مفهموم تحلیل تکنیکال چیست و چرا لازم است؟
ما در مقاله مفهوم تحلیل تکنیکال چیست و چرا لازم است ، قصد داریم شما رو با مفهوم تحلیل تکنیکال و انواع آن و ابزار هایی که برای تحلیل استفاده میشه آشنا کنیم و به بررسی تحلیل تکنیکال بپردازیم. با توجه به اینکه بازار ارزهای دیجیتال رشد و توسعه چشمگیری در جهان پیدا کردن و روز به روز در حال افزایش هست.
سرمایه گذاران هم از این فرصت ها استفاده کرده و سود می کنن. بازار ارزهای دیجیتال با توجه به نوپا بودنشان دارای نوسانات زیادی هست. این نوسانات فرصتی برای کسب سود بوده و کاربران زیادی از این فرصت استفاده کرده سود دریافت می کنند. در بازار های ارز دیجیتال فرصت گرفتن سود بسیار است و همه کاربران میتونن از این بازار ها سود کسب کنن البته به شرطی اموزش کامل دیده و تغییرات قیمت بر اساس عرضه و تقاضا تحلیل تکنیکال بلد باشن تا بتونن روند بازار را پیش بینی کرده و همراه با روند بازار سود کسب کنن.
برای معامله در بازار ارزهای دیجیتال باید بطور کامل اموزش دیده و مهارت های معامله گری را به خوبی یاد گرفت. منظور از یاد گرفتن معامله گری در این بازار، فقط خرید و فروش ارز دیجیتال نیست بلکه باید تحلیل تکنیکال را هم بلد باشین. تحلیل تکنیکال برای تشخیص روند و پیشبینی آینده قیمتی یک ارز دیجیتال بکار میره و تحلیل گران با استفاده از ابزار ها و اندیکاتور های تکنیکالی به تحلیل این بازار میپردازن. یک تریدر حرفه ای باید نحوه تحلیل یک ارز دیجیتال را بخوبی بلد باشه تا در زمان های مناسب و طبق تحلیلی که کرده اقدام به خرید و فروش کنه.
این بازار سودهای زیادی داره ولی پر ریسک هست با این حال برای معامله در این بازار باید آموزش دیده باشین و بتونین با تحلیل های خودتون کسب سود کنین. برای اینکه بتونین بهترین نتیجه رو از معاملات خودتون بگیرین باید استراتژی معاملاتی هم داشته باشین. این استراتژی بر اساس تحلیل تکنیکالی که برای تحلیل یک ارز دیجیتال انجام شده تشکیل میشه. در واقع داشتن استراتژی و تحلیل دقیق نمودار باعث میشه در این بازار سود های خوبی بدست آورد. در ادامه این مقاله با ویژگی ها و مفهوم تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا خواهید شد. در این رابطه همچنین می تونید مقاله تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن رو هم مطالعه کنید تا اطلاعات بیشتری در این زمینه داشته باشین.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال کاربرد زیادی در بازار ارز دیجیتال داره و میشه گفت تمامی معاملات بر اساس تحلیل تکنیکال است. در واقع تحلیل تکنیکال یا تجزیه و تحلیل فنی یک ارز دیجیتال راهی برای پیش بینی قیمت و روند بازار بر اساس تاریخچه قیمت و روند در گذاشته است. این روش در بازار هایی که بر پایه عرضه تقاضای واقعی صورت می گیره کاربرد داره و با توجه به رفتار هایی که یک ارز دیجیتال در گذشته از خود نشان داده در آینده به احتمال قوی همان رفتار خودش رو تکرار کنه تحلیل میشه. زیرا بازار همیشه روند و حرکت های خودش را تکرار می کنه و زمان آن مشخص نیست.
تعریف ساده ی دیگری که تغییرات قیمت بر اساس عرضه و تقاضا میشه به تحلیل تکنیکال داشته این هست که، تحلیل تکنیکال، هنر پیدا کردن نقاط ورود و خروج از نمودار های ارز های دیجیتال برای سرمایه گذاری و کسب سود در بازار مالی هست. این تحلیل قدرت اینو داره که هر دارایی که تاریخچه قیمتی داشته باشه رو بشه تحلیل کرد و نقاط حساس و خطوط حمایت و مقاومت رو پیدا کرد.
تحلیل تکنیکال یک نمودار با استفاده از ابزار هایی به اسم اندیکاتور انجام میشه که هر یک از اندیکاتور ها یک سری ویژگی هایی دارن. این اندیکاتور ها در تحلیل یک نمودار بسیار موثر بوده و باعث میشه خطوط و نقاط خاص راحت تر دیده بشه تا تحلیلگر بتونه با استفاده از آن ها بهترین نتیجه رو داشته باشه. این اندیکاتور ها با استفاده از فرمول های ریاضی داده هایی رو ارائه میدن که با چشم روی نمودار دیده نمیشه و این ابزار ها این مشکل را حل کرده و به کمک تحلیلگر میان.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال برای اولین بار در قرن17 در هلند و در قرن 18 در ژاپن مورد استفاده قرار گرفته است. شکل جدید و مدرن تحلیل تکنیکال توسط چارلز داو، خالق شاخص اقصادی میانگین صنعتی ایجاد شد. اولین استفاده را از این تحلیل تکنیکال در اقتصاد رو ارلز داو انجام داده است. این فرد بنیان گذار وال استریت ژورنال است. و با اینکه هنوز این شاخص نواقصی داره ولی به عنوان مهمترین شاخص اقتصاد محسوب میشه. آقای داو جزء نخستین افرادیه که رفتارهای قیمتی مشابه بین دارایی ها خاص رو درک کرد، رفتارهایی که از یه روند مشخص تبعیت می کردن. دستاوردهایی که توسط ایشان بدست آمد به عنوان تئوری داو نام گذاری شده که در واقع این تئوری پایه و اساس تحلیل تکنیکال امروزی محسوب میشه.
چرا باید از تحلیل تکنیکال استفاده کرد؟
با توجه به تعریفی که از تحلیل تکنیکال در بالا گفته شد متوجه شدیم که بازار ارز های دیجیتال یک پلتفرمی مالی بوده و هر یک از دارایی ها دارای نمودار و تاریخچه قیمتی هستن. این نمودارها قابل تحلیل بوده و میتوان با بررسی گذاشته یک دارایی، حرکت های این دارایی در آینده را پیش بینی کرد. این پیش بینی هایی که انجام میشه به تریدر کمک میکنه تا با یک دید متفاوت و با اعتماد بیشتر سرمایه گذاری کنه.
در هر کاری باید قبل از انجام آن تحقیقات خودتون رو کامل کنین، چون نمیشه همینجوری یه کاری رو انجام داد. برای سرمایه گذاری روی ارزهای دیجیتال هم نیاز به تحقیق و تحلیل روند آینده هست، تا با خیال راحت در این بازار سرمایه گذاری کرد. این بازار بسیار پیچیده و پرریسک هست. در اینجا میشه از تحلیل تکنیکال کمک گرفت تا روند قیمتی یک دارایی بر اساس گذشته خودش رو بررسی کرد و یک پیش بینی از حرکت در آینده اون ارز رو فهمید. البته همیشه هم تحلیل تکنیکال کار آمد نبوده و به واسطه اخبار و اتفاق هایی که در بازار میوفته ممکن روند تغییر شکل بده و با تحلیلی که کرده بودیم متفاوت باشه.
