام، ارتباط مستقیمی بین ریسک و بازده وجود دارد. به‌طور کلی، ریسک بیشتر به معنی انتظار بازدهی بیشتر است. از این لحاظ می‌توان سرمایه‌گذاری را با شرط‌بندی مقایسه کرد: گزینه‌ای که احتمال وقوعش پایین‌تر است، در صورتی که محقق شود جایزه بزرگ‌تری خواهد داشت.

در زبان سرمایه‌گذاری، مدیریت ریسک به فرایندی گفته می‌شود که طی آن ابتدا ریسک‌های مختلف شناسایی و ارزیابی می‌شوند و سپس برای به‌حداقل‌رساندن این ریسک‌ها، استراتژی‌هایی مشخصی در پیش گرفته می‌شود. پس می‌شود گفت مدیریت ریسک ۲ مرحله کلی دارد:

  1. شناسایی و ارزیابی ریسک‌های موجود
  2. طراحی استراتژی‌های مناسب برای مدیریت و به‌حداقل رساندن ریسک‌ها

صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟

همان‌طور که اشاره کردیم، هر نوع سرمایه‌گذاری با مقدار مشخصی ریسک همراه است و کسی که این ریسک را می‌پذیرد انتظار دارد که پذیرش این ریسک همراه با مقدار مشخصی بازدهی یا سود باشد.

به عنوان مثالی ساده، نرخ سود بانکی در ایران را در نظر بگیرید که چیزی در حدود ۱۸ تا ۲۰درصد است. این سود بدون ریسک است، زیرا پرداخت آن را بانک تضمین کرده است. حال اگر بخواهیم سرمایه‌مان را به جای بانک در بازار سهام سرمایه‌گذاری کنیم، انتظار داریم که سودمان دست‌کم بیشتر از ۲۰درصد باشد، زیرا ریسک بازار سهام بیشتر از ریسک سپرده‌گذاری در بانک است.

به این سود که سرمایه‌گذار بابت تحمل ریسک انتظار دارد به آن دست پیدا کند، «صرف ریسک» یا «risk premium» می‌گویند. به بیان خیلی ساده، به اختلاف بازده دارایی با بازده سرمایه‌گذاری بدون ریسک، صرف ریسک می‌گویند. مثلاً اگر نرخ سود بدون ریسک ۲۰درصد باشد و ما با پول‌مان در بازار سرمایه سهام خریده باشیم و انتظار سود ۴۰درصدی از این سهام را داشته باشیم، صرف ریسک‌مان ۲۰درصد خواهد بود.

نکته: ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معامله‌گران حرفه‌ای به کمک ابزارها و استراتژی‌های مدیریت ریسک تلاش می‌کنند که ریسک سرمایه‌گذاری‌هایشان را به حداقل و بازدهی آن‌ها را به حداکثر برسانند.

انواع ریسک در سرمایه‌گذاری

به‌طور کلی، در بازارهای مالی ۲ نوع ریسک وجود دارد: ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک.

ریسک سیستماتیک

همان‌طور که از نامش پیداست، این نوع ریسک کل «سیستم» را تهدید می‌کند که در اینجا سیستم همان نظام اقتصادی است. به زبان خودمانی، ریسک سیستماتیک ریسکی است که کل نظام اقتصادی کشور با آن طرف است و در نتیجه بازار سهام و به‌تبع آن تک‌تک سهام قابل معامله در بازار را تحت تأثیر می‌گذارد.

تورم، تغییرات نرخ بهره، رکود اقتصادی، جنگ و هر رویداد دیگری که اقتصاد کلان را تحت تأثیر بگذارد ریسک سیستماتیک به حساب می‌آید. در بازار سرمایه، این ریسک را نمی‌شود حذف کرد و به آن «ریسک بازار» هم می‌گویند. اما «دارایی‌های امن» مانند طلا گزینه مناسبی برای مدیریت این نوع ریسک به ریسک‌ در بورس به چه معناست؟ شمار می‌آیند.

نکته: در دوره‌هایی که اقتصاد جهان دچار بحران یا رکود می‌شود، سرمایه‌گذاران به سمت طلا هجوم می‌برند و قیمت جهانی طلا افزایش پیدا می‌کند.

ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معامله‌گران حرفه‌ای به کمک ابزارها و استراتژی‌های مدیریت ریسک تلاش می‌کنند که ریسک سرمایه‌گذاری‌هایشان را به حداقل و بازدهی آن‌ها را به حداکثر برسانند

ریسک غیرسیستماتیک

ریسکی است که به یک شرکت یا صنعت منحصر است و کل بازار یا اقتصاد را تهدید نمی‌کند. برای مثال، ممکن است سهام یک شرکت پتروشیمی را بخرید که خوراک و منبع انرژی آن گاز طبیعی است. دست بر قضا در زمستان، هوا بسیار سرد می‌شود و مصرف گاز در کشور بالا می‌رود و به‌ناچار گاز پتروشیمی شما هم قطع می‌شود. دقت کنید که این مشکل مربوط به شرکت‌هایی است که گاز مصرف می‌کنند و شرکت‌های دیگر چنین مشکلی ندارند. این نوع ریسک را ریسک غیرسیستماتیک می‌گوییم.

تغییر تعرفه واردات خودرو، تغییر نرخ خوراک پتروشیمی‌ها، تغییر نرخ سوخت شرکت‌های سیمانی، تغییر نرخ بهره مالکانه معادن و تغییرات نرخ ارز نمونه‌هایی از ریسک غیرسیستماتیکند.

نکته: ریسک غیرسیستماتیک را می‌شود با متنوع‌سازی سبد سهام کاهش داد. سبدی که از سهام چند شرکت از چند صنعت مختلف تشکیل شده باشد، ریسک غیرسیستماتیک بسیار کمی دارد.

روش‌های مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

به‌طور کلی می‌شود از ۳ استراتژی برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری استفاده کرد: معامله در جهت روند بازار، متنوع‌سازی سبد سرمایه‌گذاری و استفاده از حد ضرر.

معامله در جهت روند بازار

این استراتژی را بیشتر تحلیلگران تکنیکال به کار می‌گیرند، ولی استراتژی مناسب و عاقلانه‌ای است. منظور از معامله در جهت روند بازار در بورس ایران هم این است که زمانی برای خرید سهم اقدام کنیم که بورس روند صعودی دارد. در دوره‌های صعودی، اکثر سهام قابل‌معامله در بورس، به دلایل بنیادی و غیربنیادی، روند صعودی دارند و احتمال زیان در این دوره‌ها کمتر است.

متنوع‌سازی سبد

برای تشکیل یک سبد سرمایه‌گذاری متنوع که ریسک غیرسیستماتیک پایینی داشته باشد، معمولاً باید سراغ سهام چند شرکت از چند صنعت مختلف برویم و بخشی از سبد را هم به صندوق‌های درآمد ثابت و صندوق‌های کالایی با پشتوانه طلا اختصاص بدهیم.

در این حالت، ممکن است قیمت چند سهم سبدمان کاهش پیدا کند، ولی افزایش قیمت سهم‌های دیگرمان این زیان را جبران خواهد کرد. صندوق‌های درآمد ثابت هم بخش بدون ریسک سبدمان را تشکیل می‌دهد و می‌توان روی درآمد ماهانه آن حساب کرد.

استفاده از حد ضرر

یکی دیگر از ابزارهای مدیریت سرمایه تعیین حد ضرر است. در این استراتژی، معامله‌گر قیمت مشخصی را به عنوان حد ضرر تعیین می‌کند و اگر قیمت سهامی که خریده زیر حد ضرر برود، سهم را می‌فروشد.

