انواع معیارهای سرمایه‌گذاری


باز هم لازم به یادآوری است که این بحث، به صورت مستقل و تخصصی در مدیریت بازاریابی با عنوان بخش بندی بازار مطرح می‌شود.

انواع معیارهای سرمایه‌گذاری

عنوان
3-2-6- مقایسه بدهی با سهام عادی
4-2-6- ملاحظات تأمین مالی

3-6- هزینه سرمایه (سهام و بدهی)

1-3-6- هزینه حقوق صاحبان سهام

1-1-3-6- هزینه سهام ممتاز

2-1-3-6- هزینه سود تقسیم نشده (یا سود انباشته یا اندوخته)

3-1-3-6- هزینه سهام عادی

3-3-6- فرمول میانگین وزنی هزینه سرمایه

4-3-6- دلایل اهمیت هزینه سرمایه

5-3-6- عوامل مؤثر بر هزینه سرمایه
7- قیمت تمام شده کالای فروش رفته
1-7- مؤلفه‌های بهای (قیمت) تمام شده محصولات فروش رفته
1-1-7- هزینه تولید (کارخانه) در فرمت بانک صنعت و معدن
2-1-7- هزینه‌های ثابت و متغیر تولید
8- صورت‌های مالی

1-8- صورت‌های مالی و فرآیند ارزیابی

1-1-8- صورت سود و زیان

3-1-8- صورت جریان وجوه نقد

1-3-1-8- صورت جریانات نقدی به منظور برنامه‌ریزی مالی

2-3-1-8- صورت جریانات نقدی کل سرمایه سرمایه‌گذاری شده (OCF)

3-3-1-8- صورت جریانات نقدی کل حقوق سرمایه‌گذاری شده

4-3-1-8- صورت جریانات نقدی شرکاء
9- شاخص‌ها

1-9- شاخص‌های ایستا

1-1-9- نرخ بازده
1-1-1-9- بازده سرمایه‌گذاری

عنوان
2-1-1-9- بازده حقوق صاحبان سهام
2-1-9- نسبت‌های مالی
1-2-1-9- نسبت‌های سودآوری
2-2-1-9- نسبت‌های فعالیت
3-1-9- شاخص‌های ریسک

1-3-1-9- دوره بازگشت

2-3-1-9- نسبت‌های بقاء
2-9- شاخص‌های پویا
1-2-9- خصوصیات شاخص‌های عملکردی پویا
2-2-9- ارزش زمانی
3-2-9- مرکب‌‌سازی جریان‌های نقدی در طول زمان
4-2-9- گزینه‌های استفاده از یک واحد پولی
5-2-9- رشد مرکب
6-2-9- ارزش معادل
7-2-9- تنزیل
8-2-9- فرمول‌های تنزیل کردن و مرکب‌سازی
9-2-9- جریان نقدی عملیاتی (OCF)
10-2-9- انواع شاخص‌های پویا
1-10-2-9- دوره بازگشت پویا (DPP)
2-10-2-9- خالص ارزش فعلی (NPV)
3-10-2-9- نرخ بازده داخلی (IRR)

