منظور از حد ضرر (stop loss) در معاملات سهام چیست؟
حد ضرر یا استاپ لاس (stop loss) یکی از اصول اساسی در معاملات سهام برای حفظ سرمایه است. استاپ لاس با محدود کردن اندازه ضرر در معاملاتی که با شکست مواجه هستند، می تواند از سرمایه معاملاتی شما محافظت کند. هر معامله ای به سود نمی انجامد، حتی با وجود معاملات سودده، جبران خسارت تعداد کمی از ضرر و زیان های بزرگ کار سختی است.
تریلینگ حد ضرر چیست؟
استاپ لاس مفهوم بسیار مهمی است که سرمایهگذاران حرفهای به خوبی از آن بهره میبرند. افراد ناآگاه نمیتوانند از سودهای خود محافظت کنند و معمولا با از دست دادن بخشی از سرمایه، ناامید میشوند و از بازار بورس خارج میشوند. اما حرفهایها که زیر و بم بازار را خوب میشناسند به کمک حد ضرر سودهای خود را حفظ میکنند و به موفقیت میرسند.
همانطور که میدانیم هدف از تعیین استاپ لاس کاهش زیان و حفظ سود است. زمانی که حد ضرر را در معاملهای تعیین میکنیم، در واقع به این ترتیب مشخص میکنیم که چه زمانی برای خروج از سهم مناسب است.
در روش حد ضرر متحرک، همچنان که سهم به روند حرکتی خود ادامه میدهد، میزان استاپ لاس نیز تغییر خواهد کرد. در واقع جابجا کردن حد ضرر راهکاری است که برای محافظت از سود به دست آمده مورد استفاده قرار میگیرد. این شیوه در حرکات صعودی سهم کاربرد دارد.
اجازه دهید توضیحات را با یک مثال دنبال کنیم. در نظر بگیرید که سهمی را در قیمت ۱۰۰۰ تومان خریداری کردهاید و حد ضرر خود را روی مبلغ ۹۵۰ تومان تعیین کردهاید. فرض کنید سهم تا ۱۵۰۰ تومان رشد میکند. در چنین حالتی مشخص است که شما سود زیادی به دست آوردهاید. اما ناگهان روند سهم تغییر میکند و قیمت کم میشود. به این ترتیب اگر شما همچنان حد ضرر خود را روی مبلغ ۹۵۰ تومان نگه داشته باشید، نه تنها سودهای خود را از دست میدهید، بلکه متضرر نیز خواهید شد. پس مهم است که با حرکت سهم، میزان استاپ لاس را تغییر دهید. به این ترتیب میتوانید از سود بهدستآمده محافظت کنید.
بسیاری از افرادی که از تریلینگ استاپ لاس استفاده میکنند میدانند که نوسان ذات بازار سهام است. آنها با توجه به حرکت سهم و برای حفظ سود خود از این شیوه استفاده میکنند. به طور کلی همزمان با روند صعودی سهم، حد ضرر نیز تغییر میکند و افزایش مییابد. از جمله مزایای این عمل، کاهش ریسک معاملاتی است. در تعیین حد ضرر متحرک میتوانید از اندیکاتورها نیز کمک بگیرید و عملکرد بهتری از خود نشان دهید.
حد ضرر ثابت چیست؟
در بازار بورس حد ضررها یا ثابت هستند یا متحرک. حد ضرر متحرک همان تریلینگ استاپ لاس است که در بخش قبلی به آن اشاره کردیم. اما حد ضرر ثابت همانطور که از نامش مشخص است به حد ضرری اشاره دارد که میزان آن تغییر نمیکند. بر این اساس علاوه دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر بر تعیین درصد به عنوان نقطهی خروج از سهم، میتوان از شیوههای دیگری نیز استفاده کرد.
اما یکی از رایجترین شیوههای تعیین استاپ لاس، تعیین یک عدد ثابت به عنوان نقطهی خروج از سهم است. فرض کنید سهامی را در قیمت ۱۲۰۰ تومان خریداری میکنید. شما میتوانید مبلغ ۱۱۳۰ تومان را به عنوان حد ضرر تعیین کنید. به این صورت فارغ از اینکه سهم تا چه میزان سود میکند، حد ضرر شما روی همان عدد باقی خواهند ماند. عیب این شیوه آن است که موجب از دست رفتن سودهایی میشود که تا کنون کسب کردهاید.
یکی دیگر از روشهای رایج در تعیین استاپ لاس، رسیدن دارایی به قیمت خرید است. افرادی که ریسکپذیر نیستند، حد ضرر خود را طوری تعیین میکنند که در بدترین حالت بدون هیچ سود و ضرری از دارایی خارج شوند. زمانی که قیمت سهم پس از رشد، تا قیمت نقطهی ورود پایین میآید، به اصطلاح به آن نقطهی سربهسر میگویند. به این ترتیب در چنین روشی اگر شما سهمی را به مبلغ ۱۲۰۰ تومان خریداری کرده باشید، فارغ از اینکه چه میزان سود کردهاید، حد ضرر برابر با ۱۲۰۰ تومان خواهد بود. یعنی ممکن است تمام سودهای خود را از دست بدهید اما ضرر و زیانی متحمل نشوید.
استفاده از حد ضرر یا استاپ لاس در هر معامله ای این تضمین را به شما می دهد تا ضرر های شما قابل کنترل باشد. در نهایت این اطمینان را خواهید داشت، حساب معاملاتی تان در یک ریسک بزرگ قرار ندارد. رعایت استاپ لاس از نکات مهم و اساسی برای موفقیت در بورس است.
حد ضرر یک دستور است و در بروکر تنظیم می شود. وقتی ما سهامی را خریداری کردیم، یک استاپ لاس برای آن در نظر میگیریم تا وقتی سهام به قیمت خاصی رسید از طریق استاپ لاس معامله بسته شود.
این دستور برای کاهش ضررهای معامله گران در یک پوزیشن معاملاتی بکار میرود. زمانی که نمی توانید پشت میز کامپیوتر بنشینید و معاملات را نظاره کنید، توصیه می شود حتما از استاپ لاس استفاده کنید. Stop loss ، اهمیت استفاده و نحوه تنظیم آن از مهمترین بحث های آموزش بورس است.
چرا جاگذاری حد ضرر یا استاپ لاس اهمیت زیادی دارد؟
اهمیت حد ضرر در معاملات فارکس و بورس بسیار زیاد است. با یک سوال منطقی رو به رو هستیم. استاپ لاس در بازار سهام و ارز چه معنایی دارد؟ دوباره یاد آوری می کنیم دستور stop loss وقتی قیمت سهام در بروکر به حد معینی رسید، جهت فروش سهام یا ارز فعال می شود. همچنین باعث کاهش ضرر سرمایه گذاران بورس می گردد.
اگر چه بیشتر معامله گران از استاپ لاس در پوزیشن های معاملاتی بلند مدت استفاده می کنند، در پوزیشن های کوتاه مدت هم می توان برای کنترل ضرر از آن استفاده کرد.
دستور حد ضرر از احساسات تاثیر گذار روی تصمیم گیری های معاملات جلوگیری می کند. این ویژگی مخصوصا زمانی مفید است که کاربر قادر به تماشای پوزیشن نیست. استاپ لاس در فارکس به خاطر دلایل زیادی مهم است. یک دلیل ساده وجود دارد- هیچ کس نمی تواند آینده بازار فارکس و بورس را پیش بینی کند و فرقی ندارد یک پوزیشن چقدر قدرتمند باشد، یا چقدر اطلاعات در مورد یک روند خاص وجود داشته باشد.