مثلاً فرض کنید سهمی را به قیمت ۱۰۰۰ تومان خریده‌ایم و حد ضرر آن را ۸۵۰ تومان در نظر گرفته‌ایم. اگر قیمت سهم زیر ۸۵۰ تومان برود، حد ضررمان فعال شده است و باید سهم را بفروشیم و از آن خارج شویم. حد ضرر نوعی سپر ایمنی در برابر نوسان‌های بازار سرمایه است و باعث می‌شود ضرر معامله‌گر در یک معامله از حد خاصی فراتر نرود.

مفهوم تعادل در ریسک چیست؟

درست است که بازدهی مناسب با ریسک در سرمایه گذاری همراه است، اما اگر سراغ ریسک‌های عجیب‌وغریب برویم نباید حتماً انتظار بازدهی‌های عجیب‌وغریب داشته باشیم. مثال ساده‌اش بلیت بخت‌آزمایی و قمار است. وقتی پول زیادی را روی گزینه‌ای شرط‌بندی می‌کنیم که احتمال وقوعش زیر یک درصد است، باید ۹۹درصد احتمال بدهیم که پول‌مان را از دست خواهیم داد! در چنین حالتی دیگر صحبت از سرمایه‌گذاری معنایی ندارد و باید از قمار و بخت‌آزمایی صحبت کرد!

تعادل در ریسک به این معناست که باید تلاش کنیم با حداقلی از ریسک، بازدهی معقولی کسب کنیم. مثلا اگر سود بدون ریسک ۲۰درصد است، باید به دنبال گزینه‌های کم‌ریسکی باشیم که انتظار می‌رود سودشان بیشتر از ۲۰درصد باشد.

برای مثال سهمی که نسبت P/E آن عدد چهار است و قرار است مجمع سالانه آن شش ماه دیگر برگزار شود و دو ماه بعد از مجمع سود تقسیمی به حساب سهامداران واریز شود، می‌تواند طی هشت ماه بازدهی ۲۵درصدی ایجاد کند. چنین سهمی را می‌توانیم گزینه‌ای کم‌ریسک با بازدهی مناسب در نظر بگیریم.

سهمی هم که زیان انباشته زیادی دارد و انتظار نمی‌رود به‌زودی روند سودسازی آن تغییر کند و فقط با خبر افزایش سرمایه و شایعه افزایش نرخ محصول قیمتش بالا و پایین می‌رود، ریسک بسیار بالایی دارد و خرید آن حکم قمار را خواهد داشت.

جمع‌بندی

ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود ندارد. اما این نکته به آن معنا نیست که برای رسیدن به سود بیشتر باید حتماً ریسک بیشتری متحمل شویم! برای موفقیت در بازار سرمایه باید تلاش کنیم ریسک‌های مربوط به سرمایه‌گذاری‌هایمان را بشناسیم و با ابزارهای مناسب سعی کنیم این ریسک را به حداقل برسانیم. انتخاب سهامی که وضعیت بنیادی مناسبی دارند، متنوع‌سازی سبد و تعیین حد ضرر از متداول‌ترین استراتژی‌ها برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری است.

مدیریت ریسک در بورس چیست؟

به فرآیند شناسایی، تحلیل و کنترل عواملی که ممکن است باعث ضررهای بالقوه در سرمایه‌گذاری گردد، مدیریت ریسک گفته می‌شود. اساسا مدیریت ریسک زمانی اتفاق می‌افتد که یک سرمایه‌گذار یا مدیر صندوق، پتانسیل زیان‌های یک سرمایه‌گذاری را تجزیه و تحلیل کرده و سعی می‌کند تا با توجه به اهداف سرمایه‌گذاری یا سطح تحمل ریسک صندوق، اقدام مناسب را انجام دهد.

هر سرمایه‌گذاری درجاتی از ریسک را شامل می‌شود. برای مثال، ریسک صندوق‌های درآمد ثابت نزدیک به صفر و یا املاک و مستغلات در بازارهای با تورم شدید، بسیار بالا در نظر گرفته می‌شود. هر شخص با توجه به میزان ریسک‌پذیری، می‌تواند نوع سرمایه‌گذاری متناسب با روحیات خود را برگزیند. برای درک بهتر مفهوم مدیریت ریسک در بورس بهتر است با مفهوم ریسک آشنا شویم. درک مفهوم ریسک می‌تواند به سرمایه‌گذاران کمک کند تا فرصت‌ها، مبادلات و هزینه‌های مرتبط با سرمایه‌گذاری را ریسک‌ در بورس به چه معناست؟ بهتر کنترل کنند.

ریسک چیست؟

ریسک در معنای لغوی یعنی خطر کردن و خطرپذیری و در اصطلاح مالی، نوسانات بازدهی مورد انتظار است. به عبارت ساده‌تر ریسک همان احتمال اختلاف میان میزان بازده واقعی و بازده مورد انتظار است. در نتیجه، وقتی از ریسک یک دارایی صحبت می‌شود، تغییرات احتمالی بازده آن دارایی در آینده مورد نظر است.

ارتباط ریسک و بازده با یکدیگر

ریسک در دنیای سرمایه‌گذاری از بازده جدایی‌ناپذیر است. مدیریت ریسک در بورس، همیشه براساس ارتباطی که بین ریسک و ﺑﺎزده وﺟود دارد، انجام می‌شود. هر چه یک سرمایه‌گذاری ریسک بیشتری داشته باشد، می‌توان انتظار بازده بالاتری نیز از آن داشت. البته در حین بررسی بازده، باید به مفاهیم بازده مورد انتظار و بازده تحقق یافته نیز توجه داشت. بازده مورد انتظار، مقدار بازده‌ای است که سرمایه گذار “انتظار” دارد آن را در مدت زمان مشخصی کسب کند. بازده “تحقق یافته” بازده‌ای است که سرمایه‌گذار به‌واسطه سرمایه‌گذاری خود در پایان مدت مورد نظر به دست می‌آورد.

ارزیابی ریسک

برای مدیریت ریسک در بورس ابتدا باید بتوان آن را ارزیابی کرد. به صورت کلی می‌توانید با طی کردن سه گام، ریسک را برآورد کنید:

شناسایی ریسک:

اولین قدم برای ارزیابی، شناسایی نوع ریسک است. در این مرحله متوجه خواهید شد چقدر می‌توان ریسک را کنترل کرد. مثلا، ریسک ناشی از رویدادهای اقتصادی خارج از کنترل سرمایه‌گذار بوده و نمی‌توان از آن دوری کرد.

میزان تاثیر:

زمانی که ریسک‌ها شناسایی شدند، باید اهمیت آن‌ها را ارزیابی کرد. بعد از آن، ریسک‌های پیش‌بینی شده باید بر اساس درصد احتمال وقوع رتبه‌بندی شوند.

تعیین استراتژی:

زمانی که ریسک‌ها را بر اساس احتمال رتبه‌بندی کردید، باید استراتژی‌هایی را برای مدیریت آن‌ها به کار بگیرید.

استراتژی‌های مدیریت ریسک در بورس

پس از اینکه ریسک را ارزیابی کردید، قدم بعدی مدیریت ریسک در بورس، مشخص کردن استراتژی است. در ادامه به بررسی برخی از استراتژی‌های مدیریت ریسک می‌پردازیم.

انتقال

در این استراتژی سعی می‌شود تا با بستن قرارداد یا اقدامات مشابه، بخش دیگری عواقب ریسک را بر عهده بگیرد. برای نمونه، بیمه کردن یکی از راه‌های انتقال ریسک است. نوع دیگری از استراتژی انتقال، پذیرش جمعی ریسک است. در این روش، ریسک به صورت قراردادی به نهاد دیگری منتقل نمی‌شود؛ اما زیان حاصله بین تمام اعضا تقسیم می‌گردد.

اجتناب

همان‌طور که از نامش پیداست، اجتناب یعنی از فعالیتی که منجر به ایجاد ریسک می‌شود دوری کنیم. این فعالیت می‌تواند شامل نخریدن یک دارایی خاص باشد یا صرف نظر از ورود به یک کسب و کار. در نگاه اول شاید راه حل مناسبی به نظر برسد؛ اما توجه داشته باشید که به واسطه اتخاذ این استراتژی، از همه سود‌های بالقوه که به واسطه ریسک کردن ممکن است بدست آورید، چشم‌پوشی کرده‌اید.

