0 تا 100 تحلیل تکنیکال در 10 دقیقه
ما در مقاله ی آموزشی خانه بورس ایران ( ایتسکا ) بصورت کلی و در یک بازه ی زمانی کوتاه، صفر تا صد تحلیل تکنیکال را به شما آموزش خواهیم داد.
اگر با بورس و بازارسرمایه آشنایی ندارید ابتدا سراغ مقاله معرفی بازار سرمایه بروید سپس این مقاله را تا انتها مطالعه کنید.
معمولا معامله گرها، بازار را با دو روش تحلیل تکنیکال (فنی) و تحلیل بنیادی (فاندامنتال) بررسی می کنند.
تعریف تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی به صورت عمیق و دقیق به بررسی تمام مسائل مربوط به سهم پرداخته می شود.
تحلیلگر بنیادی اقدام به بررسی ارزش ذاتی شرکت ها می کند و شرایط اقتصادی، وضعیت صنایع، اخبار مهم، صورت های مالی شرکت، وضعیت سود و زیان شرکت ها را می سنجد.
تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال(تحلیل فنی) علم بررسی نمودار قیمت_زمان است ، در این روش آینده قیمت براساس گذشته قیمت پیش بینی می شود.
تحلیل تکنیکال به معنی کشف الگوهای هندسی و قوانین ریاضی است که معمولا بر روی نمودار ها ظاهر می شوند و می توانند آینده روند قیمتی را مشخص کنند.
قوانین تحلیل تکنیکال برگرفته از داده های آمار و احتمال است و تضمینی برای آن وجود ندارد.
تعریف نمودار تحلیل تکنیکال
نمودار تحلیل تکنیکال، یک نمودار دو بعدی براساس زمان_قیمت است که می تواند قیمت یک سهم، ارز یا یک کالای خاص را در طول بازه های زمانی (تایم فریم) مختلف نمایش دهد.
0 تا 100 تحلیل تکنیکال در 10 دقیقه 1
از تحلیل تکنیکال در چه مواردی استفاده کنیم؟
از تحلیل تکنیکال می توان در تمام مواردی که در یک سر عرضه کننده و در سر دیگر تقاضاکننده وجود دارد، استفاده کرد.
ناگفته نماند که در بحث داغ کرونا چارتیست ها (افردی که نمودار هارا به وسیله عناصر گرافیکی تحلیل می کنند)، سراغ تحلیل تکنیکال نمودار بیماران مبتلا به کرونا رفتند، در حالی که درموردی مانند یک بیماری عرضه کننده ای چون ویروس کرونا هست ولی تقاضا کننده ای برای این مهمان ناخوانده نیست.
از تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه، فارکس، ارزهای دیجیتال، ارز های کاغذی، فلزات گران بها و… که عرضه کننده و تقاضاکننده دارند می توان استفاده کرد.
چارتیست ها عقیده دارند نمودار تمام اطلاعات قیمتی و روانشناسی بازار و اخبار را در خودش جا داده است و با تحلیل نمودار ها می توان آینده آن را پیش بینی کرد.
آینده نمودار، تکرار گذشته نمودار است.
تاریخچه ی تحلیل تکنیکال
درباره تاریخچه پیدایش تحلیل تکنیکال اتفاق نظری وجود ندارد، بعضی ها اعتقاد دارند، در قرون وسطا در اروپا از این روش تحلیلی استفاده می شد.
با این وجود در منابع دو مورد معتبر درباره ی تاریخچه تحلیل تکنیکال وجود دارد.
اولین مورد به بازار خرید و فروش برنج ژاپنی ها باز می گردد که شخصی به نام سوکیو هونما در قرن هجدم میلادی قوانین تحلیل تکنیکال را به صورت مکتوب در آورده است.
دومین مورد به ایالات متحده ی آمریکا برمی گردد، شخصی به نام داو(پدر علم تکنیکال) که آغازگر علم تکنیکال مدرن است.
داو بعدها به همراه ادوارد جونز و چارلز برگس شرکت داوجونز را تاسیس کردند.
در جولای سال 1884 داو اولین نسخه شاخص سهام را که بر مبنای میانگین وزنی قیمت سهام محاسبه می شد، منتشر کرد.
بعدها تحلیلگران با ثبت قیمت ها و محاسبه میانگین ها، متوجه شدند که قیمت سهام با الگوهای خاصی تکرار می شوند.
مزایای تحلیل تکنیکال
-چارتیست ها معتقدند تمام اطلاعات موثر بازار بر روی نمودار موجود است و نیازی به تحلیل اخبار و مسائل بنیادی نیست.
– تحلیل تکنیکال در تمام بازارهای مالی قابل استفاده است.
– تحلیل تکنیکال برای تمام تایم فریمهای یک دقیقهای، یک ساعته، هفتگی، ماهانه قابل استفاه است.
– برای انواع بازارهای مختلف می توان از یک استراتژی واحد استفاده کرد،یعنی شما با یادگیری تحلیل تکنیکال و ایجاد استراتژی مخصوص خود می توانید در انواع گوناگون بازارها ی مالی مثل فارکس، بورس ایران و بازار طلا و دلار معامله کنید.
– یادگیری تحلیل تکنیکال بسیار ساده تر،کم هزینه تر از روش های دیگر است.
-با استفاده از تحلیل تکنیکال می توان در زمان بسیار کمتری برای ورود یا خروج از معامله تصمیم گیری کرد.
-در تحلیل تکنیکال می توانید برای معامله خود حد سود و حد ضرر مشخص کنید، به عبارت واضح تر شما توانایی پیش بینی آینده سهم را دارید.
انتقاد های وارده بر تحلیل تکنیکال
–تحلیلگران بنیادی معتقدند، صرفا با بررسی گذشته و رفتار نمودار یک سهم نمی توان آینده نمودار را پیش بینی کرد.
-منتقدان تحلیل فنی اعتقاد دارند، چارتیست ها معمولا در تایم فریم های خاص به یک شکل تحلیل می کنند و حد سود و ضرر مشخص و واحدی را انتخاب می کنند، در نتیجه وقتی به حد ضرر یا حد سود خود رسیدند سهم را با شدت بسیار بیشتری عرضه یا تقاضا می کنند.
-در تحلیل تکنیکال صد درصدی وجود ندارد و فقط یک پیش بینی براساس آمار و ارقام گذشته است، منتقدان تحلیل تکنیکال را به پیش بینی هواشناسی تشبیه می کنند.
زیرشاخه های تحلیل تکنیکال
1-روند قیمت مثبت و منفی
بوسیله تحلیل تکنیکال می توان روند قیمت را تشخیص داد، روند قیمت به سه شکل است:
روند مثبت یا رو به بالا
روند منفی یا رو به پایین
روند رنج که در یک کانال افقی حرکت می کند و روند مشخص رو به بالا یا پایین ندارد.