4-10-2-9- نرخ بازده داخلی تعدیل شده (MIRR)
5-10-2-9- نسبت خالص ارزش فعلی (NPVR)
10- معیارها در مقابل شاخص‌ها
1-10- معیارهای پویا
2-10- مقایسه NPV یا IRR، با معیارهای نرخ تنزیل چالشی یا حداقل نرخ بازده قابل قبول
3-10- طرح‌های مانعه‌الجمع یا دو به دو ناسازگار
4-10- اهرم مالی و حداقل نرخ بازده قابل قبول
عنوان
5-10- تعیین ارزش
6-10- تورم و معیارهای پویا
1-6-10- محاسبه IRR با قیمت‌های اسمی (جاری)
2-6-10- قیمت‌های ثابت و جاری
3-6-10- معیارهای اصلی با شرایط تورمی
1-3-6-10- سرمایه‌گذار
2-3-6-10- قرض‌دهنده
11- طرح‌های توسعه
1-11- انواع طرح‌های سرمایه‌گذاری
1-1-11- طرح تأسیس یا ایجادی
2-1-11- طرح توسعه
2-11- دلایل توسعه یک واحد موجود
3-11- تمایز بررسی طرح‌های تأسیس و توسعه
1-3-11- وضعیت تراز اولیه یا مانده اول دوره در زمان شروع بخش توسعه
1-1-3-11- تعیین ارزش خالص براساس ارزیابی واقعی دارایی‌ها و بدهی‌ها
2-1-3-11- اثر اقلام تراز اولیه بر گردش نقدی در آینده
2-3-11- جریان وجوه و منابع آتی
3-3-11- ارزش باقیمانده
4-3-11- ملاحظات سرمایه‌گذاری مشترک
4-11- بخش‌های اصلی مورد بررسی در طرح‌های توسعه
5-11- محاسبه ظرفیت، پیش‌بینی تولید و فروش در طرح‌های توسعه
6-11- بررسی شاخص‌های مالی و اثرات افزایشی در طرح‌های توسعه
1-6-11- ارزش فعلی و خالص ارزش فعلی در طرح‌های توسعه
2-6-11- نرخ بازده داخلی در طرح‌های توسعه
3-6-11- مقیاس اقتصادی در طرح‌های توسعه
4-6-11- تغییرات ضرایب تکنولوژی (بخش موجود و توسعه)
5-6-11- تمدید عملیات به‌طور موقت
6-6-11- هزینه‌های سرمایه‌گذاری و تولید در طرح‌های توسعه
عنوان
فصل پنجم: تجزیه و تحلیل اقتصادی طرح
مقدمه
1- مبانی نظری و مفاهیم مرتبط با تجزیه و تحلیل اقتصادی
1-1- سود اقتصادی- شاخص ارزش طرح
2-1- دامنه تجزیه و تحلیل اقتصادی
3-1- منطق تجزیه و تحلیل اقتصادی
1-3-1- انحراف ساختار قیمت‌های داخلی از قیمت‌های جهانی
2-3-1- اصلاح عدم تعادل‌های اجتماع
4-1- تصحیح قیمت‌ها
2- تجزیه و تحلیل اقتصادی: دامنه و عمق مطالعه در مقابل اندازه طرح
1-2- کاربست تجزیه و تحلیل اقتصادی براساس انواع طرح‌ها
2-2- مفهوم تجزیه و تحلیل اقتصادی
3- چک لیستی از مهمترین اهداف ملی قابل توجه در ارزیابی اقتصادی طرح
1-3- چشم‌انداز سرمایه‌گذاری: چشم‌انداز ملی و چشم‌انداز طرح
4- روش‌های انجام تجزیه و تحلیل اقتصادی
1-4- قیمت‌گذاری اقتصادی
2-4- قیمت‌های حسابداری
3-4- کاربرد قیمت‌های حسابداری
4-4- بازار و پول رایج داخلی
5-4- پارامترهای ملی
6-4- قیمت‌گذاری اقتصادی منابع طرح
7-4- سطوح قیمت‌گذاری
8-4- مبانی قیمت‌گذاری
9-4- چارچوب قیمت‌گذاری
10-4- طبقه‌بندی‌های مربوط به قیمت‌گذاری
5- قیمت‌گذاری
1-5- قیمت‌های مرزی
2-5- انتخاب مدل قیمت‌گذاری
عنوان
3-5- قیمت‌گذاری سایه‌ای نهایی نهاده‌ها و ستانده‌های غیرمبادله‌ای
4-5- مالیات‌های غیرمستقیم
5-5- قیمت‌های سایه‌ای برای نرخ ارز
6-5- تخمین نرخ سایه‌ای ارز
7-5- تعدیل نرخ ارز
8-5- قیمت سایه‌ای نیروی کار
6- هزینه اقتصادی منابع سرمایه‌ای فیزیکی
1-6- هزینه اقتصادی سرمایه- جزء اجاره (نرخ تنزیل اقتصادی)
2-6- استخراج CRI از سطح خرد
7- تجزیه و اقلام نهاده‌ها و ستاده‌ها
8- تجزیه و تحلیل منفعت- هزینه اقتصادی (ECBA) طرح
1-8- اصول تجزیه و تحلیل منفعت- هزینه اقتصادی
2-8- چارچوب عمومی تحلیل منفعت- هزینه اقتصادی
9- مقایسه برخی روش‌ها در تجزیه و تحلیل اقتصادی- اجتماعی طرح
فصل ششم: ارزیابی طرح
مقدمه
1- دلایل اهمیت ارزیابی
2- مشارکت‌کنندگان یا ذی‌نفعان در یک طرح سرمایه‌گذاری
1-2- دیدگاه سرمایه‌گذاران
2-2- دیدگاه شرکاء
3- سطوح ارزیابی (خرد- کلان)
4- گزارش ارزیابی
1-4- هدف گزارش
2-4- پیشینه طرح
3-4- تحلیل
4-4- نتیجه‌گیری
5- چک لیستی از اشتباهات مهم در ارزیابی طرح
6- برنامه‌ریزی جهت پیاده‌سازی و بودجه‌بندی طرح
عنوان
پیوست‌ها
کتاب‌نامه

تجزیه و تحلیل بازار | معیارهای ارزیابی بازار و محصول

تحلیل بازار و بررسی ویژگی‌های محصول

تجزیه و تحلیل بازار از جمله توانایی‌هایی است که همه‌ی فعالان کسب و کار باید از آن بهره‌مند باشند.

به عنوان مثال به کارآفرینی فکر کنید. آغاز کارآفرینی با ایده پردازی است. اما همه چیز به ایده پردازی ختم نمی‌شود. مهم است بتوانیم بازار مورد نظر خود را تجزیه و تحلیل کنیم و ببینیم نگاه بازار به ایده (و محصول) ما چیست.

به همین علت، همواره بخشی از مدل کسب و کار و اسنادی که به عنوان طرح تجاری تنظیم می‌شوند، به تحلیل بازار اختصاص پیدا می‌کند.

تجزیه و تحلیل بازار می‌تواند در مورد هر نوع بازاری به‌کار گرفته شود: از بازار پوشاک و خودرو تا بازار پول و طلا.

بر این اساس، درس حاضر را به معرفی برخی از فاکتورهای قابل‌استفاده در تحلیل بازار اختصاص داده‌ایم.