کاهش

این استراتژی شامل همه روش‌هایی است که به کمک آن‌ها می‌توان زیان ناشی از ریسک را کاهش داد. مثلا در یک سایت ساختمانی همه افراد موظف به پوشیدن کلاه ایمنی هستند. این موضوع شاید از وقوع حادثه جلوگیری نکند، اما می‌تواند صدمات ناشی از حوادث را کاهش دهد.

پذیرش

پذیرش ریسک به معنی پذیرفتن تبعات ناشی از ریسک است. گاهی برخی از ریسک‌ها بر کل بازار و نه فقط سهام یک شرکت یا صنعت خاص تأثیر می‌گذارد. این دسته از ریسک‌ها قابل اجتناب نیستند و یا هزینه مقابله با آن‌ها بسیار سنگین است. به این دسته از ریسک‌ها اصطلاحا “ریسک سیستماتیک” گفته می‌شود. به عنوان نمونه در این زمینه، کشوری را در نظر بگیرید که درگیر جنگ شده است. اجتناب از عواقبی که جنگ برای یک کشور به همراه دارد، تقریبا غیرممکن است.

چگونگی مدیریت ریسک در بورس

یادگیری نحوه مدیریت ریسک در بورس برای معامله‌گران یک امر ضروری است. اگر به دنبال رسیدن به بازده مورد انتظار در سرمایه‌گذاری خود هستند باید نکات زیر را در نظر داشته باشید:

شناخت بازار

مهمترین قدم برای ورود به بازار بورس، آشنایی با بازار سرمایه است. زمانی که با بازار بورس آشنا باشید، می‌توانید زمان مناسب برای خرید و فروش یک سهم را تخمین بزنید. برای این منظور، کمک گرفتن از تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی و تابلوخوانی می‌تواند به شما کمک فراوانی کند.

مشخص کردن حد سود و زیان

از آنجایی که نمی‌توان از نتیجه هیچ سرمایه‌گذاری صد درصد اطمینان داشت، تعیین حد سود و زیان یک امر ضروری است. شما باید با بررسی شرایط و آگاهی از حیطه‌ای که در آن سرمایه‌گذاری می‌کنید، بازه مناسب بازدهی برای خود را مشخص کنید و با کسب سود یا ضرر به اندازه‌ای که تعیین کردید، دارایی خود را بفروشید. این کار از ضررهای هنگفت هنگام نامناسب بودن وضعیت بازار جلوگیری می‌کند.

بررسی نقدشوندگی سهام

بهتر است تعداد خریداران و فروشندگان سهام انتخابی خود را تحت نظر داشته باشید. چرا که با این کار می‌توانید پیش از تشکیل صف‌های خرید یا فروش برای سهامتان تصمیم‌گیری کنید.

متنوع کردن سبد سرمایه‌گذاری

هنگامی که تصمیم به سرمایه‌گذاری می‌گیرید، مهم است که همه سرمایه خود را به یک واحد خاص اختصاص ندهید. به این دلیل که با این کار اگر یک واحد اقتصادی دچار نوسان شود، همه دارایی شما را درگیر نخواهد کرد. به این صورت می‌توانید ریسک و سرمایه خود را مدیریت کنید.

استفاده از صندوق‌های سرمایه‌گذاری

اگر فرصت کافی برای آموزش بورس ندارید، صندوق‌های سرمایه‌گذاری گزینه مطلوبی برای شما هستند. سرمایه‌گذاری در صندوق های سرمایه گذاری به معنی سپردن مدیریت سرمایه خودتان به گروهی از افراد خبره و با تجربه است تا به جای شما، شرایط را تحلیل کرده و بهترین تصمیم را بگیرند. در این صورت نه نیازی به صرف زمان و هزینه برای یادگیری روش‌های تحلیل و خرید و فروش سهام دارید و نه لازم است که خودتان را درگیر تصمیم‌گیری‌هایی کنید که بعضا بسیار حساس و پر اضطراب هستند.

سوالات متداول

مدیریت ریسک در بورس چیست؟

به فرآیند شناسایی، تحلیل و کنترل عواملی که ممکن است باعث ضررهای بالقوه در سرمایه‌گذاری گردد، مدیریت ریسک گفته می‌شود.

استراتژی‌های مدیریت ریسک در بورس کدام است؟

انتقال، اجتناب، کاهش و پذیرش

ریسک به چه معنا است؟

ریسک در لغت به معنای خطر کردن و خطرپذیری است و در اصطلاح مالی، نوسانات بازدهی مورد انتظار است.

ریسک و بازده چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟

ریسک در دنیای سرمایه‌گذاری از بازده جدایی‌ناپذیر است. مدیریت ریسک در بورس، همیشه براساس ارتباطی که بین ریسک و ﺑﺎزده وﺟود دارد، انجام می‌شود. هر چه یک سرمایه‌گذاری ریسک بیشتری داشته باشد، می‌توان انتظار بازده بالاتری نیز از آن داشت.

آشنایی با مدیریت ریسک در سرمایه گذاری و انواع آن

مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

برای آشنایی بهتر با مفهوم مدیریت ریسک در سرمایه گذاری؛ فرض کنید می‌خواهیم سرمایه‌گذاری ساده‌ای انجام بدهیم. قصدمان این است که یک ماشین بخریم و با این ماشین در اسنپ کار کنیم. دقت کنید که همین سرمایه‌گذاری ساده هم ریسک‌های خاص خودش را دارد: ممکن است تصادف کنیم و ماشین‌مان آسیب جدی ببیند، ممکن است شرکت اسنپ تعطیل شود، ممکن است ماشین‌مان را بدزدند، ممکن است قیمت بنزین دو برابر شود و ریسک‌های دیگری از این قبیل. نکته اینجاست که با وجود همهٔ این ریسک‌ها، از بازدهی مورد انتظارمان که همان درآمد ناشی از کار در اسنپ است، چشم‌پوشی نمی‌کنیم و همچنان این سرمایه‌گذاری را انجام می‌دهیم. نکتهٔ دیگر این است که با استفاده از ابزارهایی مانند بیمه ریسک‌های این سرمایه‌گذاری را به حداقل می‌رسانیم.

حال اگر ریسک این سرمایه‌گذاری از حدی فراتر برود، احتمالاً تصمیم می‌گیریم که سراغ این کار نرویم. همچنین اگر فرصت سرمایه‌گذاری دیگری پیش بیاید که ریسک آن در همین حد است و انتظار بازدهی بهتری از آن داریم، ممکن است تصمیم بگیریم که به جای کار در اسنپ، سراغ آن کار برویم.

مفهوم ریسک در بازارهای مالی هم تقریباً همین است و سرمایه‌گذاران حرفه‌ای سعی می‌کنند سراغ سرمایه‌گذاری‌هایی بروند که ریسک‌شان معقول باشد و با استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک، این ریسک را هم کنترل می‌کنند.

مدیریت ریسک در سرمایه‌گذاری یعنی چه؟

در بازار سهام، ارتباط مستقیمی بین ریسک و بازده وجود دارد. به‌طور کلی، ریسک بیشتر به معنی انتظار بازدهی بیشتر است. از این لحاظ می‌توان سرمایه‌گذاری را با شرط‌بندی مقایسه کرد: گزینه‌ای که احتمال وقوعش پایین‌تر است، در صورتی که محقق شود جایزه بزرگ‌تری خواهد داشت.