قیمت های آتی برای بازار ناشناخته است و هر معامله ای یک ریسک می باشد. معامله گران بازار فارکس ممکن است بیش از نصف زمان با معامله جفت ارز های رایج به سود برسند. اما ممکن است به خاطر ضعیف بودن مدیریت سرمایه، معامله گران سود های خود را هم از دست بدهند. مدیریت نادرست پول و سرمایه می تواند عواقب ناخوشایندی را در پی داشته باشد.
برای جلوگیری از این وضعیت، باید نحوه محاسبه و تنظیم استاپ لاس را بلد باشید.
حد ضرر، استرس معامله گری را کاهش می دهد. هر روز یک چالش جدیدی است و تقریبا هر چیزی مانند سیاست جهانی، رویداد های بزرگ اقتصادی و شایعات مربوط به بانک مرکزی می تواند روند بازار را در یک چشم به هم زدن تغییر دهد. این بدان معناست: هر یک از ما ممکن است پوزیشنی خلاف جهت روند بازار داشته باشیم.
قرار گرفتن در جهت خلاف بازار امری اجتناب ناپذیر است اما ما می توانیم چنین وضعیتی را کنترل کنیم. شما می توانید به سرعت ضرر خود را کاهش دهید یا هم به امید تغییر روند بازار منتظر بمانید. نقطه حد ضرر در واقع نقطه ابطال ایده معاملاتی شماست. وقتی قیمت ها به این نقطه رسیدند، باید سیگنال خروج از معامله صادر شود.
حد ضرر از زیان های احتمالی جلوگیری می کند
نحوه تنظیم حد ضرر یا استاپ لاس بر اساس درصد
تنظیم حد ضرر بر اساس درصد، ابتدایی ترین نوع استاپ لاس است. در این روش درصدی از حساب معامله گر برای تنظیم stop loss استفاده می شود. برای مثال “۲ درصد از کل حساب ” مقداری است که یک فرد می تواند در معاملات خود ریسک کند. درصد ریسک، از معامله گری به معامله گر دیگر ممکن است تغییر کند.
بیشتر معامله گرهای تهاجمی تا ۱۰ درصد از حساب خود را ریسک می کنند. در حالیکه افراد با روحیه غیر تهاجمی، کمتر از ۱ درصد در هر یک از معاملات خود ریسک می کنند. هنگامی درصد ریسک مشخص شد، معامله گر با استفاده از پوزیشن سایز محاسبه میکند استاپ لاس در چه فاصله ای از نقطه ورود به معامله باید قرار گیرد. به یاد داشته باشید شما باید استاپ لاس را بر اساس وضعیت بازار یا قوانین سیستم معاملاتی خود تنظیم کنید نه بر اساس مقدار پولی که می خواهید از دست دهید.
برای مثال اگر شما یک حساب ۱۰۰۰۰ دلاری در فارکس داشته باشید و بخواهید تنها ۲% در هر معامله ریسک کنید، در نتیجه چه مقدار ریسک خواهید کرد؟ ۲ درصد ۱۰۰۰۰ دلار می شود ۲۰۰ دلار.
۲۰۰ دلار چند پیپ است؟ فرض کنید میخواهیم ۱۰۰۰۰۰واحد از یورو/ین را معامله کنیم. در این حالت هر پیپ تقریبا برابر با ۱۰ دلار است. در نتیجه بزرگترین حد ضرر می تواند تنها ۲۰ پیپ باشد. ( ۲۰۰ دلار تقسیم بر ۱۰ دلار کردیم نتیجه ۲۰ پیپ شد.)
حد ضرر به اندازه ۲۰ پیپ بالاتر از نقطه فروش تنظیم شده است.
تنظیم حد ضرر یا استاپ لاس بر اساس چارت
حد ضرر را می توان بر اساس حمایت ها و مقاومت های چارت تنظیم کرد. تعیین استاپ لاس از روی چارت یک روش معقول و منطقی است. در واقع ما می توانیم استاپ لاس های خود را بر اساس آنچه بازار به ما نشان می دهد، پایه ریزی کنیم.
یکی از مواردی که در بازار مشاهده می شود این است که قیمت ها سطوح خاصی را نمی توانند بشکنند. استاپ لاس را در بیرون از سطوح مقاومت ها و حمایت ها می توانید تنظیم کنید. به تصویر زیر توجه کنید:
قیمت بالاتر از خط روند شکسته می شود و ما بالای خط روند خرید می کنیم، اما حد ضرر را کجا قرار دهیم؟
وقتی در نمودار قیمت ها خط روند نزولی را شکستند و موقعیت خوبی برای خرید به وجود آمد. در نتیجه حتما شما تمایل به معامله خواهید داشت. اما قبل از معامله باید بدانید: ۱- حد ضرر را در کجا قرار دهید؟ ۲- ایده معاملاتی شما در چه شرایطی نقض می شود؟
محل تنظیم حد ضرر: زیر خط روند قرمز و زیر سطح حمایت قوی
در این حالت بهتر است حد ضرر های خود را زیر خط روند و در سطوح پشتیبانی قرار دهید. اما اگر بازار دوباره به سمت پایین برگردد، بدین معنی است فروشندگان کنترل بازار را در دست دارند. در نتیجه ایده معاملاتی شما باطل شده و باید از معامله خارج شوید و ضرر را قبول کنید.
سوالات متداول حد ضرر
اندیکاتورهای حد ضرر کداماند؟
برای تعیین حد ضرر میتوان از ابزارها و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال به نحوی کاملا موثر بهره برد. در این میان چند اندیکاتور از بقیهی موارد کارآمدتر هستند. یکی از این اندیکاتورها که در تعیین استاپ لاس عملکرد خوبی دارد، Parabolic SAR نام دارد. افزون بر این مورد میتوان از سایر اندیکاتورها از جمله ATR (میانگین محدودهی واقعی)، MA (میانگین متحرک)، پین بار و اندیکاتور باند بولینگر نیز کمک گرفت. باز هم لازم است بر این نکته تاکید شود که اندیکاتورها را نمیتوان به تنهایی ملاک عملکرد قرار داد و بر اساس آنها تصمیم گرفت.
چرا پایبندی به استاپ لاس مهم است؟
عمل کردن بر اساس استراتژیهای از پیش تعیینشده، نشاندهندهی بلوغ فکری و عملی معاملهگران است. اگر نتوانیم در نقطهای که از قبل مشخص کردیم از سهم خارج شویم، این امر به آن معناست که نتوانستهایم احساساتمان را کنترل کنیم. سرمایهگذار موفق کسی است که با چشمی باز به بازار سرمایه نگاه کند و از احساسات و واکنشهای هیجانی پرهیز کند. اگر حد ضرر را مشخص کنیم ولی به آن عمل نکنیم عملا استراتژیهای معاملاتی خود را زیر پا گذاشتهایم. در چنین دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر شرایطی نباید توقع موفقیت از خود داشته باشیم.
چه عواملی باعث میشود به حد ضرر عمل نکنیم؟
دو عامل ترس و طمع همیشه مانع از انجام تصمیمهای منطقی میشوند. بر این اساس بسیاری از مواقع معاملهگران با رسیدن به نقطهی استاپ لاس به این دلیل که ممکن است سهم مجددا قیمتهای بالایی را لمس کند، از آن خارج نمیشوند. به این ترتیب آنقدر در سهم میمانند که دیگر راه برگشتی نماند. در حالیکه اگر در نقطهی صحیح از سهم خارج شده بودند، میتوانستند در سهم دیگری سرمایهگذاری کنند و سود خوبی از آن به دست بیاورند.
معایب حد ضرر متحرک چیست؟
با توجه به مواردی که در تریلینگ استاپ لاس بیان شد شاید گمان کنید که این شیوهی تعیین حد ضرر هیچ معایبی ندارد و سراسر حسن است. اما حقیقت آن است که در زمانی که بازار در وضعیت اصلاح موقت به سر میبرد، ممکن است حد ضرر برای برخی از افراد فعال شود و به این ترتیب این افراد سهام خود را بفروشند. غافل از آنکه این اصلاح به زودی تمام میشود و سهم مجددا روند رو به رشد خود را از سر خواهد گرفت.
