تجزیه و تحلیل نسبت های مالی را با یک مثال واقعی درک کنید
در یک سازمان یا یک شرکت، حسابدار با استفاده از اسناد و مدارک صورت های مالی را تهیه می نماید و در اختیار مدیر مالی می گذارد تا با استفاده از نسبت های مالی صورت های مالی را تجزیه و تحلیل نماید بنابراین دانستن نسبت های مالی و نحوی تجزیه و تحلیل آن از مهارت ها و توانایی های مدیر مالی شرکت محسوب میشود به همین دلیل امروز تصمیم گرفتیم تا نسبت های مالی یک شرکت را با توجه به ترازنامه و صورت سود و زیان که در فایل زیر قرار دارد تجزیه و تحلیل نماییم البته این تحلیل بسیار مختصر می باشد و فقط به دلیل این است که شما با نحوی محاسبه آشنا شوید.
شركتهاي بزرگ که حجم اطلاعات زیاد می باشد براي مقابله با مشكلات واستفاده از این اطلاعات باید اطلاعات را به شکلی قابل فهم و منسجم و تا حد امکان محدود سازماندهی کرد. تجزیه و تحلیل صورتهای مالی می تواند از این نظر به ما کمک کند اطلاعات موجود در صورت های مالی یک شرکت می تواند برای تعیین نسبت های مالی و جریان منابع مورد استفاده قرار گیرد نسبت های مالی یک شرکت را می توان با نسبت های هدف که برای شرکت مزبور مناسب به نظر میرسد مقایسه کرد.
يك تفاوت آشكار و مشخص اين است كه اكثريت شركتهاي كوچك در سياستهاي معمول اقتصادي خود امكان فروش سهام يا اوراق قرضه را به منظور افزايش وجوه نقد خود ندارند. مالك يا مدير يك شركت كوچك تمام تلاش خود را براي تأمين مالي از طريق اجاره دادن و سرمايه شخص خود متمركز مي كند . بنابراين با تحلیل صورتهای مزبور می توان مدیریت نا مناسب و خطرات بالقوه را نیز مشخص کرد. يكي از مقوله ها و نگرانيهاي اصلي مالكين شركتهاي كوچك درباره مديريت مؤثر سرمايه كارشان مي باشد.
بعد از مطالعه ی این فایل برای تکمیل اطلاعات خود می توانید لینک های زیر را مشاهده نمایید.
دانلود رایگان فایل اکسل صورت های مالی
قبلا در مقاله مفصلی در مورد اینکه صورت های مالی چیست توضیح دادیم و نحوه تهیه صورت های مالی در اکسل را نیز آموزش دادیم. تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی به شما کمک می کند تا داده های خام مالی یک شرکت را بررسی کنید و تصویر بهتری از عملکرد آن به دست آورید. این باعث میشود که شما با احتیاط بیشتری در زمینه سرمایه گذاری تصمیم گیری کنید. برای هر یک از جنبه های عملکردی شرکت میتوان از یک نوع نسبت استفاده کرد. تحلیل گران برای شناخت نقاط ضعف و قوت شرکت از این نسبت ها به عنوان یک ابزار متداول استفاده میکنند. در این نوشتار قصد داریم تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی در اکسل را با مثال شرکت گلبرگ برای شما توضیح دهیم.
نسبتهای مالی چیست؟
یک نسبت مالی به معنی گرفتن یک عدد از صورت های مالی یک شرکت و تقسیم آن بر دیگری است. نتیجه به شما امکان می دهد رابطه بین اعداد مختلف را اندازه بگیرید. به عبارتی نسبتهای مالی با استفاده از مقادیر عددی گرفته شده از صورتهای مالی برای به دست آوردن اطلاعات معنی دار درباره یک شرکت ایجاد می شود. اعداد موجود در صورتهای مالی یک شرکت، برای انجام تجزیه و تحلیل کمی و ارزیابی نقدینگی، اهرم، رشد، حاشیه سودآوری، نرخ بازده، ارزیابی و سایر موارد استفاده می شود.
تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی
بعد از مطالعه دقیق صورتها و یادداشت های پیوست صورتهای مالی، گام بعدی در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی است.
انواع نسبتهای مالی
نسبت های مالی معمولاً در چهار گروه زیر طبقه بندی شده اند:
- نسبتهای نقدینگی
- نسبت های فعالیت
- نسبتهای اهرمی (بدهی)
- نسبتهای سودآوری
1. نسبت های نقدینگی
توانایی شرکت را در پرداخت بدهی های جاری اندازه گیری میکند.
انواع نسبتهای نقدینگی
1.1) نسبت جاری: این نسبت توان پرداخت بدهی های جاری را نشان میدهد. نسبت جاری شرکت هر اندازه بیشتر باشد، آن شرکت وضعیت نقدینگی بهتری دارد. هر اندازه نسبت جاری بزرگتر باشد، شرکت در پرداخت بدهیهای جاری با مشکل کمتری مواجه خواهد بود. در تفسیر نسبت جاری باید به نوسانات آن در طول مدت، توجه داشت، چون امکان دارد که شرکت ها در پایان سال مالی با حساب آرایی و واریز موقت بعضی از اقلام بدهی و برگشت این اقلام در اوایل سال بعد این حساب را بهتر جلوه دهند.
- نسبت جاری = دارایی جاری / بدهی جاری
اگر نسبت جاری بیش از حد بالا باشد، یعنی شرکت از داراییهای جاری برای سودآوری، استفاده بهینه ندارد.
1.2) نسبت آنی: در محاسبه این نسبت مقدار موجودی کالا و پیش پرداخت از بین اقلام دارایی های جاری حذف می شود زیرا نمیتوان آنها را در کوتاه مدت به وجه نقد تبدیل کرد. این نسبت نشان می دهد که آن قسمت از دارایی جاری که از لحاظ ارزش ثبات بیشتری دارد و احتمال کاهش در آن کمتر است تا چه میزان میتواند پشتوانه طلبکاران کوتاه مدت قرار بگیرد. نسبت آنی شرکت ها باید برابر با 1 و یا بیشتر از آن باشد تا شرکت بتواند از محل دارایی های آنی، بدهی های جاری خود را پرداخت کند.
- نسبت آنی = دارایی جاری – ( پیش پرداخت + موجودی کالا ) / بدهی جاری
1.3) نسبت وجه نقد: این نسبت برای این است که بدانیم در لحظه شرکت تا چه حد میتواند بدهیهای جاری خود را پرداخت کند.
- نسبت وجه نقد = وجه نقد / بدهی های جاری
1.4) نسبت سرمایه در گردش به کل داراییها: سرمایه در گردش شرکت برای اعتبار دهندگان برون سازمانی (بانکها و موسسات اعتباری) عامل مهمی برای اعطای اعتبارات و تسهیلات به حساب می آید. سرمایه در گردش بیانگر منابعی از شرکت است که قابلیت نقد شوندگی بالایی دارند پس هرچه قدر که سرمایه در گردش بزرگتر از صفر باشد، مطلوبتر است و میزان نقدینگی کوتاه مدت شرکت را نشان می دهد.
- سرمایه در گردش = دارایی جاری – بدهی جاری
- نسبت سرمایه در گردش به کل داراییها= سرمایه در گردش / کل داراییها
2. نسبت های فعالیت ( کارآیی)
میزان کارآیی شرکت را در به کارگیری منابعش اندازه گیری میکند.
انواع نسبت های فعالیت
2.1) نسبت گردش موجودی کالا: با این نسبت تعداد دفعاتی که شرکت در سال موجودی کالا را میفروشد، محاسبه میشود. یعنی این نسبت نشان میدهد که در طی یکسال چند بار کالا خریده و تولید کرده ایم و آن را به فروش رسانده ایم.
- گردش موجودی کالا= بهای تمام شده کالای فروش رفته/ موجودی کالا
2.2) متوسط دوره گردش موجودی کالا: یعنی هر بار که مواد اولیه خریده و تولید کرده ایم و آنها را فروخته ایم، چند روز طول کشیده است.
- متوسط دوره گردش موجودی کالا = 360/گردش موجودی کالا
2.3) گردش کل داراییها: نشان دهنده کارایی دارایی است. هر چه گردش کل دارایی بیشتر باشد، بهتر است. به این معنا که توانسته ایم با همان میزان دارایی فروش بیشتری ایجاد کنیم.