در زبان سرمایه‌گذاری، مدیریت ریسک به فرایندی گفته می‌شود که طی آن ابتدا ریسک‌های مختلف شناسایی و ارزیابی می‌شوند و سپس برای به‌حداقل‌رساندن این ریسک‌ها، استراتژی‌هایی مشخصی در پیش گرفته می‌شود. پس می‌شود گفت مدیریت ریسک ۲ مرحله کلی دارد:

  1. شناسایی و ارزیابی ریسک‌های موجود
  2. طراحی استراتژی‌های مناسب برای مدیریت و به‌حداقل رساندن ریسک‌ها

صرف ریسک در سرمایه‌گذاری چیست؟

همان‌طور که اشاره کردیم، هر نوع سرمایه‌گذاری با مقدار مشخصی ریسک همراه است و کسی که این ریسک را می‌پذیرد انتظار دارد که پذیرش این ریسک همراه با مقدار مشخصی بازدهی یا سود باشد.

به عنوان مثالی ساده، نرخ سود بانکی در ایران را در نظر بگیرید که چیزی در حدود ۱۸ تا ۲۰درصد است. این سود بدون ریسک است، زیرا پرداخت آن را بانک تضمین کرده است. حال اگر بخواهیم سرمایه‌مان را به جای بانک در بازار سهام سرمایه‌گذاری کنیم، انتظار داریم که سودمان دست‌کم بیشتر از ۲۰درصد باشد، زیرا ریسک بازار سهام بیشتر از ریسک سپرده‌گذاری در بانک است.

به این سود که سرمایه‌گذار بابت تحمل ریسک انتظار دارد به آن دست پیدا کند، «صرف ریسک» یا «risk premium» می‌گویند. به بیان خیلی ساده، به اختلاف بازده دارایی با بازده سرمایه‌گذاری بدون ریسک، صرف ریسک می‌گویند. مثلاً اگر نرخ سود بدون ریسک ۲۰درصد باشد و ما با پول‌مان در بازار سرمایه سهام خریده باشیم و انتظار سود ۴۰درصدی از این سهام را داشته باشیم، صرف ریسک‌مان ۲۰درصد خواهد بود.

نکته: ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معامله‌گران حرفه‌ای به کمک ابزارها و استراتژی‌های مدیریت ریسک تلاش می‌کنند که ریسک سرمایه‌گذاری‌هایشان را به حداقل و بازدهی آن‌ها را به حداکثر برسانند.

انواع ریسک در سرمایه‌گذاری

به‌طور کلی، در بازارهای مالی ۲ نوع ریسک وجود دارد: ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک.

ریسک سیستماتیک

همان‌طور که از نامش پیداست، این نوع ریسک کل «سیستم» را تهدید می‌کند که در اینجا سیستم همان نظام اقتصادی است. به زبان خودمانی، ریسک سیستماتیک ریسکی است که کل نظام اقتصادی کشور با آن طرف است و در نتیجه بازار سهام و به‌تبع آن تک‌تک سهام قابل معامله در بازار را تحت تأثیر می‌گذارد.

تورم، تغییرات نرخ بهره، رکود اقتصادی، جنگ و هر رویداد دیگری که اقتصاد کلان را تحت تأثیر بگذارد ریسک سیستماتیک به حساب می‌آید. در بازار سرمایه، این ریسک را نمی‌شود حذف کرد و به آن «ریسک بازار» هم می‌گویند. اما «دارایی‌های امن» مانند طلا گزینه مناسبی برای مدیریت این نوع ریسک به شمار می‌آیند.

نکته: در دوره‌هایی که اقتصاد جهان دچار بحران یا رکود می‌شود، سرمایه‌گذاران به سمت طلا هجوم می‌برند و قیمت جهانی طلا افزایش پیدا می‌کند.

ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود نخواهد داشت. معامله‌گران حرفه‌ای به کمک ابزارها و استراتژی‌های مدیریت ریسک تلاش می‌کنند که ریسک سرمایه‌گذاری‌هایشان را به حداقل و بازدهی آن‌ها را به حداکثر برسانند

ریسک غیرسیستماتیک

ریسکی است که به یک شرکت یا صنعت منحصر است و کل بازار یا اقتصاد را تهدید نمی‌کند. برای مثال، ممکن است سهام یک شرکت پتروشیمی را بخرید که خوراک و منبع انرژی آن گاز طبیعی است. دست بر قضا در زمستان، هوا بسیار سرد می‌شود و مصرف گاز ریسک‌ در بورس به چه معناست؟ در کشور بالا می‌رود و به‌ناچار گاز پتروشیمی شما هم قطع می‌شود. دقت کنید که این مشکل مربوط به شرکت‌هایی است که گاز مصرف می‌کنند و شرکت‌های دیگر چنین مشکلی ندارند. این نوع ریسک را ریسک غیرسیستماتیک می‌گوییم.

تغییر تعرفه واردات خودرو، تغییر نرخ خوراک پتروشیمی‌ها، تغییر نرخ سوخت شرکت‌های سیمانی، تغییر نرخ بهره مالکانه معادن و تغییرات نرخ ارز نمونه‌هایی از ریسک غیرسیستماتیکند.

نکته: ریسک غیرسیستماتیک را می‌شود با متنوع‌سازی سبد سهام کاهش داد. سبدی که از سهام چند شرکت از چند صنعت مختلف تشکیل شده باشد، ریسک غیرسیستماتیک بسیار کمی دارد.

روش‌های مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

به‌طور کلی می‌شود از ۳ استراتژی برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری استفاده کرد: معامله در جهت روند بازار، متنوع‌سازی سبد سرمایه‌گذاری و استفاده از حد ضرر.

معامله در جهت روند بازار

این استراتژی را بیشتر تحلیلگران تکنیکال به کار می‌گیرند، ولی استراتژی مناسب و عاقلانه‌ای است. منظور از معامله در جهت روند بازار در بورس ایران هم این است که زمانی برای خرید سهم اقدام کنیم که بورس روند صعودی دارد. در دوره‌های صعودی، اکثر سهام قابل‌معامله در بورس، به دلایل بنیادی و غیربنیادی، روند صعودی دارند و احتمال زیان در این دوره‌ها کمتر است.

متنوع‌سازی سبد

برای تشکیل یک سبد سرمایه‌گذاری متنوع که ریسک غیرسیستماتیک پایینی داشته باشد، معمولاً باید سراغ سهام چند شرکت از چند صنعت مختلف برویم و بخشی از سبد را هم به صندوق‌های درآمد ثابت و صندوق‌های کالایی با پشتوانه طلا اختصاص بدهیم.

در این حالت، ممکن است قیمت چند سهم سبدمان کاهش پیدا کند، ولی افزایش قیمت سهم‌های دیگرمان این زیان را جبران خواهد کرد. صندوق‌های درآمد ثابت هم بخش بدون ریسک سبدمان را تشکیل می‌دهد و می‌توان روی درآمد ماهانه آن حساب کرد.

استفاده از حد ضرر

یکی دیگر از ابزارهای مدیریت سرمایه تعیین حد ضرر است. در این استراتژی، معامله‌گر قیمت مشخصی را به عنوان حد ضرر تعیین می‌کند و اگر قیمت سهامی که خریده زیر حد ضرر برود، سهم را می‌فروشد.

مثلاً فرض کنید سهمی را به قیمت ۱۰۰۰ تومان خریده‌ایم و حد ضرر آن را ۸۵۰ تومان در نظر گرفته‌ایم. اگر قیمت سهم زیر ۸۵۰ تومان برود، حد ضررمان فعال شده است و باید سهم را بفروشیم و از آن خارج شویم. حد ضرر نوعی سپر ایمنی در برابر نوسان‌های بازار سرمایه است و باعث می‌شود ضرر معامله‌گر در یک معامله از حد خاصی فراتر نرود.