3 اصل تحلیل تکنیکال
با توجه به اینکه این بازار نوپا بوده و به تازگی در دنیا فراگیر میشه قیمت ارز های دیجیتال در این بازار به سرعت به خاطر عوامل بیرونی، عوامل مرتبط با اخبار های اقتصادی دنیا و عوامل داخلی بنیانگذاری یک دارایی تغییر میکنه، بنابراین تغییرات قیمت ارز های دیجیتال به تنهایی قادر است بیانکنندهی میزان تأثیر این اصول باشه و بر خلاف نظر کاربران تحلیل بنیادی که نوعی دیگر از تحلیل است، در تحلیل تکنیکال نیازی نیست سرمایهگذار بهطور مستقل، قیمت ارز های دیجیتال را بر اساس عوامل گفته شده محاسبه کند. فقط لازم است روند نوسانات گذشتهی قیمت ارز را بررسی کرده و روند آیندهی قیمت ارز دیجیتال را بر اساس گذشتهی آن پیشبینی کنه. در ادامه این مقاله با این سه اصل بیشتر آشنا خواهین شد. در این جا پیشنهاد میکنیم مقاله نوسان گیری در ارز های دیجیتال رو مطالعه کنین چون مطالب خیلی خوبی در این زمینه می تونین یاد بگیرین.
قیمت دارایی
قیمت یک دارایی نشان دهنده همه چیز هست و قیمت رو میشه به عنوان پایه و اساس تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. در این نوع تحلیل همه چیز در رابطه با عرضه و تقاضا است اما این روش یک مشکل داره اونم اینه که به اخبار فاندامنتال توجه نمیشه و فقط نمودار قیمت در نظر گرفته میشه. تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که عوامل بسیاری مانند فاکتور های اقتصادی، روانشناسی دارایی و دیگر مواد تعیین کننده قیمت یک ارز دیجیتال می باشد، این نظریه تحلیل نموداری قیمتی به شمار میره که حاصل عرضه و تقاضا در بازار هست.
روند قیمتی دارایی
همه ارز های دیجتال دارای یک نمودار قیمتی بوده و این نمودار دارای یک روند هست. هدف از نمودار قیمت، شناخت روند گذشته و پیش بینی جهت حرکت روند در آینده است. یک نظریه دیگه هم هست که میگه قیمت ها بر پایه روند ها در حرکت هستن و یا به عبارت دیگه قیمت ها دوست دارن که روند فعلی خود را حفظ کرده و تغییر جهت ندن به طور ساده یعنی قیمت ها به روند فعلی خود تا زمانی ادامه میدن که به خطوط برخورد کرده و واکنش نشان بدن. همین موضوع باعت شده تا تحلیل گران تکنیکالی بر این معتقد باشن که روند ها تا زمانی که عوامل خارجی بر آن تاثیر نذاشته اند، جهت خود را حفظ می کنن.
تاریخچه قیمت تکرار می شود
یکی از اصل های دیگری که در تحلیل تکنیکال وجود داره این هست که تاریخ تمایل داره دوباره تکرار بشه. رفتار ها و بحث های که در رابطه با تحلیل تکنیکال ارز های دیجیتال، شباهت زیادی به روانشناسی رفتار انسان داره. همانطور که اشاره کردیم روند و قیمت تمایل به تکرار داره. برای نمونه الگو های نموداری که چند سال پیش رسم شده، دقیقا نشان دهنده تاثیر مسائل آن دوره از لحاظ روان شناسی در روند قیمت هست.
نمودار ها به طور کاملا واضح نحوه رفتار بازار و روانشناسی اون رو نشان میده و اگر نموداری در گذشته رفتار و حرکت های خوبی داشته باشه میشه امیدوار بود که در آینده هم عملکرد خوبی داشته باشه. از اونجایی که پایه و اساس آن ها اصول روانشناسی است، این موضوع باعث شده که این الگو ها رو به عنوان اصل ثابت بپذیرن و به آن ها اعتماد کنن. به طور ساده میشه گفت که تاریخ تکرار میشه و این کلیدی است برای پیش بینی روند و قیمت آینده یک ارز دیجیتال که بشه روی اون سرمایه گذاری کرد.
مزایای تحلیل تکنیکال
اولین ویژگی مثبت این تحلیل تمرکز بر روی قیمت است. اگر هدف پیشبینی قیمت آینده است، تمرکز بر روی تغییرات قیمت منطقی به نظر میرسه. همچنین با تمرکز بر روی قیمت، تحلیلگران به صورت خودکار به چگونگی تعیین قیمت در آینده توجه خواهند داشت. در این روش برای همراه بودن با بازار باید تغییرات قیمت رو زیر نظر داشت.
دومین مزیت این روش عرضه و تقاضا است. بسیاری از تحلیلگران، قیمت باز شدن، بسته شدن، حداکثر و حداقل قیمت یک سهم رو تحت بررسی قرار میدن چون در هر یک از این قسمتها اطلاعات پنهانی هست که وقتی کنار هم در نظر گرفته میشه، تأثیرات عرضه و تقاضا بر قیمت یک دارایی نشان داده میشه.
سومین ویژگی حمایت و مقاومت هست. تحلیل اولیه و سادهی نمودارهای قیمت قادر است در تشخیص محدودههای حمایتی یا مقاومتی بسیار خوب عمل کنه. این پارامترها معمولاً به واسطهی محدوده خرید و فروش مشخص میشه و این مطلب بیانگر این موضوع است که در آن محدوده قیمتی، عرضه و تقاضا به تعادل رسیده است.
معایب تحلیل تکنیکال
یکی از معایب این تحلیل، تمایلات تحلیل گر بوده و در واقع در تحلیل تکنیکال علاقه و رفتار های شخصی تحلیل گر تاثیر زیادی در نوع تحلیل خواهد گذاشت. این موضوع رو باید در زمان تجزیه و تحیل یک نمودار در نظر داشت. اگر تحلیل گر بر روی یک ارز دیجیتال تعصب خاصی داشته باشه، کل تحلیل های اون تحت تاثیر این تعصب قرار می گیره.
معایب بعدی در رابطه با تحلیل تکنیکال، وجود تفسیر و نظر های مختلف است. علاوه بر تمایلات شخصی تحلیلگر، باید این موضوع را هم پذیرفت که این تحلیل رو میشه به روشهای متفاوتی تفسیر کرد. با وجود ابزار ها و امکانات وقتی که دو تحلیلگر به یک نمودار نگاه می کنن به دو دیدگاه متفاوت خواهند رسید. هر دو نیز میتونن دلایل خوبی برای اثبات درستی تحلیل خود داشته باشن.