- گردش کل دارایی=فروش خالص/ کل دارایی
2.4) متوسط دوره وصول مطالبات: تعداد روزهایی که شرکت بدهی خود را وصول کرده، نشان میدهد.
- متوسط فروش نسیه روزانه=فروش نسیه / 360
- متوسط دوره وصول مطالبات= حسابهای دریافتنی/متوسط فروش نسیه روزانه
- هر چه دوره وصول مطالبات کمتر باشد، یعنی فعالیت شرکت بهینه است. معیار اندازه گیری این نسبت، مدت زمان لازم برای وصول وجه نقد حاصل از فروش به مشتریان است.
2.5) گردش حسابهای دریافتنی: یعنی در طول یک دوره مالی حسابها و اسناد دریافتنی چند دفعه وصول شده اند.
- گردش حسابهای دریافتنی= فروش نسیه / حسابهای دریافتنی
- دوره عملیات: زمانی که کالای خریداری شده فروخته شده و وجه آن دریافت میشود، یعنی دوره ای که پول نقد بابت خرید مواد اولیه از مشتری دریافت میگردد. هر چه دوره عملیات کوتاهتر باشد، یعنی شرکت فروش و وصول وجوه نقد را سریعتر انجام داده است.
- دوره عملیات= دوره تبدیل موجودی + دوره وصول مطالبات
- دوره تبدیل موجودی= 360/گردش موجودی
3. نسبت های اهرمی یا بدهی
این نسبت توانایی شرکت در پرداخت تعهدات بلندمدت را نشان میدهد. در واقع شاخص ریسک مالی شرکت است.
انواع نسبتهای اهرمی
3.1) نسبت بدهی: نشان میدهد که چند درصد داراییها از محل بدهیها، تامین شده است. این نسبت رابطه مستقیم با ریسک مالی دارد. هر قدر این نسبت افزایش یابد، احتمال عدم پرداخت بدهیها بیشتر است.
- نسبت بدهی=کل بدهی/کل دارایی
3.2) نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام: نشان توان حقوق صاحبان سهام در پرداخت بدهیهاست. این نسبت باید بیشتر از 1 باشد.
- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام= کل بدهی/حقوق صاحبان سهام
3.3) ضریب مالکانه: نشان میدهد که حقوق صاحبان سهام چه بخشی از دارایی است. مثلا اگر این نسبت برابر 3 باشد یعنی دارایی 3 برابر حقوق صاحبان سهام است.
- نسبت ضریب مالکانه= جمع دارایی/حقوق صاحبان سهام یا نسبت ضریب مالکانه=1+(بدهی/حقوق صاحبان سهام)
3.4) نسبت بدهی بلند مدت: یعنی بدهی بلند مدت چند درصد از داراییها را تشکیل میدهد. اگر این نسبت کوچک باشد، امکان دریافت وام بیشتر است.
- نسبت بدهی بلندمدت= بدهی بلندمدت / جمع داراییها
3.5) نسبت دفعات پوشش هزینه بهره: دفعاتی که سود بهره را پوشش میدهد. بالا بودن این نسبت نشان دهنده ریسک کمتر است.
- نسبت پوشش نقدی بهره= سود قبل از بهره و مالیات / هزینه بهره
4. نسبت های سود آوری
با این نسبتها عملکرد کلی شرکت ارزیابی شده و میزان موفقیت شرکت در کسب سود مشخص میشود.
انواع نسبت های سود آوری
4.1) حاشیه سود خالص:
یعنی چند درصد از فروش را سود خالص تشکیل میدهد. بالا بودن این نسبت نشان سودآوری بالا است.
- حاشیه سود خالص= سود خالص / فروش
- اگر حاشیه سود عملیاتی برابر با 0.04 باشد، یعنی شرکت از هر ۱۰۰ تومان فروش عملیاتی، 6 سود داشته است.
4.2) حاشیه سود ناخالص:
اگر حاشیه سود ناخالص 0.35 باشد، یعنی هزینه تولید کالایی که به بهای 100 فروخته شده است، 65 است. 65=35-100
- حاشیه سود ناخالص= ( فروش – بهای تمام شده کالای فروش رفته) / فروش
4.3) نرخ بازده سرمایه گذاری یا نرخ بازده دارایی ROI:
شاخصی برای سنجش استفاده بهینه از دارایی است.
- نرخ بازده سرمایه گذاری = سود خالص / داراییها
- نرخ بازده سرمایه گذاری = حاشیه سود خالص * گردش داراییها
4.4) بازده حقوق صاحبان سهام ( نرخ بازده ارزش ویژه):
نشان دهنده میزان سود خالص ایجاد شده در مقابل هر یک ریال حقوق صاحبان سهام است.
- نرخ بازده ارزش ویژه = سود خالص مثال از محاسبه سرمایه در گردش / حقوق صاحبان سهام
4.5) سود هر سهم EPS:
نشان دهنده سودی که شرکت در یک دوره مشخص به ازای یک سهام عادی به دست آورده است. علت اصلی توجه به سود هر سهم( و نه کل سود شرکت) به هدف اصلی شرکت یعنی به حداکثر رساندن ثروت سهامداران مربوط میشود.
- سود هر سهم = (سود پس از کسر مالیات – سود سهام ممتاز)/ تعداد سهام عادی
4.6) سود تقسیمی DPS:
نشان دهنده سودی است که شرکت بابت هر سهم پرداخت میکند.
- سود تقسیمی هر سهم = سود نقدی پرداختی / تعداد سهام عادی
برای فهم بهتر دو مورد از صورتهای مالی اساسی ( صورت وضعیت مالی و صورت سود و زیان ) را در قالب مثال زیر در اکسل به روش تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی انجام داده ایم. لازم به ذکر است دو صورت مالی این مثال به روش تجزیه و تحلیل افقی و عمودی در مقاله تجزیه و تحلیل صورتهای مالی انجام شده است.
مثال تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی
صورت وضعیت مالی (ترازنامه) و صورت سود و زیان سال 1398 شرکت گلبرگ، در اکسل زیر درج شده است. مطلوب است: تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی.
نکته در مورد نسبتهای مالی در اکسل مثال
🔻 در محاسبه نسبت گردش موجودی کالا، به دلیل اینکه بهای تمام شده درآمد عملیاتی در صورت سود و زیان با علامت منفی نشان داده شده در این فرمول یک علامت منفی کنار آن گذاشته شده تا نسبت گردش موجودی کالا صحیح باشد.
🔻 فرض میکنیم فروش نسیه شرکت گلبرگ، 20،000 میلیون ریال است.
🔻 فرض میکنیم شرکت گلبرگ هزینه بهره ای نداشته، بنابراین نسبت دفعات پوشش هزینه بهره محاسبه نشده است.
🔻 برای محاسبه حاشیه سود ناخالص، به دلیل اینکه بهای تمام شده درآمد عملیاتی در صورت سود و زیان با علامت منفی نشان داده شده در این فرمول به جای کسر بهای تمام شده از فروش، بهای تمام شده با فروش جمع شده تا در اصل همان فروش منهای بهای تمام شده شود و حاشیه سود ناخالص صحیح باشد.
مثال از محاسبه سرمایه در گردش
F = فیوچر p= پرایس
3- ارزش فعلی خالص (NPV ) : از تفاضل جریانهای نقدی ورودی و خروجی بدست می آید و به طریقه زیر محاسبه میگردد.
جریان نقدی خروجی - جریان نقدی ورودی = ارزش فعلی خالص (NPV )
نکته : اگر NPV مثبت باشد یعنی جریان نقدی ورودی بیشتر از جریان نقدی خروجی است و پروژه برای سرمایه گذاری مطلوب تر است و برعکس.
مثال : اگر سرمایه گذاری اولیه (I ) 000/000/1 ریال و عمر شرکت (n ) 10 سال و جریان نقدی ورودی به صورت سالیانه 000/300 ریال و نرخ بازده (i) 12% باشد مطلوب است محاسبه NPV :(226/903)
Fc = جریان نقدی ورودی
4- شاخص سود آوری(PI):میزان سود آوری یک پروژه را نشان می دهد و از فرمول محاسبه می گردد . هرچه شاخص سودآوری بزرگتر باشد آن پروژه برای سرمایه گذاری مطلوب تر است .