مفهوم تعادل در ریسک چیست؟

درست است که بازدهی مناسب با ریسک در سرمایه گذاری همراه است، اما اگر سراغ ریسک‌های عجیب‌وغریب برویم نباید حتماً انتظار بازدهی‌های عجیب‌وغریب داشته باشیم. مثال ساده‌اش بلیت بخت‌آزمایی و قمار است. وقتی پول زیادی را روی گزینه‌ای شرط‌بندی می‌کنیم که احتمال وقوعش زیر یک درصد است، باید ۹۹درصد احتمال بدهیم که پول‌مان را از دست خواهیم داد! در چنین حالتی دیگر صحبت از سرمایه‌گذاری معنایی ندارد و باید از قمار و بخت‌آزمایی صحبت کرد!

تعادل در ریسک به این معناست که باید تلاش کنیم با حداقلی از ریسک، بازدهی معقولی کسب کنیم. مثلا اگر سود بدون ریسک ۲۰درصد است، باید به دنبال گزینه‌های کم‌ریسکی باشیم که انتظار می‌رود سودشان بیشتر از ۲۰درصد باشد.

برای مثال سهمی که نسبت P/E آن عدد چهار است و قرار است مجمع سالانه آن شش ماه دیگر برگزار شود و دو ماه بعد از مجمع سود تقسیمی به حساب سهامداران واریز شود، می‌تواند طی هشت ماه بازدهی ۲۵درصدی ایجاد کند. چنین سهمی را می‌توانیم گزینه‌ای کم‌ریسک با بازدهی مناسب در نظر بگیریم.

سهمی هم که زیان انباشته زیادی دارد و انتظار نمی‌رود به‌زودی روند سودسازی آن تغییر کند و فقط با خبر افزایش سرمایه و شایعه افزایش نرخ محصول قیمتش بالا و پایین می‌رود، ریسک بسیار بالایی دارد و خرید آن حکم قمار را خواهد داشت.

جمع‌بندی

ریسک مؤلفه اصلی بازار سرمایه است و بدون ریسک بازدهی هم وجود ندارد. اما این نکته به آن معنا نیست که برای رسیدن به سود بیشتر باید حتماً ریسک بیشتری متحمل شویم! برای موفقیت در بازار سرمایه باید تلاش کنیم ریسک‌های مربوط به سرمایه‌گذاری‌هایمان را بشناسیم و با ابزارهای مناسب سعی کنیم این ریسک را به حداقل برسانیم. انتخاب سهامی که وضعیت بنیادی مناسبی دارند، متنوع‌سازی سبد و تعیین حد ضرر از متداول‌ترین استراتژی‌ها برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری است.

سیو سود در بورس به چه معناست؟ | مهم‌ترین استراتژی حفظ سرمایه را بشناس!

سرمایه‌گذاری مسیری است که موفقیت در آن نیاز به استراتژی دارد. راز جلوگیری از زیان در هر سرمایه‌گذاری، محدود کردن ریسک است. شما باید در سرمایه‌گذاری خود استراتژی داشته باشید تا ریسک را به حداقل برسانید. سیو سود نیز یک نوع استراتژی در بازار سرمایه می‌باشد. پیش از ورود به بازار سرمایه به چند تکنیک مؤثر مثل سیو سود مسلط شوید و زیان خود را به حداقل برسانید.

سیو سود در بورس به چه معناست؟

هر زمان سود خود را ذخیره کنید به اصطلاح سیو سود (Save Profit) نموده‌اید. سیو سود یعنی سودی که به شما تعلق گرفته، محقق شود. حفظ سرمایه و سود تعلق گرفته به آن، مستلزم فروش سهام است. سیو سود ، مفهومی کاملاً ساده و ملموس است. به این معنا که با سرمایه‌گذاری روی سهام یک شرکت، سود چشمگیری نصیب شما می‌شود؛ سپس هنگامی که احتمال می‌دهید در آینده سود حاصل شده از دستتان برود، سهام خود را فروخته و سود آن را ذخیره می‌نمایید.

در بورس و همچنین در سایر بازارهای سرمایه‌گذاری، تا زمانی که شما سهام، ملک، طلا، ماشین و . را نفروشید نه صاحب سود شده‌اید و نه ضرر کردید. در بورس، از اختلاف قیمت خرید سهم با قیمت فروش آن (در صورت افزایش) سود حاصل می‌شود.

بارها در بورس شاهد سودهای کلان و حتی رویایی بوده‌ایم اما چیزی بالاتر از واقعیت وجود ندارد. واقعیت این است که همه آن سودها تا زمانی که شما سهام خود را نفروخته‌اید، هنوز متعلق به شما نیستند. کم نبودند معامله‌گرانی که به طمع یک مثبت پنج دیگر، سهم خود را نفروختند و از فردای آن روز گرفتار صف فروش شدند؛ در صورتی که اگر سود خود را ذخیره می‌کردند، دیگر شاهد آب شدن آن سود طلایی در مقابل چشمان خود نبودند!

طمع برای کسب سود بیشتر، به راحتی می‌تواند یک معامله سود ده را به یک زیان ناامیدکننده تبدیل کند. سیو سود یعنی حرص برای کسب سود بیشتر را کنار گذاشته و با قناعت به سود موجود، سهم را بفروشیم. یک معامله‌گر حریص معمولاً سود خود را به معامله‌گران هوشمند می‌دهد.

آموزش راهکارهای سیو سود

پی بردن به زمان مناسب برای فروش سهام و سیو سود کردن به دو عامل مهم بستگی دارد. این دو عامل عبارتند از: دیدگاه زمانی سرمایه‌گذار در خرید سهام و تحلیل (تکنیکال یا بنیادی) سهم که در ادامه بطور مفصل شرح خواهیم داد.

راهکارهای سیو سود بر اساس دیدگاه زمانی

سرمایه‌گذاران در خریدهای خود، معمولاً دیدگاههای متفاوتی دارند. به این معنی که دید برخی سرمایه‌گذاران کوتاه مدت، برخی میان مدت و برخی دیگر بلندمدت می باشد. در انتخاب نوع روش سیو سود ، استراتژی و دیدگاه زمانی افراد تاثیرگذار خواهد بود. بنابراین ابتدا لازم است استراتژی زمانی خود را مشخص نمایید.

دیدگاه کوتاه مدت

افراد با استراتژی کوتاه مدت، سهم را با قصد نگهداری به مدت سه هفته الی سه ماه، خریداری می‌کنند. فرد تحلیل‌های لازم را روی سهم انجام می‌دهد. با رسیدن قیمت سهم به نقطه حمایت نسبت به خرید آن اقدام نموده و سهم را در نقطه مقاومت می‌فروشد. همانطور که می‌دانیم، ممکن است سهم از نظر تکنیکال، مقاومت خود را شکسته و با قدرت بیشتر به رشد خود ادامه دهد. استراتژی سیو سود به ما می‌گوید حتی با فرض رشد بیشتر، اولویت با کاهش ریسک است.

دیدگاه میان مدت

افراد با استراتژی میان مدت در ذخیره سود، سهم را با قصد نگهداری به مدت دو الی شش ماه، خریداری می‌کنند. در دیدگاه میان مدت، با در نظر گرفتن درصد ریسک پذیری افراد، دو استراتژی متفاوت نهفته است.

افراد با ریسک پذیری پایین

افرادی که کمتر ریسک‌پذیر هستند، اصل سرمایه را می‌فروشند و سود آن را نگهداری می‌نمایند. با استفاده از این مدل که بر مبنای خارج کردن اصل سرمایه است، می‌توان اصل سرمایه خود را از آسیب دور نگه داشت.

اصل مبلغ سرمایه‌گذاری را تقسیم بر سود سهام کرده، تعداد سهامی که برابر با مبلغ سود بوده و باید نگهداری شود، بدست می‌آید.

افراد با ریسک پذیری بالاتر

سرمایه‌گذارانی که ریسک‌پذیرتر هستند، سود سهم را فروخته، سیو سود می‌کنند و اصل سرمایه را نگه می‌دارند. این مدل بر مبنای خارج کردن سود می‌باشد. با تقسیم سود سهام بر قیمت روز آن، تعداد سهامی که باید فروخته شود، بدست می‌آید.