2-خطوط مقاومت و حمایت
بوسیله تحلیل تکنیکال می توان نقاط حمایت و مقاومت سهم را مشخص کرد.
تعریف نقطه مقاومت: به نقطه ای که فشار عرضه بیشتر می شود، نقطه مقاومت گفته می شود.
نقاط مقاومت از سه راه قابل تشخیص می باشد:
-از بررسی بالاترین سقف های گذشته نمودار
-از طریق نقاط مقاومت فیبوناچی
-از نقاط مقاومت موینگ اوریج ها یا میانگین های متحرک
تعریف نقطه حمایت: به نقطه ای که از فشار عرضه کاسته شده و میزان تقاضا آرام آرام افزایش می یابد نقطه حمایت می گویند.
نقطه حمایت را نیز می توان از سه راه تشخیص داد:
-از بررسی پایین ترین کف های گذشته نمودار
-از طریق نقاط حمایت فیبوناچی
-از نقاط حمایت میانگین های متحرک
3-اندیکاتورها
اندیکاتورها( نماگرفنی) مجموعه ای از قوانین ریاضی و آماری هستند که به صورت ابزار در اختیار معامله گران قرار دارد، در واقع اندیکاتورها مشاوران تریدرها هستند ومعامله گران را در جهت یک معامله منطقی به دور از احساسات یاری می کنند.
اندیکاتور ها را به سه دسته کلی تقسیم می کنند:
دسته اول اندیکاتورهای روندنما که روند نمودار را مشخص می کنند.
دسته دوم اندیکاتورهای نوسان نما که چارچوب نوسان نمودار را مشخص می کنند.
دسته سوم اندیکاتورهای حجمی که به بررسی حجم معاملات می پردازد.
اندیکاتور MACD، اندیکاتور RSI، اندیکاتور زیگزاگ و… از نمونه های معروف اندیکاتوری هستند.
برای آموزش بیشتر اندیکاتورها میتوانید کتاب راهنمای کامل اندیکاتورها و نمودارهای رایج در تحلیل تکنیکال آقای استیون بیاکلیس را مطالعه کنید، این کتاب بعنوان یک دانشنامه اندیکاتوری است که در بردارنده تمام اندیکارتورها(نشان گرها) براساس حروف الفبای انگلیسی است.
4-الگوهای کندل استیک یا الگوهای شمعی
الگوهای شمعی را تاجران برنج در ژاپن ابداع کردند که یکی از روش های دقیق و پربازده تحلیل است.
استفاده از کندل استیک ها ضریب خطای کمتری دارد و براحتی می توان نقاط ورود و خروج معامله را تشخیص داد.یادگیری الگوهای شمعی کمی زمانبر است ولی می تواند شما را بی نیاز از ابزارهای پیچیده دیگر کند.
از جمله الگوهای شمعی می توان به مواردی چون الگوهای دوجی، مرد به دار آویخته، ستاره صبحگاهی و… اشاره کرد.
برای یادگیری دقیق تر الگوهای شمعی می توانید از کتاب الگوهای شمعی نوشته استیو نیسون بهره ببرید، نویسنده در این کتاب ابتدا به تعریف تمام الگوهای شمعی ژاپنی پرداخته است سپس به سراغ ترکیب الگوهای شمعی با سایر ابزار تحلیل تکنیکال چون سطوح حمایت مقاومت فیبوناچی، میانگین های متحرک و …. رفته است.
5-فیبوناچی
فیبوناچی نام یک ریاضیدان ایتالیایی (قرن سیزدهم میلادی) است. فیبوناچی آغازگر معرفی یک سری اعداد با نسبت های خاص به نام سری اعداد فیبوناچی بود.
فیبوناچی از ابزارهای تحلیل تکنیکال است.
در تحلیل تکنیکال چارتیست ها براین باورند، نمودار قیمت_زمان به سری اعداد فیبوناچی واکنش نشان می دهد.
ابزار فیبوناچی به سه دسته اصلاحی (ریترسمنت)، بسط یافته (اکستنشن)، اکسپنشن تقسیم می شود.
با استفاده از ابزار فیبوناچی می توان نقاط ورود و خروج، حمایت و مقاومت و حرکات آتی نمودار را براساس حرکات گذشته نمودار تشخیص داد.
برای مطالعه بیشتر در زمینه ابزار فیبوناچی می توانید به کتاب معامله با ابزار نوین فیبوناچی نوشته ی کارولین بوردون مراجعه کنید.
6-امواج الیوت
امواج الیوت یکی از نوین ترین و شگفت انگیزترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است،امواج الیوت مدعی پیش گویی روند آتی نمودار قیمت_زمان است.
پایه ی امواج الیوت براساس موج شماری است که به دو دسته امواج ایمپالسیو (پیش رونده) و امواج اصلاحی (استراحت امواج) تقسیم می شود.
البته باید یادآور شویم که یادگیری موج شماری الیوت نیاز به ممارست و تمرین فراوان دارد.
برای یادگیری بیشتر ابزار موج شماری الیوت می توانید از کتاب امواج الیوت در بازارهای سرمایه ی دکتر علی محمدی بهره بگیرید.
7-الگوهای تکنیکالی
در این روش چارتیست ها به دنبال اشکال هندسی آشنا و تکرار شونده بر روی نمودارها می گردند که هر یک از این الگوها می تواند نوید یک تغییر روند یا ادامه روند کنونی نمودار باشد.
بعضی الگوها نشان دهنده ی ادامه روند کنونی نمودار هستند و برخی دیگر هشدار تغییر روند نمودار را می دهند.
از نمونه های الگوهای تکنیکالی اشکالی چون الگوی سروشانه، الگوی مثلثی، الگوی کف و سقف دو قلو و… را می توان نام برد.
انواع مدل نمایش نمودار های تکنیکال
–نمودار خطی: این مدل نمودار ساده ترین روش نمایش نمودار روی چارت قیمتی است،در این روش قیمت پایانی در هر تایم فریم (بازه های زمانی نمایش داده شده روی نمودار) به یکدیگر وصل می شود و به صورت یک خط پیوسته نمایش داده می شود.
اگر می خواهید بصورت حرفه ای در بازارهای مالی معامله کنید توصیه می کنیم از این مدل نمایش نموداری استفاده نکنید زیرا کاربرد خاصی در تحلیل بازار ندارد.
–نمودار میله ای: این نمودار نسبت به نمودار خطی از جامعیت بیشتری برخودار است، قیمت شروع و قیمت پایان، بیشترین و کمترین قیمت روی یک پاره خط عمودی به نمایش در می آید.
–نمودار ژاپنی(کندل استیک): نمودار کندل استیک از معمول ترین نمودارهایی است که تریدر ها از آن استفاده می کنند.
نمودار ژاپنی دقیقا ویژگی های همسان نمودار میله ای را دارد با این تفاوت، به جای قرارگیری قیمت های شروع و پایان یا بیشترین و کمترین قیمت روی یک پاره خط عمودی، روی یک مستطیل نمایش در می آید.