مثال: با توجه به مثال فوق شاخص سودآوری شرکت برابر است با:
مثال: اگر سرمایه گذاری اولیه 000/000/20 ریال و جریان نقدی سالیانه 000/000/7 و هزینه سرمایه 10% و عمر شرکت 4 سال باشد مطلوب است :
الف) محاسبه NPV (780/204/15 - )مثال از محاسبه سرمایه در گردش
مثال: اگر سرمایه گذاری اولیه 000/000/2 و عمر شرکت 6 سال و نرخ بازده 20% و جریان نقدی ورودی 000/250 باشد مطلوب است الف) NPV ( 008/916/1- ) ب) PI ( 04/0)
تجزیه وتحلیل نقطه سربه سر:نقطه سر به سر سطحی از میزان تولید و فروش را نشان می دهد که در آن نه سودی وجود دارد و نه زیانی . برای تعیین نقطه سر به سر هزینه ها به دو دسته تقسیم می شوند الف) هزینه ثابت (Fc) که این هزینه ها هیچ گونه ارتباطی با میزان تولید ندارند مانند هزینه اجاره .ب) هزینه های متغیر(Vc) که متناسب با حجم تولید تغییر می کنند یعنی هرچه تولید بیشتر باشد هزینه های متغیر هم بیشتر خواهند بود مانند خرید مواد اولیه تولید . برای محاسبه نقطه سر به سر هم از فرمول ریاضی و هم از روش نموداری استفاده می شود . از طریق فرمول ریاضی نقطه سر به سر برابر است با : که در این فرمول Q برابر با تعداد تولید و P برابر است با قیمت(پرایس) .
درآمدها = هزینه ها
مبلغ × تعداد = هزینه ثابت + هزینه متغیر
مثال: یک شرکت تولیدی در زمینه خودکار که مجموع هزینه های ثابت آن 000/000/51 ریال است و بهای فروش هر خودکار 25000 ریال و هزینه متغیر هر خودکار 15000 در نظر گرفته است مطلوب است تولید در نقطه سر به سر:
فروش S= P × Q S=000/500/127= 5100×25000
مثال: اگر هزینه ثابت 000/000/24 و هزینه متغیر 000/6 و تعداد کالا 000/4 باشد مطلوب است تعیین قیمت هر کالا:
نقطه سربه سر نقدی :نقطه سر به سر نقدی مشابه نقطه سر به سر کالاست با این تفاوت که در نقطه سر به سر نقدی تمام هزینه های ثابت F c نباید به صورت نقد پرداخت شوند بنابراین هزینه های غیر نقدی را از هزینه ثابت کسر خواهیم کرد . نقططه سر به سر نقدی از نقطه سر به سر معمولی (کالا) کمتر است ( بخاطر کسر استهلاک از صورت فرمول) :
مثال: اگر جمع هزینه های ثابت 000/000/5 ، استهلاک 000/200 ریال و قیمت کالا 2500 و هزینه های متغیر 1500 ریال باشد مطلوب است تعیین نقطه سربه سر نقدی و فروش :(4800 و 000/000/12)
مثال : اگر هزینه ثابت مالی 000/000/1 ریال و هزینه های ثابت عملیاتی 000/500/2 ریال باشد و قیمت کالا 100 و هزینه متغییر 500 ریال و تعداد کالا 200 باشد مطلوب است میزان استهلاک :(000/490/3)
محاسبه نقطه سر به سر از روش نموداری :
مثال: اگر بهای فروش2000 ، هزینه متغیر هر واحد کالا 1000 و هزینه ثابت 000/000/10 ریال باشد مطلوب است نقطه سر به سر از طریق نمودار:
انواع اهرمها: هزینه های ثابت شامل هزینه های ثابت عملیاتی و هزینه های ثابت مالی است.
اهرم عملیاتی: تأثیر هزینه های ثابت عملیاتی را بر سود شرکت نشان می دهد و از فرمول زیر محاسبه می شود:
اهرم مالی: تأثیر هزینه های ثابت را بر سود شرکت نشان می دهد و از فرمول زیر محاسبه می شود:
اهرم ترکیبی :که معیاری از ریسک کلی شرکت است از حاصل ضرب اهرم مالی در اهرم عملیاتی بدست می آید:(DCL )
مثال:اگرتعداد کالا 3000 ، قیمت کالا 2500 ، هزینه متغیر هر واحد 1000 ، هزینه های ثابت عملیاتی(Fc) 000/000/3 و هزینه های ثابت مالی(Ic) 000/000/1 ریال باشد مطلوب است :
الف ) اهرم عملیاتی (3) ب) اهرم مالی(3) ج) اهرم ترکیبی(9)
مثال: اگر هزینه های ثابت عملیاتی (Fc) 000/000/80 ، هزینه های ثابت مالی(Ic) 000/000/16 ، سطح تولید فعلی(Q) 2000 واحد ، فروش 000/000/200 و هزینه های متغیر 000/000/40 ریال باشد مطلوب است:
الف)درجه اهرم مالی ب) درجه اهرم عملیاتی ج) درجه اهرم ترکیبی
سهام: شرکتهای سهامی قادر به انتشار سهام ممتاز یا عادی و یا هر دو می باشند . سهام ممتاز سهامی هستند که نسبت به سایر انواع سهام دارای امتیازاتی از قبیل:
1. اولویت در دریافت سود
2. اولویت در دریافت مبلغ اسمی سهام
3. داشتن حق رأی بیشتر
سهام ممتاز زمانی منتشر می شوند که درجه اهرم مالی شرکت و یا هزینه های سهام عادی درحد بالایی باشند.
انواع سهام ممتاز : سهام ممتاز شامل:
1. سهام قابل تبدیل در مقابل سهام غیر قابل تبدیل در این نوع سهام ، سهام ممتاز می تواند به دیگر انواع سهام تبدیل شوند ولی سهام غیر قابل تبدیل چنین ویژگی را ندارند.
2. سهام جمع شونده در مقابل سهام غیر جمع شونده: در این نوع سهام سود پرداخت نشده سال یا سالهای گذشته یا به عبارتی سود معوقه باید قبل از توزیع سود سهامداران عادی پرداخت گردد.