برای درک بهتر موضوع، به مثال زیر توجه کنید:

فرض کنید پس از انجام تحلیل‌های مورد نیاز، 10000 سهم شرکت A را با قیمت 2000 تومان خریده‌اید. مبلغ اصل سرمایه شما معادل بیست میلیون تومان شده است. طبق تحلیلهای جدید احتمال می‌دهید سهم بعد از رسیدن به قیمت 2200 تومان، کاهش قیمت پیدا کند. تا قیمت سهام شما به 2200 تومان برسد، دو میلیون تومان سود کسب کرده‌اید. ممکن است احتمال شما غلط از آب دربیاید و سهم از مقاومت 2200 رد شده و به رشد خود ادامه دهد.

در این شرایط از طریق دو راهکار گفته شده، می‌توانید سیو سود کنید.

اگر ریسک‌پذیری شما پایین است، تعدادی از سهام را فروخته و اصل سرمایه خود را خارج کنید. بیست میلیون تومان (اصل سرمایه) را تقسیم بر 2200 تومان (قیمت خرید سهم) می‌کنید. حدود 9,000 برگ از اوراق خود را فروخته و مابقی را نگه می‌دارید. با این کار اصل پول خود را خارج می‌کنید.

اگر ریسک‌پذیری بالاتری دارید، تعدادی از سهام که برابر با سود پولتان است، بفروشید و اصل سرمایه را در سهام نگه دارید. دو میلیون تومان (سود سهام) را تقسیم بر 2200 تومان (قیمت خرید سهم) کنید. حدود 909 برگ از سهام خود را فروخته و مابقی آن را نگه دارید.

دیدگاه بلند مدت

افراد با استراتژی بلندمدت در سیو سود ، سهم را با قصد نگهداری به مدت شش ماه الی یک سال، خریداری می‌کنند. در این دیدگاه، معامله گران به نوسانات زودگذر قیمتی بی‌توجه هستند. آنها در طولانی مدت به تارگت و هدف قیمتی خود دست می‌یابند. معامله‌گران دارای دیدگاه بلند مدت، اصل سرمایه و سود آن را تا پایان بازه زمانی یک ساله نگه می‌دارند.

سایر راهکارها سیو سود

علاوه بر آن دسته استراتژی‌های سیو سود که متکی بر دیدگاه زمانی معامله گران است، چند راهکار دیگر نیز وجود دارد که عبارتند از:

  • توجه به صف خرید سهام: بدیهی است زمانی که سهم مد نظر، مورد تقاضای بسیاری از خریداران باشد، هنوز قابل نگهداری خواهد بود. به عرضه و تقاضای سهم و ورود و خروج نقدینگی به آن دقت نمایید. هر زمان صف‌های خرید در حال ریزش بودند، اقدام به فروش نموده و سود خود را حفظ کنید.
  • فروش پلکانی: در صورتی که قیمت سهم به نقطه مقاومت رسید اما شما از چگونگی ادامه روند آن اطمینان نداشتید، می‌توانید با فروش سهام به صورت پلکانی، از ریسک خود بکاهید. با کاهش سرمایه، ریسکی که متوجه ما می‌شود نیز کاهش یافته و یک پله سیو سود می‌کنید. نصف سهم خود را بفروشید و سود آن را ذخیره نمایید و در انتظار ادامه روند سهم باشید؛ چنانچه روند سهم نزولی بود، مابقی سهام را نیز بفروشید.

چگونه در زمان مناسب سیو سود کنیم؟

علاوه بر راهکارها و مواردی که گفته شد، نکاتی وجود دارند که رعایت آنها موجب یک سیو سود به موقع خواهد شد. در ادامه این نکات را برای شما شرح خواهیم داد:

  • سهامی را برای سیو سود در اولویت قرار دهید که رشدی بیشتر از حد معمول خود داشته است. بطور کلی، سیو سود را در مورد سهامی که به خوبی رشد کرده و سود چشمگیری داشته، انجام دهید.
  • هنگام عرضه سهام توسط سهامداران حقوقی ِ آن و در کل، عرضه‌هایی با حجم مشکوک، سیو سود کاری عاقلانه خواهد بود.
  • سیو سود به صورت پلکانی در برخی شرایط تصمیمی منطقی و هوشمندانه است. می توان طی چند روز فروش سهم و ذخیره سود آن را انجام داده و طی چند روز متوالی سود کرد.
  • اخبار منفی به شدت روی قیمت سهام تاثیر می‌گذارند؛ بنابراین اگر درباره سهامتان خبرهای بدی منتشر شد، شاید بهتر باشد سود موجود را ذخیره کرده و از آن خارج شوید.
  • وقتی سهام در قیمت جدید تثبیت می‌شود، فروش آن یک روش محتاطانه به شمار می‌رود.
  • در استراتژی سیو سود ، جهت پیش‌بینی روند آتی سهم، می‌توان از نمودارها و سایر ابزارهای تحلیلی استفاده نمود.
  • برای تعیین قیمت هدف که در آن قصد فروش و حفظ سود سهام را دارید، علاوه بر خود سهم باید روند کل بازار را درنظر بگیرید.
  • وجود نشانه‌های افت و نزول بنیادی سهام یک شرکت، زنگ هشداری برای سهامدارن آن به شمار می‌رود. فروش و خروج از چنین سهمی کاملاً عاقلانه است. از جمله نشانه‌های مهم ضعف بنیادی یک سهم، می‌توان به ناتوانی در فروش محصولات شرکت اشاره کرد.
  • حتی اگر سهمی ذاتا ارزشمند باشد، فروش حجم زیاد آن توسط سهامداران عمده موجب کاهش شدید قیمت خواهد شد؛ پس اگر سهمی دارید که چنین وضعیتی دارد، سیو سود کنید.

دو وضعیت کلیدی

ما اغلب زمانی دست به سیو سود می‌زنیم که نسبت به ریسک‌ در بورس به چه معناست؟ آینده سهام خود امیدواریم اما تحلیل‌های تکنیکال یا بنیادی سهم کمی نگران‌کننده هستند. شرایطی نیز وجود دارد که در آن سیو سود ضروری است. هنگامی که سهم شما در یکی از وضعیت‌های زیر قرار گرفت، حتما نسبت به فروش آن و ذخیره سود خود اقدام کنید.

  1. خروج چشمگیر نقدینگی از بازار
  2. رشد خارج از انتظار و بیش از حد بازار

گاهی سهم به نقطه مقاومتی خود رسیده و امیدی به رشد بیشتر قیمت آن در کوتاه مدت نیست. با این حال می‌توان به آینده سهم خوشبین بود. در اینجا چند موقعیت برای سهم شما بوجود می‌آید:

الف) نمودار سهم از این محدوده مقاومتی عبور می‌کند.

ب) روند سهم، اصلاح شده و به اصطلاح پولبک می‌زند.

به دلیل نامشخص بودن آینده سهم، فروش و سیو سود آن تصمیم درستی است. در طی فرایند اصلاح سهم، می‌توانید در جای مناسب مجدداً به سهم ورود کنید.

برای مشاهده نمودار سهام مورد نظر خود می‌توانید به سایت ره آورد به نشانی www.rahavard365.com مراجعه کنید.

سیو سود در روند اصلاحی

روند اصلاحی، شرایطی است که قیمت سهم برخلاف جهت اصلی حرکت می‌کند. غالباً منظور از اصلاح، کاهش نسبی قیمت در یک روند صعودی می‌باشد. اگر دید کوتاه مدت به سرمایه‌گذاری خود دارید، در دوران اصلاح سهم، بهترین استراتژی، ذخیره کردن سود و خروج از سهم است. برای افراد با دید میان مدت نیز به سه دلیل سیو سود و فروش بهتر است. این دلایل عبارتند از:

  1. ضعف سهامشان از نظر بنیادی
  2. رسیدن قیمت سهام به حد سود سهامدار
  3. ورود مجدد به سهم با قیمت مطلوب، در فرایند اصلاح

برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله ریزش بازار و دلایل آن مراجعه نمایید.

