این کارشناس بازار سرمایه گفت: به نظر من، افزایش دستمزدها تبدیل به یک معضل بزرگ می شود و برروی بازار سرمایه نیز تاثیر گذار است. از این نظر که همین الان هم صندوق بازنشستگی فروشنده سهام هستند و بار اضافه دیگری برروی این صندوق می آید. با توجه به اینکه دولت تعهدات خود را نمی دهد و مجبور هستند دارایی بفروشند. آسان ترین فروش دارایی فروش سهام است که در 6 ماه اول سال به این شکل بود. این افزایش حقوق به نوعی فشار برروی بازار سرمایه دارد.
اشتیاقی اضافه کرد: در حال حاضر صندوق بازنشستگی برروی پرداخت حقوق بازنشستگان مشکل دارد. به دلیل اینکه مطالبات از سوی دولت پرداخت نمی شود و دست به فروش سهام می زنند و افزایش دستمزدها بار اضافه دیگری برروی صندوق وارد می شود و منبع اصلی که بخواهند از آن برای افزایش دستمزدها استفاده کنند اطلاع ندارم. صرفنظر از مطلب اول که به بالقوه هر نوع افزایش حقوقی اثر تورمی دارد. ولی نه اینکه بگوئیم این عامل اصلی است ولی هر افزایش دستمزدی برروی تورم اثر دارد. این موضوع اثر اساسی از ناحیه بازار سرمایه دارد که همین الان صندوق بازنشستگی پول ندارند روی حقوق قدیم پرداخت کند و مجبور به فروش سهام شدند و الان وجوه اضافه تر باید پرداخت کنند که فکر نمی کنند محل تامین باید از کجا باشد.
او افزود: اگر محل تامین براساس سیاست انقباضی دولت باشد معضل مضاعفی است. یعنی شاید دولت این بار زیر بار برود و این مطالبات را بدهد و آن زمان منجر به افزایش نقدینگی می شود که از ناحیه حجم نقدینگی می تواند فشار به تورم بیاورد. اگر مثل الان پرداخت نکند بازار سرمایه را خراب می کند. به نوعی فشار به بازار سرمایه وارد می شود. هر جای این را بگیرید یک جای کار می لنگد.
راه جدید آنکارا برای نفوذ در افغانستان
دولت اردوغان برای نفوذ در افغانستان در دو سال گذشته، انواع و اقسام ابزارها و راهکارها را آزموده است. یکی از اینها استفاده از طریقت مذهبیای.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از آذری ها، «فدراسیون انجمن های تکریم انسان» با نام اختصاری (İDDEF) همان نهادی است که چند روز پیش، هیاتی از بزرگان و مرشدهای خود را به کابل اعزام کرد تا زمینه برای نفوذ ترکیه در افغانستانِ طالبان، مهیا شود.
گروهی که این اسم عجیب و غریب را برای خود انتخاب کرده، در واقع یک جمعیت دینی دارای گرایش صوفیانه و از طریقت های نزدیک به حزب عدالت و توسعه است.
قبل از آن که به ماهیت فدراسیون مزبور بپردازیم، لازم است یک تاریخچه کوتاه را با هم مرور کنیم: از دید آنکارا، ازبک ها، ایرماق ها و ترکمان های افغانستان، سه تیره مهم ترک تبار هستند که باید مورد حمایت قرار بگیرند و از آنها حمایت شود تا سهمی در قدرت کسب کنند. به همین خاطر، تلاش برای نفوذ در افغانستان، برای دولت ترکیه اهمیت به سزایی دارد. این کشور، در سه دهه گذشته، همواره تلاش کرده تا به نوعی، در معادلات سیاسی، امنیتی و اجتماعی افغانستان، راهی برای نفوذ پیدا کند.
حمایت بی دریغ از مارشال رشید دوستم و به کارگیری ظرفیت ازبک ها، مهمترین ابزار ترکیه برای نفوذ در افغانستان بود. اما رشید خان و تفنگ داران ازبک، آن گونه که آنکارا می خواست، به نتیجه نرسیدند.
در آخرین ماه های حاکمیت دولت اشرف غنی و اعلام تصمیم جو بایدن برای خروج از افغانستان، اردوغان ایده ماندن در کابل را مطرح کرد و خواستار آن شد که کنترل فرودگاه حامد کرزای کابل به طور کامل به ترکیه سپرده شود و مذاکرات دولت غنی با گروه طالبان نیز از دوحه به استانبول منتقل شود. اما محاسبات تیم اردوغان غلط از آب درآمد و طالبان در افغانستان حکومت را در دست گرفت. با وجود اصرار و پافشاری طولانی اردوغان، طالبان به ماندن نیروهای ترکیه در کابل رضایت نداد و آنان نیز همراه با دیگر نیروهای عضو ناتو، از خاک افغانستان خارج شدند.