3. سهام با مشارکت در مقابل سهام ممتاز بدون مشارکت: اگر سود اعلام شده شرکت از میزانی که بطور معمول به سهامداران عادی و ممتاز پرداخت می گردد بیشتر باشد در باقیمانده سود مشارکت دارند (مشارکت در میزان سود بر اساس ارزش اسمی صورت می گیرد)
مثال: شرکتی دارای 60000 سهم ممتاز جمع شونده به مبلغ اسمی 1500 ریال و نرخ آن 24% باشد که سود سالهای 89 و 90 به سهامداران پرداخت نشده باشد و در سال 91 میزان کل سود پرداختی شرکت به سهامداران ممتاز برابر است با:
000/200/43 = 2 × 24% × 000/000/90 = 1500 ×000/60 = سود معوقه (سود انباشته)
000/600/21 = 1 ×24% × 000/000/90 = 1500 × 000/60 = سود سال جاری
000/800/64 = 000/600/21 + 000/200/43 = کل سود پرداختی به سهامداران ممتاز
مثال: شرکتی در نظر دارد 5000 سهم ممتاز با سود انباشته(جمع شونده) به ارزش اسمی هر سهم 000/10 با نرخ 15% منتشر نماید ، سود این سهام به مدت 3 سال پرداخت نشده است ، امسال سالی سود آور است و شرکت در نظر دارد تمامی تعهدات خود را در زمینه سود انجام دهد . شرکت بابت سهام ممتاز چقدر سود باید پرداخت نماید: (000/000/30)
مثال برای سهام با مشارکت: اگر شرکتی 000/000/50 ریال سود داشته باشد و 000/10 برگه سهام ممتاز 000/10 ریالی با نرخ 20% و 000/40 برگه سهام عادی 2000 ریالی با نرخ 15% منتشر کرده باشد میزان سود پرداختی به سهامداران ممتاز و عادی را بطور جداگانه محاسبه کنید(سهام ممتاز از نوع با مشارکت است)
سود سهام ممتاز و عادی
000/000/20 = 20% × 000/10 × 000/10
000/000/12 = 000/2 × 000/40
سهم باقیمانده سود سهام ممتاز مشارکتی
مثال:اگر سهام ممتاز با مشارکت 00/20 برگه 1500 ریالی با نرخ سود 14%و سهام عادی 000/5 برگه به ارزش اسمی 2000 ریال با نرخ 14% باشد . و مجموع سود شرکت 000/000/60 ریال باشد مطلوب است :
مقدار سود سهام ، سهامداران ممتاز و عادی (000/000/45 و000/000/15)
مثال: شرکتی 5000 برگه سهام ممتاز جمع شونده با مشارکت را به ارزش هر برگ 15000 ریال با نرخ 18% و 10000 سهم عادی 7000 ریالی با نرخ 20% را بین سهامداران توزیع می کند اگر میزان سود اختصاصی 60000000 ریال باشد مطلوب است تعیین سود به سهامداران ممتاز و عادی (2 سال سود پرداخت نشده است)
جواب : ممتاز ( 827/344/42) عادی(173/655/16)
مثال:شرکت آلفا سهام ممتاز غیر جمع شونده با مشارکت به تعداد 6000 برگه 200 ریالی با نرخ 10% که سه سال سود پرداخت نشده و 8000 سهام 300 ریالی با نرخ 20% دارد اگر کل سود 40000000 ریال باشد مطلوب است سهم هر یک از سهام ؟ جواب: ممتاز ( 332/253/13) عادی ( 668/746/26)
تجزیه سهام: در تجزیه سهام که به آن سود سهمی یا سهام جایزه می گویند . تعداد سهام افزایش می یابد و به همان اندازه ارزش سهام کاهش می یابد افزایش تعداد با کاهش ارزش سهام خنثی شده و در مجموع هیچ گونه تغییری در ارزش اسمی سهام صورت نمی گیرد.
مثال: شرکتی 1500 برگه 1200ریالی منتشر کرده است اگر تجزیه سهام 1به 3 باشد تعداد سهام جدید و ارزش هر برگه و ارزش اسمی برابر است با .( تعداد سهام 4500 و ارزش هر سهم 400 و ارزش اسمی 1800000)
مثال: شخصی مالک 20%سهام یک شرکت است ارزش هر سهم در بازار 500 ریال است مطلوب است تعداد سهام و ارزش سهام شخص را در صورتی که تجزیه 1 به 2 صورت گیرد ( شرکت 10000 سهام عادی دارد)
جواب ( تعداد سهام 4000 و ارزش سهام بعد از تجزیه 1000000)
معکوس تجزیه سهام: در معکوس تجزیه سهام که به آن ترکیب سهام هم می گویند برعکس تجزیه سهام عمل می کنیم یعنی تعداد سهام کاهش می یابد و ارزش هر برگه سهام افزایش می یابد .کاهش تعداد سهام و افزایش ارزش آنها با هم خنثی و جبران می شوند بنابراین هیچ گونه تغییری در ارزش اسمی سهام صورت نمی گیرد.
مثال: شرکتی 10000 برگه سهام به ارزش هر برگه 5000 ریال دارد . اگر معکوس تجزیه سهام بر مبنای 5 به 1 صورت گیرد تعداد سهام ، ارزش هر سهم و ثروت شرکت را بعد از معکوس تجزیه سهام محاسبه نمایید.
تعداد سهام 2000= 5 10000 ارزش سهام 25000 = 5× 5000
ثروت شرکت بعد از معکوس 50000000 =2000 ×25000 ثروت قبل از معکوس 50000000=5000×10000
مثال: شرکتی 6000 برگه 4000 ریالی دارد اگر معکوس تجزیه سهام 4 به 1 باشد مطلوب است (نرخ 20%) :
الف: مثال از محاسبه سرمایه در گردش تعداد سهام (1500)
ب: ارزش هر سهم (16000)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(24000000)
مثال: شرکتی 3000 برگه سهام 6000 ریالی با نرخ 10% دارد . اگر معکوس تجزیه سهام بر مبنای 5/1 به 1 صورت گیرد مصلوب است :
الف: تعداد سهام (2000)
ب: ارزش هر سهم (9000)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(18000000)
سود سهمی (سهام جایزه):تقسیم سود از طریق توزیع سهام بین سهامداران ، سود سهمی نامیده می شود . سهام جایزه در شرایطی که شرکت از وضع نقدینگی خوبی برخوردار نباشد و یا برای تأمین مالیتوسعه عملیات خود به وجه نقد نیاز داشته باشد صادر می شوند.
مثال: اگر شرکتی 10000 برگه سهام داشته باشد که ارزش هر برگه 2000 ریال باشد و شخصی مالک 20% سهام شرکت باشد و قرار باشد که 50% سود سهمی بین سهامداران توزیع شود مطلوب است :
الف: تعداد سهام 15000= 5000 + 10000 5000=50% × 10000
ج: ثروت شرکت 20000000= 15000 × 1333
مثال : شرکتی 6000 برگه سهام 3000 ریالی دارد و شخصی مالک 10% کل سهام شرکت است . اگر 30% سود سهمی بین سهامداران توزیع گردد مطلوب است :
الف: تعداد سهام (7800)
ب: ارزش هر سهم (2307)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(18000000)
مثال: شرکتی 20000 برگه سهام 500 ریالی دارد اگر شرکت 35% سهام را به صورت جایزه توزیع نماید مطلوب است:
فرمول سرمایه ثابت در اکسل
اصطلاح “سرمایه ثابت Invested Capital” به کل مبلغ سرمایه گذاری شده توسط سهامداران، دارندگان بدهی و سایر وام دهندگان یک شرکت اشاره دارد، فرمول سرمایه ثابت با استفاده از مثال از محاسبه سرمایه در گردش رویکرد تأمین مالی یا رویکرد عملیاتی قابل دستیابی است
با استفاده از رویکرد تأمین مالی، فرمول سرمایه ثابت می تواند به صورت زیر ارائه شود،
سرمایه ثابت = کل بدهی های کوتاه مدت + کل بدهی های بلند مدت + کل بدهی های اجاره نامه + حقوق صاحبان سهام + نقدی و سرمایه گذاری های غیر عامل
با استفاده از روش عملیاتی، فرمول سرمایه ثابت می تواند به صورت زیر ارائه شود،
نمونه هایی از فرمول سرمایه ثابت (با مثال Excel)
بیایید مثالی بزنیم تا محاسبه سرمایه ثابت را به شیوه ای بهتر درک کنیم.
فرمول سرمایه گذاری ثابت – مثال شماره 1
بگذارید نمونه ای از شرکتی با سهام خود را به ارزش 3،000،000 دلار، وام کوتاه مدت 1،000،000 دلار، اوراق کوتاه مدت به ارزش 2،000،000 دلار و 500،000 دلار از تعهدات اجاره نامه در نظر بگیریم. اگر سرمایه نقدی که در فعالیتهای غیر عامل سرمایه گذاری می شود 300000 دلار باشد سرمایه ثابت شرکت را محاسبه کنید.
راه حل:
سرمایه ثابت با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
سرمایه ثابت = کل بدهی های کوتاه مدت + کل بدهی های بلند مدت + کل بدهی های اجاره نامه + کل سهام + نقدی غیر عامل
- سرمایه ثابت = 2،000،000 $ + 1،000،000 $ + 500،000 $ + 3،000،000 $ + (- 300،0000 $)
- سرمایه ثابت = 6،200،000 دلار
بنابراین، سرمایه ثابت این شرکت 6.2 میلیون دلار است.