0 تا 100 تحلیل تکنیکال در 10 دقیقه 2
تحلیل تکنیکال بهتر است یا تحلیل بنیادی:
اگر بخواهیم اصولی و علمی به این موضوع پاسخ دهیم باید اشاره کنیم که تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی مکمل یکدیگرند.
تحلیلگر بنیادی به مانند یک حسابرس و حسابدار شروع به بررسی صورت های مالی، میزان سود دهی و زیان دهی، اخبار و اطلاعات اقتصادی و… می کند و سپس به نتیجه می رسد که این سهم ارزش سرمایه گذاری دارد یا نه؟
اما در تحلیل تکنیکال، چارتیست کاری به سود، زیان، آمار و اطلاعات اقتصادی ندارد، تنها چیزی که از نظر یک تکنیکال کار مهم است روند گذشته نمودار و روانشناسی معامله گران هست که در هر نقطه چارت ممکن است چه رفتاری از خودشان بروز دهند.
یادگیری تحلیل بنیادی نیاز به سال ها آموزش و تجربه دارد و مهارت ها و اطلاعات موردنیاز یک فاندامنتال کار، برای هر بازار مالی از جمله بازار بورس ایران و بازار طلا و ارز یا بازار بورس بین الملل بسیار متفاوت تر از یکدیگر است این درحالیست که یک تکنیکال کار با یادگیری تحلیل تکنیکال می تواند از روش ها و استراتژی های مشخص و یکسانی برای تمام بازارهای مالی بهره بگیرد.
در نهایت به شما عزیزان معامله گر توصیه می کنیم ابتدا تحلیل تکنیکال را یادگرفته سپس در طی سال ها اقدام به آموزش تحلیل بنیادی کنید، در این زمینه می توانید از بروکرها ی ایرانی استفاده کنید که آموزش های رایگان به زبان فارسی دارند.
درتحلیل بنیادی به چه مواردی پرداخته میشود؟
در تحلیل بنیادی به صورت عمیق و دقیق به بررسی تمام مسائل مربوط به سهم پرداخته می شود.
.
تحلیلگر تکنیکال یا تحلیلگر بنیادی چه میکند؟
تحلیلگر بنیادی اقدام به بررسی ارزش ذاتی شرکت ها می کند و شرایط اقتصادی، وضعیت صنایع، اخبار مهم، صورت های مالی شرکت، وضعیت سود و زیان شرکت ها را می سنجد.
مشکلات تحلیل تکنیکال چیست؟ چه انتقاداتی به تحلیل تکنیکال وارد است؟
–تحلیلگران بنیادی معتقدند، صرفا با بررسی گذشته و رفتار نمودار یک سهم نمی توان آینده نمودار را پیش بینی کرد.
-منتقدان تحلیل فنی اعتقاد دارند، چارتیست ها معمولا در تایم فریم های خاص به یک شکل تحلیل می کنند و حد سود و ضرر مشخص و واحدی را انتخاب می کنند، در نتیجه وقتی به حد ضرر یا حد سود خود رسیدند سهم را با شدت بسیار بیشتری عرضه یا تقاضا می کنند.
-در تحلیل تکنیکال صد درصدی وجود ندارد و فقط یک پیش بینی براساس آمار و ارقام گذشته است، منتقدان تحلیل تکنیکال را به پیش بینی هواشناسی تشبیه می کنند.
از چه تایم فریمی استفاده کنیم؟
در این ویدئو آموزشی ما به جواب سوالی که خیلی از معامله گران را درگیر خود کرده است میپردازیم که آن سوال مهم این است که ما باید در چه تایم فریمی معامله کنیم. با تیم فیبوتک همراه باشید.
ویدیو : بهترین تایم فریم معاملاتی
نکته مهم: اصولا برای برداشت بهتر روند و نگاه به کلیت حرکت قیمت، میتوان از تایم فریم روزانه و هفتگی استفاده کرد. بهتر است این را بخاطر داشته باشید که از تایم فریم هفتگی به تایم فریم روزانه تبدیل میکنیم، در تایم فریم های روزانه، هر کدام از کندل های هفتگی، هفت کندل روزانه میشود. در تایم فریم روزانه، چارت به ما ۲۴ کندل روزانه به ما نشان میدهد.
معرفی اندیکاتور مولتی تایم فریم + دانلود اندیکاتور
شرکت کنندگان مختلفی در بازار فارکس وجود دارد. این بدان معنی است که معاملهگران مختلف فارکس میتوانند نظرات متفاوتی در مورد نحوه معامله یک جفت ارز داشته باشند. بنابراین، روندها و احساسات بازار ممکن است در تمام بازههای زمانی متفاوت باشد. به عنوان مثال، یک جفت ارز در نمودار H4 ممکن است روند نزولی داشته باشد در حالی که ممکن است در تایم فریمهای M30 در یک روند صعودی باشد.
این واقعیت که تایم فریمهای مختلف نمای کلی بازار و روندهای متفاوتی دارند به این معنی است که معاملهگران هوشمند باید نمودار را در هر بازه زمانی نظارت کنند. داشتن یک نمای کلی از بازههای زمانی مختلف یک جفت ارز ساده در یک نمودار را میتوان با استفاده از اندیکاتور Multi Time Frame بدست آورد.
اندیکاتور مولتی تایم فریم
اندیکاتور مولتی تایم فریمMTF برای MT4 با نمایش ۳ بازه زمانی مختلف از یک جفت ارز واحد در یک نمودار، بینش عمیقتری در مورد بازار فارکس میدهد. این ۳ تایم فریم در زیر نمودار نمایش داده میشود. این نشانگر نوارهای بازه زمانی از تایم فریمهای بالاتر تا پایینترین تایم فریمها را نمایش میدهد. این ۳ تایم فریم نمایش داده شده به ترتیب بازه زمانی هفتگی W و روزانه D و چهار ساعته H4 هستند.
نمودار زیر نحوه نمایش Multi Timeframe در MT4 را نشان می دهد.
اندیکاتور مولتی تایم فریم
در تصویر بالا نمودارEUR/USD رادر تایم H1 مشاهده میکنید. اندیکاتور نمودار تایم فریمهای هفتگی روزانه و ۴ ساعته را به ترتیب از سمت چپ نشان میدهد. این ابزار میتواند به معاملهگران کمک کند که در بازار پوزیشنهای خرید یا فروش باز کنند.
مزایای اندیکاتور مولتی تایم فریم
- دیدگاههای مختلف یک جفت ارز را در سه بازه زمانی ارائه دهد.
- به معاملهگران اجازه میدهید بدانند که سایر فعالان بازار به چه فکر میکنند.
- معاملهگران را قادر میسازد تا تغییرات روند را زودتر تشخیص دهند.
- کمک به تایید تغییر روند در یک بازه زمانی بالاتر.
- معاملهگران را قادر میسازد تا مناطق حمایتی یا مقاومتی آینده را تشخیص دهند.