عوامل موثر در تعیین استاپ لاس کداماند؟
یکی از مهمترین مسائل در این خصوص، دیدگاه سرمایهگذار است که آیا به صورت بلندمدت است یا کوتاهمدت. افزون بر این نکته، مواردی مانند خطوط روند و حمایت و مقاومت سهم و همچنین الگوهای نموداری نیز حائزاهمیت هستند. به طور کلی شرایط بازار میتواند به میزان زیادی بر تعیین حد ضرر تاثیر بگذارد. با استفاده از شیوههای آنالیز سهام مانند تحلیل تکنیکال میتوانید روند قیمتی را پیشبینی کنید و بر اساس آن نقطهای را به عنوان استاپ لاس تعیین کنید. سپس بسته به میزان سود خود بهتر است این نقطه را با در نظر گرفتن روند سهام، جابجا کنید تا از سود خود نیز حفاظت کنید.
چگونه ضرر بورس را جبران کنیم؟
خاکخوردههای بازار جملهای دارند که احتمالا تجربه شخصی خودشان است: «ضرر بورس را خود بورس میتواند جبران کند.» آنها میدانند فعالیت در بورس همیشه همراه با سود نیست و احتمال شکست و ضرر هم وجود دارد. اما به تجربه دریافتهاند که بازار هرگز به پایان نمیرسد و ضررهای امروز همیشگی نیستند. بنابراین تلاش میکنند روشهایی برای کاهش شدت ضرر در پیش بگیرند و به دنبال موقعیتهای مناسب برای سرمایهگذاری و خرید سهام باشند.
نکته: راهکاری که یک معاملهگر برای جبران ضرر در پیش میگیرد ممکن است برای معاملهگر دیگر مناسب نباشد. برای انتخاب راهکار مناسب باید قبل از هر چیز روحیات خودتان و استراتژی سرمایهگذاری شخصیتان را بشناسید تا بتوانید بهترین شیوه را انتخاب کنید.
راهکارهای جبران ضرر در بورس
برای جبران ضرر در بورس راهکارهای مختلفی وجود دارد؛ احتمالا صبر کردن، کم کردن میانگین، شناسایی حد ضرر و رفتن سراغ معاملات بعدی مهمترین راهکارهایی است که معاملهگران برای جبران ضرر در پیش میگیرند. بیایید این راهکارها را مرور کنیم.
برای جبران ضرر صبر داشته باشید
مهمترین نکتهای که هر معاملهگری باید در هنگام خرید سهام در نظر داشته باشد این است که سهم خوب را در قیمت خوب بخرد. اگر بر اساس تحلیل منطقی سهمی را برای سبد سرمایهگذاری انتخاب کردهاید و این سهم را در قیمت مناسبی خریدهاید، نباید آنقدرها نگران ضرر باشید. ممکن است بعد از خرید شما بازار به دلایل مختلف دچار هیجان و نوسان منفی شود و معامله شما وارد زیان شود، اما اگر انتخاب درستی کرده باشید، بهتر است صبر کنید تا هیجان بازار فروبخوابد و قیمت سهم شما هم به ارزش آن برسد. ممکن است این فرایند کمی طولانی شود، ولی در بازههای زمانی طولانی، معمولا قیمت و ارزش به یکدیگر نزدیک میشوند. پس اگر سهمی را در قیمت مناسب خریدهاید، نگران افت قیمت آن نباشید و برای جبران ضررهای اینچنینی عجله نکنید. بهترین معاملهگران صبورترین معاملهگرانند.
نکته: صبوری برای جبران ضرر فقط زمانی معنا دارد که سهم را با تحلیل درست خریده باشیم. خرید سهام بیبنیاد و زیانده در قیمتهای بالا و نگهداری آنها برای مدت طولانی به هیچ وجه روش مناسبی برای فعالیت در بازار نیست.
کم کردن میانگین برای جبران ضرر
یکی دیگر از روشهای جبران ضرر در بورس کم کردن میانگین خرید است. در این روش معاملهگر برای اینکه زیانش را سریعتر جبران کند، در محدودههای حمایتی سهم اقدام به خرید مجدد میکند تا میانگین خریدش پایینتر بیاید. به این ترتیب دیگر لازم نیست برای جبران ضرر، صبر کند تا قیمت سهم به قیمت خرید اولیه برسد و در موج صعودی بعدی، سریعتر به قیمت سربهسر و بعد از آن به سود میرسد.
البته کم کردن میانگین اصول و قواعدی دارد که هر معاملهگری باید این اصول را مطابق استراتژی کلی خود به کار بگیرد، وگرنه ممکن است فرصتهای معاملاتی بعدی در سهمهای دیگر را از دست بدهد. مهمترین نکته این است که کم کردن میانگین خرید باید در سهمهایی صورت بگیرد که بنیاد مناسبی دارند و انتظار میرود در آینده نزدیک وارد موج صعودی شوند. سهمهایی که بنیاد خوبی ندارند و قیمت آنها بهصورت حبابی بالا رفته، ممکن است بعد از ریزشهای سنگین نیز تا مدت زیادی وارد فاز صعودی نشوند و خرید مجدد به قصد کم کردن میانگین صرفا باعث افزایش زیان شود.
شناسایی ضرر و کسب سود در معاملات بعدی
یکی از اصولی که معاملهگران باید به کار بگیرند تا جلوی زیانهای بزرگ گرفته شود، پایبندی به حد ضرر است. برای اینکه به اهمیت حد ضرر پی ببریم بهتر است نگاهی به جدول جبران ضرر در بورس بیندازیم.
جدول جبران ضرر در بورس
جدول زیر نشان میدهد که وقتی معاملهای وارد زیان میشود، با چه مقدار سود میتواند جبران شود.
این جدول نشان میدهد که برای جبران ضرر ۵ درصدی، حدودا ۵ درصد سود لازم است، اما هرچه میزان زیان بیشتر میشود، به سود بیشتری برای جبران نیاز است. مثلا ضرر ۲۰ درصدی را میشود با ۲۵ درصد سود جبران کرد، ولی برای جبران ضرر ۶۰ درصدی به سود بیش از ۱۵۰ درصدی نیاز است.
فرمول محاسبه درصد کسب سود برای جبران ضرر در بورس
اگر کنجکاوید که بدانید درصدهای جدول بالا چگونه به دست میآید، باید با فرمول محاسبه درصد سود برای جبران ضرر آشنا شوید. این فرمول از این قرار است:
- x: قیمت خرید اولیه
- y: قیمت کنونی
- n: درصد سود لازم برای جبران زیان
مثال محاسبه درصد سود لازم برای جبران ضرر
فرض کنید سهمی را با قیمت ۲۰۰ تومان خریدهاید و قیمت این سهم اکنون به ۱۵۰ تومان رسیده است. برای محاسبه درصد سود لازم برای جبران افت قیمت این سهم از فرمول بالا استفاده میکنیم:
پس برای جبران چنین زیانی، به سودی در حدود ۳۳ درصد نیاز داریم.
فلسفه رعایت حد ضرر در همین جدول خلاصه شده است؛ اگر زمانی که بین ۱۵ تا ۲۰ درصد در زیان هستیم، حد ضررمان را فعال کنیم و از معامله خارج شویم، میتوانیم بهراحتی در معاملات بعدی با کسب سود ۱۸ تا ۲۵ درصدی زیانمان را جبران کنیم. اما اگر به حد ضرر پایبند نباشیم و ضررمان به محدودههای ۵۰ الی ۶۰ درصد برسد، جبران این ضرر کار دشواری خواهد بود، زیرا کسب سود ۱۵۰ درصدی از معاملات بعدی کار چندان سادهای نیست.