در این درس، انواع معیارهای سرمایه‌گذاری موارد زیر را مرور می‌کنیم و شرح می‌دهیم:

  • میزان ضرورت محصول (کالا یا خدمت) برای بازار (Urgency)
  • اندازه بازار (Market size)
  • محدوده قیمت قابل عرضه (Potential Price Range)
  • هزینه جذب مشتری یا ایجاد مشتری جدید (Customer Acquisition Cost)
  • هزینه رساندن محصول به دست مشتری (Product Delivery Cost)
  • میزان منحصر به فرد بودن محصول (Product Uniqueness)
  • سرعت عرضه محصول به بازار (Speed to market)
  • نیاز به سرمایه‌گذاری اولیه (Up-front investment)
  • پتانسیل عرضه محصولات وابسته (Cross-sell potential)
  • مدت زمان زنده ماندن یا طول عمر محصول (Product Lifespan)

البته لازم به تأکید است که فعلاً در حد بررسی عمومی در درس ارزش آفرینی، موارد زیر را مطرح می‌کنیم. به همین خاطر، به سبک بسیاری از کتاب‌ها و دوره‌های کارآفرینی و خلق کسب و کار، همه‌ی فاکتورها را زیرِ عنوان تحلیل بازار جا داده‌ایم.انواع معیارهای سرمایه‌گذاری انواع معیارهای سرمایه‌گذاری

اما بعداً این هر یک از آن‌ها باید در درس تخصصی خود بررسی شوند. برخی از آن‌ها باید در طراحی محصول، برخی دیگر در بازاریابی و تعدادی نیز در درس استراتژی مورد توجه قرار بگیرند.

توجه داشته باشید که فعلاً در این مرحله، ما قصد ارزش‌گذاری روی وضعیت‌های مختلف نداریم.

بنابراین اگر از حجم بازار حرف می‌زنیم، نمی‌خواهیم بگوییم کوچک بودن بازار یا بزرگ بودن آن، خوب است یا بد.

بلکه صرفاً می‌خواهیم فاکتورهای مورد توجه در تحلیل بازار را بشناسیم.

بدیهی است در درس‌های تخصصی‌تر، فرصت‌ها و چالش‌های هر وضعیت را بررسی خواهیم کرد.

ضمناً لازم به تأکید است که قرار نیست همه‌ی فاکتورها و مولفه‌های زیر، در همه‌ی انواع بازارها و محصول‌ها قابل طرح و مفید باشند. بنابراین احتمالاً لازم خواهد بود بسته به محصولی که در ذهن دارید و بازاری که مد نظر شماست، تعدادی از این فاکتورها را انتخاب و بررسی کنید.

شدت نیاز و ضرورت محصول از نگاه بازار (Urgency)

نخستین سوالی که باید به آن فکر کنیم این است که بازار (همه‌ی کسانی که تقاضای این محصول را دارند یا ممکن است داشته باشند) تا چه حد محصول ما را مورد نیاز و ضروری می‌بیند؟

گاهی اوقات بازار قانع شده است که اصل محصول ضروری است (مانند بیمه شخص ثالث) و آن‌چه باقی می‌ماند این است که پیشنهاد ما را از میان انواع پیشنهادها انتخاب کند.

اما گاهی نیز ممکن است اصل محصول هنوز چندان جدی تلقی نشود (مانند بیمه زندگی). بنابراین ما دو مرحله پیش روی خود داریم:

  • آموزش دادن بازار و قانع کردن بازار به استفاده از محصول (به طور عمومی)
  • قانع کردن بازار به این‌که از میان همه‌ی پیشنهادها، پیشنهاد ما را انتخاب کند.

تحلیل بازار با توجه به میزان ضرورت محصول

در این‌جا باید به چند نکته توجه داشته باشیم:

  • میزان نیاز به محصول، در سگمنت‌های مختلف بازار یکسان نیست. مثلاً مالکان خودروهای گران‌قیمت در مقایسه با مالکان خودروهای ارزان‌قیمت، احتمالاً بیمه‌ی بدنه را ضروری‌تر ارزیابی می‌کنند.
  • ضرورت از جنس ادراک و نگرش است. بنابراین میزان نیاز به محصول و ضروری بودن آن، می‌تواند با آموزشِ بازار هدف تغییر کند. مثلاً ممکن است عرضه‌کننده‌ی مکمل‌های غذایی، با آموزش‌ بازار (از طریق تبلیغات و بازاریابی محتوا) بتواند نگرش به ضروری بودن مکمل‌ها را در جامعه‌ی هدف خود افزایش دهد. مشابه همین مسئله را می‌توان درباره‌ی داروهای گیاهی و محصولات ارگانیک و طبیعی نیز مطرح کرد.
  • میزان ضرورت محصول از نگاه بازار، با تغییر بازار هدف تغییر می‌کند. فرض کنید می‌خواهید دوره‌های آموزش آنلاین برگزار کنید. اگر جامعه‌ی هدف خود را گروهی انتخاب کنید که تا کنون، از آموزش آنلاین استفاده کرده‌اند، نگاه آن‌ها به خدمات شما با گروهی که تا کنون صرفاً از خدمات فیزیکی استفاده کرده‌اند، متفاوت خواهد بود.

واضح است که اگر بتوانید پاسخ این سوال را به درستی تشخیص دهید، تکلیف‌تان برای آینده‌ی کسب و کار و استراتژی‌هایی که باید انتخاب کنید، مشخص‌تر خواهد بود.

اندازه‌ی بازار یا Market size

وقتی از اندازه‌ی بازار یا Market size حرف می‌زنیم، منظورمان برآیند تقاضای موجود برای یک محصول است.

طبیعی است بر اساس آن‌چه در درس انواع بازار مطرح کردیم، اندازه بازار را هم به شکل‌های مختلف، از جمله شیوه‌های زیر، می‌توان تعریف کرد:

  • بازار بالقوه: مجموع تقاضای بالقوه‌ای که می‌تواند برای محصول وجود داشته باشد.
  • بازار فعال: مجموع تقاضای فعال موجود (که این محصول را از ما و رقیبان‌مان تهیه می‌کنند)
  • بازار مورد نیاز: مجموع تقاضایی که دستیابی به آن در سال اول (یا دو سال یا پنج‌سال اول) برای بازگشت سرمایه‌گذاری اولیه ضروری است.