فرمول سرمایه ثابت – مثال شماره 2
بگذارید نمونه ای از شرکت اپل را برای مثال از محاسبه سرمایه ثابت با استفاده از رویکرد تأمین مالی استفاده کنیم. طبق آخرین گزارش سالانه، اطلاعات مالی زیر برای FY18 در دسترس است:
راه حل:
کل بدهی های کوتاه مدت با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
کل بدهی های کوتاه مدت = اسناد تجاری + بخش فعلی بدهی بلند مدت
- کل بدهی کوتاه مدت = $ 11.96 + $ 8.78
- کل بدهی کوتاه مدت = $ 20.74 میلیارد دلار
پول غیر عملیاتی با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
وجه نقد غیر عامل = وجهی که با فعالیتهای سرمایه گذاری ایجاد می شود + وجه حاصل از فعالیتهای تأمین مالی
- وجه نقد غیر عامل = 16.07 $ (- 87.88 $)
- وجه نقد غیر عامل = – 71.81 $ Bn
سرمایه ثابت با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
سرمایه ثابت = کل بدهی های کوتاه مدت + کل بدهی های بلند مدت + کل بدهی های اجاره نامه + کل سهام + نقدی غیر عامل
- سرمایه سرمایه گذاری = 20.74 $ + 93.74 $ + 0 + $ 107.15 + (- 71.81 $)
- سرمایه سرمایه گذاری = 149.82 $ Bn
بنابراین، سرمایه ثابت شرکت اپل برای سال 2018 بالغ بر 149.82 دلار بود.
لینک منبع: ترازنامه شرکت INC
فرمول سرمایه ثابت – مثال شماره 3
بگذارید نمونه ای از شرکت والمارت را برای نشان دادن محاسبه سرمایه ثابت با استفاده از رویکرد عملیاتی مثال بزنیم. طبق آخرین گزارش سالانه، اطلاعات مالی زیر برای FY18 در دسترس است. سرمایه های ثابت شرکت والمارت را برای سال 2018 محاسبه کنید.
راه حل:
سرمایه در گردش خالص با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
سرمایه در گردش خالص = کل دارایی های جاری – کل بدهی های جاری
- سرمایه در گردش خالص = 59.66 $ – 78.52 $
- سرمایه در گردش خالص = – 18.86 $
دارایی های خالص ثابت با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
دارایی های ثابت خالص = دارایی و تجهیزات، خالص + دارایی تحت اجاره سرمایه
- دارایی های ثابت خالص = 107.68 $ + 7.14 $
- دارایی های ثابت خالص = 114.82 $
سرمایه ثابت با استفاده از فرمول مندرج در زیر محاسبه می شود
سرمایه ثابت = سرمایه در گردش خالص + دارایی ثابت خالص + داراییهای نامشهود خالص
- سرمایه ثابت = (- 18.86 $ ) + 114.82 $ + 18.24 $
- سرمایه ثابت = 114.20 دلار میلیارد دلار
بنابراین، سرمایه ثابت شرکت والمارت برای سال 2018 بالغ بر 114.87 دلار بود.
لینک منبع: ورق متعادل شرکت والمارت
توضیح
با استفاده از رویکرد تأمین مالی، فرمول سرمایه ثابت با استفاده از مراحل زیر می تواند تهیه شود:
مرحله 1: اولا، کل بدهی های کوتاه مدت شرکت را تعیین کنید، که شامل وام های کوتاه مدت، تسهیلات در گردش و بخش فعلی بدهی های بلند مدت است.
مرحله دوم: در مرحله بعد، کل بدهی های بلند مدت شرکت را تعیین کنید، که شامل وام مدت دار، سفته و غیره می باشد.
مرحله 3: در مرحله بعد، کل تعهدات اجاره نامه را که جمع ارزش فعلی پرداخت های اجاره نامه های آینده هستند، تعیین کنید.
مرحله چهارم: در مرحله بعد، سهام کل شرکت را تعیین کنید که جمع سهام مشترک، ذخیره و مازاد، سرمایه پرداخت شده اضافی و غیره است.
مرحله 5: سپس، پول و سرمایه گذاری غیر عامل را که جمع پول نقد ناشی از تأمین مالی و فعالیتهای سرمایه گذاری است تعیین کنید.
مرحله ششم: سرانجام می توان فرمول سرمایه های ثابت را با اضافه کردن کل بدهی های کوتاه مدت (مرحله 1)، کل بدهی های بلند مدت (مرحله 2)، کل تعهدات اجاره نامه (مرحله 3) و کل سهام (مرحله 4) منهای پول و سرمایه گذاری مورد نیاز برای عملیات (مرحله 5) است.
سرمایه ثابت = کل بدهی های کوتاه مدت + کل بدهی های بلند مدت + کل بدهی های اجاره نامه + حقوق صاحبان سهام + نقدی و سرمایه گذاری های غیر عامل
با استفاده از رویکرد عملیاتی می توان فرمول سرمایه ثابت را با استفاده از مراحل زیر تهیه کرد:
مرحله اول : در مرحله اول، نیاز به سرمایه گذاری شبکه ای شرکت را تعیین کنید، که عبارت است از جمع آوری موجودی و حساب های دریافتنی منهای مبلغ قابل پرداخت.
مرحله 2: سپس، دارایی های ثابت خالص شرکت را تعیین کنید، که دارایی های ثابت ناخالص منهای استهلاک انباشته است.
مرحله 3: در مرحله بعد، دارایی های ملموس خالص، که دارایی های ملموس ناخالص منهای استهلاک انباشته هستند را تعیین کنید.
مرحله چهارم: سرانجام، با اضافه کردن سرمایه در گردش خالص، دارایی های ثابت خالص و دارایی های نامشهود خالص می توان فرمول سرمایه ثابت را مانند شکل زیر بدست آورد.
سرمایه ثابت = سرمایه در گردش خالص + دارایی ثابت خالص + داراییهای نامشهود خالص
ارتباط و استفاده از فرمول سرمایه ثابت
درک مفهوم سرمایه ثابت بسیار مهم است زیرا معمولاً شرکت ها از آن به عنوان منبع سرمایه برای خرید دارایی های ثابت یا برای تأمین هزینه های عملیاتی روز استفاده می کنند. ذاتاً، شرکتها قبل از تصمیم گیری برای گرفتن وام از بانک، این منبع بودجه را ترجیح می دهند. از طرف دیگر، یک سرمایه گذار از سرمایه ثابت در درجه اول برای محاسبه بازده سرمایه گذاری (ROIC) برای نظارت بر سودآوری سرمایه گذاری استفاده می کند.
نرخ بهره چیست؟
نرخ بهره یا نرخ سود مبلغی است که وام دهنده از وام گیرنده درخواست می کند و به صورت درصدی از اصل وام محاسبه می شود. نرخ بهره وام معمولاً به صورت سالانه مشخص می شود که به عنوان نرخ درصد سالانه (APR) شناخته می شود. نرخ سود همچنین می تواند برای مبلغی که در یک بانک یا موسسه اعتباری از حساب پس انداز یا گواهی سپرده (CD) به دست می آید، اعمال شود. بازده درصدی سالانه (APY) به سود کسب شده در این حساب های سپرده اشاره دارد.
درک نرخ های بهره
بهره اساساً هزینه ای است که وام گیرنده برای استفاده از یک دارایی دریافت می کند. دارایی های قرض گرفته شده می تواند شامل پول نقد، کالاهای مصرفی، وسایل نقلیه و سایر دارایی ها باشد. نرخ بهره برای اکثر معاملات وام یا استقراض اعمال می شود. افراد برای خرید خانه، تامین مالی پروژهها، راهاندازی یا تامین مالی مشاغل و یا پرداخت شهریه دانشگاه، پول قرض میکنند. کسب و کارها برای تامین مالی پروژه های سرمایه ای وام می گیرند و با خرید دارایی های ثابت و بلندمدت مانند زمین، ساختمان و ماشین آلات، عملیات خود را گسترش می دهند. پول قرض گرفته شده یا به صورت یکجا در تاریخ از پیش تعیین شده یا به صورت اقساط دوره ای بازپرداخت می شود.
برای وام ها، نرخ سود به اصل پول اعمال می شود که مبلغ وام است. نرخ بهره هزینه بدهی برای وام گیرنده و نرخ بازده برای وام دهنده است. چرا که پولی که باید بازپرداخت شود، معمولاً بیشتر از مبلغ قرض شده است زیرا وام دهندگان برای از دست دادن مالکیت پول در طول دوره وام به غرامت نیاز دارند. وام دهنده می توانست به جای ارائه وام، وجوه خود را در آن دوره در جایی دیگر سرمایه گذاری کرده و کسب درامد کند. تفاوت بین کل مبلغ بازپرداخت و اصل وام، سود شارژ شده است.