- معاملهگران را قادر میسازد تا تصویر کوچک، متوسط و بزرگ یک جفت ارز خاص را ببینند.
علاوه بر این، این اندیکاتور میتواند به معاملهگران کمک کند تا در اسرع وقت وارد یا خارج شوند. در بازار فارکس، هرچه تایم فریمها بیشتر باشد، باید به تایم فریمها اهمیت بیشتری داده شود. بنابراین، تجزیه و تحلیل بازار باید از بازههای زمانی بالاتر به بازههای زمانی پایینتر آغاز شود تا معاملهگران بتوانند تصمیم به خرید یا فروش بگیرند.
بازه زمانی هفتگی نمایش داده شده توسط این اندیکاتور، بازه زمانی اصلی است که برای تعیین روند اصلی استفاده میشود. این بازه زمانی تصویر بزرگتری از بازار را نشان میدهد. روند در این بازه زمانی به زمان نیاز دارد تا ایجاد شود، بنابراین بیشترین اولویت را دارد.
همچنین تایم فریم روزانه نمایش داده شده توسط این اندیکاتور، تایم فریم متوسط است. این شاخص برای تعیین شکست در ساختار بازار و همچنین نقطه ورود و خروج استفاده میشود.
در نهایت، بازه زمانی H4 که توسط این اندیکتور نمایش داده میشود، تایم فریم اولیهای است که برای تایید ورود یا خروج از یک موقعیت استفاده می شود.
نمودار زیر یک نمای کلی از نحوه استفاده از اندیکاتور مولتی تایم فریم را ارائه میدهد.
از نمودار EUR/USD D1 بالا، بازه زمانی هفتگی به وضوح در یک روند صعودی قرار دارد که با حرکت صعودی نشان داده شده است. همچنین، در بازه زمانی روزانه، دو کندل فعلی صعودی هستند. و در نهایت، در نمودار H4، شتاب صعودی در حال افزایش است. این سیگنالی است که معاملهگران فارکس میتوانند وارد موقعیت خرید شوند.
این اندیکاتور میتواند توسط همه انواع معاملهگران استفاده شود: اسکالپرها، معاملهگران روزانه، معاملهگران نوسانی ، علاوه بر این، اسکالپرها میتوانند این نشانگر را متناسب با بازههای زمانی ترجیحی خود که M30، M5، و M1 یا M30، M15 و M1 هستند، تنظیم کنند. همچنین، معاملهگران روزانه میتوانند این اندیکاتور را به تایم فریمهای H4، H1 و M15 یا تایم فریمهای D1، H4 و H1 تنظیم کنند.
اندیکاتور مولتی تایم فریم برای MT4 با نمایش تایم فریمهای اصلی، میانی و اولیه به ترتیب به معاملهگران بینشی کلی از ساختار بازار میدهد. این اندیکاتور میتواند توسط همه معاملهگران استفاده شود و در تنظیمات آن مطابق با اولویتهای بازه زمانی معامله گران تنظیم شود.
دانلود اندیکاتور مولتی تایم فریم
برای دانلود اندیکاتور مولتی تایم فریم کافیست روی دکمه زیر کلیک کنید و پس از دانلود آن را در MT4 بارگذاری کنید.
کندل شناسی پرایس اکشن
پرایس اکشن یکی از سبکهای پرطرفدار معامله گری در بازارهای مالی است و کندل شناسی پرایس اکشن جزء اولین مباحثی است که در آموزش پرایس اکشن حرفهای به معامله گران آموزش داده می شود. پرایس اکشن سبکی از معامله گری است که تمام تصمیمات در آن بر اساس نمودار خالی قیمت گرفته میشود. معمولا در این روش، از اندیکاتورها استفاده نمیشود مگر بعضی اندیکاتورها مثل مووینگ اوریج یا ATR.
در این بخش از سری مقالات پرایس اکشن قصد داریم مهمترین نکات برای تفسیر کندل های ژاپنی در پرایس اکشن و الگوهای کندلی مهم در این روش را به زبان ساده و کاربردی توضیح دهیم.
برای آموزش پرایس اکشن به زبان ساده، ابتدا باید مباحث اولیه و پایه در مورد کندلها یا شمعهای ژاپنی را بدانید. بنابراین در این قسمت به شکل خلاصه مهمترین نکات مربوط به کندل شناسی پرایس اکشن را توضیح میدهیم.
ساختار کندل استیک ها در کندل شناسی پرایس اکشن
اصول پایه ی ساختار کندلها در مبحث کندل شناسی پرایس اکشن همانند مبحث کندل شناسی در تحلیل تکنیکال است با این تفاوت که در روش پرایس اکشن، کندلها با نگاه دیگری دسته بندی شده و اهمیت آنها برای معامله کردن به سبک پرایس اکشن بسیار بیشتر است. چون در سبک پرایس اکشن سعی میشود تا حد امکان از چارت خالی قیمت استفاده شود.
نکات پایه در مورد کندل استیک های ژاپنی
- کندلها از ۴ قیمت آغازی (Open)، پایانی (Close)، بیشترین قیمت (High) و کمترین قیمت (Low) به وجود میآیند.
- کندلها از دو قسمت به نام بدنه (Body) و سایه، شدو، فیتیله یا دُم (Shadow or Wick or Tail) به وجود میآیند.
- به کندلی که قیمت آغازی در آن بیشتر از قیمت پایانی باشد، کندل صعودی یا بولیش (Bullish) گفته میشود.
- به کندلی که قیمت آغازی در آن کمتر از قیمت پایانی باشد، کندل نزولی یا بریش (Bearish) گفته میشود.
الگوهای شمعی ژاپنی در واقع الگوهای پرایس اکشنی هستند که از یک کندل یا ترکیب چند کندل در نمودار به وجود میآیند و پرایس اکشن کارها با توجه به آنها می توانند، حرکات قیمت در آینده را پیش بینی کنند. تشخیص و استفاده از این الگوهای کندلی به درک صحیح از آنها و میزان تجربه معامله گر بستگی دارد. همان طور که میدانید تعداد الگوهای کندل استیک بسیار زیاد است و اکثر آنها بر پایه یک قانون مشابه به وجود آمدهاند. پس به جای یاد گرفتن این الگوها در این قسمت میخواهیم شما را با مفهوم کندل استیکها و چند الگوی مهم آشنا کنیم.
الگوهای پرایس اکشن در کندل استیک ها
در ادامه مبحث کندل شناسی پرایس اکشن قصد داریم سه الگوی مهم کندل استیک را به شما معرفی کنیم که بیشترین استفاده را در میان سایر الگوهای شمعی ژاپنی در سبک پرایس اکشن دارند.