در این‌جا باید به دو نکته توجه داشته باشید:

نکته‌ی اول این‌که اندازه بازار با اندازه صنعت تفاوت دارد. در مورد اول ما از میزان تقاضا حرف می‌زنیم و در مورد دوم، از میزان عرضه.

نکته‌ی دوم هم این است که به خاطر داشته باشیم بزرگ یا کوچک بودن بازار، مزیت ذاتی ندارد. بلکه منابع سازمانی، نوع محصول، جایگاه ما در بازار، توانایی رقابت و ده‌ها فاکتور دیگر در کنار هم، مشخص می‌کنند که چه اندازه‌ای از بازار می‌تواند برای ما مناسب و مطلوب باشد.

محدوده قیمت قابل عرضه یا Potential Price Range

وقتی محصول را صرفاً بر اساس نوع آن تعریف می‌کنیم، ممکن است در دام خطای تعمیم گرفتار شویم. به این معنا که احتمال دارد ناخواسته، ویژگی‌های بخشی از بازار را به تمام بازار نسبت دهیم.

به عنوان مثال، فرض کنید از بازار مسکن حرف می‌زنیم.

آیا واقعاً بازار آپارتمان‌های کمتر از ۵۰ متر، با بازار آپارتمان‌های بالای ۵۰۰ متر یکی است؟

آیا بازاری که برای مسکن چند صد میلیون تومان پول دارد و باید با وام، بودجه‌ی خود را تکمیل کند، با بازاری که چند میلیارد تومان برای خرید یک ملک در نظر می‌گیرد، رفتار یکسانی دارد؟

رفتار این سگمنت‌ها، پاسخ آن‌ها به تغییرات قیمت، اثر استراتژی‌های بازاریابی و فروش بر روی هر یک از آن‌ها، می‌تواند متفاوت باشد.

بنابراین وقتی درباره‌ی یک محصول و بازار آن فکر می‌کنیم، گاهی اوقات مناسب است مشخص کنیم که منظورمان کدام سگمنت از بازار است.

به عبارت دیگر، بگوییم: «ما درباره‌ی سگمنتی از بازار حرف می‌زنیم که برای محصولِ X حاضرند بین … تا … ریال پرداخت کنند.»

تحلیل بازار بر اساس محدوده قیمت

باز هم لازم به یادآوری است که این بحث، به صورت مستقل و تخصصی در مدیریت بازاریابی با عنوان بخش بندی بازار مطرح می‌شود.

اما توجه به برخی نکات پایه (مثل تفکیک بازه‌ی قیمت) حتی در گام‌های اولیه‌ی تحلیل بازار نیز ضروری است و می‌تواند زوایای پنهان بازار را بهتر برایمان روشن کند.

دسترسی کامل به این درس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

با عضویت به عنوان کاربر ویژه‌ی متمم، علاوه بر دسترسی به درس‌های ارزش آفرینی به دوره‌های بسیار بیشتری دسترسی پیدا می‌کنید که می‌توانید فهرست آنها را در این‌جا ببینید:

البته بررسی‌های ما نشان می‌دهد که علاقه‌مندان به ارزش انواع معیارهای سرمایه‌گذاری آفرینی از بین درس‌های متنوع متمم به درس‌های زیر علاقه‌ی بیشتری نشان داده‌اند:

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

تمرین (لازم نیست به همه‌ی تمرین‌ها پاسخ دهید)

محصول و بازار خاصی را انتخاب کنید و میزان ضرورت محصول از نگاه بازار را برآورد کنید. این محصول می‌تواند یکی از همان مواردی باشد که درس‌های قبل انتخاب و تحلیل کرده‌اید (می‌توانید به ضرورت، امتیازی بین صفر تا ده داده و و سپس علت ارزیابی خود را شرح دهید).

برای اینکه میزان ضرورت این محصول در نگاه بازار افزایش یابد، چه گزینه‌هایی در ذهن دارید؟

چه برآوردی از هزینه‌ی جذب مشتری فعلی یا ایجاد مشتری تازه برای این محصول خود دارید؟ این هزینه تا چه حد تابع مقیاس کسب و کار است؟

اگر در یک بازار، هزینه‌ی جذب مشتری و هزینه‌ی خلق مشتری بسیار نزدیک باشد، استراتژی بازاریابی در مقایسه با شرایطی که هزینه‌ی ایجاد مشتری جدید بسیار بالاست چه تفاوتی خواهد داشت؟

چه تغییراتی می‌توان در محصول مد نظر شما ایجاد کرد که مدت زنده ماندن آن (بی‌نیاز بودن به طراحی مجدد) افزایش یابد؟ آیا چنین تغییری قابل توصیه هست؟

شاخص قیمت و بازده نقدی چیست؟ | درآمدکل

شاخص قیمت

شاخص قیمت و بازده نقدی از مهم‌ترین شاخص‌های بازار سرمایه هستند. این دو معیار تقسیم سود در هر شرکت و میزان بازده سهام را بر اثر افزایش قیمت سهم هر شرکت نشان می‌دهد. در این مقاله در مورد این شاخص‌ها و انواع هر کدام صحبت می‌شود.

شاخص قیمت چیست؟

شاخص قیمت، معیار تغییرات نسبی قیمت را نسبت انواع معیارهای سرمایه‌گذاری به یک دوره مشخص نشان می‌دهد. این معیار متشکل از یک سری اعداد مرتب شده است به گونه‌ای که مقایسه بین مقادیر هر دو دوره یا مکان، میانگین تغییر قیمت‌ها را بین دوره‌ها یا میانگین اختلاف قیمت‌ها را بین مکان‌ها نشان می‌دهد. شاخص‌های قیمت ابتدا برای اندازه‌گیری تغییرات در هزینه‌های زندگی به‌منظور تعیین افزایش دستمزد لازم برای حفظ یک استاندارد زندگی ثابت ساخته شدند. آن‌ها همچنان برای تخمین تغییرات قیمتها در طول زمان استفاده می‌شوند، همچنین برای اندازه‌گیری تفاوت هزینه‌ها در مناطق یا کشورهای مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرند.