به همین دلیل است که سهامداران قدیمی میگویند نباید روی سهم خاصی تعصب داشت و اگر نگهداری سهم خاصی به زیانمان باشد، بهتر است پیش از آنکه زیان زیادی سنگین شود آن سهم را بفروشیم و با خاطری آسوده سراغ معاملات بعدی برویم.
نکته: بهتر است شیوه دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر شناسایی ضرر را در معاملاتی به کار بگیریم که از ابتدا اشتباه بودهاند یا مفروضات تحلیلشان تغییر کرده است. شناسایی ضرر و خروج از سهامی که بنیاد مناسبی دارند و تحلیلها نشاندهنده ارزندگی آن هستند ممکن است استراتژی درستی نباشد. بهتر است در چنین سهامی از استراتژی کاهش میانگین استفاده کنیم.
توصیه مهم اول: به فکر انتقامجویی از بازار نباشید
درست است که گفتیم بهترین راه برای جبران ضررهای بورس خود بورس است، اما این حرف به معنای آن نیست که باید انتقاممان را از بورس بگیریم! معاملهگرانی که نتوانند احساساتشان را کنترل کنند و بعد از زیان، دست به معاملات احساسی و بدون منطق بزنند، بهراحتی شکست میخورند و زیانشان ممکن است چند برابر شود. یادتان باشد بورس همیشه هست و سالانه هزاران تازهوارد با رویاهای آنچنانی وارد این بازار میشوند و بعد از چند معامله بد عطای آن را به لقایش میبخشند و میروند. اگر میخواهید فعالیتی ادامهدار در بازار داشته باشید، نباید به فکر جبران سریع ضررها و شکستدادن بازار باشید. بلکه باید از اشتباههای گذشته درس بگیرید و آن اشتباهها را در معاملات بعدی تکرار نکنید تا اینکه بتوانید بهمرور تسلط بیشتری به معاملاتتان پیدا کنید و به سودهای مناسب برسید.
توصیه مهم دوم: مسئولیت زیانهای خود را بپذیرید
اگر سری به سایتها و کانالها و گروههای بورسی بزنید، افراد بسیاری را خواهید دید که زمین و زمان را به ناسزا گرفتهاند و دیگران (حقوقیهای خبیث، بازیگران سهم، سهامداران عمده، دولت، مجلس، بانک مرکزی و …) را مقصر زیانهایشان میدانند. این نوع فرافکنیها ممکن است برای تخلیه بار روانی زیانهای ما مفید باشد، اما بدون شک برای ادامه فعالیتمان در بورس مرگبار است.
اولین گام برای جبران ضرر در بورس، حتی پیش از انتخاب راهکار مناسب، این است که مسئولیت اشتباهمان را بپذیریم و ببینیم آن اشتباه چه بوده است تا بعدا بتوانیم از آن اجتناب کنیم. مثلا اگر به توصیه رئیس دولت سهمی را خریدهایم و آن سهم وارد زیان شده، دیگر این اشتباه را تکرار نکنیم و در آینده با توصیه هیچ احدی سهم نخریم! یا اگر در هنگام خرید سهم به سودآوری شرکت توجهی نکردهایم و سهم شرکتی را خریدهایم که زیانده است، سهامدار عمده شرکت را مسئول زیانمان قلمداد نکنیم. بهتر از این اشتباه هم درس بگیریم و در آینده دنبال سهام شرکتهایی باشیم که سودآوری مناسبی دارند یا اینکه انتظار میرود در آینده نزدیک از زیان به سود برسند.
توصیه مهم سوم: مقیاس معاملاتتان را بهتدریج بالا ببرید
این توصیه برای کسانی است که میخواهند وارد بازار شوند و هنوز طعم زیانهای سنگین را نچشیدهاند. چنین کسانی برای اینکه جلوی ضرر و زیانهای سنگین را بگیرند، بهتر است از همان ابتدا با سرمایه اندک کارشان را شروع کنند و سپس بهمرور و با کسب تجربه سرمایه بورسیشان را افزایش دهند.
کسانی که در آغاز کار سرمایههای سنگینی وارد بورس میکنند، بخصوص اگر این پول سرمایه کار و زندگیشان باشد، در صورت زیان کار چندانی از دستشان برنخواهد آمد دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر و ممکن است فشار روانی ناشی از چنین زیانی باعث شود تصمیمهای هیجانی بگیرند و بخش بزرگی از سرمایهشان را از دست بدهند. پس یادمان باشد که بورس به کسی بدهکار نیست و در بلندمدت به کسانی سود میرساند که پایبند به تحلیل باشند و از معاملات هیجانی دوری کنند.
جمعبندی
ضرر و زیان روی دیگر بازار سرمایه است و هر معاملهگری با زیان در این بازار آشناست. پس اگر دچار زیان شدید، نباید فکر کنید که به پایان راه معاملهگری رسیدهاید. برای جبران ضرر در بورس راهکارهای مختلفی وجود دارد که مهمترین آنها صبوری، کمکردن میانگین خرید و البته شناسایی ضرر و کسب سود در معاملات بعدی است. از نظر روانشناسی معاملات، مهمترین نکته برای جبران زیانهای بورسی حفظ تمرکز و دوری از معاملات هیجانی است. حتی اگر تصور میکنید نمیتوانید جلوی احساساتتان را بگیرید، بهتر است برای مدتی معاملهگری را کنار بگذارید و بعد از آنکه تمرکز و آرامشتان را مجددا به دست آوردید، دوباره پای میز تحلیل و معامله برگردید.
نحوه محاسبه قیمت تمام شده محصولات
آیا میدانید قیمت تمام شده محصول چیست ونحوه محاسبه قیمت تمام شده چگونه است و چه کاربردی در کسبوکار شما دارد؟ هدف نهایی هر کسبوکاری افزایش فروش و به دست آوردن سود است و محاسبه قیمت تمام شده محصول به شما کمک میکند تا هزینههای تولید خود را تجزیه و تحلیل و حتی آنها را کاهش دهید و میزان سوداوری خود را ارزیابی کنید. در مقاله “محاسبه قیمت تمام شده محصول” با ما همراه باشید تا با قیمت تمام شده محصول و جزئیات آن آشنا شوید:
منظور از قیمت تمام شده محصول چیست؟
قیمت تمام شده محصول به معنی هزینههای مستقیم ایجاد محصول توسط یک بنگاه اقتصادی و شامل هزینه مواد مصرفی و هزینه نیروی کار است. نکته قابل توجه این است که حسابداری بهای تمام شده محصولات هزینه ایجاد محصول به طور مستقیم است و هزینههای غیرمستقیم و جانبی مثل بازاریابی، تبلیغات، توزیع و… شامل آن نمیشود.
محاسبه قیمت تمام شده محصول یا حسابداری بهای تمام شده که به حسابداری صنعتی هم شناخته میشود به مدیران بنگاههای اقتصادی کمک میکند تا بتوانند بهای تمام شده تولیدات یا کالاهای خریداری شده یا فروش رفته را محاسبه کنند. این کار باعث میشود مدیران روی هزینههای تولید مثل خرید مواد اولیه، هزینه استفاده از ماشینآلات، دستمزد پرسنل و… کنترل داشته باشند و از طرف دیگر با کاهش هزینهها بهرهوری سازمان خود را افزایش دهند.