سومین عیب این تحلیل عملکرد دیر وقت آن است. روش تکنیکال بهخاطر واکنش دیرهنگام خود مورد انتقاد بسیاری از افراد قرار گرفته. زمانی که روند قیمت چه صعودی و چه نزولی، شناسایی بشه، مقدار زیادی از تغییرات قیمت اتفاق خواهد اقتاد. بعد از این میزان تغییرات، دیگر میزان سود به نسبت ریسک خیلی بالا نیست.
جمع بندی و کلام آخر
در مقاله تحلیل تکنیکال چیست و چرا لازم است با شما در مورد این مفهوم و اهمیت یادگیری و بکاربردن این دانش صحبت کردیم و از مزیت ها و معایب این تحلیل هم گفتیم، پس با در نظر گرفتن نکات ذکر شده، تحلیل تکنیکال را میتوان به عنوان یکی از کاربردیترین راههای تحلیل در بازارهای مالی حساب کرد. این نوع تحلیل در همهی بازارهای مالی جهان قابل استفاده است و شما با شناخت و آگاهی کامل روشهای متفاوتی را برای انجام آن انتخاب می کنین. با این وجود راه انجام تحلیل تکنیکال در بازار ارز متفاوت هست. چرا که بازار ارزهای دیجیتال یکی از پیچیدهترین بازارهای سرمایه است که در سالهای اخیر خود را نشان داده و با نوسانات قیمتی زیادی همراه بوده، پس با این اوصاف برای فعالیت در آن باید به مباحث تحلیل تکنیکال در حد بسیار بالایی تسلط داشت.
پرایس اکشن چیست؟
سبک پرایس اکشن عبارت است از اینکه یک معامله گر تمام تصمیم های خود را فقط بر اساس نمودار قیمت ( بدون استفاده از اندیکاتور) اخذ می نماید.این روش تنها بر روی خود نمودار قیمت تمرکز دارد و معامله گر با رصد حرکات قیمت در طول زمان بدنبال یافتن نقاط بازگشت بازار است.
در حقیقت معامله گر در این روش به دنبال تحلیل عرضه و تقاضا و تصمیمات سایر معامله گران می باشد ( آنچه که برروی حرکات قیمت تاثیر دارد را مورد برسی و ارزیابی قرار می دهد)، بدین معنی که چنانچه ما بررسی خود را تنها روی خود قیمت انجام دهیم قاعدتا یک گام عقب هستیم،
پس ما در پرایس اکشن تمرکز خود را برروی عرضه و تقاضا قرار می دهیم، و اگر در جایی تقاضا شکل گرفت وارد معامله می شویم اما چنانچه عرضه وجود داشت وارد نمی شویم و این عرضه و تقاضا نشات گرفته از هیجانات معامله گران ( ترس، طمع و …) می باشد.
پرایس اکشن با استفاده از تحلیل الگوهای قیمت تلاش میکند تا نظم حاکم بر بازار که گاهی اوقات تصادفی به نظر میرسد را به شیوه ای بهتر به معاملهگر ارائه دهد. در واقع پرایس اکشن تریدرها چند گام فراتر میروند; سوال اصلی آنها این نیست که چه اتفاقی در حال رخ دادن است; بلکه این است که چرا این اتفاق دارد میافتد! بنابراین میتوانند تصمیمات بهتری بگیرند.
تعریف کندل استیک
نمودارهای شمعی ژاپنی و نمودارهای میله ای ابزارهای مهمی برای تحلیل با استفاده از روش پرایس اکشن میباشند.
کندل استیک به معنای شمعدان است و اولین بار توسط ژاپنیها برای نمایش قیمت در بازارهای مالی مختلف، ابداع شد.
در حال حاضر استفاده از کندل، متداولترین روش نمایش تغییرات قیمت در یک بازه معاملاتی است که در بازارهای مالی مختلف در سرتاسر دنیا مورد استفاده قرار میگیرد. بازه معاملاتی همان زمانی است که فرایند خرید و فروش در آن انجام میگیرد.
اجزای تشکیل دهنده کندل :
عرضه و تقاضا
عرضه و تقاضا بسیار تعیین کننده قیمت است ، این امر در هر بازاری صدق میکند و معامله گرانی که پویایی عرضه وتقاضا را درک میکنند درتحلیل حرکات کنونی و اینده بازار موفق تر عمل میکنند.
هنگامی که یک جفت ارز به ناحیه ای از مقاومت به نام “منطقه فروش” صعود می کند ، جایی که فروشندگان تصور می کنند پتانسیل فروش بالایی در قیمتی نسبتاً گران خرید وجود دارد. عکس این امر همچنین برای جفت ارزهایی که به سطوح نسبتاً پایینی کاهش می یابند صادق است ، “منطقه تقاضا” که در آن خریداران تصور می کنند ارزش زیادی برای خرید وجود دارد.
درک مناطق عرضه و تقاضا
مناطق عرضه و تقاضا مناطق قابل مشاهده ای در نمودار فارکس هستند که قیمت آنها در گذشته بارها نزدیک شده است. برخلاف خطوط پشتیبانی و مقاومت ، این مناطق بیشتر از خطوط دقیق شبیه مناطق هستند
معامله گران می توانند در نمودارها برای شناسایی مناطق تقاضا و عرضه از خطوط یا اشکالی استفاده کنند.
3 نکته برای استفاده از عرضه و تقاضا برای فارکس
(1از محدوده های زمانی طولانی تری برای شناسایی مناطق عرضه و تقاضا استفاده کنید
با کوچک نمایی ، معامله گران می توانند دید بهتری از مناطقی که قیمت آن قبلاً کاهش یافته بود ، بدست آورند. هنگام تغییر در بازهای زمانی چندگانه حتماً از نمودارهای مناسب استفاده کنید . برای نشان دادن این منطقه یک شکل مستطیلی بکشیددقت کنید مناطق تقاضا و عرضه لزوماً نباید با هم ظاهر شوند.
(2 حرکتهای قوی در خارج از منطقه تقاضا/عرضه بالقوه را مشخص کنید
سطوح خاصی از قیمت به معامله گران صعودی یا نزولی ارزش می دهد . هنگامی که معامله گران نهاد و بانک های بزرگ این ارزش را می بینند ، به دنبال استفاده از آن هستند در نتیجه ،حرکت قیمتی نسبتاً سریع شتاب می گیرد تا زمانی که ارزش کاهش یافته یا کاملاً محقق شده باشد. مشاهده موارد متعددی از این امر در یک سطح قیمت ، احتمال اینکه یک منطقه با ارزش و بنابراین ، منطقه عرضه یا تقاضا باشد را افزایش می دهد.
(3 از شاخص ها برای تأیید مناطق حمایتی و تقاضا استفاده کنید
معامله گران می توانند نقاط محوری روزانه یا هفتگی را برای شناسایی یا تأیید مناطق عرضه یا تقاضا در نظر بگیرند. معامله گران باید به دنبال سطوح حمایت و مقاومت باشند تا با معاملات احتمالی بیشتر منطبق با مناطق عرضه و تقاضا باشند.