۱- پین بار (Pin Bar)
پین بار یکی از الگوهای شمعی تک کندلی پرایس اکشن است که شباهت بسیاری به الگوهای کندل استیک چکش، چکش معکوس، مرد دارآویز و ستاره دنباله دار دارد. الگوی شمعی پین بار از یک سایه بلند و بدنه کوچک تشکیل شده است. سایه یا دُم در این الگو نشان از عدم پذیرش قیمت در جهت سایه است. از پین بار به عنوان یکی از الگوهای کندل استیک بازگشتی نام برده می شود. حال این برگشت قیمت هم میتواند در درون روند (در قالب حرکت اصلاحی یا پولبک) شکل بگیرد و هم میتواند به تغییر روند منجر شود.
۲- اینساید بار (Inside Bar)
اینساید بار یکی از الگوهای کندل استیک پرایس اکشن است که از ترکیب دو کندل به وجود میآید. در این الگوی دو کندلی، کندل دوم کوچکتر از کندل اول است و درون محدوده بالا و پایین کندل اول (کندل مادر) قرار می گیرد. به عبارت دیگر بیشترین قیمت (High) در کندل دوم از بیشترین قیمت در کندل اول کمتر است و کمترین قیمت (Low) در کندل دوم از کمترین قیمت در کندل اول، بیشتر است.
کندل دوم در الگوی پرایس اکشن اینساید بار میتواند در محدوده بالایی، وسط و یا پایینی کندل اول قرار بگیرد. از این الگو در استراتژی شکست پرایس اکشن و یا برگشت های قیمت استفاده میشود.
۳- الگوی فِیک یا تقلبی (Fakey)
در ادامه مبحث کندل شناسی پرایس اکشن باید به یک الگوی کمتر شناخته شده به نام الگوی کندل استیک فیکی یا تقلبی اشاره کنیم. این الگو از ترکیب سه یا چهار کندل به وجود می آید که یک شکست جعلی در الگوی اینساید بار را نشان می دهد. با تشخیص درست و به موقع این الگو می توانید بفهمید که بازار در جهت خلاف شکست جعلی الگوی اینساید بار حرکت خواهد کرد. این الگو با ظهور یک الگوی اینساید بار شکل می گیرد و پس از آن اینساید بار شکسته می شود اما بعد از آن به سرعت قیمت در خلاف جهت شکست به حرکت خود ادامه میدهد.
اهمیت سایه ها در پرایس اکشن
سایه ها یکی از مباحث مهم در کندل شناسی پرایس اکشن هستند که معامله گران می توانند با توجه به آنها، اتفاقات آینده در بازار را حدس بزنند. این نکته را به خاطر داشته باشید که در بازارهای مالی فقط احتمالات وجود دارند و نه قطعیت. بنابراین اگر امروز در نمودار قیمت اتفاق مهمی بیفتد این احتمال که اهمیت این اتفاق در روز بعد هم حفظ شود، وجود دارد. این موضوع اهمیت تحلیل سایهها را در پرایس اکشن نشان میدهد.
فرض کنید قیمت در تایم فریم یک ساعته از یک حرکت صعودی برمی گردد و شروع به افت میکند. به نظر شما در تایم فریم روزانه چه اتفاقی میافتد؟
این برگشت قیمت در تایم فریم یک ساعته در کندل روزانه به شکل یک سایه بالایی دیده می شود. شکل زیر نمودار USD/JPY را نشان میدهد. به سایه بالایی کندل مشخص شده در شکل دقت کنید.
همان طور که میبینید این سایه بالایی نسبتا بلند نشان از افت قیمت دارد. این افت قیمت طی سه روز بعد اتفاق افتاده است. البته در تایم فریم روزانه روند همچنان صعودی است اما اگر قرار باشد در تایم فریمهای میان روزی و کوتاه مدت معامله کنید، این برگشت قیمت اهمیت بسیاری پیدا می کند.
شکل زیر نمودار یک ساعته چارت بالا را در جایی که سایه بالایی به وجود آمده، نشان میدهد. اگر خوب به شکل دقت کنید میبینید که در اینجا هم یک سایه بالایی نسبتا بلند تشکیل شده است.
همان طور که می بینید در نمودار یک ساعته، نشانه های برگشت قیمت کاملا واضح هستند. بگذارید به تایم فریم روزانه برگردیم. اگر شما در پایان روز معاملاتی، این کندل با سایه بالایی نسبتا بلند را می دید می توانستید در روز بعد با این احتمال که ممکن است فشار فروش هنوز وجود داشته باشد، نمودار یک ساعته را بررسی کرده و از این فرصت معاملاتی به نفع خود استفاده می کردید.
تحلیل قیمت با کندل شناسی پرایس اکشن
در این قسمت قصد داریم با استفاده از کندل شناسی پرایس اکشن، حرکات قیمت را تحلیل کنیم. البته قصد نداریم راجع به الگوهای مهم کندل استیک مثل پین بار، اینساید بار و یا الگوی پوشا صحبت کنیم. در واقع تمرکز ما در این قسمت، استفاده از مهارت کندل خوانی است.
یکی از مهمترین مفاهیمی که در سبک پرایس اکشن مطرح است، نگاه کردن به نمودار شمعی و تحلیل کردن یک کندل بدین شکل است: «چه جور حرکت قیمتی ممکن است این الگوی کندل استیک را به وجود آورده باشد؟»
کندل خوانی پرایس اکشن به زبان ساده یعنی این که با دیدن الگوهای کندل استیک در یک تایم فریم خاص، بتوانید فورا سناریوهای مختلفی که در تایم فریم پایینتر باعث به وجود آوردن این الگوهای کندل استیک شدهاند را تشخیص دهید. به مثال زیر دقت کنید. شما چطور کندل زیر را تفسیر میکنید؟
در این تصویر کندلی را میبینید که سایههای بالایی و پایینی نسبتا کوتاهی دارد. اگر یک معامله گر باشید میتوانید چندین نکتهی ساده را از شکل این کندل تشخیص دهید. قیمت پایانی بیشتر از قیمت آغازی است. قیمت در آن روز یک کف تشکیل داده و بعد به بالا حرکت کرده اما در نهایت این قیمتهای بالا هم رد شدهاند و قیمت کمی پایینتر بسته شده است.
نکات بالا بسیار ساده هستند و عملا کمک زیادی به معامله کردن شما نمی کنند. حالا بیایید به این کندل از یک زاویه دیگر نگاه کنیم.
چندین سناریوی محتمل در حرکات قیمت از چه تایم فریمی استفاده کنیم؟ از چه تایم فریمی استفاده کنیم؟ ممکن است چنین کندلی را به وجود آورده باشد. مثلا اگر کندل بالا در تایم فریم روزانه شکل گرفته باشد، چه حرکت قیمتی می تواند در تایم فریم پایین تر آن را به وجود آورده باشد؟
تریدرهایی که قصد دارند از طریق پرایس اکشن معامله کنند باید کندل شناسی را به طور حرفه ای یاد بگیرند و زمان کافی برای تشخیص سناریوهای محتمل تشکیل کندل استیکها در تایم فریم پایینتر اختصاص دهند. برای این کار ما میتوانیم از تحلیل سوئینگهایی (Swing) که حرکات قیمت در تایم فریم پایینتر به وجود میآورند، استفاده کنیم.