سیو و ذخیره سود سهام، عملی منطقی و عاقلانه می‌باشد. بازار بورس، بازاری پرریسک است. برخی سرمایه‌گذاران را یک شبه ثروتمند ساخته و به برخی هم وفا ندارد. بهتر است طمع نکرده و به محض آن که در مدتی معقول به سودی مقبول دست یافتید، سود خود را ذخیره کنید.

بیشتر سهم‌ها نوسانی هستند. علاوه بر آن، بازار بورس به خصوص در این روزها پر از تنش و هیجان است. همین دو عامل سبب می‌شود که طی چند روز یک سهم مثبت و چند روز منفی باشد. در چنین بازاری بهتر است سود خود را سیو نموده و سهم را بفروشید؛ در غیراینصورت ممکن است مجبور به فروش سهم همراه با زیان شوید. اگر امروز در طمع یک مثبت پنج دیگر، با سود خارج نشوید، فردا باید با ضرر سهمتان را بفروشید.

اگر سهامی را خریدید و به عنوان مثال، ظرف دو هفته 20% سود نصیبتان شد، آن را بفروشید و سود حاصل را ذخیره کنید. هنگام خرید، انتخاب با شما است. می‌توانید در بین کلیه سهام شرکتهای بورسی، تحلیل و بررسی کرده و یکی را خریداری نمایید. هنگام فروش انتخابی جز صبر کردن برای رسیدن سهم به قیمت مطلوب، ندارید. پس بهتر است سود معقول امروز را دریابید و عادت طمع به سود بیشتر را ترک کنید.

آخرین توصیه: به هنگام مقاومت سهم، سود خود را ذخیره کرده و از آن خارج شوید. در وضعیتی که قیمت سهم به حد ضرر شما برخورد کرد نیز بهترین تصمیم، خروج است.

ریسک تجاری (Business Risk) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

به طور کلی سرمایه گذاری مستلزم پذیرش ریسک است. فرقی نمی کند این سرمایه گذاری در بازار، صنعت، کشاورزی یا بورس اوراق بهادار انجام بگیرد. این مقاله به بررسی یکی از انواع ریسک های مرتبط با سرمایه گذاری به نام ریسک تجاری می پردازد و خواندن آن برای کسانی که قصد سرمایه گذاری در حوزه های مختلف از جمله بازار بورس اوراق بهادار را دارند، می تواند مفید باشد.

ریسک تجاری (Business Risk) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

ریسک تجاری (Business Risk) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

ریسک تجاری

مفهوم ریسک به معنی قرار گرفتن در موقعیتی است که در آن از جنبه‌ای احتمال بروز خطر وجود دارد. با اینحال هر انسانی در زندگی ریسک انجام کارهایی را می پذیرد، حتی در ساده‌ترین و کم تنش‌ترین انواع زندگی. یکی از حوزه هایی که مردم عموماً در آن دست به ریسک می زنند، اقتصاد است. مشارکت در یک پروژه انبوه سازی برای صاحبخانه شدن یا حتی فروش خانه، خرید و فروش ارز، طلا و سکه و همچنین این اواخر سرمایه گذاری در بورس.

گرچه در همه مثال‌های نامبرده شده خطرات زیان مالی وجود دارد اما عموماً مردم به دنبال راه هایی برای سرمایه گذاری می گردند که ریسک کمتری را به دنبال داشته باشد. نکته مهم این است که در بسیاری از اوقات سرمایه گذاری‌های خرد حتی با یک دانش عمومی محدود درباره مکانیزم حوزه‌ای که در آن سرمایه گذاری صورت می گیرد، نیز انجام نمی‌شود.

ریسک تجاری (Business Risk) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

ریسک تجاری عبارت است از قرار گرفتن یک شرکت یا سازمان در برابر عواملی که می توانند منجر به کاهش سود و یا حتی زیان و ورشکستگی آن شود. به نوعی هر چیزی که تهدیدی برای اهداف مالی یک شرکت ریسک‌ در بورس به چه معناست؟ محسوب شود را به عنوان ریسک تجاری آن کسب و کار در نظر می گیریم. فاکتورهای بسیار زیادی در زمینه ریسک تجاری تعیین کننده اند.

این فاکتورها می توانند درون مجموعه قرار داشته باشند یا بیرون از آن. می توانند قابل کنترل باشند یا غیر قابل کنترل. گاهی اوقات مدیریت یک شرکت ممکن است مجموعه را به ورطه ای بکشاند که متحمل ریسک هایی با درجه بالاتر شوند. بنابراین همانطور که می توان از تعاریف و توصیفات بیان شده دریافت، ریسک تجاری اجتناب ناپذیر است و همه بنگاه های اقتصادی در جهان توسط مؤسسات معتبر، ریسک سنجی می شوند تا برای سرمایه گذاران مشخص شود که تا چه حد می توانند به بازدهی سرمایه خود امیدوار باشند. (1)

  • ذائقه مشتری ها و مسائل مربوط به عرضه و تقاضا
  • قیمت تمام شده محصولات برای مشتریان
  • رقابت های اقتصادی
  • شرایط کلی اقتصاد یک کشور
  • تصمیمات سیاسی و اقتصادی مسئولان دولتی
  • سایر اتفاقات غیرمترقبه نظیر شیوع یک بیماری مانند کرونا

مثلاً شاخص بورس داو جونز به عنوان یکی از بازارهای معتبر جهان به محض تأیید خبر شیوع جهان بیماری، در 24 فوریه 2020 به میزان سه درصد ریزش داشت. اما همه عوامل مؤثر بر ریسک تجاری به اندازه کورونا غیرقابل پیشبینی نیستند. (2)

اما نمونه دیگری از عوامل مؤثر بر ریسک تجاری تصمیمات سیاسی و اقتصادی دولت ها است. فرض کنید سهام هر شرکتی که محصولاتش به طور انحصاری در کشور تولید می شود یا واردات آن تعرفه ریسک‌ در بورس به چه معناست؟ های بسیار سنگینی دارد را خریده اید. آن شرکت تنها تولید کننده محصول مورد نظر است و خریدار داخلی چاره ای جز خرید کالای آن شرکت ندارد. بنابراین تقاضا همیشه از عرضه برای محصولات آن شرکت بیشتر است. در نتیجه سهامداران آن شرکت همواره سود می برند و روزگار خوشی را می گذرانند.

حالا اگر سایه سیاست های حمایتی دولت از روی آن کالای خاص برداشته شود و تعرفه واردات کالای مشابه نیز لغو گردد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شرکت مورد نظر دیگر به اندازه گذشته مشتری نخواهد داشت. فروشش کم خواهد شد و سود کمتری به سهامدارانش تعلق می گیرد یا حتی ممکن است به مجموعه ای زیان ده تبدیل شود. به عنوان نمونه صنعت خودروسازی در ایران چنین وضعیتی دارد. یکی از ریسک های تجاری محتمل برای سهامداران شرکت های خودروسازی ایرانی از جانب سیاست گذاری های جدید خواهد بود.

حوزه های مرتبط با ریسک تجاری


1. ریسک استراتژیک

ریسک استراتژیک که یکی از انواع ریسک تجاری محسوب می شود به این معنی است که سران یک شرکت تصمیم بگیرند که بر اساس نقشه کسب و کار ( Business Model ) خود پیش نروند. یا اینکه اصولاً این اتفاق به صورت ناخواسته و ناشی از ضعف مدیریت باشد. به هر صورت پیش نرفتن مطابق مدل کسب و کار می تواند خطراتی را به دنبال داشته باشد.