با عرضه و تقاضا آشنا شویم | عرضه و تقاضا چیست؟
همه چیز در رابطه با عرضه و تقاضا
قانون عرضه و تقاضا در واقع یک نظریه اقتصادی است که توسط آدام اسمیت در سال 1776 رایج شد. اصول در پیشبینی رفتار بازار بسیار موثر نشان داده شده است. با این حال، چندین عامل دیگر وجود دارد که بر بازارها در سطح اقتصاد خرد و کلان تأثیر می گذارد. قانون موردبحث به شدت رفتار بازار را هدایت می کند، اما بهطور کامل آن را تعیین نمی کند.
بنیادی ترین مفاهیم اقتصاد متشکل از این قانون هستند. فارغ از اینکه شما یک دانشگاهی، کشاورز، تولیدکننده دارو یا صرفاً یک مصرفکننده هستید، فرض اصلی آن در اقدامات روزانه شما ادغام شده است و تنها پس از درک اصول اولیه این مدلها می توان بر جنبههای پیچیدهتر اقتصاد تسلط یافت.
نمودارهای عرضه از دیدگاه تولیدکننده ترسیم میشود و تقاضا از دیدگاه مصرفکننده به تصویر کشیده می شود.
با افزایش قیمت یک کالا، تقاضا برای محصول کاهش می یابد؛ در حالی که با افزایش قیمت، تولیدکنندگان برای دستیابی به سود بیشتر مایل به تولید بیشتر محصول هستند. به همین ترتیب، کاهش قیمتها باعث کاهش تولید میشود، چرا که تولیدکنندگان ممکن است نتوانند هزینههای ورودی خود را پس از فروش کالای نهایی پوشش دهند.
زمانی که قیمتها بالاتر است، تولیدکنندگان تشویق به افزایش فعالیت خود، بهمنظور بالا بردن بهرهوری میشوند. در این هنگام، مصرفکنندگان بهدنبال کمترین هزینه هستند. به طور طبیعی، قیمت ایده آلی که یک مصرفکننده برای یک کالا میپردازد «صفر دلار» خواهد بود. با این حال، چنین پدیدهای غیرممکن است؛ چرا که تولیدکنندگان نمیتوانند در تجارت باقی بمانند. تولیدکنندگان، بهدنبال فروش محصولات خود تا حد امکان هستند. با این حال، زمانی که قیمتها نامعقول شود، مصرفکنندگان ترجیحات خود را تغییر داده و از محصول دور میشوند. باید تعادل مناسبی حاصل شود که به موجب آن هر دو طرف بتوانند در معاملات تجاری مستمر بهنفع مصرفکنندگان و تولیدکنندگان شرکت کنند. (از لحاظ نظری، قیمت بهینهای که منجر به دستیابی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان به حداکثر سطح مطلوبیت ترکیبی می شود، در قیمتی رخ میدهد که خطوط تلاقی می کنند.)
اصول این قانون به طور مکرر در طول قرن ها در شرایط مختلف بازار به تصویر کشیده شده است. با این حال، اقتصاد کنونی جهانیتر از گذشته است و پیشبینی نیروهای کلان اقتصادی دشوار است. این اصول شاخصهای مؤثری هستند، اما پیشبینیکننده مشخص نیستند.
این تئوری نهتنها به محصولات فیزیکی، بلکه به دستمزدها و حرکت نیروی کار نیز مربوط میشود. تئوریهای پیشرفتهتر اقتصاد خرد و کلان اغلب مفروضات و ظاهر منحنی عرضه و تقاضا را برای نشان دادن درست مفاهیمی مانند مازاد اقتصادی، سیاست پولی، عوامل خارجی، عرضه کل، محرکهای مالی، کشش و کسری تنظیم میکنند.
عرضه و تقاضا
منحنی تقاضا
در تحلیل اساسی اقتصادی، اغلب تمام عوامل بهجز قیمت کالا ثابت نگه داشته میشوند. سپس تجزیه و تحلیل شامل بررسی رابطه بین سطوح مختلف قیمت و حداکثر مقداری است که بهطور بالقوه توسط مصرفکنندگان در هر یک از آن قیمتها خریداری میشود. ترکیب قیمت-مقدار ممکن است بر روی یک منحنی، که بهعنوان منحنی تقاضا شناخته میشود، رسم شود. در این نمودار قیمت در محور عمودی نمایش داده میشود و مقدار نشان داده شده در محور افقی، منحنی تقاضا، تقریباً همیشه روبهپایین است که نشاندهنده تمایل مصرفکنندگان برای خرید بیشتر کالا در سطوح قیمت پایینتر است. هرگونه تغییر در عوامل غیرقیمتی باعث تغییر در منحنی تقاضا میشود، در حالی که تغییرات در قیمت کالا را میتوان در امتداد یک منحنی تقاضای ثابت ردیابی کرد.
منحنی عرضه
مقدار کالایی که در بازار عرضه می شود نه تنها به قیمت قابل دستیابی آن کالا، بلکه به عوامل بالقوه بسیار دیگری نیز بستگی دارد.
در تحلیل اساسی اقتصادی، تجزیه و تحلیل عرضه شامل بررسی رابطه بین قیمتهای مختلف و مقدار پیشنهادی بالقوه توسط تولیدکنندگان در هر قیمت و همچنین تمام عوامل دیگری که میتوانند بر ثابت نگه داشتن قیمت موثر باشند، میشود. این ترکیبات قیمت و تغییرات قیمت بر اساس عرضه و تقاضا کمیت ممکن است بر روی یک منحنی ترسیم شوند که بهعنوان منحنی عرضه شناخته می شود. با قیمت نشان داده شده در محور عمودی و مقدار نشان داده شده در محور افقی، منحنی عرضه که معمولاً روبهبالا است، نشاندهنده تمایل تولیدکنندگان برای فروش بیشتر کالایی است که در بازاری با قیمتهای بالاتر، تولید میکنند. در بازاری با قیمتهای بالاتر هر گونه تغییر در عوامل غیر قیمتی باعث تغییر در منحنی عرضه می شود، در حالی که تغییرات در قیمت کالا را می توان در امتداد یک منحنی عرضه ثابت ردیابی کرد.
بر اساس آنچه گفته شد، عرضه مربوط به این است که تولیدکنندگان یک محصول یا خدمات چقدر مایل به تولید هستند و می توانند با مقدار محدود منابع موجود به بازار عرضه کنند. در حالی که تقاضا عبارت است از اینکه خریداران مایلند چه مقدار از آن محصول یا خدمات را از بازار داشته باشند.
از آنجایی که تقاضاهای خریداران بی پایان است، به دلیل کمبود منابع، نمی توان تمام مطالبات را تامین کرد. اینجاست که رابطه عرضه و تقاضا نقش مهمی ایفا می کند و امکان تخصیص کارآمد منابع و تعیین قیمت بازار برای محصول یا خدمات را فراهم می کند که به عنوان قیمت تعادلی شناخته می شود . این قیمت نشان دهنده قیمتی است که تامین کنندگان مایل به عرضه هستند و خریداران مایل به خرید از بازار هستند.