مزایای محاسبه قیمت تمام شده محصول یا دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر حسابداری صنعتی
- ایجاد کنترل روی هزینههای تولید
- کاهش هزینههای سازمانی
- افزایش بهرهوری
- ارتقا سطح انگیزه پرسنل
اهمیت حسابداری صنعتی
یکی از اصلی ترین اهداف حسابداری صنعتی تفکیک درآمد، هزینه، محاسبات سود و زیان ناشی از آنها است و حسابداری صنعتی در جهت کاهش هزینهها به تحلیل عناصر تشکیل دهنده یک محصول می پردازد و اطلاعات دقیقی از هزینههای هر مرحله از تولید یک محصول به طور مشخص تعیین می کند. بدین ترتیب در صورتی که کالایی هنوز در خط تولید قرار نگرفته باشد، آنالیز تحلیلی خط تولید، مقایسه روند فعالیت و تمامی محاسبات حسابداری آن در قسمتهای مختلف قابل محاسبه است. در نهایت امکان گزارش گیری سود و زیان را به تفکیک هر محصول فراهم میسازد که بر استراتژی تولید، نحوه برنامه ریزی و سیاست گذاری سازمان تاثیرگذار است.
ما به این دلیل از حسابداری استفاده می کنیم تا بدانیم چقدر دارایی یا سرمایه به اشکال گوناگون داریم، در یک دوره مشخص چقدر سود یا ضرر کرده ایم، به چه افرادی به چه میزان بدهکار بوده و یا از چه اشخاصی به چه نحوی طلبکاریم و دهها کاربرد دیگری که در صورت فقدان اطلاعات مربوط به هریک، ممکن است متحمل پرداختیهای سنگینی شویم.
نحوه محاسبه قیمت تمام شده محصول
نحوه محاسبه بهای تمام شده یک واحد محصول در حسابداری به این صورت است که در بهای تمام شده محصول، 5 عامل دخیل هستند که عبارتند از:
- هزینههای ثابت: اقلامی که در تمام سطوح فعالیت ثابت و مربوط به بخش تولید و شامل 2 دسته هستند.
- اقلام ثابت تعهد شده: اقلامی که قابل حذف نیستند و به کل تسهیلات تولیدی مربوط میشوند. مثل مالیات و عوارض.
- اقلام ثابت اختیاری: اقلامی که میتوانند تغییر کنند یا حذف شوند. مثل برنامههای بازاریابی
- هزینههای متغیر: اقلامی که بسته به سطوح فعالیت، افزایش یا کاهش پیدا میکنند و نسبت تقریباً ثابتی بین این اقلام و مقدار تولید وجود دارد. به اقلام متغیر اقلام قابل برنامهریزی هم گفته میشود چون که مدیران میتوانند درباره آنها تصمیمگیری کنند.
- انواع اقلام متغیر عبارتند از: مواد مستقیم، دستمزد مستقیم، سربار ساخت
هزینههای توزیع و فروش
- هزینههای اداری: مثل ملزومات اداری، بهای آب، برق، سوخت و…
- هزینههای مختلط: اقلامی که الگوی ثابت و واحدی برای توضیح و تشریح ندارند و بسته به تصمیم مدیران هم میتوانند جزو هزینههای ثابت و هم هزینههای متغیر قرار بگیرند. مثل هزینههای مربوط به مصرف انرژی و دستمزدهای غیر مستقیم.
- هزینه نیمهمتغیر: این هزینهها با افزایش سطح فعالیت یا مقدار تولید بیشتر میشود اما روند افزایشی آن با یک نسبت ثابت نیست و به 2 دسته تقسیم میشود:
- اقلامی که بر اثر افزایش سطح فعالیت یا تولید، میزان افزایش بهای تمام شده برای هر واحد اضافه شده، کمتر از افزایشی است که برای یک واحد تولیدی قبلی ایجاد شده است.
- اقلامی که بر اثر افزایش سطح فعالیت یا تولید، میزان افزایش بهای تمام شده برای هر واحد اضافه شده؛ بیشتر از افزایشی است که برای یک واحد تولیدی قبلی ایجاد شده است.
عوامل تاثیرگذار در محاسبه قیمت تمام شده محصول
- مواد اولیه که به طور مستقیم برای تولید کالا مورد استفاده قرار میگیرند.
- هزینه دستمزد کارگران و افراد متخصصی که به صورت مستقیم در خط تولید مشغول به کار هستند.
- هزینههای سربار شامل کلیه هزینههای کارخانه فارغ از هزینههای مستقیم. مثل موادی که در کالای تولیدی مصرف نمیشوند و لی بدون استفاده از آنها هم تولید کالا میسر نیست. مثل گریس، روغن، لوازم یدکی و… یا دستمزد افرادی که به صورت مستقیم در تولید محصول دخیل نیستند ولی حضورشان لازم است. مانند مدیران، کارکنان پشتیبانی، نگهبانی و… و سایر هزینههای سربار مثل اجارهبها.
سیستم های سنتی محاسبه قیمت تمام شده
در سیستم سنتی محاسبه تمام شده قیمت محصول معمولا برای تخصیص هزینه سربار، از هزینه (ساعت) کار مستقیم به عنوان مبنای تخصیص در آن استفاده میشود. اما امروزه حداکثر تا 15 درصد هزینه کار مستقیم است و هزینههای سربار بیشتر از 50 درصد هزینه تمام شده را شامل میشوند.
در سیستم های سنتی هزینه یابی، فرایند های زیر محاسبه می شوند:- اختصاص مواد مستقیم و دستمزد مستقیم به محصول یا خدمت
- تخصیص هزینههای سربار به محصول یا خدمت بر مبنای نرخ جذب معین
هزینه یابی چیست؟
منظور از هزینه یابی طبقهبندی و توزیع صحیح هزینهها برای تعیین قیمت تمام شده محصول و خدمت و شامل موارد زیر است:
- تعیین بهای تمام شده ساخت یک محصول
- تعیین بهای تمام شده ارائه یک خدمت
- تعیین یک روش برای مدیریت هزینهها
سیستم هزینه یابی موثر به مدیران سازمانها کمک میکند تا اطلاعات مناسبی را برای انجام مذاکرات آگاهانه، شرکت در مناقصهها، سرمایهگذاریهای جدید و… داشته باشند.
انواع روشهای هزینهیابی در حسابداری صنعتی چیست؟
هر صنعتی برای هزینهیابی از روش مناسب برای تعیین قیمت محصول و خدمات خود استفاده میکند. بطور کلی روشهای هزینهیابی در چندین دسته طبقه بندی میشود که به شرح هر کدام میپردازیم:
1) روش هزینهیابی براساس فعالیت
2) روش هزینهیابی مبتنی بر چرخه عمر
3) روش هزینهیابی قراردادی
4) روش هزینهیابی شغل یا کار
5) روش هزینهیابی واحد
6) روش هزینهیابی دستهای
7) روش هزینهیابی فرایند
8) روش هزینهیابی عملیاتی
9) روش هزینهیابی چندگانهمحاسبه قیمت تمام شده محصول یا خدمت
سیستم سنتی هزینه یابی مشکلات و چالشهایی هم به همراه دارد. مثل بیاهمیت شدن هزینه کار مستقیم، عدم توانایی ارائه اطلاعات صحیح و واقعی در مورد قیمت تمام شده کالا و میزان سوداوری و… که برای رفع این مشکلات، از روش ABC استفاده میشود.
معرفی نرم افزار:نرم افزار وصول مطالبات
روش هزینه یابی ABC چیست؟
سیستم جدید هزینه یابی بر مبنای فعالیت (Activity Based Costing) است که تمرکز آن، روی هزینههای غیرمستقیم سازمانی است. در روش ABC تمام فعالیتهایی که به طور مستقیم در فرایند تولید تاثیر گذارند؛ بررسی میشوند و در نتیجه اطلاعات دقیقی از قیمت تمام شده محصول و میزان سوداوری به دست میآید.