معرفی انواع شاخص قیمت

عدد شاخص قیمت تغییر قیمت کالای مصرفی یا خدمات مختلف را در دوره‌های مختلف نسبت به یک سال پایه نشان می‌دهد. شاخص‌های قیمت انواع مختلفی دارند از جمله:

• شاخص قیمت مصرف کننده

شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) معیاری است که میانگین وزنی قیمت سبد کالاهای مصرفی و خدماتی مانند حمل و نقل، غذا و خدمات پزشکی را بررسی می‌کند. با در نظر گرفتن تغییرات قیمت برای هر کالا در سبد کالاهای از پیش تعیین شده قیمت و میانگین آن‌ها محاسبه می‌شود. از تغییرات CPI برای ارزیابی تغییرات قیمت مرتبط با هزینه زندگی استفاده می‌شود. CPI یکی از پر استفاده‌ترین آمارها برای شناسایی دوره‌های تورم است.

• شاخص قیمت تولید کننده

شاخص قیمت تولید کننده (PPI)، گروهی از شاخص‌ها است که میانگین حرکت قیمت فروش از تولید داخلی در طول زمان را محاسبه و نشان می‌دهد. PPI حرکات قیمت را از نظر فروشنده اندازه گیری می‌کند. برعکس، شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) تغییرات هزینه را از نظر مصرف کننده اندازه گیری می‌کند.

• شاخص قیمت عمده فروشی

شاخص قیمت عمده فروشی (WPI) شاخصی است که تغییرات قیمت کالاها را اندازه گیری و پیگیری می‌کند. این شاخص در مورد کالاهایی است که به صورت عمده به فروش می‌رسند و بین نهادها یا مشاغل (به جای کالای بین مصرف کننده) معامله می‌شوند. WPI معمولاً به صورت نسبت یا درصد بیان می‌شود و میانگین تغییر قیمت کالاها را نشان می‌دهد. از این معیار به عنوان یك شاخص از سطح تورم یك كشور استفاده می‌شود.

• شاخص هزینه اشتغال

شاخص هزینه اشتغال (ECI) یک سری اقتصادی است که جزئیات جبران خسارت کارکنان را بیان می‌کند. از این معیار برای بررسی دستمزدها و میزان افزایش آن‌ها استفاده می‌شود.

• شاخص قیمت صادرات و واردات

شاخص‌های قیمت واردات و صادرات (MXP) تغییرات قیمت کالاها و خدمات ورودی و خروجی به هر کشور را اندازه گیری می‌کند. این شاخص با تدوین قیمت کالاهای خریداری شده از کشورهای دیگر (واردات) و قیمت کالاهای تولید شده در کشور (صادرات) ایجاد می‌شود.

• تعدیل کننده GDP

Deflator قیمت تولید ناخالص داخلی که به عنوان Deflator GDP یا Deflator قیمت ضمنی نیز شناخته می‌شود، تغییرات قیمت برای همه کالاها و خدمات تولید شده در یک اقتصاد را اندازه گیری می‌کند. تولید ناخالص داخلی مجموع تولید کالاها و خدمات را نشان می‌دهد. Deflator قیمت تولید ناخالص داخلی را با نشان دادن تأثیر تغییرات قیمت بر تولید ناخالص داخلی، ابتدا با ایجاد یک سال پایه و سپس، با مقایسه قیمت‌های فعلی با قیمت‌های سال پایه نشان می‌دهد.

بازده نقدی چیست؟

بازده نقدی یک محاسبه اساسی است که برای تخمین بازده از دارایی که درآمد ایجاد می‌کند استفاده می‌شود. بازده نقدی همچنین به کل مبلغ توزیع پرداختی سالانه یک درآمد به عنوان درصدی از قیمت فعلی آن اشاره دارد. همچنین یک روش اندازه گیری است که می‌تواند برای مقایسه اعتماد واحدهای مختلف استفاده شود.

در واقع بازپرداخت وجه نقد بازدهی است که کل وجهی را که از کل وجوه سرمایه‌گذاری شده به دست آورده محاسبه می‌کند. مقدار کل وجه نقد به دست آمده به طور کلی بر اساس جریان نقدی سالانه قبل از مالیات است.

مالی و سرمایه گذاری

کتاب های مدیریت مالی و سرمایه گذاری

سرمایه‌گذاری به معنای تخصیص پول در بازارهای مالی، بورس اوراق بهادار و هر فعالیت اقتصادی دیگر است. فرد یا سازمان سرمایه‌گذار متعهد می‌شود خرید مالی تجهیزات و سایر موارد مورد نیاز بنگاه اقتصادی را بر عهده بگیرد و در مقابل از سود سهام منفعت کسب کند. علم سرمایه‌گذاری را می‌توان علم خرید کالایی دانست که در حال حاضر بازار یا کاربرد ندارد اما آینده‌ی درخشانی پیش روی آن محصول است. در چنین شرایطی سرمایه‌گذاری بر روی این کالا بسیار سودمند خواهد بود. سرمایه‌گذاری می‌تواند از طریق اشخاص حقیقی یا اشخاص حقوقی نظیر بنگاه‌‌های سرمایه‌گذاری، دولت و سایر نهادها انجام گیرد.