یک مغازه دار یک جعبه شکلات به قیمت 20 دلار عرضه می کرد که توانست به طور متوسط هر هفته 50 جعبه را بفروشد. او تصمیم گرفت 50٪ تخفیف ارائه دهد و قیمت را به 10 دلار کاهش دهد. این منجر به افزایش فروش او به 100 جعبه در هر هفته شد.
طبق قانون عرضه ، با افزایش قیمت یک محصول، عرضهکنندگان تمایل بیشتری به عرضه آن محصول خواهند داشت، زیرا میتوانند با فروش آن محصول یا خدمات از سود بیشتری برخوردار شوند.
جدولی که مقدار تقاضا در هر قیمت را نشان میدهد، برنامه زمانبندی تقاضا نامیده میشود. برای نمونه میتوان بازار بنزین را بهصورت جدول یا نمودار نمایش داد. در این نمونه، قیمت هر گالن بنزین به دلار اندازهگیری میشود. مقدار تقاضا در میلیونها گالن در یک دوره زمانی و برخی مناطق جغرافیایی اندازهگیری میشود.
آیا تقاضا همان مقدار تقاضا است؟
در اصطلاح اقتصادی، تقاضا با مقدار تقاضا یکسان نیست. هنگامی که اقتصاددانان پیرامون تقاضا صحبت میکنند، منظور رابطه بین طیفی از قیمتها و مقادیر موردتقاضا در آن قیمتها است اما هنگام صحبت درمورد مقدار تقاضا، منظور تنها یک نقطه معین از منحنی و مقداری در جدول تقاضا است. به بیان ساده، تقاضا به خود منحنی و مقدار تقاضا به نقطه (خاص) منحنی اشاره دارد.
آیا عرضه همان مقدار عرضه است؟
در اصطلاح اقتصادی، عرضه و مقدار عرضه یکسان نیستند. هنگامی که اقتصاددانان به عرضه اشاره میکنند، منظور آنها رابطه بین طیفی از قیمتها و مقادیر عرضهشده در آن قیمتها است. رابطهای که میتوان آن را با یک منحنی عرضه یا یک جدول عرضه نشان داد اما هنگام اشاره به مقدار عرضه، منظور تنها نقطهای مشخص از منحنی عرضه یا یک مقدار معین برنامه عرضه است. به بیان ساده، عرضه به منحنی و مقدار عرضه شده به تغییرات قیمت بر اساس عرضه و تقاضا نقطه (خاص) منحنی اشاره دارد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با عرضه و تقاضا میتوانید از ویدئو زیر دیدن نمائید.
استراتژی عرضه و تقاضا
یکی از بنیادی ترین مفاهیم در بازارهای مالی که در ارتباط با پرایس اکشن است عرضه و تقاضا می باشد که می تواند بر روی حرکات قیمتی بازارهای مالی بسیار تاثیرگذار باشد.معامله گران در بازارهای مالی می توانند با تجزیه تحلیل میزان عرضه و تقاضا در بازارهای مالی بدون استفاده از ابزارهای معاملاتی به اطلاعات مورد نیاز خود پی ببرند.
در نمودارهای قیمتی فارکس معامله گران می توانند با بررسی میزان عرضه و تقاضا به اطلاعاتی دست یابند.عرضه و تقاضا می تواند سه حالت را در بازارهای مالی به وجود آورد،حالت اول به این شکل است که میزان تقاضا از میزان عرضه بیشتر می شود و باعث افزایش قیمت خواهد شد،حالت دوم به این شکل است که میزان عرضه از میزان تقاضا بیشتر می شود و باعث کاهش قیمت خواهد شد و حالت سوم به این شکل است که میزان عرضه و تقاضا متعادل می شود و تاثیری بر روی نوسانات بازار نخواهد گذاشت.
در این مقاله از آموزش فارکس به مفهوم عرضه و تقاضا می پردازیم و سپس استراتژی عرضه و تقاضا در بازار فارکس را به شما آموزش می دهیم،اگر می خواهید با این مفاهیم در بازار فارکس آشنا شوید و استراتژی عرضه و تقاضا را یاد بگیرید تا انتهای این مقاله از آموزش فارکس با ما همراه باشید.
سرفصل های آموزشی
عرضه و تقاضا در فارکس چیست؟
یکی از اساسی ترین مفاهیم در بازار فارکس مفهوم عرضه و تقاضا است که در بازارهای مالی تعیین می کند چه میزان دارایی یا سهام ارائه می شود.به عبارتی عرضه و تقاضا مهم ترین مولفه در بازار مالی است که بر روی قیمت دارایی تاثیر می گذارد.حرکات قیمتی در بازارهای مالی نتیجه عرضه و تقاضا هستند.
تقاضا(Demand): مفهوم تقاضا در بازار مالی بدان معناست که معامله گران تمایل به خرید چه میزان از یک سهام یا دارایی دارند.
عرضه(Supply): مفهوم عرضه در بازار مالی بدان معناست که چه میزان از یک دارایی یا سهام در بازار ارائه می شود.
زمانی که در بازارهای مالی میزان تقاضا برای یک دارایی یا سهام مانند یک جفت ارز افزایش می یابد باعث می شود که قیمت آن دارایی نیز افزایش یابد اما زمانی که میزان عرضه برای یک سهام یا دارایی افزایش می یابد باعث می شود قیمت آن دارایی کاهش یابد،به این شکل میزان تقاضا و عرضه بر روی حرکات قیمتی در بازار مالی تاثیر می گذارد.زمانی که میزان عرضه و تقاضا در بازار مالی متعادل باشد حرکات قیمتی با نوسانات کوچکی روبرو خواهد شد.
به عبارتی عرضه در بازار مالی به ناحیه ای گفته می شود که قیمت یک دارایی به مقاومت برخورد می کند،در این زمان معامله گران با این عقیده که قیمت بیش از حد خریداری شده است و به زودی با ریزش قیمت روبرو می شوند وارد معامله فروش می شوند.اما تقاضا ناحیه ای است که معامله گران معتقد هستند قیمت دارایی به سطح مناسبی رسیده است و در این زمان تصور می کنند قیمت به زودی رشد خواهد کرد و وارد معامله خرید می شوند.
طبیعتا هنگامی که تقاضا برای یک دارایی افزایش می یابد قیمت دارایی نیز افزایش خواهد یافت زیرا در این زمان تعداد فروشندگان در بازار به شدت کاهش می یابد و خریداران برای خرید یک سهام یا دارایی مجبور می شوند که هزینه بیشتری را پرداخت کنند.
استراتژی عرضه و تقاضا در فارکس
همانطور که گفتیم عرضه و تقاضا می تواند بر روی حرکات قیمتی تاثیر بگذارد،یکی از مهم ترین استراتژی های معاملاتی در پرایس اکشن بازار فارکس استراتژی عرضه و تقاضا است.بسیاری از معامله گران در بازار فارکس از این استراتژی معاملاتی استفاده می کنند و با استفاده از این استراتژی در بازار فارکس می توانند نقاط صحیح ورود به معامله را پیدا کنند،
یکی از دلایلی که بسیاری از معامله گران به استراتژی عرضه و تقاضا در پرایس اکشن بازار فارکس روی آورند سادگی این استراتژی معاملاتی است که باعث شده این استراتژی معاملاتی در میان معامله گران محبوب شود.اگر می خواهید از استراتژی عرضه و تقاضا استفاده کنید باید مراحل زیر را انجام دهید.