روش اجرای هزینه یابی ABC
- شناسایی هزینه ها
- شناسایی خروجیها
- شناسایی فعالیتها
- تخصیص منابع و ایجاد مخازن هزینه
- تخصیص هزینه فعالیتها به خروجیها
- تحلیل و گزارشگیری قیمت تمام شده
مزایای استفاده از روش هزینه یابی ABC
- ارزیابی دقیقتر از عملیات مالی
- تصمیمگیری در خصوص برون سپاری فعالیتها
- شناسایی فعالیتهای پرهزینه و کمارزش
- برنامهریزی درست، صحیح و دقیق مدیریتی
- تعیین قیمت تمام شده و قیمتگذاری محصولات به طور منطقی و دقیق
روش هزینهیابی مبتنی بر چرخه عمر چگونه است؟
در این روش بهای تمام شده و تمامی هزینههایی که برای یک محصول از ابتدای تولید تا پایان عمر آن صرف میشود محاسبه میگردد. چرخه عمر یک محصول 5 مرحله دارد که شامل توسعه، معرفی، رشد، بلوغ و نزول میباشد. روش هزینهیابی چرخه عمر بیشتر برای شرکتها و موسساتی مفید است که هزینههای زیادی برای تحقیق و توسعه محصول صرف میکنند و ممکن است در روشهای دیگر هزینهیابی به هزینههای گزافی که برای تحقیقات صرف میشود توجه نشود.
مزایای روش هزینهیابی طبق چرخه عمر محصول
الف)ارزیابی سود آوری یک محصول در طول عمر خود و کمک به مدیریت برای تصمیم راجع به توسعه یا حتی توقف تولید
ب)مناسب برای سازمانها و موسساتی که محصولات با چرخه عمر کوتاهی تولید میکنند برای برآورد میزان فروش و تعیین قیمتها بصورت دقیق
ج)تصمیم گیری دقیق برای ارزیابی درآمدها و هزینهها بصورت واقعی در چرخه عمر محصولروش هزینهیابی قراردادی
این روش هزینهیابی بیشتر برای شرکتها و موسساتی مورد استفاده قرار میگیرد که مشاغلی پر هزینه و پروژههایی با مدت زمان طولانی مثل یک پروژه سدسازی و یا ساخت جاده و ساختمان دارند و بیشتر بجای تولید محصول در کارخانه در سایتهای مختلف فعالیت میکنند. هر قراردادی که برای پروژهای بسته میشود هزینه صفر تا صد آن بصورت مجزا محاسبه میگردد. این روش را با روش هزینهیابی ترمینال نیز میتوان نام برد.
مزایای هزینه یابی قراردادی
از مزایای این روش میتوان به مجزا بودن هزینهها و بهای تمام شده اشاره نمود که پس از پایان پروژه پرونده آن بسته میشود.
معرفی نرم افزار: نرم افزار مدیریت تولید
روش هزینهیابی بر اساس شغل
در این روش هزینههای مختص هر شغل محاسبه میگردد. مثلا هزینهای که برای یک گارسون در یک رستوران با توجه به تعداد مشتریها صرف میشود و بقیه زمانها مشتری ندارد. این روش بیشتر برای شرکتها و مشاغلی مناسب است که از هر سفارش کار تعداد کمی تولید میکنند. در هزینهیابی بر اساس کار هزینههای مربوط به هر سفارش بطور مجزا محاسبه میگردد زیرا که مشخصات هر شغل و کاری منحصر بفرد است. این روش برای مشاغلی مانند نقاشی، دکوراسیون و طراحی داخلی، تعمیرات ساختمانی و تعمیرات اتومبیل، کارخانههای ریخته گری و … مورد استفاده قرار میگیرد.
مزایای هزینه یابی براساس شغل
مزیت این روش این است که تمامی هزینههای سربار مشهود میشود و برای کاهش آنها میتوان راه حلی پیدا کرد و تصمیمیگرفت.
روش هزینهیابی واحد یا روش هزینهیابی تک خروجی
این روش غالبا برای محصولاتی مورد استفاده قرار میگیرد که تعدادی هستند و میتوان آنها را با واحدهای کمی نام برد و هزینهها در این روش بصورت واحد خروجی محصول محاسبه میگردد.این روش برای کارخانههایی مناسب است که بطور مداوم یک محصول را تولید میکنند. مثل کارخانه تولید آرد، سیمان، لبنیات.
معرفی نرم افزار: نرم افزار حسابداری فروش
روش هزینهیابی دستهای
این روش بسیار شباهت به روش هزینه بابی شغل دارد. این روش برای شرکتهایی مورد استفاده قرار میگیرد که برای واحدهای تولیدی آن در یک دسته یا گروه محصولات مشخص با ماهیت یکسان هزینهای جداگانه محاسبه میشود. این روش برای کارخانههای صنایع دارویی، کارخانههای بیسکوییت سازی، اسباب بازیها، کارگاههای تولید کفش و … مورد استفاده قرار میگیرد.
روش هزینهیابی فرایندی
زمانی که در یک شرکت یا کارخانهای یک محصول بصورت مداوم تولید گردد به هر واحد پردازش هزینهای تخصیص مییابد. این روش هزینهیابی برای محصولاتی است که طبق فرایندهای مختلف تولید میشوند و هر چرخهای که طی میکنند یک محصول نهایی دارد که برای مرحله بعد به عنوان ماده اولیه مورد استفاده قرار میگیرد. به این ترتیب هر فرایندی که یک محصول نهایی خروجی و یا ماده اولیهای برای فرایند بعدی تولید نماید روش هزینهیابی فرایندی مخصوص آن چرخه را مورد استفاده قرار میدهد.
کارخانهها و شرکتهایی که از روش هزینهیابی فرایندی استفاده میکنند شامل کاغذ سازی، کارخانه تولید آرد، کارخانه تولید شکر، فرآوری مواد غذایی، صابون سازی و … میباشد.روش هزینهیابی عملیاتی یا خدماتی
این روش برای شرکتها و موسساتی مورد استفاده قرار میگیرد که محصولات آنها در غالب خدمات میباشد. در این روش هزینه یک واحد خدمت محاسبه میگردد.شرکتهایی که از این روش استفاده میکنند شامل شرکتهای تامین کننده برق، مخابرات، خانه سالمندان، هتلها، موسسات آموزشی و… میباشد.
معرفی نرم افزار: نرم افزار موبایل انبار
روش هزینهیابی چندگانه یا کامپوزیت
این روش بیشتر برای شرکتهایی مورد استفاده قرار میگیرد که محصولات آنها مونتاژی میباشد. یعنی قطعات بصورت جداگانه تولید میشود و در انتها برای محصولات نهایی مونتاژ میشود. در این روش باید هزینههای مربوط به هر کدام از اجزا و نهایتا محصول نهایی بطور مجزا محاسبه گردد. روش هزینهیابی چندگانه ترکیبی از روشهای هزینهیابی دیگر مثل روش هزینهیابی فرایند برای اجزا و روش هزینهیابی دستهای برای محصول نهایی میباشد.
کارخانههایی که از این روش هزینهیابی استفاده میکنند شامل کارخانههای تولید دوچرخه، ماشین، لوازم خانگی، هواپیما و … است.جمع بندی
در این مقاله خواندیم که نحوه محاسبه بهای تمام شده محصول تولیدی بر اساس مواد مصرفی، دستمزد و هزینه سربار تعریف میشود و مواد و دستمزد هزینههای مستقیم و غیرمستقیم دارند. قیمت تمام شده محصول به مدیران بنگاههای اقتصادی در برنامهریزی، کنترل، نظارت و بررسی نتایج فعالیتها کمک میکند تا بتوانند هزینههای خود را کنترل یا کاهش دهند و بهرهوری سازمان خود را افزایش دهند.