هوش مالی چیست؟

مشاهده سیاست‌های پولی و مالی، استراتژی و سرمایه‌گذاری افراد موفق و ثروتمند، یکی از بهترین‌ راه‌های افزایش هوش مالی و درآمد بیشتر است. از نظر بسیاری از افراد ثروتمند نظیر رابرت کیوساکی، هوش مالی یک مهارت اکتسابی است که می‌توان آن را آموخت. هوش مالی یکی از انواع هوش به شمار می‌آید. این هوش شامل توانایی انسان در درک و تحلیل مسائل مالی است که می‌توان آن را از زوایای مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار داد. هوش مالی را می‌توان به به 5 بخش تقسیم کرد. کسب درآمد بیشتر، حفظ، بودجه‌بندی پول، اهرم‌سازی پول و به‌روز نمودن اطلاعات مالی. برای افزایش هوش مالی باید گام‌ های آن را به ترتیب آموخت.

بورس یکی از راه‌های سرمایه‌گذاری پرطرفدار در سراسر جهان به شمار می‌آید. نام دیگر بورس در ایران بهابازار است و به بازاری گفته می‌شود که برروی کالا، ارز، قراردادها و اوراق بهادار قیمت و ارزش‌گذاری می‌کند. بورس در ایران به نوعِ بورس اوراق بهادار و بورس کالا دسته‌بندی می‌شود. یکی از معتبرترین بورس‌های جهان، بورس نیویورک است که حجم معاملات و و ارزش شرکت‌های آن بسیار بالا است. اگر به بازار بورش علاقمند هستید بهترین کتاب بورس را می‎توان از فیدیبو خریداری کرد.

نحوه آشنایی با زبان تخصصی مالی

آشنایی با اصطلاحات مالی و مفاهیم مالی کلید موفقیت در این بازار پرخطر و پرریسک است. فیدیبو مرجع کاملی برای عرضه‌ی کتاب‌های مالی و سرمایه‌گذاری به شمار می‌آید. بهترین کتاب‌های سرمایه‌گذاری نظیر کتاب بازار سرمایه، کتاب اقتصاد مالی، کتاب حسابداری، کتاب ارزیابی مالیات و امور بیمه را می‌توان در فیدیبو مشاهده کرد. بهترین کتاب های مالی نظیر کتاب مدیریت مالی، کتاب حقوق مالی، امور مالی، تامین مالی، حسابداری مالی را نیز بخش دیگر از اثار مربوط به حوزه مالی و سرمایه‌گذاری است. علاوه بر کتاب‌های تحلیلی در این حوزه می‌توان کتابهای آمادگی آزمون و بهترین کتاب بورس را نیز از فیدیبو تهیه کرد.

انواع معیارهای سرمایه‌گذاری

نرم افزار کامفار

بیانیه‌ی سیاست سرمایه‌گذاری

Investment Policy Statement

اهمیت تدوین سند “بیانیه‌ی سیاست سرمایه‌گذاری” برای شرکت‌ها، سازمان‌ها و نهادهای سرمایه‌گذار

امروزه در سطح اول فضای بین­‌المللی، نخستین قدم در فرآیند ارزیابی پروژه‌­های سرمایه­‌گذاری برای هر شرکت یا نهاد سرمایه­‌گذاری، ارزیابی اولیه پروژه، بر اساس بایدها و نبایدهای تعیین شده در سند “بیانیه­‌ی سیاست سرمایه­‌گذاری” سازمان مورد نظر است که به آن Investment Policy Statement یا به اختصار IPS گفته می­‌شود. سندی که متاسفانه بسیاری از شرکت­‌ها، سازمان­‌ها، بانک­‌ها و نهادهای مرتبط با پروژه­‌های سرمایه­‌گذاری در کشور، هنوز فاقد آن هستند و عمدتاً بدون اطلاع از نیاز به چنین مستندی، همچنان محکوم به پرداخت هزینه­‌هایی پنهان هستند که نتیجه ناهماهنگی در رویکرد کارشناسان و مدیران ارشد مجموعه، به دلیل عدم تدوین سند مذکور و تنوع الگوهای ذهنی اعضای سازمان است.

تصور کنید در حالی که شما به عنوان مدیر عامل و مالک یک شرکت هلدینگ سرمایه‌­گذاری خصوصی، در صدد فرار از فرصت­‌های سرمایه­‌گذاری پرریسک و ایجاد سبدی امن از سرمایه­‌گذاری­های کم­‌ریسک هستید، کارشناس واحد ارزیابی طرح­‌ها در خط مقدم مطالعات امکان­‌سنجی در مجموعه شما، به واسطه‌ی برخورداری از روحیه‌ی شخصی ریسک­‌پذیر، مدام در صدد ایجاد لیستی از اولویت­‌های سرمایه­‌گذاری در بین طرح­‌های پیشنهادی به شرکت است که بخش بالای لیست، متعلق به طرح­‌های با سطح ریسک بالا و انتهای لیست نیز، دربرگیرنده‌ی طرح­‌های کم­‌ریسک با بازدهی­‌های نه چندان بالا است. چراکه از یک طرف فقدان سند بیانیه­‌ی سیاست سرمایه­‌گذاری و عدم تعریف منحصربه فرد مفهوم توجیه­‌پذیری برای سازمان، به کارشناس مجموعه این سیگنال را داده است که محدودیتی در انتخاب شاخص­‌های ارزیابی فرصت­‌های سرمایه­‌گذاری پیشنهادی ندارد، و از طرف دیگر، پیش‌فرض ذهنی هر فرد مسئولیت­‌پذیری که به عنوان متولی فرآیند ارزیابی، مسئول اولویت­‌بندی طرح­‌های سرمایه­‌گذاری پیشنهادی به سازمان است، انتخاب طرح­‌هایی است که احتمال بیشتری در کسب بازدهی بالاتر در آن‌ها وجود دارد. فراموش نکنیم که در طبیعت دنیای سرمایه­‌گذاری، همواره ریسک و بازده کاملاً متناسب با هم حرکت می­‌کنند. در واقع، محال است یک فرصت سرمایه­‌گذاری با سطح ریسک پائین را پیدا کنید که احتمال کسب بازدهی بالا در آن زیاد باشد و نیز محال است یک فرصت­ سرمایه­‌گذاری با احتمال کسب بازدهی بالا وجود داشته باشد که ذاتاً سطح ریسک پائینی داشته باشد. همواره کسب بازدهی­‌های بالا، نیازمند پذیرش سطح ریسک بالا و دامنه نوسانات بیشتر است و ایجاد یک سبد سرمایه­‌گذاری کم‌ریسک نیز، قطعاً به معنای افزایش احتمال بازدهی­‌های پائین است.