در اولین قدم برای استفاده از استراتژی عرضه و تقاضا در پرایس اکشن بازار فارکس باید حرکات قیمتی را در نمودار دنبال کنید تا یک حرکت قابل توجه را پیدا کنید.پس از اینکه حرکت موردنظر خود را یافتید باید نقطه شروع آن حرکت را پیدا کنید و در نظر داشته باشید.سپس باید مطمئن شوید که حرکت موردنظر شما در ناحیه ای قرار گرفته است که تایم فریم آن به طور واضح قابل مشاهده است و شما می توانید آن را به راحتی شناسایی کنید.
پس از اینکه حرکت قیمتی خود را پیدا کرده و مطمئن شدید که در تایم فریم صحیح قرار گرفته است باید فاصله قیمت در روند نمودار قیمتی پیش از پایان روند در نمودار حرکت کرده است را محاسبه کنید،اگر فاصله میان حرکت قیمتی شما پیش از پایان روند بیشتر باشد بدان معناست که اختلاف قیمت میان عرضه و تقاضا بیشتر است و این می تواند در آینده باعث موفقیت شما در معامله شود.
دقت داشته باشید زمانی که در عرضه و تقاضا یک حرکت بزرگ رخ می دهد باعث اصلاح قیمت می شود اما این اصلاحات قیمت به اندازه ای نیست که زیاد بر روی حرکت قیمت موردنظر شما را در روند نمودار قیمتی تاثیر گذار باشد.
پس از اینکه فاصله قیمت را پیش از اینکه روند به پایان برسد محاسبه کردید باید محدوده های تقاضا و عرضه را بررسی کنید،این محدوده باید نسبت به تقاضا پایین و نسبت به عرضه بالا قرار گرفته باشد که شما باید با بررسی سقف و کف قیمتی این موضوع را بررسی کنید.
اگر شما بتوانید در استراتژی عرضه و تقاضا در اولین منطقه ای که قیمت بازگشت دارد در صورتی که در یک محدوده معتبر قرار گرفته است می توانید یک معامله موفق انجام دهید.به این نکته در استراتژی عرضه و تقاضا دقت کنید که یک عرضه و تقاضا تا زمانی می تواند معتبر باشد که قیمت به محدوده آنها وارد نشده باشد،اگر قیمت به محدوده آنها وارد شود از اعتبار آن کاسته خواهد شد.
در استراتژی عرضه و تقاضا باید صرفا از نواحی استفاده کنید که با جهت حرکت قیمت در روند و تایم فریم موافق باشد و از نواحی که برخلاف جهت تایم فریم و حرکت قیمت در روند در نمودار قیمتی می باشد باید صرف نظر کنید.اگر شما بتوانید یک مسیر یکنواخت را برای استفاده از استراتژی عرضه و تقاضا در نظر بگیرید می توانید بسیار موفق تر عمل کنید.
همچنین شما می توانید از استراتژی عرضه و تقاضا در نواحی که روند در نمودار قیمتی رنج است نیز استفاده کنید،برای اینکه از استراتژی عرضه و تقاضا در محدوده رنج نمودار استفاده کنید باید منتظر بمانید تا عرضه و تقاضا تثبیت شود،در این استراتژی ععرضه و تقاضا باید از ابزارهای معاملاتی نیز استفاده کنید،اندیکاتورهای مختلف مانند اندیکاتورهای Stochastic و RSI می توانند کمک دهنده باشند و به شما نواحی که از نظر خرید یا فروش اشباع شده اند را نشان می دهند.
عرضه و تقاضا چیست؟ مبانی اقتصاد: بخش سوم
عرضه و تقاضا از چه قوانینی پیروی می کنند؟ تعادل و عدم تعادل در اقتصاد به چه معناست؟ مفهوم انتقال و حرکت چیست؟
- آموزش اقتصاد پایه
- اردیبهشت ۳, ۱۳۹۶
- ۱۲:۲۴ ق.ظ
- 11,436 بازدید
- 2 نظر
سجاد صفری
شما میتوانید نسخه ی صوتی این مقاله را نیز بشنوید:
دانلود فایل صوتی: لینک | گوینده: سجاد صفری
عرضه و تقاضا ، شاید یکی از اساسی ترین مفاهیم اقتصاد باشد، و به نوعی ستون فقرات اقتصاد و بازار است.
مقداری که درخواست شده است، در واقع میزانی از یک محصول است، که مردم مایل هستند در یک قیمت معین آن را خریداری نمایند.
ارتباط بین قیمت و مقدار تقاضا شده، به عنوان رابطه ی تقاضا شناخته می شود.
مقداری که عرضه میشود، بسته به تعداد تولید کنندگان یک محصول مشخص است، که مایل هستند محصولشان را در قبال یک قیمت معین عرضه نمایند.
همبستگی بین قیمت و اینکه چه مقدار از یک محصول یا خدمات به بازار عرضه میشود، به عنوان رابطه ی عرضه شناخته می شود.
با توجه به توضیحاتی که داده شد، قیمت، بازتابی از عرضه و تقاضا است.
ارتباط بین عرضه و تقاضا، زمینه ساز جهت دهی تخصیص منابع در پشت پردهی اقتصاد می باشد.
در نظریه ی اقتصاد بازار، نظریه ی عرضه و تقاضا منابع موجود را به بهترین و موثرترین راه و فرصت ممکن اختصاص می دهد، چطور؟
بیایید نگاهی نزدیکتر به قانون تقاضا و قانون عرضه بیاندازیم.
قانون تقاضا اظهار می دارد که، اگر تمامی فاکتورها و عوامل دیگر یکسان باشد، قیمت بیشتر یک محصول، باعث میشود که افراد کمتری برای آن محصول تقاضا داشته باشند.
به عبارت دیگر، قیمت بیشتر ، تقاضای کمتری را در پی خواهد داشت…
مقدار محصولی که خریداران در قیمت بالاتر خرید میکنند، کمتر است، زیرا همزمان که قیمت محصول بالا میرود، هزینه ی فرصت خرید آن محصول نیز افزایش خواهد یافت. ( هزینه ی فرصت را در بخش دوم کورس آموزشی مبانی اقتصاد توضیح دادیم که می توانید از اینجا بخوایند )
در نتیجه، افراد به طور طبیعی از خرید محصولی که آنها را مجبور کند تا از مصرف محصولات دیگری که ارزش بیشتری دارد صرف نظر کنند، اجتناب می ورزند. (پولشان را بصورت بهینه تر هزینه می کنند)
نمودار (۱) نشان میدهد که منحنی یک شیب منفی دارد.