زمانی که وام گیرنده از نظر وام دهنده کم ریسک در نظر گرفته شود، معمولاً نرخ سود کمتری از وام گیرنده دریافت می شود. اگر وام گیرنده با ریسک بالا در نظر گرفته شود، نرخ بهره ای که از آنها دریافت می شود بالاتر خواهد بود که منجر به هزینه وام بالاتر می شود.
نکته: ریسک معمولاً زمانی ارزیابی میشود که وامدهنده به امتیاز اعتبار وام گیرنده بالقوه نگاه میکند، به همین دلیل است که اگر میخواهید واجد شرایط بهترین وام باشید، داشتن مثال از محاسبه سرمایه در گردش یک امتیاز عالی مهم است.
مثالی از نرخ بهره
اگر 100 میلیون تومان وام خرید لوازم خانه از بانک دریافت کنید و در قرارداد وام قید شده باشد که نرخ سود وام 10 درصد است، مبلغی که باید بازپرداخت کنید برابر خواهد بود با:
100 + 0.1*100 = 110
نرخ بهره ساده
مثال بالا بر اساس فرمول بهره ساده سالانه محاسبه شده است که عبارت است از:
بهره ساده = اصل پول X نرخ سود X زمان
فردی که وام لوازم خانه گرفته است، باید 10 میلیون تومان سود در پایان سال بپردازد، با این فرض که این فقط یک قرارداد وام یک ساله است. اگر مدت وام 5 سال باشد، سود پرداختی به شرح زیر خواهد بود:
نرخ بهره سالانه 10 درصد به پرداخت سود سالانه 10 میلیون تومان تبدیل می شود. پس از 5 سال وام گیرنده باید علاوه بر اصل وام، مبلغ 50 میلیون تومان نیز به عنوان بهره بپردازد که نشان می دهد بانک ها چگونه درامد خود را به دست می آورند.
نرخ بهره مرکب
برخی از وام دهندگان روش بهره مرکب را ترجیح می دهند، به این دلیل که وام گیرنده باید بهره بیشتری بپردازد. سود مرکب که به آن سود بهره نیز می گویند، به اصل و همچنین سود انباشته دوره های قبلی اعمال می شود. بانک فرض می کند که در پایان سال اول، وام گیرنده اصل و بهره آن سال را بدهکار است و بنابراین نرخ بهره برای سال دوم روی این مبلغ اعمال می شود و نه اصل وام.
سود بدهی هنگام محاسبه به روش مرکب بیشتر از سود بدهی با استفاده از روش بهره ساده است. برای بازههای زمانی کوتاهتر، محاسبه سود برای هر دو روش مشابه خواهد بود. با افزایش زمان وام دهی، تفاوت بین دو نوع محاسبه بهره افزایش می یابد.
فرمول زیر می تواند به عنوان سود بهره مرکب مورد استفاده قرار گیرد:
در فرمول فوق p نشانگر اصل وام و n بیانگر تعداد دوره های ترکیب است. در مثال مورد بررسی اگر بهره به صورت مرکب محاسبه شود، مقدار آن برابر خواهد بود با 61 میلیون تومان که از مقدار محاسبه شده به روش بهره ساده بیشتر است.
سود مرکب و حساب های پس انداز
وقتی با استفاده از حساب پس انداز پول پس انداز می کنید، بهره مرکب مورد علاقه پس انداز کنندگان است. سودی که در این حسابها به دست میآید، مرکب میشود و بهعنوان غرامتی به صاحب حساب برای اجازه دادن به بانک برای استفاده از وجوه سپردهشده، میباشد. به عنوان مثال، اگر شما 500 میلیون تومان را به یک حساب پس انداز واریز کنید، بانک مقداری از این وجوه را برای ارائه وام به درخواست کنندگان وام استفاده می کند و در عوض بانک برای جبران خسارت شما سالانه 8 درصد سود به حسابتان واریز می کند. بنابراین، در حالی که بانک 10 درصد از وام گیرنده می گیرد، 8 درصد به صاحب حساب می دهد و ما به التفاوت به عنوان سود بانک شناخته می شود. در واقع، پس انداز کنندگان به بانک پول قرض می دهند که به نوبه خود، در ازای بهره، وجوهی را در اختیار وام گیرندگان قرار می دهد.
هزینه بدهی وام گیرنده
در حالی که نرخ بهره نشان دهنده درآمد بهره برای وام دهنده است، آنها هزینه بدهی به وام گیرنده را تشکیل می دهند. شرکت ها هزینه وام گرفتن را در برابر هزینه حقوق صاحبان سهام، مانند پرداخت سود سهام، می سنجند تا مشخص کنند کدام منبع تامین مالی کم هزینه تر خواهد بود. از آنجایی که اکثر شرکتها سرمایه خود را با پذیرش بدهی و/یا انتشار سهام تامین میکنند، هزینه سرمایه برای دستیابی به ساختار سرمایه بهینه ارزیابی میشود.
نرخ بهره چگونه تعیین می شود؟
نرخ سودی که بانک ها در نظر می گیرند با عوامل متعددی مانند وضعیت اقتصاد تعیین می شود. بانک مرکزی یک کشور (مانند فدرال رزرو در ایالات متحده) نرخ بهره را تعیین می کند که هر بانک از آن برای تعیین محدوده نرخ درصد سالانه خود استفاده می کند. وقتی بانک مرکزی نرخ سود را در سطح بالایی تعیین می کند، هزینه بدهی افزایش می یابد. وقتی هزینه بدهی بالا باشد، مردم را از استقراض منصرف می کند و تقاضای مصرف کنندگان را کند می کند. همچنین، نرخ بهره معمولا با تورم افزایش می یابد.
برای مبارزه با تورم، بانکها ممکن است الزامات ذخیره بالاتری را تعیین کنند، عرضه پول محدود شود و یا تقاضای بیشتری برای اعتبار وجود داشته باشد. در یک اقتصاد با نرخ بهره بالا، مردم به پس انداز پول خود متوسل می شوند زیرا از نرخ سود پس انداز خود بیشتر سود دریافت می کنند. در چنین شرایطی بازار سهام آسیب می بیند زیرا سرمایه گذاران ترجیح می دهند پول خود را در جایی قرار دهند که ریسک کمتری دارد و بنابراین با افزایش نرخ سود بدون ریسک، مردم دوست ندارند تا سرمایه خود را صرف یک دارایی با ریسک بالا مانند سهام کنند. کسب و کارها همچنین دسترسی محدودی به منابع مالی سرمایه از طریق بدهی دارند که منجر به انقباض اقتصادی می شود.
اقتصادها اغلب در دوره هایی با نرخ بهره پایین تحریک می شوند زیرا وام گیرندگان به وام هایی با نرخ های ارزان دسترسی دارند. از آنجایی که نرخ سود در پسانداز پایین است، مشاغل و افراد بیشتر احتمال دارد که ابزارهای سرمایهگذاری پرریسکتری مانند سهام را خریداری کنند. این هزینهها به اقتصاد و به بازار سرمایه تزریق می شود که منجر به انبساط اقتصادی میشود. اگر نرخ سود برای مدت زیادی پایین بماند، در نهایت منجر به عدم تعادل بازار میشود که در آن تقاضا بیش از عرضه است و باعث تورم میشود. هنگامی که تورم رخ می دهد، نرخ سود افزایش می یابد تا پول در گردش در جامعه کم شود.
نرخ بهره و تبعیض
با وجود قوانینی مانند قانون فرصت های اعتباری برابر (ECOA) که شیوه های تبعیض آمیز وام دهی را ممنوع می کند، نژادپرستی سیستماتیک در ایالات متحده حاکم است، طبق گزارش Realtor.com در جولای 2020، به خریداران خانه در جوامع عمدتا سیاهپوست وام مسکن با نرخ های بالاتری نسبت به خریداران خانه در جوامع سفیدپوست ارائه می شود. در جولای 2020، اداره حمایت مالی مصرف کننده (CFPB)، که اجرای ECOA را برعهده دارد، درخواستی برای اطلاعات صادر کرد و به دنبال نظرات عمومی برای شناسایی فرصت هایی برای بهبود اقدامات ECOA برای اطمینان از دسترسی بدون تبعیض به اعتبار بود. Kathleen L. Kraninger، مدیر آژانس اظهار داشت: "استانداردهای واضح به محافظت از آمریکایی های آفریقایی تبار و سایر اقلیت ها کمک می کند، اما CFPB باید با اقدامی از آنها حمایت کند تا مطمئن شود وام دهندگان و دیگران از قانون پیروی می کنند."