خروج ترکیه از افغانستان، برای تیم اردوغان، عملاً به مثابه شکست بود. چرا که قبلاً، با اطمینان خاطر اعلام کرده بودند که توافقات لازم انجام شده است. در واقع، آنکارا امیدوار بود که با استفاده از ظرفیت های نفوذی قطر و پاکستان، با طالبان به نتیجه برسد. اما چنین نشد و محاسبات دولت اردوغان، باز هم غلط از آب درآمد.
اعزام مکرر قطارهای حامل مواد غذایی و کمک های دارویی به افغانستان، پذیرایی از هیات های دیپلماتیک طالبان در آنکارا و استانبول و تداوم رایزنی با قطر و پاکستان، باز هم نتیجه نداد. به همین خاطر، اردوغان دست به دامن «طریقت اسماعیل آقایی» شد. این طریقت، یکی از مهمترین و بزرگترین گروه های صوفیانه و عارفانه ترکیه است که در حوزه های اجتماعی، آموزشی، رسانه ای، اقتصادی و خیریه از توان و نفوذ بالایی برخوردار است.
خواجه محمود افندی، رهبر طریقت مشهور اسماعیل آقایی که در دو دهه گذشته، همواره از مهمترین حامیان اردوغان و حزب عدالت و توسعه بوده، چندی پیش در گذشت. اردوغان شخصاً در مراسم تشییع جنازه او حضور پیدا کرد و گفته می شود که جانشین خواجه محمود نیز، روابط نزدیکی با دولت اردوغان و حزب عدالت و توسعه دارد. طالبان، برای مراسم ختم رهبر طریقت اسماعیل آقایی بیانیه منتشر کرده و دو تن از نمایندگان خود را نیز اعزام کرده بود.
با مراجعه به پایگاه اینترنتی طریقت اسماعیل آقایی، می توان فهمید که «فدراسیون انجمن های تکریم انسان» یا همان (İDDEF)، یکی از گروه ها و نهادهای خیریه زیر مجموعه این طریقت است که تاکنون بارها، در کشورهای آفریقایی، آسیای میانه و مناطق دیگر، با توزیع گوشت قربانی، مواد غذایی، حمایت از فقرا و کمک به ایتام و مستمندان، هواداران بسیاری را به سوی خود جلب کرده است.
اما نوع ماموریت و خدمت این نهاد خیریه، در افغانستانِ تحت لوای حکومت طالبان، اندکی متفاوت است و نشان دهنده این است در جستجوی بهترین ارائه دهنده نقدینگی که سفر هیات مزبور و خدماتی که در افغانستان ارائه شده، به طور کامل، در راستای سیاست خارجی دولت اردوغان و حزب عدالت و توسعه است.
فدراسیون مورد اشاره، در چند ماه گذشته، چند اقدام انجام داد تا ترکیه و طالبان را به هم نزدیک کند. اول وحیدالدین هاشمی از مقامات وزارت آموزش طالبان را به استانبول دعوت کردند تا از نزدیک با سران اسماعیل آقایی دیدار کند. سپس او را به بازدید چند مدرسه دینی بردند که در ترکیه، از آنها به نام «مدارس امام خطیب» نام برده می شود. این مدارس، تک جنسیتی هستند و آموزش زبان عربی، قرآن و علوم دینی در کنار دروس عادی، از مهمترین اهداف آموزشی است.
جمعیت اسماعیل آقا، در افغانستان یک مدرسه، یک مسجد کوچک و یک مسجد جامع ساخته و هیات خود را برای افتتاح این مراکز، به کابل اعزام کرد.
مدرسه سیدالمرسلین در کابل پایتخت افغانستان ساخته شده، مسجد کوچکی از سوی وزارت انرژی ترکیه تاسیس شده و یک مسجد جامع بزرگ به نام مسجد سلطان محمود غزنوی در شهر غزنی در این سفر، به بهره برداری رسید.
اعضای هیئت اجرایی İDDEF و هیئت اسماعیل آقا که از ترکیه به افغانستان رفته بودند در مراسم افتتاحیه شرکت کردند و با تنی چند از مقامات طالبان نیز دیدار کردند.