A، B و C نقاطی روی منحنی تقاضا هستند. هر نقطه روی منحنی تقاضا، انعکاسی از یک رابطه ی مستقیم بین مقدار تقاضا (Q) و قیمت (P) می باشد. بنابراین، در نقطه ی A، مقدار تقاضا شده برابر Q1 و قیمت برابر P1 می باشد، و برای باقی نقاط نیز به همین ترتیب می باشد…
منحنی رابطه ی تقاضا، نشان می دهد که رابطه ی عکسی بین قیمت و مقدار مورد تقاضا وجود دارد.
به طوری که قیمت بالاتر یک محصول مقدار مورد تقاضای کمتر یعنی نقطه ی A، و قیمت پایین تر، تقاضای بیشتری برای محصول را بدنبال خواهد داشت، (نقطه ی C)
قانون عرضه
مثل قانون تقاضا، قانون عرضه نیز مقادیری از یک محصول که در یک قیمت معین فروخته خواهد شد، را نشان میدهد. اما برخلاف قانون تقاضا، رابطه ی عرضه (منحنی عرضه) بر روی نمودار یک شیب مثبت را به خود می بیند. به این معنی که قیمت بیشتر، عرضه ی بیشتری از محصول را باعث می شود. تولیدکنندگان، در قیمت بالاتر بیشتر عرضه میکنند، زیرا که فروش مقادیر بالاتری از یک محصول، در قیمت بالاتر طبیعتا باعث افزایش درآمد آنها خواهد شد، اینطور نیست؟!
نمودار (۲) منحنی رابطه ی عرضه را نشان می دهد.
A، B و C نقاطی بر روی منحنی هستند. هر نقطه در منحنی، نشان دهنده ی یک رابطه ی مستقیم بین مقدار عرضه شده (Q) و قیمت (P) می باشد. در نقطه ی B، مقدار عرضه شده برابر Q2 و قیمت P2 است، و برای باقی نقاط نیز به همین ترتیب. همانطور که میبینید، قیمت بالاتر مقدار عرضه ی بیشتری را بدنبال داشته(نقطه ی C) و قیمت پایین نیز عرضه کمی را درخود خواهد دید(نقطه ی A)
برخلاف رابطه ی تقاضا، در هر حال رابطه ی عرضه عاملی از زمان است. زمان در عرضه مهم است، زیراکه عرضه کنندگان باید، البته همیشه نمی توانند، بسرعت نسبت به تغییرات در تقاضا یا قیمت واکنش نشان دهند. بنابراین، این مهم است که بررسی کنند و تخمین بزنند، که آیا یک تغییر قیمتی که به دلیل تقاضا رخ داده است، بصورت موقتی است یا دائمی؟
فرض کنید که در یک فصل بارانی غیرمنتظره، یک افزایش ناگهانی در تقاضا و قیمت چتر بوجود آمده است.
عرضه کنندگان ممکن است با اشتیاق بیشتر و با استفاده از ابزارآلات تولیدی خود، به آسانی خود را با تقاضای موجود وفق دهند. اما خوب تغییرات اقلیمی نیز وجود داشته، و مردم نیز بصورت سالانه به چتر نیاز پیدا خواهند کرد. تغییر در تقاضا و قیمت مطمئنن بصورت دراز مدت وجود خواهد داشت، که متعاقب آن تغییرات قیمت بر اساس عرضه و تقاضا عرضه کنندگان نیز، بایستی که امکانات تجهیزاتی و تولیدی خود را نیز به فراخور سطوح تقاضا در بلند مدت تغییر دهند.
ارتباط عرضه و تقاضا
حالا که ما قانون عرضه و تقاضا را میدانیم، اجازه دهید به ذکر یک مثال بپردازیم تا نشان دهیم که چگونه عرضه و تقاضا روی قیمت تاثیر میگذارد.
تصور کنید که یک نسخه ی ویژه از سی دی یکی از خوانندگان مورد علاقه ی شما با قیمت ۲۰ هزار تومان به بازار عرضه شده است. بدلیل اینکه تحلیل قبلی شرکت عرضه کنندهی سی دی نشان میدهد که مصرف کننده ها برای سی دی با قیمتی بالاتر از ۲۰ هزار تومان تقاضایی برای خرید نخواهند داشت، فقط تعداد ۱۰ سی دی را منتشر میکنند، زیرا هزینه ی فرصت تولید بیشتر برای عرضه کننده بسیار بالا خواهد بود. با این حال، ۱۰ سی دی توسط ۲۰ نفر از مصرف کننده ها مورد تقاضا قرار میگیرد، قیمت نیز متعاقبا افزایش می یابد، زیرا بر اساس رابطه ی تقاضا، به محض اینکه تقاضا افزایش پیدا کند، قیمت نیز بالا می رود. در نتیجه، افزایش قیمت بر اساس رابطه ی عرضه، که نشان می دهد قیمت بالاتر مقدار عرضه ی بیشتری در پی خواهد داشت، سریعا باعث می شود که سی دی های بیشتری به بازار عرضه شود.
با این حال، حالا تعداد ۳۰ سی دی تولید شده، ولی تقاضا هنوز همان ۲۰ عدد است. در اینصورت قیمت افزایش نخواهد یافت، زیرا که عرضه، بیشتر از تقاضای موجود است. در حقیقت بعد از اینکه ۲۰ مصرف کننده سی دی خود را خریداری کردند و نیاز خود را مرتفع ساختند، قیمت باقی سی دی ها موقعی که تولید کنندگان قصد فروش ۱۰ سی دی باقیمانده را داشته باشند، ممکن است پایین بیاید. قیمت پایین تر، باعث می شود که سی دی برای افرادی که قبلا عقیده داشتند که هزینه ی فرصت خرید سی دی در ۲۰ هزار تومان خیلی بالا است؛ قابل دسترس تر باشد.
تعادل
زمانی که عرضه و تقاضا مساوی هستند ( یعنی زمانی که منحی رابطه عرضه و رابطه ی تقاضا، همدیگر را از وسط قطع کنند)، گفته می شود که اقتصاد در تعادل است. در این زمان، توزیع محصولات در موثر ترین حالت خود است، زیرا که مقدار محصولات در حال عرضه، دقیقا به همان مقداری است که تقاضا برای آن محصولات وجود دارد. بنابراین، هرکس ( افراد، شرکت ها و کشورها) از وضعیت درحال تعادل اقتصادی فعلی خود راضی خواهند بود. در قیمت داده شده، عرضه کنندگان تمام محصولاتی که تولید کرده اند را می فروشند و مصرف کننده ها نیز تمام محصولات و اجناسی که تقاضا کرده اند را بدست می آورند.
نمودار (۳) منحنی تعادل اقتصادی را نشان می دهد.
همانطور که در نمودار مشاهده می نمایید، تعادل، درست در نقطه ی برخورد منحنی های عرضه و تقاضا رخ میدهد. و نشان میدهد که دراین حالت هیچگونه ناکارآمدی در خصوص اختصاص منابع وجود ندارد.
در این نقطه، قیمت محصولات معادل P* و مقدار آن نیز برابر با Q* می باشد. این ارقام را قیمت و مقدار یا کمیت تعادل می گویند.