جمع بندی
در این مطلب با مفهوم نرخ بهره آشنا شدیم که از مسائل اساسی در همه ی اقتصاد ها می باشد که با رصد کردن و زیر نظر گرفتن آن می توان موضوعاتی مثل تورم و همچنین جریان پول را پیشبینی نمود. به طور خلاصه:
برای هر کسب و کاری، هزینه سرمایه یکی از اجزای مهم حسابداری و تحلیل مالی محسوب میشود. برای کسب و کارهایی که با موفقیت امور مالی خود را مدیریت می کنند، هزینه سرمایه باید کمترین میزان ممکن باشد. در ادامه این مطلب در مورد هزینه سـرمایه و اهمیت آن بیشتر صحبت خواهیم کرد. همچنین فرمول محاسبه هزینـه سرمایه را با ذکر چند مثال توضیح میدهیم تا شما نیز بتوانید برای کسب و کار خود، هزینه سرمایهتان را حساب کنید.
سرمایه معنای بسیار گسترده ای دارد و می تواند شامل هر چیزی باشد که به صاحبش ارزش یا منفعت میبخشد. برای مثال، یک کارخانه و ماشین آلات آن، مالکیت معنوی مانند حق ثبت اختراع یا داراییهای مالی یک کسب و کار یا یک فرد را باید سرمایه در نظر گرفت. هرچند میتوان خود پول را به عنوان سرمایه تعریف کرد، اما سرمایه اغلب با پول نقدی مرتبط است که برای مقاصد تولیدی یا سرمایه گذاری به کار گرفته میشود.
سرمایه همان پولی است که یک کسب و کار در اختیار دارد تا برای پیشبرد فعالیتها و عملیات روزانه خود بپردازد و رشد آینده خود را تأمین کند.
به طور کلی، سرمایه یک جزء حیاتی برای اداره یک کسب و کار و تضمین کننده رشد آن کسب و کار در بلندمدت است. سرمایه یک کسب و کار ممکن است از عملیات تجاری آن حاصل شود یا از طریق قرض یا فروش سهام تامین شود. هنگام بودجه بندی، همه کسب و کارها، فعال در هر حوزهای و در هر اندازهای، معمولاً بر سه نوع سرمایه تمرکز میکنند: سرمایه در گردش، سرمایه سهام و سرمایه قرضی. در صنایع مالی، یک کسب و کار سرمایه تجاری خود را به عنوان جزء چهارم شناسایی میکند.
هزینه سرمایه چیست؟
منظور از هزینه سرمایه میزان بازدهی یا بازگشت سرمایهای است که یک شرکت از یک سرمایه گذاری خاص انتظار دارد تا ارزش مصرف منابع را داشته باشد. به عبارت دیگر، هزینه سرمایه، نرخ بازگشت یک سرمایه را برای ترغیب سرمایه گذاران برای تامین مالی یک پروژه تعیین میکند.
هزینه سرمایه برای محاسبه حداقل بازدهی یک شرکت به کار میرود که برای توجیه انجام یک پروژه بودجه ریزی سرمایه، مانند ساخت یک کارخانه جدید، ضروری است. اصطلاح “هزینه سرمایه” توسط تحلیلگران و سرمایه گذاران استفاده میشود، اما همیشه ارزیابی این موضوع است که آیا یک تصمیم پیش بینی شده میتواند با هزینه آن توجیه شود یا خیر. سرمایه گذاران همچنین ممکن است از این اصطلاح برای اشاره به ارزیابی بازده بالقوه یک سرمایه گذاری در رابطه با هزینه و خطرات آن استفاده کنند.
هزینه سرمایه تا حد بسیار زیادی به نوع تامین مالی شرکتها بستگی دارد. یک شرکت یا کسب و کار میتواند از طریق وام، اعتبار و یا از طریق فروش سهام سرمایه خود را تامین کند. با این حال، اکثر شرکتها ترکیبی از روشهای مختلف تامین مالی را به کار میگیرند. بنابراین هزینه سرمایه، از میانگین موزون تمام منابع مالی یک شرکت حاصل میشود.
منابع هزینه مثال از محاسبه سرمایه در گردش سرمایه
معمولا، منبع سرمایه به کار گرفته شده توسط شرکتها از این چهار طریق حاصل میشود:
سرمایه حاصل از فروش سهام
سرمایه سهام ترجیحی
چرا هزینه سرمایه اهمیت دارد؟
بیشتر کسب و کارها برای رشد و توسعه خود تلاش میکنند و ممکن است گزینهها و راههای زیادی را امتحان کنند: گسترش و توسعه یک کارخانه، حذف کردن یک رقیب، ایجاد یک محصول یا سرویس جدید، ایجاد و راه اندازی شعب بیشتر و بزرگتر و… . قبل از اینکه شرکت در مورد هر یک از این گزینه ها تصمیم بگیرد، هزینه سرمایه برای هر پروژه پیشنهادی را تعیین میکند.
تعیین هزینه سرمایه نشان میدهد که چقدر طول میکشد تا هزینههای یک پروژه تسویه شوند و در آینده، چقدر قرار است به صاحبان شرکت و سهامداران آن سود بدهد. البته چنین پیش بینیهایی همیشه تخمینی هستند. اما در هر صورت، هر شرکت و کسب و کاری باید از یک روش و قاعده منطقی برای انتخاب بین گزینهها پیروی کند.
از دیدگاه یک سرمایه گذار، هزینه سرمایه ارزیابی میزان بازدهی است که میتوان از خرید سهام یا هر سرمایه گذاری دیگری انتظار داشت. این یک مقدار تخمینی است و ممکن است شامل بهترین و بدترین احتمالات باشد. یک سرمایه گذار ممکن است به نوسانات (بتا) نتایج مالی یک شرکت نگاه کند و نتیجه بگیرد که آیا هزینه سرمایه گذاری در این سهام با بازده احتمالی آن توجیه میشود یا خیر.
به طور خلاصه، اهمیت هزینه سرمایه را میتوان در این موارد خلاصه کرد:
هزینه سرمایه بر تصمیم گیری مدیران شرکت برای سرمایه گذاری تأثیر میگذارد.
هزینه سرمایه بر ارزش گذاری شرکت تأثیر میگذارد. شرکتهایی که هزینه سرمایه آنها روبه رشد و افزایش است میتوانند ریسکهای بالاتر و ارزش کمتری داشته باشند.
هزینه سرمایه نرخ تنزیل شرکت را تعیین میکند. تحلیلگران مالی اغلب از میانگین موزون هزینه سرمایه برای تعیین نرخ تنزیل جریانهای نقدی آتی شرکت در تحلیل جریان نقدی تنزیل شده (DCF) استفاده میکنند.
تفاوت هزینه سرمایه با نرخ تنزیل
هزینه سرمایه و نرخ تنزیل تا حدودی مشابه هستند و به همین دلیل اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند. اما این دو اصطلاح تفاوتهایی نیز با هم دارند. هزینه سرمایه اغلب توسط بخش مالی و حسابداری یک شرکت محاسبه میشود و توسط مدیریت برای تعیین نرخ تنزیل (یا نرخ مانع) استفاده میشود. نرخ تنزیل نقطهای است که باید شکسته شود تا یک سرمایه گذاری توجیه منطقی داشته باشد.
هزینه سرمایه یک محاسبه نسبتاً ساده از نقطه سر به سر یک پروژه است. با استفاده از محاسبه هزینه سرمایه، تیم مدیریت نرخ تنزیل را تعیین میکند. در واقع، از طریق محاسبه هزینه سرمایه و نرخ تنزیل، مدیران تصمیم میگیرند که آیا یک پروژه میتواند به اندازه کافی بازدهی داشته باشد که نه تنها هزینههای آن را بازپرداخت کند، بلکه به سهامداران شرکت نیز سود برساند.