پیشنهاد ویژه: استراتژی فارکس
همان طور که می بنیید در ۴ شکل بالا، سوئینگ های متفاوتی رسم شده که می توانند به وجود آورنده آن کندل روزانه باشند.
تمرکز بر یک تایم فریم خاص بدون در نظر گرفتن تصویر کلی باعث می شود تا از واقعیت حرکات قیمت یا همان پرایس اکشن در بازار دور بمانیم. با این که تایم فریمهای پایین تر، نویزهای رندُم و نوسانات قیمتی دارند اما در برخی از مواقع ساختار بازار در همین تایم فریمهای پایین تر اهمیت خاصی پیدا می کند. در واقع تحلیل حرکات قیمت در تایم فریم های پایین تر به ما کمک می کند تا الگوهای کندل استیکی که احتمال کمتری برای اثرگذاری در قیمت را دارند، شناسایی کنیم.
مشاهده بیشتر: سرمایه گذاری در فارکس
معرفی یک روش ارزشمند پرایس اکشن برای فیلتر کردن معاملات با احتمال کم موفقیت
برای درک بهتر کندل شناسی پرایس اکشن، تریدرها باید بتوانند سناریوهای محتمل در تشکیل الگوهای کندل استیک در تایم فریمهای پایینتر را به سرعت تشخیص دهند. با این روش می توان میزان اثرگذاری الگوهای شمعی ژاپنی را با توجه به فشار خرید و یا فروش آزمایش کرد. زمانی که ما باورهای به وجود آورنده خرید و فروشی که الگوهای کندل استیک را به وجود آورده اند را بدانیم، می توانیم از معاملاتی که احتمال کمتری برای موفقیت دارند، اجتناب کنیم.
به تصویر سمت چپ شکل بالا دقت کنید. این تصویر ساختار بازار را در تایم فریم پایین تر نشان می دهد که می توان از آن برای تحلیل سوئینگ های قیمت استفاده کرد. این تصویر را با تصویر سمت راست شکل بالا که نمودار شمعی را در تایم فریم بالاتر نشان میدهد، مقایسه کنید. با اولین نگاه به تصویر سمت راست می توانیم بفهمیم که کندل استیک ها در تایم فریم بالاتر، بسیار قوی به نظر میرسند. اگر بخواهیم تایم فریم پایین تر را با عمق بیشتری تحلیل کنیم اطلاعات مهمی درباره قدرت الگو از طریق فشار خرید و فروش به دست می آوریم. در تصویر سمت چپ میتوانید فشار فروش در پایان روند را مشاهده کنید.
بسیاری از تریدها با دیدن کندلهای بزرگ فکر میکنند که قدرت بازار در همان جهت کندل زیاد است اما از دیدگاه پرایس اکشن این کندلها نشان از یک مکث کوتاه مدت و یا حتی برگشتهای کوچک قیمت دارند.
برای درک بهتر کندل شناسی پرایس اکشن بهتر است الگوهایی کندل استیکی که در این مقاله به آنها اشاره کردیم را در نمودارهای مختلف پیدا کرده و با توجه به آنها روند حرکات قیمت را تحلیل و بررسی کنید. پرایس اکشن کندل شناسی را از طریق بررسی حرکات قیمت در تایم فریمهای پایینتر نیز ممکن می کند. علاوه بر این میتوانید از روش تحلیل سوئینگها در تایم فریمهای پایینتر هم استفاده کنید تا فقط از الگوهای کندل استیکی که احتمال موفقیت آنها وجود دارد در معاملات خود استفاده کنید.
مشاهده بیشتر: آموزش پیشرفته فارکس
سوالات متداول
۱- اهمیت سایه ها در مبحث کندل شناسی پرایس اکشن چیست؟
با توجه به شکل گیری سایه های بلند می توانیم برگشتهای روند یا اصلاحات قیمتی را در تایم فریمهای پایینتر ببینیم.
۲- مهمترین الگوهای کندلی پرایس اکشن چه الگوهایی هستند؟
سه الگوی مهم کندل استیک در سبک پرایس اکشن وجود دارد: پین بار- اینساید بار- الگوی تقلبی.
۳- چطور می توان الگوهای کندل استیک را در روش پرایس اکشن تحلیل کرد؟
یکی از روش های تحلیل الگوهای کندل استیک بررسی سوئینگهای حرکتی در تایم فریمهای پایینتر است. با این روش الگوهای کمتر متحمل شناسایی میشوند و از ورود در این نقاط جلوگیری میشود.
نقاط پیوت (Pivot Points) چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟ + ویدئو
نقاط پیوت (Pivot Points) یک اندیکاتور تکنیکال و یا نوعی محاسبات است، که برای تشخیص روند کلی بازار در تایم فریمهای مختلف کاربرد دارد.
نقاط پیوت، بر اساس میانگینی از بالاترین و پایینترین قیمت تمام شده روز قبل محاسبه میشود. در روزهای بعدی، معامله در بالاتر از نقطه پیوت روز قبل، نشان میدهد که روند صعودی است و اگر در پایینتر از پیوت روز قبل ترید انجام شود، احساسات بازار بیشتر بر روی روند نزولی متمرکز خواهد بود.
در اندیکاتور آن، علاوه بر نقاط پیوت، خطوط مقاومت و حمایت نیز در انجام محاسبات نقطه پیوت دخیل هستند. تمام این سطوح به تریدرها کمک میکنند تا نقاط مقاومت و حمایت را پیدا کنند. به همین صورت، اگر قیمت از این نقاط عبور کند، تریدرها میتوانند روند را تشخیص دهند.
نقاط پیوت (Pivot Points) چیست؟
- زمانی که قیمت یک دارایی بالاتر از نقطه پیوت حرکت کند، میتوان نتیجه گرفت که این یک روند گاوی (صعودی) است.
- اگر قیمت یک دارایی پایینتر از نقطه پیوت حرکت کند، نتیجه میگیریم که یک روند خرسی (نزولی) خواهیم داشت.
- اندیکاتور پیوت معمولا شامل ۴ سطح اضافی است؛ S1 و S2 برای نقاط حمایت و R1 و R2 برای نقاط مقاومت.
- نقاط مقاومت و حمایت ۱ و ۲ ممکن است روند را معکوس کنند؛ اما همچنین میتوانند تایید کننده روند نیز باشند. برای مثال، اگر قیمت در حال نزول است و پایینتر از S1 حرکت میکند، روند نزولی را تایید میکند و نشان میدهد که ممکن است قیمت تا S2 نیز نزول کند.
فرمول محاسبه نقاط پیوت
در این فرمول:
بالا (High) نشان دهنده بالاترین قیمت ثبت شده در روز قبل است.
پایین (Low) نشان دهنده پایین ترین قیمت ثبت شده در روز قبل است.