در بازار واقعی، تعادل فقط در حالت تئوری میتواند بدست بیاید. به خاطر اینکه قیمت محصولات و خدمات به طور دائم به دلیل وجود نوسانات در عرضه و تقاضا در حال تغییر است.
عدم تعادل، در واقع هر زمانی که قیمت و مقدار از اعداد P* و Q* فاصله بگیرد، اتفاق می افتد.
اگر که قیمت خیلی بالا باشد، این امر موجب خواهد شد که عرضه ی مازاد بر نیاز توسط اقتصاد بوجود بیاید، که باعث ناکارآمدی در تخصیص منابع موجود میگردد. به نمودار (۴) توجه نمایید:
در قیمت P1 مقدار محصولاتی که تولیدکنندگان مایل به عرضه هستند، با Q2 نشان داده شده است. در این قمیت، مقداری که مصرف کنندگان میخواهند مصرف کنند برابر با Q1 است، مقداری که کمتر از Q2 است. به دلیل اینکه Q2 بزرگتر از Q1 است، میتوان اینطور گفت که در حقیقت تولیدات اضافه بر نیاز موجود مصرف کنندگان ارائه شده است، و تمام تولیدات مورد استفاده ی مصرف کنندگان قرار نخواهند گرفت. عرضه کنندگان سعی دارند که محصولات بیشتری تولید کنند، چون آنها امید دارند که موفق به کسب سود بیشتری خواهند شد، اما مصرف کنندگان محصولات را بدلیل قیمت خیلی زیادشان، زیاد جذاب نمیبینند، و در نتیجه خرید کمتری انجام می دهند.
تقاضای مازاد زمانی ایجاد می شود که قیمت پایین تر از قیمت تعادل باشد. بدلیل اینکه قیمت خیلی پایین است، مصرف کنندگان خیلی زیادی نیز می خواهند که محصولات را خریداری و یا مصرف کنند، در حالیکه تولیدکنندگان به اندازه ی کافی قادر به تولید نیستند.
نمودار (۵) را مشاهده کنید:
در این وضعیت، در قیمت P1، مقدار محصولات تقاضا شده توسط مصرف کنندگان برابر با Q2 است. در مقابل، مقدار محصولات که تولیدکنندگان مایل هستند که در این قیمت تولید کنند برابر با Q1 است. بنابراین، محصولات خیلی کمی تولید می شود که نمیتواند جوابگوی خواسته های مصرف کنندگان باشد. در این حالت مصرف کنندگان بایستی به منظور خرید محصولات در این قیمت با یکدیگر رقابت کنند، و در نتیجه تقاضا قیمت را به سمت بالا سوق می دهد، و باعث می شود که عرضه کنندگان بخواهند محصولاتشان را بیشتر عرضه کنند، و قیمت را به قیمت تعادل نزدیکتر کنند.
در اقتصاد، “حرکات” و “تغییرات” در ارتباط با منحنی های عرضه و تقاضا پدیده های مختلف بازار را نشان میدهند:
یک حرکت، به تغییرات قیمت بر اساس عرضه و تقاضا تغییر در امتداد منحنی اشاره می کند. در منحنی تقاضا، یک حرکت، نشان دهنده ی تغییر در هر دو کمیت قیمت و مقدار تقاضا شده از یک نقطه به نقطه ی دیگر روی منحنی می باشد. حرکت این نکته را می رساند که رابطه ی تقاضا که قبلا در موردش صحبت شد، ثابت است.
از این رو، یک حرکت در امتداد منحنی تقاضا، زمانی اتفاق خواهد افتاد که قیمت یک محصول تغییر کند، و مقدار تقاضا شده نیز براساس تابع تقاضای اصلی تغییر یابد.
به عبارت دیگر، یک حرکت در این نمودار زمانی رخ میدهد، که تغییر در مقدار تقاضا شده فقط بدلیل تغییری که در قیمت اتفاق افتاده است، ایجاد شود و برعکس.
نمودار (۶) نشان دهنده ی یک حرکت بر روی منحنی تقاضا می باشد:
همانند یک حرکت در امتداد منحنی تقاضا، یک حرکت در امتداد منحنی عرضه نیز بیان میکند که رابطه ی عرضه ثابت است.
از این رو، حرکت در امتداد منحنی عرضه زمانی اتفاق خواهد افتاد که قیمت محصول تغییر کند و مقدار عرضه شده نیز براساس تابع عرضه ی اصلی تغییر یابد. به عبارت دیگر، یک حرکت در این منحنی زمانی رخ میدهد، که تغییر در مقدار عرضه شده تنها به دلیل تغییر در قیمت بوجود آمده است و برعکس.
نمودار (۷) فرآیند حرکت بر روی منحنی عرضه را نشان می دهد:
یک انتقال در منحنی عرضه و تقاضا زمانی رخ میدهد که مقدار یک محصول تقاضا شده یا عرضه شده، تغییرکند، درحالیکه قیمت آن ثابت بماند. برای مثال، اگر قیمت یک بطری نوشابه ۲ هزار تومان باشد، و مقدار تقاضا برای نوشابه از Q1 به Q2 افزایش یابد، پس یک انتقال در خصوص تقاضا برای نوشابه خواهیم داشت.
انتقال در منحنی تقاضا نشان می دهد که تابع اصلی تقاضا دچار تغییر شده است. به تغییرات قیمت بر اساس عرضه و تقاضا این معنی که مقدار تقاضا تحت تاثیر فاکتور دیگری از قیمت قرار گرفته است. انتقال وقتی در رابطه ی تقاضا رخ می دهد که، بعنوان مثال، نوشابه تنها نوشیدنی قابل دسترس برای مصرف بشود! (عامل غیر قیمت برای تحت تاثیر قرار دادن تابع تقاضا)
نمودار (۸) این انتقال در تقاضا را برای نوشابه نشان می دهد:
در مقابل، اگر که قیمت یک بطری نوشابه ۲ هزار تومان باشد، و مقدار عرضه شده از Q1 به Q2 کاهش یابد، طبیعتا یک انتقال نیز در عرضه ی نوشابه خواهیم داشت. همانند انتقال در منحنی تقاضا، انتقال در منحنی عرضه، اشاره دارد که رابطه ی اصلی عرضه دچار تغییر شده است، به این معنی که مقدار عرضه شده تحت تاثیر فاکتور دیگری از قیمت قرار گرفته است.
یک انتقال در منحنی عرضه اتفاق می افتد اگر که، برای مثال نوشیدنی های جایگزین مانند دلستر یا دوغ بیشتر تولید شده و مورد اقبال بیشتری قرار گیرند، در این صورت تولیدکنندگان نوشابه مجبور خواهند شد که نوشابه ی کمتری با همان قیمت عرضه کنند.
این حالت را می توانید در نمودار (۹) مشاهده نمایید:
دانش مالی، و هوش اقتصادی از ضروری ترین عناصر زندگی همه ی ما هستند، علم پول با شعار علم پول، امید دارد که با انتشار این سری آموزش ها به رشد شما در مهارتهای یاد شده، کمک نماید.
دیدگاه شما