فرض کنید شرکتی که با هدف ساخت خودروهای ارزان قیمت برای خانوارهای طبقه اقتصادی متوسط پایه گذاری شده است، ناگهان پس از گذشت چند ماه تصمیم به طراحی و تولید خودروهای لوکس بگیرد. از آنجا که شرکت مورد نظر تجربه ای در زمینه طراحی، تولید، بازاریابی و فروش آن نوع خودرو ندارد بنابراین احتمال زیان در طرح مورد نظر و از دست رفتن بخش از سرمایه های شرکت وجود دارد. به این ترتیب چنین تصمیمی می تواند منجر به ریسک تجاری برای مجموعه و ضرر مالی برای سهامدارانش در نظر گرفته می شود.

ریسک تجاری (Business Risk) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

2. ریسک عرضه

این نوع ریسک در تجارت هایی بالاتر است که عرضه محصولات توسط دولت، سندیکاها یا اتحادیه ها به شدت کنترل می شود و شیوه های خاصی برای عرضه محصولات یا خدمات به مشتری وجود دارد. به طور کلی هرچه بستر عرضه سفت و سخت تر و انحصاری تر باشد یا اینکه کمبود امکانات زیرساختی باعث به وجود آمدن مشکلات در این حوزه شود، ریسک تجاری شرکت افزایش می یابد.

3. ریسک های عملیاتی

بنا به حوزه ای که یک کسب و کار درآن فعالیت می کند میزان و شکل این نوع ریسک متفاوت است. همچنین در شرکت های بزرگ که به تناسب حجم فعالیتشان انظباط و شفافیت مالی مناسبی ندارند و همچنین مدیریت کارآمادی تصمیم گیری نمی کند، بیش از بقیه چنین شکلی از ریسک را برای سهامدارنشان در پی دارد. یکی از راه حل های کاهش چنین ریسکی وجود بخش های نظارتی درونی و بیرونی بر شرکت و اصلاح روندهای اشتباه است.

روندهای اشتباه عملیاتی هم می توانند منشاء انسانی داشته باشند و هم ناشی از ابزارآلات و ماشین ها باشند. امروزه با اضافه شدن فضای اینترنت به زندگی انسان ها، تهدیدات سایبری نیز جزو فاکتورهای تأثیرگذار بر ریسک تجاری محسوب می شود. طبق آماری که از سال 2017 منتشر شده است 54 درصد از شرکت ها یک بار یا بیشتر حملات سایبری را تجربه کرده اند و جالب اینجاست که تنها یک سوم آن ها معتقدند که منابع لازم جهت مقابله با تهدیدات سایبری را در اختیار دارند. (3)

ریسک تجاری (Business Risk) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟


4. ریسک اعتباری

بنجامین فرانکلین یکی از بنیان گذاران ایالات متحده آمریکا می گوید: «به کارهای خوب زیادی نیاز است تا شهرت خوبی کسب شود، اما تنها یک کار بد می تواند آن را نابود کند». اشاره فرانکلین به حساسیت های مربوط به اعتبار، شهرت، حیثیت و آبرو قابل تأمل است. ریسک های مربوط به اعتبار یا شهرت یک مجموعه حوزه ای است که نتیجه همه مشکلات در آن سر ریز می شود. مدیریت جدیدی که نمی تواند به خوبی مدیر قبلی شرکت را هدایت کند ضربه اصلی را در واقع به اعتبار شرکت می زند.

همچنین خطاهای عملیاتی درون شرکت نیز باعث لطمه به آبرو مجموعه خواهد. به همین دلیل است که بسیاری از شرکت های بزرگی که در سطح جهانی مشغول به فعالیت هستند به محض مشاهده هرگونه گزارش درباره ایراد یا مشکلی در خدمات یا محصولاتشان برای رفع آن اقدامات فوری به عمل می آورند.

به عنوان مثال مشکلات مربوط به باطری های شرکت اپل در سال 2017 که در رسانه ها به رسوایی «باتری گیت» معروف شد، باعث کاهش ارزش سهام این شرکت گردید. سهام اپل در بازار بورس داو جونز پس از اینکه شرکت مسئولیت عمدی بودن کند شدن گوشی ها را بر عهده گرفت به میزان 1.7 درصد کاهش پیدا کرد. از مواردی که می تواند بر اعتبار یک مؤسسه تأثیر قابل توجهی بگذار «رسانه» است. رسانه ها به دلیل نفوذ گسترده شان در میان عموم تأثیر بسزایی در شکل گیری حسن شهرت یا عکس آن را برای یک فرد یا مؤسسه دارند. (4)

ریسک تجاری (Business Risk) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟

همه زمینه های نامبرده می توانند به عنوان عوامل بروز ریسک در بین کسب وکارهای متنوعی مشترک باشند، اما باید در نظر داشت که برخی کسب و کارها از بقیه در زمینه خاصی آسیب پذیرترند. مثلاً برای یک شرکت دارویی که فرآورده هایش با سلامتی مردم گره خورده و به خاطر همین عموماً از حمایت های دولتی حتی در شرایط بحران برخوردار است، ریسک های مربوط به سیاستگذاری های جدید که از عوامل خارجی محسوب می شود به نسب سایر کسب و کارها کمتر است. یا شرکتی که وابستگی بسیار زیادی به بستر اینترنت دارد تهدیدات حوزه سایبری برایش بیش از سایر بخش ها چالش محسوب می شود.

ریسک تجاری چگونه محاسبه می شود؟

  • اول اینکه چقدر احتمال بروز مشکلی خاص وجود دارد.
  • دوم اینکه اگر مشکل به وجود آمد تا چه حد می تواند آسیب برساند.

اما فاکتور دوم مربوط به توانایی، امکانات و منابع لازم یک تجارت برای مقابله با تهدیدات است. در محاسبه این فاکتور نیز براساس توان مقابله با تهدیدات ریسک سنجیده می شود. محاسبه می شود که اگر مشکلی در یک زمینه خاص برای مجموعه پیش بیاید آسیب پذیری تا چه حد است. معیار ارزیابی برای این پارامتر هم می تواند عددی باشد و هم کیفی. (5)

مؤسسات ریسک سنجی و اقتصادی در دنیار پارمتر های مختلفی را برای محاسبه ریسک سرمایه گذاری یا تجارت در یک کشور در نظر می گیرند بنابراین ممکن است نتایجشان کمی با یکدیگر متفاوت باشد. اما در مجموع برای تصمیم گیری سرمایه گذاران تعیین کننده اند.

ریسک تجاری (Business Risk) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟


جمع بندی و نتیجه گیری

ارزیابی میزان ریسک تجاری هم برای مدیران و هم برای سهامداران با اهمیت است. تجارت های که زمینه های به وجود آمدن خطرات احتمالی را برای خود در نظر نمی گیرند و برای مقابله با آن ها برنامه ریزی نمی کنند مانند کشورهایی هستند که هیچ ایده ای برای مواقع بحران ندارند. در این موقعیت سهامداران اولین کسانی هستند که ضربه می خورند. به عنوان یک سهامدار می توانید با بررسی وضعیت های مالی، گزارش های سالانه و پیگیری اخبار مربوط حوزه ای که در آن سرمایه گذاری کرده اید تهدیدات آینده را پیش بینی کنید تا در صورت نزدیک بودن حادثه زودتر از بقیه سرمایه تان را نجات دهید.

ریسک های تجاری منابع مختلفی دارند که در دو دسته کلی داخلی و خارجی تقسیم می شوند. بعضی از آن ها حاصل شرایط بیرونی هستند و بعضی دیگر نتایج تصمیمات، عملکردها و ساختارهای داخلی مجموعه. همانطور که زندگی معمول در دنیا حتی در آرام ترین نقاطش ریسک هایی را در پی دارد، سرمایه گذاری در یک بنگاه اقتصادی نیز ریسک های خاص خودش را به دنبال خواهد داشت. بنابراین نباید بی جهت از فعالیت اقتصادی ترسید بلکه باید با کسب آگاهی لازم دست به اقدامات مطلوب زد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.