تعیین سطح ریسک و بازده، تنها یکی از ده­‌ها شرطی است که به عنوان بایدها و نبایدهای دارای اهمیت، می­‌تواند در بیانیه­‌ی سیاست سرمایه­‌گذاری، راه‌گشای اعضای یک مجموعه در مسیر حذف ارزیابی­‌های سلیقه­‌ای و اتخاذ رویکرد سازمان یافته، کنترل شده و قابل پیش­‌بینی در فرآیند مطالعات امکان­‌سنجی و ارزیابی فرصت­‌های سرمایه­‌گذاری باشد. معیارهایی چون حداقل و حداکثر حجم سرمایه­‌گذاری در هر پروژه، منطقه جغرافیایی، حوزه صنعتی، میزان اشتغال­‌زایی، نوع دارایی­‌ها، میزان درگیری مدیریتی مورد نیاز، طول دوره حضور در پروژه، حداکثر دوره‌ی بازگشت سرمایه، حداقل نرخ بازدهی، حداکثر سطح ریسک، محدودیت­‌های مذهبی، چارچوب­‌های سیاسی، رویکردهای خاص اجتماعی و …، از جمله مواردی است که می­‌تواند به عنوان مفاد دارای اولویت در بیانیه­‌ی سیاست سرمایه­‌گذاری یک شرکت، سازمان، بانک یا نهاد ذینفع پروژه­‌های سرمایه­‌گذاری مطرح گردد.

تصور کنید، مجموعه‌ی شما به عنوان یک شرکت سرمایه­‌گذاری با بودجه ۱۰ هزار میلیارد تومانی، در مواجهه با دو پروژه‌ی سرمایه­‌گذاری نسبتاً جذاب انواع معیارهای سرمایه‌گذاری و قابل دفاع که حجم سرمایه‌ی مورد نیاز آن‌ها به ترتیب، ۸ هزار میلیارد تومان و ۲۰۰ میلیارد تومان است، چه عکس­‌العملی خواهد داشت؟ در نظر بگیرید که همکار شما به عنوان کارشناس ارزیابی و اولویت­‌بندی طرح­‌ها، به واسطه‌ی نبود بیانیه­‌ی سیاست سرمایه­‌گذاری در شرکت و همچنین نرخ بازدهی نسبتاً بالایی که در نتیجه­‌ی سناریوهای پیش­‌بینی شده برای هر دو پروژه انتظار می­‌رود، اقدام به پذیرش پروژه­‌ها نماید، در حالیکه از دید شما، ممکن است هیچ یک از دو پروژه‌ی مورد نظر برای شرکت توجیه­‌پذیر نباشد. چراکه، با توجه به دیدگاه شما در خصوص نحوه‌ی مدیریت ریسک سبد سرمایه­‌گذاری­‌های شرکت، صحیح نباشد که ۸۰ درصد از کل سبد، به یک پروژه تخصیص یابد. چراکه، شکست احتمالی همان تک پروژه، منجر به ورشکستگی کامل شرکت خواهد شد و این به معنای اتخاذ یک تصمیم بسیار پرریسک در ساختار سبد سرمایه­‌گذاری­‌های شرکت است. در خصوص پروژه‌ی دوم نیز، با وجود مشخصه­‌های عمومی سرمایه­‌گذارپسندِ پروژه، اما ممکن است تصورِ سبدی متشکل از حدود ۵۰ پروژه‌ی مختلف با حجم سرمایه­‌گذاری حدود ۲۰۰ میلیارد تومانی (مجموعاً ۱۰ هزار میلیارد تومان)، در شرکتی که مکانیزمی جهت نظارت و مدیریت این تعداد پروژه را ندارد، برای شما غیرممکن باشد. این در حالی است که کارشناس مجموعه‌ی شما، در حین انتخاب هر دو پروژه، همواره به دنبال انتخاب فرصت­‌های سرمایه­‌گذاری­ با ساختاری قابل دفاع بوده است، و ابزاری جهت همسوسازی معیارهای تصمیم­‌گیری خود با معیارهای دارای اهمیت برای صاحبان سهام شرکت در اختیار نداشته است. بنابراین، تعیین سقف و کفِ حجم سرمایه­‌گذاری­‌های دارای توجیه­‌پذیری در بیانیه­‌ی سیاست سرمایه­‌گذاری، وظیفه­‌ی اول مالکین شرکت است که به منظور تعیین معیارهای پذیرش طرح­‌ها و جلوگیری از عملکرد سلیقه­‌ای در پروسه ارزیابی فرصت­‌های پیشنهادی انجام می­‌گردد.