بسته شدن (Close) نشان دهنده قیمت از چه تایم فریمی استفاده کنیم؟ تمام شده یا بسته شده روز قبل است.
نقاط پیوت را چگونه محاسبه کنیم؟
اندیکاتور پیوت را میتوان به نمودار اضافه کرد. این اندیکاتور این سطوح را به طور خودکار محاسبه و نشان میدهد. اما در اینجا ما به شما نحوه محاسبه دستی این نقاط را آموزش میدهیم.
۱. بعد از بسته شدن بازار و یا قبل از باز شدن روز بعد، بالا، پایین و بسته شدن را پیدا کنید.
۲. پس از یافتن این نقاط، آنها را با هم جمع کنید و سپس تقسیم بر ۳ کنید تا میانگین به دست آید.
۳. این عدد (قیمت) را بر روی چارت با P علامت بگذارید.
۴. پس از علامت گذاری، نقاط S1، R1، R2، S2 را محاسبه کنید؛ High و Low این محاسبات باید طبق روز قبل باشد.
تریدرها و به خصوص تریدرهای روزانه، از نقاط پیوت بسیار استفاده میکنند. اگر امروز صبح چهارشنبه است، از بالا، پایین و بسته شدن روز سه شنبه استفاده کنید تا نقاط پیوت امروز را به دست بیاورید.
نقاط پیوت به ما چه میگویند؟
نقطه پیوت اندیکاتور روزانه است که اغلب در معاملات آتی، کالاها و بازار سهام کاربرد دارد. بر خلاف میانگین متحرک یا اسیلاتورها، نقاط پیوت در طی روز ثابت باقی میمانند. این یعنی تریدرها میتوانند از سطوح ان برای برنامه ریزی معاملاتی استفاده کنند.
برای مثال، تریدرها میدانند که اگر قیمت پایینتر از نقطه پیوت حرکت کرد، احتمالا باید به زودی فروش انجام دهند و اگر قیمت بالاتر از این نقاط حرکت کرد، به زودی باید خرید کنند.
سطوح S1، S2، R1 و R2 میتوانند به عنوان هدف برای این تریدها استفاده شوند؛ تارگتهایی مانند حد ضرر و حد سود. همچنین تریدرها میتوانند نقاط ورود به بازار و خروج از آن را با این نقاط پیدا کنند.
ترکیب نقاط پیوت با اندیکاتورهای روندی دیگر، میتواند برای تریدرها تمرین خوبی باشد؛ اگر از میانگین متحرک ۵۰ یا ۲۰۰ استفاده میکنید، نقاط پیوت میتوانند با یکدیگر تقاطع یا همگرایی داشته باشند. همچنین ترکیب نقاط پیوت با فیبوناچی انبساطی، سطوح مقاومت و حمایت قدرتمندتری را ارائه میدهد.
تفاوت بین نقاط پیوت و فیبوناچی اصلاحی
نقاط پیوت و فیبوناچی اصلاحی یا انبساطی، هر دو خطوط افقی هستند که مناطق مقاومت و حمایت را مشخص میکنند.
سطوح فیبوناچی اصلاحی و انبساطی میتوانند توسط هر نقطه قیمتی بر روی نمودار ساخته شوند؛ زمانی که این سطح مشخص شدند، خطوط به صورت درصدی بر روی محدوده انتخابی رسم میشوند.
نقاط پیوت از درصد استفاده نمیکنند و مبنای آنها اعداد ثابت هستند؛ بالا، پایین و بسته شدن روز قبلی.
تفسیر و کاربرد نقاط پیوت
زمانی که نقاط پیوت را محاسبه میکنید، یک مقاومت و حمایت ابتدایی به دست میآورید. به این معنی که بیشترین حرکت، احتمالا در همین حدود قیمت اتفاق میافتد. دیگر سطوح مقاومت و حمایت قدرت و اعتبار چندانی ندارند، اما هنوز هم میتوانند برای تشخیص حرکات قیمتی مفید باشند.
نقاط پیوت میتواند به دو صورت استفاده شود؛ کاربرد اول تشخیص جهت روند است که قبلا توضیح دادیم. کاربرد دوم تشخیص سطوح قیمتی برای ورود و خروج به بازار است. برای مثال، یک تریدر میخواهد یک سفارش Limit قرار دهد تا در صورت شکست خط مقاومت، ۱۰۰ سهم خریداری کند. همچنین در محدوده خط حمایت، حد ضرر خود را قرار میدهد.
برخی اوقات این سطوح برای پیش بینی حرکات قیمت بسیار خوب است؛ اما برخی اوقات نیز این سطوح تاثیر خاصی ندارند.
میزان موفقیت با نقاط پیوت، تنها و تنها به توانایی تریدر در ترکیب منطقی با دیگر اندیکاتورهای تکنیکال بستگی دارد. این اندیکاتورها میتوانند هر چیزی باشند؛ MACD، الگوهای کندل استیک، میانگینهای متحرک و غیره. هرچه سیگنالهای این اندیکاتورها به هم شبیهتر باشند، میزان موفقیت بیشتر است.
استفاده از نقاط پیوت در ترید
تا این لحظه، به نظر میرسد که نقاط پیوت مستقیما و بدون واسطه، نقاط محتمل ادامه قیمت یا معکوس شدن آن را به ما میگوید. باز کردن پوزیشن در این سطوح (که پتانسیل تغییر روند وجود دارد)، یک استراتژی معمول و پرطرفدار است.
برای بهبود عملکرد این استراتژی، تریدرها نقاط پیوت را با دیگر اندیکاتورها (مثل میانگین متحرک ۵۰) ترکیب میکنند. این کار باعث میشود که قدرت روند را اندازی گیری کنند و فقط در یک جهت معامله انجام دهند.
به علاوه، به جای اعتماد به اولین تماس با سطح نقطه پیوت، یک معاملهگر ممکن است صبر کند تا دومین یا سومین برخورد نیز انجام شود تا از اعتبار آن مطمئن شود. در ادامه، یک نمونه از این قضیه که “چرا تایید اعتبار یک سطح، بهتر از ورود به بازار با اولین برخورد است” را مثال میزنیم.
زمانی که یک خبر یا اطلاعاتی منتشر میشود، حجم معاملات بازار به طور محسوسی افزایش مییابد و تمام حرکات قیمتی گذشته و مقاومت و حمایت امروز، میتوانند به سرعت منسوخ شوند.
یک کندل بزرگ سبز (با حجم بالا) در تایم فریم ۵ دقیقه را تصور کنید که قیمت در بین دو سطح پیوت در حال حرکت است؛ اگر ما با هر برخورد پیوت ترید میکردیم، هر دو پوزیشن خرید و فروش را در عرض ۵ دقیقه باز میکردیم. در این حالت، بازار یا صعودی میشد یا نزولی، بدون این که واکنشی به نقاط پیوت نشان دهد.