در بیانیه این گروه آمده است:«کشور برادر ما افغانستان، به ویژه پس از پایان دوره اشغال تلاش می کند تا به سرعت بهبود یابد. در حالی که همیاری بشردوستانه با اعزام قطارهای حامل کمک های ما ادامه دارد، در روند توسعه و احیای کشور مشارکت می کنیم. ما تلاش می کنیم تا از برادران افغان خود حمایت کنیم. ما تلاش می کنیم تا مردم مظلوم و آسیب دیده با ارائه کمک های نقدی و غیرنقدی بسیاری مانند بهداشت، آموزش، اقتصاد، سرپناه، غذا، نفس راحتی بکشند. ما آموزش را به عنوان مهمترین سنگ بنای پیشرفت و بقای افغانستان می دانیم. ما برای امید، اتحاد و همبستگی کشور برای آینده تلاش های آموزشی خود را افزایش می دهیم و با حمایت از آموزش و پرورش فعالیت های کمک های بشردوستانه را انجام می دهیم»
توضیحات گروه تصوفی اسماعیل آقایی نشان می دهد که حزب عدالت و توسعه برای توسعه و تعمیق نفوذ در افغانستان، رگ خواب طالبان را پیدا کرده و قصد دارد تا با تاسیس مدارس دینی و پیاده سازی الگوی مدارس امام خطیب ترکیه در خاک افغانستان، دامنه روابط را از حوزه آموزشی، به بخش های سیاسی، امنیتی و اقتصادی نیز تسری دهد.
نسل جوانی که خواسته هایش را در خیابان فریاد میزدند، همان هائی هستند که راه پیگری مطالباتشان از طریق صندوق رأی مسدود شده
آفتابنیوز : یک فعال سیاسی اصلاح طلب با تأکید بر انجام اصلاحات در کشور گفت: اصلاح به دو دلیل مورد نیاز است؛ یکی به دلیل نادرست بودن رویکرد یا سیاستی و دیگری به دلیل گذشت زمان و متناسب نبودن سیاستها با نسل زمانه خویش. محسن میردامادی دیدگاههای خود در خصوص حوادث اخیر کشور را بیان کرد. مشروح این گفت و گو در پی می آید: نگاه اصلاح طلبان به اعتراضات اخیر چیست؟ در ابتدا جان باختن تعدادی از هموطنان مان طی حوادث اخیر، در جای جای کشور را تسلیت عرض می کنم. من طبعا در موقعیتی نیستم که نظر اصلاح طلبان را بیان کنم، میتوانم نظر خودم را به عنوان یک اصلاح طلب بیان کنم. اتفاقاتی که در حدود یک ماه و نیم اخیر اتفاق افتاده و جریان دارد غیر منتظره نبود. از سالها قبل مکرر گفته و هشدار داده شده که نارضایتی در جامعه در حال افزایش و انباشته شدن است و در صورت عدم توجه به آن و چاره اندیشی ریشه ای برای آن حالت انفجاری پیدا خواهد کرد. حوادث سالهای ۸۸، ۹۶، و ۹۸ با تفاوت هائی که داشتند بروز چنین نارضایتی نهفته ای بودند که در جستجوی بهترین ارائه دهنده نقدینگی به آنها توجه نشد. هر بار به جای پرداختن به ریشه های نارضایتی و حل آنها با هزینه زیاد صرفا در صدد کنترل اوضاع برآمده شد و پس از آن هم همان سیاست ها و رویکرد ها ادامه داده شد. موضوعی که حکومت به آن توجه نمی شود این است که واقعه فوت یا قتل غم انگیز مهسا امینی عامل پیدایش این اعتراضات نبود بلکه جرقه ای بود به انبوه نارضایتی های انباشته شده که آماده اشتعال بود. البته مظلومیت مهسا و نفس زن بودن وی که یادآور فشارهای مضاعف بر زنان بود هم تاثیر گذاری آن را بیشتر کرد. واقعیت جامعه فعلی ما این است که نسل جوان، که افزایش کمّی قابل توجهی پیدا کرده و در دنیای ارتباط دیجیتال و شبکه ای از همه مسائل و تحولات روز دنیا مطلع است، و جمعیت اصلی معترضین یا همدلان با آنها را تشکیل می دهند کسانی هستند که در پیدایش نظام سیاسی و قانون اساسی فعلی هیچ نقشی نداشته اند. این نسل در زندگی روز مره خود با قانونی مواجه است که در پیدایش آن نقشی نداشته و هر روز هم دایره اختیارات و نقش آفرینی شهروندان در آن تنگ تر می شود از جمعیت امروز کشور کسانی که زیر ۶۰ سال سن دارند (حدود ۹۰ درصد مردم) در تصویب قانون اساسی اولیه نقشی نداشته اند و در زمان آن رای گیری یا متولد نشده بودند یا به سن رأی دادن (۱۸ سال در آن زمان ) نرسیده بودند. این نسل در زندگی روز مره خود با قانونی مواجه است که در پیدایش آن نقشی نداشته و هر روز هم دایره اختیارات و نقش آفرینی شهروندان در آن