به همین ترتیب، تدوین منطق توزیع جغرافیایی پروژه­‌های منتخب در کشورهای مختلف، با هدف توزیع ریسک از بعد مسائل سیاسی و اقتصادی و حتی حذف برخی نقاط جغرافیایی دور دست به دلیل عدم امکان تردد و حضور به موقع در جلسات اضطراری نیز می­‌تواند یکی دیگر از مفاد سند بالادستی مورد نظر باشد. در کنار موارد مطرح شده، تمرکز بر یک یا چند حوزه‌ی صنعتی خاص و وضع آن به عنوان یک خط قرمز، به واسطه­‌ی تجربه و تخصص علمی خاص و مشترکِ مالکین یا مدیران ارشد شرکت نیز، می­‌تواند یکی دیگر از محدودیت­‌های سند مذکور باشد.

به علاوه، نوع دارایی­‌ها و سرمایه­‌گذاری­‌ها نیز می­‌تواند از سوی صاحبان شرکت دارای محدودیت باشد. به عنوان مثال، با وجود احتمال کسب بازدهی­‌های بالا از خرید شرکت­‌های ورشکسته و ایجاد تغییرات بنیادین ساختاری و استراتژیک، که یکی از پر سودترین روش­‌های سرمایه­‌گذاری در جهان بوده که البته نیازمند تمرکز ۵ تا ۱۰ ساله و همچنین تخصص مدیریتی موثر است، اما ممکن است این حوزه در تخصص و علاقه­‌مندی مدیران ارشد یک شرکت سرمایه­‌گذاری جایگاهی نداشته باشد که می­‌بایست به عنوان یک خط قرمز در بیانیه­‌ی سیاست سرمایه­‌گذاری، برای همه اعضاء تیم، شفاف گردد.

موضوع دیگری که می­تواند بسیار بحث برانگیز باشد، شاخص دوره‌­ی بازگشت سرمایه در پروژه­‌های سرمایه­‌گذاری است. توجه به این نکته بسیار ضروری است که نرخ بازگشت سرمایه و دوره­‌ی بازگشت سرمایه لزوماً تناسب مستقیم ندارند و تنها در صورت توزیع یکنواخت درآمدهای پروژه در طول فاز بهره­‌برداری، می­‌توان یکی را بر حسب دیگری محاسبه نمود. تصور نمائید پروژه­‌ای با نرخ بازدهی داخلی ۳۵ درصدی که متناسب با سطح ریسک مشخصی، از دید شما دارای توجیه­‌پذیری کافی به نظر می­‌رسد، اما در واقع، هیچ تناسبی با شرایط مجموعه‌ی شما نداشته باشد. توضیح اینکه، پیش­‌فرض ذهنی شنونده از نرخ بازدهی داخلی ۳۵ درصدی، پروژه­‌ایست با دوره­‌ی بازگشت سرمایه­‌ی سه ساله؛ حال آنکه، ممکن است پروژه‌ی مورد نظر، عمری ۱۰ ساله داشته باشد که کل درآمد آن در سال آخر متمرکز شده و با وجود نرخ بازدهی ۳۵ درصدی، اما دوره­‌ی بازگشت سرمایه­‌اش ۱۰ ساله باشد و این شرایط اصلاً مطلوب شما نباشد و به دلیل عدم تدوین بیانیه­‌ی سیاسیت سرمایه­‌گذاری و عدم تعیین حداکثر میزان دوره­‌ی بازگشت سرمایه برای تیم تحت رهبریتان، این موضوع جایگاهی در ارزیابی­‌های کارشناسان شرکت نداشته باشد.

از جمله موارد دارای اهمیت دیگری که می­‌تواند در IPS یک نهادِ فعال در حوزه‌ی سرمایه­‌گذاری تعیین تکلیف گردد، استراتژی خروج در انواع سرمایه­‌گذاری­‌های تحت مطالعه است. در نظر داشته باشید که یکی از فعالیت­‌های موازی با ارزیابی­‌هایی که به منظور ورود به پروژه­‌ها در نهادهای سرمایه­‌گذار انجام می­‌گردد، نظارت و تعیین زمان مناسب جهت خروج از سرمایه­‌گذاری­‌های قبلی است که در صورت عدم شفافیت آن در دستورالعمل­‌های سازمانی، منجر به تصمیم­‌گیری­‌های شخصی و غیر نظام­‌مند خواهد شد.

در انتها، توجه این نکته ضروری است که تمامی مواردی که به عنوان مفاد احتمالیِ IPS مطرح گردید، می­‌بایست بر اساس شرایط و ویژگی­‌های خاص هر شرکت و بر اساس نظر صاحبان سهام یا مدیران ارشد مجموعه تعیین گردد. چراکه اساساً توجیه­‌پذیری، یک مفهوم نسبی است و ارزیابی فرصت­‌های سرمایه­‌گذاری، نه فقط بر اساس مقایسه ریسک و بازده، بلکه می­‌بایست با نگاه به شرایط منحصربه‌فرد سرمایه‌گذار انجام شود. در واقع، صدور رای در خصوص توجیه­‌پذیری پروژه­‌های سرمایه­‌گذاری، بدون در نظر گرفتن ویژگی­‌های سرمایه­‌گذار، امری غیر ممکن است و انعکاس شرایط شخص یا نهاد سرمایه­­‌گذار در IPS است که معیارهای توجیه­‌پذیری یک پروژه یا طرح را تعیین می­‌نماید.

اشکان کربلائی‌فر؛ بنیان‌گذار و مدیر گروه مطالعات سرمایه‌گذاری‌های صنعتی



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.