سوالات متداول
قیمت تمام شده محصول به معنی هزینههای مستقیم ایجاد محصول توسط یک بنگاه اقتصادی و شامل هزینه مواد مصرفی و هزینه نیروی کار است
- ایجاد کنترل روی هزینههای تولید
- کاهش هزینههای سازمانی
- افزایش بهرهوری
- ارتقا سطح انگیزه پرسنل
منظور از هزینه یابی طبقهبندی و توزیع صحیح هزینهها برای تعیین قیمت تمام شده محصول و خدمت است
حد سود چیست و چه کاربردی در بازار سرمایه دارد؟
دو رکن اساسی در سرمایه گذاری و معامله کردن در بازار سرمایه تعیین نقطه ورود و نقطه خروج است. اینکه در کدام نقطه از بازار خارج شویم همیشه دغدغه ای بوده که همه سهام داران با آن سروکار دارند. در زمان ورود به معامله باید تعیین کنیم که به طور مثال سهمی که خریداری شده تا چه قیمتی رشد خواهد کرد و اصطلاحا یک هدف قیمتی برای سهم مشخص کنیم و در زمان رسیدن به آن، از آن سهم خارج شویم. در مقاله حد ضرر در بورس و سرمایه گذاری چیست و چه کاربردی دارد؟ با مفهوم حد ضرر آشنا شدیم. در این مقاله به معرفی و بررسی حد سود در بورس می پردازیم.
حد سود چیست؟
حد سود به محدوده ای از قیمت گفته می شود که معامله گر بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام می دهد، آن محدوده را برای ذخیره سود و خروج از سهم مناسب پیش بینی می کند.
چرا تعیین حد سود مهم است؟
در تحلیل تکنیکال تعیین حد سود به اندازه حد ضرر مهم است. گاهی معامله گر به قدری درگیر تعیین نقطه ورود میشود که فراموش میکند کی باید از سهم خارج شود. در تعیین حد سود معامله گر بر اساس ابزاری که دارد نقطهای که میخواهد از سهم خارج شود را تعیین میکند.
البته باید این نکته را در نظر داشته باشیم زمانی که جو کلی بازار و سهم خوب است، میتوانیم حد سود را ارتقا دهیم. برای مثال زمانی که قیمت 5000 تومان را برای خروج تعیین کردیم ولی شرایط بازار مناسب است، میتوانیم این حد سود را بالاتر ببریم و به 5500 تومان ارتقا دهیم. در اصل به این عمل تعیین حد سود شناور گفته میشود.
گاهی معامله گر برای تعیین نقطه ورود تلاش زیادی میکند و فراموش میکند که باید برای نقطه خروج هم برنامه ریزی کند.
تعیین حد سود :
برای مثال یک معامله گر میگوید که سهم را در کف کانال صعودی میخرم و در سقف کانال میفروشم. خریدش تعیین نقطه ورود و فروشش تعیین نقطه خروج محسوب میشود. حال اگر شرایط بازار و سهم خوب بود، معامله گر هدف دومی را برای سهمش در نظر میگیرد و میگوید تا هدف دوم صبر میکنم و بعد از رسیدن به این نقطه سهم را میفروشم.
معامله گر در نهایت همان طور که برای خرید سهم برنامه ریزی میکند و نقطه ورود را تعیین میکند، برای خروج از سهم هم باید برنامه داشته باشد. معامله گر با تعیین محدوده حد سود، عملا نقطه خروج از سهم را تعیین میکند. نکته مهم دیگر در این ارتباط غلبه کردن به حس طمع است. وارن بافت میگوید ترس و طمع دو دشمن بزرگ معامله گر میباشد که برای موفقیت در بورس باید بتوان این دو حس را به خوبی شناخت و بر آن غلبه کرد. پس به عنوان یک معامله گر باید برای فروش سهم تان حتما برنامه داشته باشید. نمیتوانید یک سهم را بخرید و بگویید “حالا هر وقت حس کردم زمان مناسبی بود میفروشمش”.
استفاده از نقطه ورود و خروج بسیار مهم است. نمیتوان یک سهم را بدون برنامه و فقط به دلیل اینکه کانالی یا شخصی گفته در هر قیمتی بخریم و بفروشیم.
چگونه حد سود را تعیین کنیم؟
تعیین حد سود بستگی به استراتژی معاملاتی معامله گر دارد و نمیتوان یک نسخه همگانی برای آن پیچید. اینکه خریدهایتان را بر اساس تحلیل تکنیکال انجام میدهید و یا بنیادی، تعیین نقطه خروج میتواند برای معامله گران متفاوت باشد.
به طور مثال در تحلیل بنیادی به این نتیجه میرسید که ارزش سهم شما 1000 ریال است؛ ولی قیمت حال حاضر بازار 700 ریال میباشد، پس حد سود خود را 1000 ریال قرار میدهید و هر وقت قیمت به این عدد رسید از معامله خارج میشوید و در تحلیل تکنیکال هم به طور مثال سقف کانالی که در محدوده قیمتی 1000 ریال است را حد سود خود قرار میدهید.
جدای از مشخص کردن حد سود بخش دیگری از معامله یعنی حد ضرر نیز بسیار مهم است. حد ضرر یک نوع احتیاط است که اگر بازار مطابق انتظار شما پیش نرفت، آن سهم را میفروشید و متحمل زیان بیشتر نمیشوید.
حد ضرر در بورس:
هیچ قانون کلی برای تعیین حد ضرر وجود ندارد؛ اما برای تعیین این حد، نکته های قابل توجهی وجود دارند که باید آنها را در نظر گرفت؛ مثلا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- حد ضرر یا حد توقف زیان به معنی آن است که وقتی کاهش قیمت سهام به حد مشخص و تعیین شدهای رسید، باید آن را بفروشیم تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود.
- کم شدن سود هم نوعی ضرر است؛ بنابراین زمانی که قیمت سهام بالا رفت حد ضرر را نیز باید متناسب با قیمت افزایش داد.
- یکی از رایج ترین اشتباهات تغییر حد ضرر بدون دلیل فنی و منطقی است. بدین ترتیب که با نزدیک شدن قیمت به حد ضرر، معامله گر اقدام به تغییر یا حذف آن میکند و منتظر کمتر شدن یا از بین رفتن زیان میماند. با وجود اینکه ممکن است در مواردی این حرکت موجب جبران یا کمتر شدن زیان شود؛ اما در بلند مدت نتیجه ای جز از بین رفتن سرمایه نخواهد داشت.
- حد ضرر نباید بیشتر از ۱۰ درصد مبلغ خرید باشد و این یعنی بیش از ۱۰ درصد مبلغ خریدتان را نباید از دست دهید.
- حد را نباید با فاصله خیلی زیاد یا خیلی کم از قیمت خرید قرار دهید.
- در تعیین حد ضرر، دیدگاه زمانی یک سرمایه گذار بسیار اهمیت دارد؛ مثلا تعیین حد برای معامله های کوتاه مدت با تعیین حد برای معامله های بلند مدت متفاوت است.
- در معاملات کوتاه مدت، حد ضرر را تقریبا بین ۸ تا ۱۰ درصد در نظر میگیریم و در خریدهای میان مدت و بلند مدت، حد ضرر را تقریبا بین ۱۰ تا ۲۰ درصد پایینتر از قیمت خرید در نظر میگیریم.