پس شما باید مراقب باشید و مطمئن شوید که در نقاطی که قیمت به آنها واکنش نشان نمیدهد (با وجود حجم معاملات بالا)، معامله نکنید.
اگر قرار باشد که قوانین این سیستم را بنویسیم:
۱. الف) اگر SMA 50 به سمت بالا متمایل شد، فقط پوزیشن خرید باز کنید.
۱. ب) اگر SMA 50 به سمت پایین متمایل شد، فقط پوزیشن فروش باز کنید.
۲. اگر قیمت با برخورد به سطح پیوت معکوس شد، صبر کنید تا بار دوم از چه تایم فریمی استفاده کنیم؟ هم همین اتفاق تکرار شود تا اعتبار آن سطح را تایید کند.
برای تریدرهای روزانه، استفاده از چارتهای ۵ دقیقهای تا یک ساعته از همه مناسبتر هستند. تریدرهای سوئینگ یا نوسانی که از نقاط پیوت هفتگی استفاده میکنند، میتوانند از نمودارهای ۴ ساعته و روزانه استفاده کنند و تریدرهای پوزیشن که از پیوتهای ماهیانه استفاده میکنند نیز میتوانند از چارتهای روزانه یا هفتگی استفاده کنند.
نقاط پیوت یک سیستم نسبتا آسان است که میتواند بسیار تاثیرگذار و مفید باشد. اما در صورت بی روند شدن بازار، نقاط پیوت کاربرد چندانی ندارد و ما اگر پوزیشن باز داریم، میتوانیم آن را ببندیم و اگر پوزیشن باز نداریم، بهتر است وارد معامله نشویم.
یک روش دیگر نیز وجود دارد؛ ما میتوانیم از برخوردهای میانگینهای متحرک استفاده کنیم. برخی تریدرها از عددهای محبوب این میانگینها (مثل ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰) به عنوان سطوح حمایت و مقاومت استفاده میکنند.
در سیستم نقاط پیوت، حد سود (Take Profit) طبیعتا بر روی سطح بعدی مقاومت یا حمایت قرار میگیرد. در این حالت، اگر ما بر روی سطح حمایتی S2 پوزیشن باز کنیم، حد سود ما بر روی S3 (که پایینتر است) قرار میگیرد. البته بیشتر تریدرها در بین مناطق R1، R2، S1 و S2 ترید میکنند و سطوح R3 و S3 بسیار کم استفاده میشوند.
نکاتی درباره مناطق زمانی
نقاط پیوت همچنین به مناطق زمانی حساسیت نشان میدهند؛ بیشتر نقاط پیوت در زمان بسته شدن بازارهای نیویورک یا لندن مد نظر قرار میگیرند؛ بنابراین کسی که از یک صرافی ارز دیجیتال یا بروکر با منطقه زمانی توکیو یا سان فرانسیسکو استفاده میکند، نقاط پیوت متفاوتی خواهد داشت. این باعث تفاوتهایی در اشل بین المللی خواهد شد و حتی ممکن است نقاط آنها در بازارهای جهانی ارزشی نداشته باشد.
پیشنهاد میکنیم که زمان نمودارهای خود را بر روی نیویورک یا لندن تنظیم کنید؛ چون هر دوی این مناطق، طبق زمان هماهنگ جهانی (UTC) یا گرینویچ (GMT) تنظیم شدهاند.
هر نمودار زمانی که انتخاب میکنید، بدانید که نقاط پیوت میتوانند در پشت پرده، طبق اطلاعات قیمتی گذشته محاسبه شوند. این مهم است که مطمئن شوید در بازاری که قصد ترید دارید، قیمت به سطوح پیوت واکنش نشان میدهد.
در بازار سهام (که تنها ساعاتی از روز باز است) میتوانید از بالا، پایین و بسته شدن ساعات استاندارد امروز استفاده کنید. در بازارهای ۲۴ ساعته مثل فارکس و ارزهای دیجیتال، شما میتوانید از بالا، پایین و بسته شدن روز فعلی برای محاسبه پیوت فردا استفاده کنید.
تریدرها از نقاط پیوت به صورت منظم و با تناسب استفاده میکنند؛ یعنی اگر در تایم فریم ماهیانه معامله میکنند، پیوت از چه تایم فریمی استفاده کنیم؟ ماه قبل را محاسبه میکنند، اگر در چارت هفتگی ترید میکنند، نقاط پیوت هفته قبل را استفاده میکنند و به همین ترتیب تا آخر.
اگر در تایم فریم روزانه معامله میکنید، هرگز از نقاط پیووت هفته یا ساعت قبل استفاده نکنید، زیرا سیگنالهای اشتباه دریافت میکنید.
روشی برای محاسبه نقاط پیوت فردا
شما میتوانید برای به دست آوردن نقاط پیوت فردا، طبق فرمول بالا عمل کنید:
در این تصویر اگر: بسته شدن امروز کوچکتر از باز شدن آن باشد:
محاسبه:
بالا (High) امروز + پایین (Low) امروز + بسته شدن امروز + پایین (Low) امروز = X
پیش بینی فردا:
High = X تقسیم بر ۲ – پایین امروز
Low = X تقسیم بر ۲ – بالای امروز
اگر: بسته شدن امروز بزرگتر از باز شدن آن باشد:
محاسبه:
بالا (High) امروز + پایین (Low) امروز + بسته شدن امروز + بالا (High) امروز = X
پیش بینی فردا:
High = X تقسیم بر ۲ – پایین امروز
Low = X تقسیم بر ۲ – بالای امروز
اگر: بسته شدن امروز مساوی با باز شدن آن باشد:
محاسبه:
بالا (High) امروز + پایین (Low) امروز + بسته شدن امروز + بسته شدن امروز = X
پیش بینی فردا:
High = X تقسیم بر ۲ – پایین امروز
Low = X تقسیم بر ۲ – بالای امروز
جمع بندی
نقاط پیوت بر اساس محاسبات سادهای ساخته میشوند و برای تعدادی از تریدرها مناسب هستند و عدهای دیگر نیز آن را نامناسب میدانند؛ هیچ اطمینانی از این که قیمت در کجا توقف میکند، کجا معکوس میشود یا حتی به سطوح مشخص شده در نمودار میرسد یا نه، وجود ندارد. بعضی اوقات نیز قیمت در یک سطح، حرکت رفت و برگشتی دارد.
پس درست مثل تمام اندیکاتورها، نقاط پیوت نیز باید بخشی از استراتژی معاملاتی باشد و به تنهایی کاربرد چندانی ندارد.
همانطور که میبینید، سیستمهای مختلفی برای نقاط پیوت وجود دارد. نحوه محاسبه این نقاط برای این که بدانید از چه سیستمی استفاده میکنید، بسیار مهم است. بسیاری از پلتفرمهای چارت این کار را برای ما انجام میدهند؛ فقط کافی است که اندیکاتور نقاط پیوت را به نمودار اضافه کنید و تنظیمات دلخواهتان را اعمال کنید.
دیدگاه شما