مفهوم هزینه سرمایه اطلاعات کلیدی است که برای تعیین نرخ مانع یک پروژه استفاده میشود. شرکتی که یک پروژه بزرگ را آغاز میکند باید بداند که پروژه باید چقدر پول تولید کند تا هزینههای راه اندازی و اجرای آن را جبران کند و سپس به تولید سود برای شرکت ادامه دهد.
مولفه های هزینه سرمایه
هزینه سرمایه از سه مولفه یا عنصر اصلی تشکیل میشود:
بازده ریسک صفر
بازده ریسک صفر در مورد نرخ بازگشت مورد انتظار، در زمانی صحبت میکند که یک پروژه هیچ ریسک مالی یا تجاری نداشته باشد.
پاداش در ازای ریسک تجاری
ریسک تجاری با تصمیمات بودجه بندی سرمایهای که یک شرکت برای فرصتهای سرمایه گذاری خود اتخاذ میکند، تعیین میشود. بنابراین، اگر شرکتی پروژهای را انتخاب کند که دارای ریسک بیش از حد معمول باشد، بدیهی است که تأمینکنندگان سرمایه نرخ بازدهی بالاتری را نسبت به نرخ معمولی میخواهند یا تقاضا میکنند.
بنابراین میزان پاداش در ازای ریسک نقش مهمی در محاسبه هزینه سرمایه ایفا میکند، زیرا هزینه سرمایه را افزایش میدهد. اما این پاداش باید چقدر باشد؟ این بستگی به تصمیمگیری مدیران در انتخاب پروژه شرکت دارد و حتی شاید ربطی به اهداف و مقاصد شرکت و اینکه چقدر میخواهند پروژه ارزش بازار خود را افزایش دهد نداشته باشد.
پاداش در ازای ریسک مالی
ریسک مالی با الگوی ساختار سرمایه شرکت مرتبط است. در اینجا، پاداش به حجم بدهیهایی که شرکت بر ذمه دارد وابسته است. هر چه سرمایه حاصل از دیون و بدهیهای یک شرکت بیشتر باشد (در مقایسه با شرکتی که بدهی نسبتاً پایینی دارد) در معرض ریسک بیشتری نیز خواهد بود.
نحوه محاسبه هزینه سرمایه
هر شرکتی، در هر حوزه و صنعتی که فعالیت میکند، میانگین هزینه سرمایه متفاوتی دارد. طبق تحقیقاتی که در دانشکده کسب و کار استرن نیویورک انجام شد، در صنعت ساخت و ساز، هزینه سرمایه بالایی لازم است، چیزی حدود 6.35 درصد. در حالی که در حوزه خرده فروشی مواد غذایی، هزینه سرمایه رقم نسبتا کوچکی است، چیزی حدود 1.98 درصد.
برای محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC)، ابتدا باید هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام را محاسبه کنید که با فرمولهای زیر به دست میآیند:
1- هزینه بدهی
هزینه بدهی به نرخ بهره پرداخت شده برای هر بدهی مانند وام مسکن و اوراق قرضه اشاره دارد. هزینه بهره، سود پرداختی به بدهی جاری است.
در اینجا، هزینه بدهی برابر است با کل بدهی تقسیم بر هزینه بهره ضربدر 1 منهای نرخ مالیات حاشیه ای.
2- هزینه حقوق صاحبان سهام
هزینه حقوق صاحبان سهام به این موضوع اشاره دارد که آیا بازگشت سرمایه لازم و مدنظر شرکت از یک سرمایه گذاری معین حاصل شده است یا خیر. همچنین، هزینه حقوق صاحبان سهام نشان دهنده میزان تقاضای بازار در ازای مالکیت دارایی و در نتیجه حفظ ریسک مالکیت است.
هزینه حقوق صاحبان سهام توسط مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) تقریب زده میشود:
Rf همان نرخ بازگشت بدون ریسک است.
Rm نرخ بازگشت بازار است.
و بتا، میزان برآوردشده ریسک یا نوسانات ارزش است.
3- میانگین موزون هزینه سرمایه
هزینه سرمایه بر مبنای میانگین موزون هزینه بدهی (WACC) و هزینه حقوق صاحبان سهام استوار است.
E ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت است.
D ارزش بازار دیون و بدهیهای شرکت است.
V مجموع E و D است.
Re هزینه حقوق صاحبان سهام است.
Rd هزینه بدهی است.
و Tc نرخ مالیات بر درآمد است.
نمونه هایی از هزینه سرمایه
همان طور که گفتیم، هزینه سرمایه در صنایع مختلف متفاوت است. برای مثال، در میان شرکتهای داروسازی و مثال از محاسبه سرمایه در گردش بیوتکنولوژی و پزشکی، تولیدکنندگان فولاد، شرکتهای نرمافزار اینترنتی و شرکتهای نفت و گاز یکپارچه هزینه سرمایه بالاست. این صنایع تمایل دارند سرمایهگذاری قابل توجهی به بخشهای تحقیق، توسعه، تجهیزات و ایجاد و راه اندازی کارخانه اختصاص دهند.
از جمله صنایعی که هزینه سرمایه کمتری دارند میتوان به بانکهای پول محور، شرکتهای برق، موسسات سرمایهگذاری املاک و مستغلات و شرکتهای تامین انرژی آب و برق اشاره کرد. چنین شرکتهایی ممکن است به تجهیزات کمتری نیاز داشته باشند یا شاید از جریانهای نقدینگی کاملا ثابت بهره ببرند.
شرکتهایی که به طور کارآمد و موثر عمل میکنند باید هزینه سرمایه کمتر یا برابر با رقبای خود در همان صنعت داشته باشند. در اینجا، چند مثال برای روشن کردن هزینه سرمایه و نحوه محاسبه آن مطرح میکنیم:
شرکت نیوهومز در صنعت املاک و سرمایه گذاری در این حوزه فعالیت میکند و در حال تجزیه و تحلیل بازسازی آشپزخانه و حمام در 25 خانه آپارتمانی است. هزینه بازسازی این 25 آپارتمان 30 میلیون دلار خواهد بود و پیش بینی میشود برای پنج سال مثال از محاسبه سرمایه در گردش آینده، سالانه 5 میلیون دلار به نفع شرکت صرفه جویی شود. اما این ریسک جزئی نیز وجود دارد که بازسازی خانههای جدید نتواند کل 5 میلیون دلار در سال را به نفع شرکت ذخیره و صرفه جویی کند. از طرف دیگر، نیوهومز میتواند روی اوراق قرضه پنج ساله سرمایهگذاری کند که همان میزان ریسک را دارد و بازدهی 10 درصدی در سال دارد.
انتظار میرود که پروژه نوسازی 16٪ در سال (5,000,000 دلار الی 30,000,000 دلار) بازدهی داشته باشد. پس پروژه نوسازی، نسبت به اوراق قرضه پنج ساله، سرمایه گذاری بهتری محسوب میشود، زیرا نرخ بازگشت موردنظر شرکت از 10 درصد عبور میکند و این میزان، از سرمایه گذاری در هر جای دیگری، برای شرکت نیوهومز سود بیشتری به همراه میآورد.
شرکت Gold که تازه تأسیس شده است برای خرید دفتر و تجهیزات لازم برای انجام کار خود نیاز به جذب 1.5 میلیون دلار سرمایه دارد. این شرکت 800000 دلار اول را با فروش سهام تامین میکند. سهامداران تقاضای بازگشت 5 درصدی سرمایه گذاری خود را دارند، بنابراین هزینه حقوق صاحبان سهام 5 درصد است.
در گام بعدی، این شرکت 700 اوراق قرضه را به قیمت 1000 دلار میفروشد تا 700000 دلار باقیمانده سرمایه مورد نیاز خود را تامین کند. افرادی که این اوراق را خریداری میکنند انتظار بازدهی 10 درصدی دارند، بنابراین هزینه بدهی شرکت 10 درصد است.
ارزش کل بازار شرکت Gold یک و نیم میلیون دلار و نرخ مالیات شرکتی آن 25 درصد است. میانگین موزون هزینه سرمایه را میتوان به صورت زیر محاسبه کرد:
دیدگاه شما