- وقتی مقاومت یک سهم شکسته شد و قیمت سهم در بالای محدوده مقاومتی تثبیت گردید، حد را روی مقاومت شکسته شده که حالا به عنوان حمایت عمل میکند، قرار دهید.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد یا نسبت سود به زیان شاخصی برای تعیین حد ضرر و حد سود برای سرمایه گذاری در معاملات بورس میباشد که با استفاده از این نسبت میتوان درباره خرید یا عدم خرید سهم در بورس تصمیم گیری نمود. به زبان ساده نسبت ریسک به ریوارد به این معنی است که شما حاضرید در مقابل چند درصد سود، چند درصد از سرمایه تان را به خطر بیندازید.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد در بورس
برای اینکه با نحوه محاسبه ریسک به ریوارد بهتر آشنا شوید آن را با یک مثال توضیح میدهیم. فرض کنید اگر یک معامله گر سهامی را در 260 تومان بخرد و حد ضرر 230 تومان و حد سود 340 تومان برای آن قرار دهد؛ ریسک، ریوارد و نسبت ریسک به ریوارد آن به صورت زیر خواهد بود:
ریسک: ریسک این معامله به ازای هر سهم 30 تومان میباشد. 30 =230-260
حد ضرر – قیمت سهم = ریسک
ریوارد: ریوارد یا پتانسیل سود آن 80 تومان میباشد. 80 =260-340
حد سود – قیمت سهم = ریوارد
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد: برای محاسبه این نسبت ابتدا باید ریسک و ریوارد را طبق فرمول زیر بدست بیاوریم؛
فرمول محاسبه ریسک به ریوارد:
37% یا 80/30 =Risk / Riward
در صورتی که طبق معادله فوق ریسک را تقسیم بر ریوارد و ضربدر 10 تومان کردیم و عدد به دست آمده کمتر از 50% بود، سهم برای خرید مناسب میباشد.
در این مثال هم با توجه به اینکه عدد به دست آمده (0.37 یا 37%)، کمتر از 50% میباشد، پس سهم برای خرید مناسب است.
در پایان، برای انجام معاملاتی موفق و سود ده به این نکات توجه کنید:
1- قانون اساسی سرمایه گذاری
یک سرمایه گذار موفق به خوبی از این واقعیت آگاه است که اگر ریسک را نادیده بگیرد، نمیتواند از مزایای ریسک بهره مند شود. زمانی که صحبت از سرمایه گذاری است، این یکی از قوانین اساسی است. برای درک اهمیت سرمایه گذاری در داراییهای ریسکی، باید بازده بالایی که از این گونه سرمایه گذاریها به دست میآیند را در نظر گرفت. به همین ترتیب نیز سرمایه گذاریهایی که ریسک اندکی دارند، بازده آنچنانی به همراه ندارد.
2- سرمایه گذاری کنید، نه دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر سفته بازی
در مقوله سرمایه گذاری، الزاماً نیازی نیست تا برای مشخص کردن بهترین زمان ورود یا خروج به طور مداوم حرکات قیمت و بازار را دنبال کنید. از طرفی هم نمیتوان به پیش بینی افراد مختلف در خصوص زمان مناسب سرمایه گذاری اکتفا کرد. با این حال، اگر واقعاً قصد دارید سرمایه خود را برای مدت زمانی طولانی جمع آوری کنید، از حدس و گمانه زنی دست بردارید و شروع به سرمایه گذاری کنید. حدس و گمان چیزی شبیه به شرط بندی بر روی حرکات قیمت اما به صورت کوتاه مدت است؛ اما سرمایه گذاری به این معناست که سرمایه خود را در کاری قرار دهید که میتواند در دراز مدت برای شما سود به همراه داشته باشد.
فرق درآمد با درآمد مشمول مالیات چیست ؟
در درآمد، ورودی ها منظورمان است در حسابداری به راحتی تقسیم بندی شده است شرکت دارای درآمد خدمات است یعنی شامل فاکتورهایی است که بابت فروش خدمات است یعنی شرکت هنوز هزینه دلیل اهمیت محاسبه درصد سود یا ضرر را از آن کم نکرده است.
پس درآمد ناخالص یک بحث است درآمد مشمول مالیات یعنی وجهی که قانون گذار گفته است نرخ مالیات را به آن بزنیم مثلاً در اشخاص حقوقی طبق ماده 105 نرخ مالیاتی ما 25 درصد است درآمد مشمول مالیات شرکت را پیدا کنیم بعد 25 درصد آن را به عنوان مالیات حساب کنیم و بپردازیم پس اول باید درآمد مشمول مالیات را پیدا کنیم و مالیات را به آن بزنیم.
طبق نظر موسسه مالیاتی درآمد مشمول مالیات گاهی اوقات مثلاً در شرکت به سودی که این سود میشود سود قبل از کسر مالیات من می خواهم به آن سود ضریب 25 درصد را بزنم و مالیات بگیرم آن سود امکان دارد یک قسمتش معاف باشد. پس باید این قسمت معاف شود ممکن است این سود من ناشی از هزینه هایی باشد که این هزینه ها را همه ی آن را سیستم مالیاتی هزینه قابل قبول را گفته باشد یا قابل قبول نباشد مثلاً در اعلام هزینه های یک عددی است که اصلا ارتباطی با کار شرکت نداشته باشد ولی به دستور مدیرعامل ما هزینه کرده ایم مثلاً خسارتی پرداخت کردهایم که بیمه هم این خسارت را میداده ما دوباره هزینه کردیم این هزینه هزینه قابل قبول نیست یا گاهی برای فرار مالیاتی هزینه بیخود می نویسد بدون مستندات و سند ندارد و از نظر سیستم مالیاتی قابل قبول نیست پس به آن سود باید هزینه های غیرقابل قابل قبول اضافه کنیم معافیت کم بکنیم اون وقت می شود سودی که میتوان با آن ضریب مالیاتی زد به آن میگوییم درآمد مشمول مالیات منظور از درآمد درآمد مشمول مالیات درآمدی که نتیجه درآمد ناخالص و هزینه قابل قبول است بعد از کسر معافیت ها این درآمد مشمول مالیات است گاهی می گوید ماخذ؛ ماخذ یعنی کاری به سود و زیان ما ندارد مثلاً در مورد بورس وقتی سهمی را می فروشیم میگوید نیم درصد از فروش را کارگزار باید نیم درصد از ارزش فروش را به عنوان مالیات کم کند و بریزد به حساب سیستم مالیاتی شما که الان این سهام را میفروشی سود کردی یا ضرر کرده کاری ندارد به همین دلیل کلمه مأخذ را میگویم
از مأخذ فروش در مورد املاک وقتی که می خواهیم خانه ای را بفروشیم می گوید از ماخذ ارزش معاملاتی باید 5درصد را مالیات کم کند کاری ندارد سود کرده یا ضرر نه با سود و ضرر کاری ندارد .
اخذ ارزش معاملات یعنی چه
طبق ماده64 کارگروهی نشستند در هر شهری منطقه منطقه قیمت گذاری کردند که مبلغ قیمت ها یک چهارم یا یک پنجم قیمت های روز است که دلایل آن مفصل است گاهی اوقات یک دهم معاملات هم داریم الان ارزش معاملاتی هفت یا هشت هزار تومان یا حتی کمتر از یک میلیون تومان این ارزش معاملاتی در طول سال ثابت می ماند حالا هر چقدر قیمتها میخواهد بالا برود یا پایین بیاید همیشه قیمت ثابتی است و پایین تر است.
هم اکنون میتوانید با استفاده از خدمات مشاوره کسب وکار در حوزه مالی ، مالیاتی و حسابداری همواره یک مدیر مالی حرفه ای و با تجربه را همراه خود داشته باشید.
استفاده از کارشناسان خبره و با تجربه، خدمات متنوع و متمایز و خدمات رسانی 24 ساعته و ارائه خدمات به تمامی شهرها چهار رکن اساسی در تولد آینده سازان فراز کام بوده است.
شرکت آینده سازان فراز کام آرزوی توفیق و بهروزی برای بازدیدکنندگان گرامی از زمانی که برای مجموعه
دیدگاه شما