تنگ تر می شود و از او خواسته می شود به چنین قانونی تمکین و عمل کند. طبعا نسل امروز آمال، آرزوها و خواست هائی متفاوت با نسل سال ۵۷ دارد و شیوه و سبک زندگی و به تبع آن قانون متفاوتی را طلب می کند. با چه منطقی انتظار می رود این نسل بدون آنکه حقی یا راهی برای اصلاح یا تغییر این قانون داشته باشد با آن همدل باشد. این تعارض بین نسل امروز و پدران و یا پدر بزرگ های آنان که به قانون اساسی رای داده اند برای زنان جامعه به مراتب بیشتر است. امروز زنان از یک سو بیش از مردان به سطوح و مدارج بالای علمی و دانشگاهی دست یافته اند و از سوی دیگر با محدودیت های بعضا تحقیر آمیز بیشتری نسبت به مردان مواجه هستند. نقش برجسته زنان در اعتراضات جاری متاثر از این واقعیات است. به این اضافه کنید شرایط سخت و فزاینده معیشتی را که برای جوانان چشم انداز امید بخشی برای آینده ترسیم نمی کند و امیدی به آینده روشن برایشان متصور نیست. نسل ما از این اختیار برخوردار بود که نظام مورد نظرش را انتخاب کند آیا نسل امروز حق ندارد بخواهد قانون اساسی مطلوب خودش را داشته باشد؟ برای نسل ما که در انقلاب بود و به قانون اساسی نظام رأی داد امام استدلالی منطقی و دنیا پسند داشتند که در سخنرانی معروف بهشت زهرا بیان شد به این مضمون که «سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق ـ فرض بفرمایید که زمان اول قاجاریه ـ نبودیم؛ اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطۀ یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همۀ ملت هم ـ ما فرض کنیم که ـ رأی مثبت دادند اما رأی مثبت دادند بر آغا محمد خان قَجَر در جستجوی بهترین ارائه دهنده نقدینگی و آن سلاطینی که بعدها می آیند؛ در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمد شاه بود، هیچ یک از ما زمان آغا محمد خان را ادراک نکرده؛ آن اجداد ما که رأی دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رأی دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است.».(صحیفه امام، ج۶، ص۱۱) نسل ما از این اختیار برخوردار بود که نظام مورد نظرش را انتخاب کند(هر چند بخش قابل توجهی از همان کسانی که به قانون اساسی فعلی رأی دادند هم امروز جزء ناراضیان هستند و شباهتی بین آنچه در انقلاب وعده داده شده بود و آنچه امروز محقق شده نمی بینند). آیا در جستجوی بهترین ارائه دهنده نقدینگی نسل امروز هم حق ندارد چنین اختیاری را مطالبه کند و بخواهد قانون اساسی مطلوب خودش را داشته باشد؟ این مسائل و واقعیت ها است که مهسا امینی را نماد مظلومیت می سازد و باعث می شود هر فرد منصفی با شعار زن- زندگی- آزادی همدل شود. نسل جوانی که خواسته هایش را در خیابان فریاد می زند همانهایی هستند که راه پیگری مطالباتشان از طریق صندوق رأی مسدود شده است به نظر شما تاثیر این تحولات روی امنیت ملی را چطور می توان ارزیابی کرد؟ طبعا از مهم ترین مولفه های امنیت ملی، انسجام ملی و رضایت مردم از نظام سیاسی حاکم بر آنها و به تبع آن مشارکت و حمایت از آن نظام است. امروز این رضایت در سطح پایینی است. متأسفانه در سالهای گذشته تفکری در بخش هائی شکل گرفت و به تدریج به نظر غالب آنها تبدیل شد و آن اینکه مشارکت بالا در انتخابات مغایر با امنیت ملی است. این دیدگاه را تئوریزه هم کردند. در صورتی که این از بدیهیات سیاست است که مشارکت در انتخابات نشان دهنده پشتوانه یک نظام سیاسی است. این نگاه به این دلیل در آن مجموعه شکل گرفت که بانیان آن در انتخابات با مشارکت بالا قادر نبودند به نتیجه دلخواه خود از انتخابات برسند و تنها راه رسیدن به نتیجه مطلوب انتخابات برای آنها کاهش مشارکت مردم بود. آنها به این پی آمد توجه نداشتند که وقتی راه های مدنی پیگیری خواست های مردم که مهمترین راه آن انتخابات آزاد و تاثیر گذار است به روی مردم بسته می شود خواه نا خواه راه خیابان به آنها نشان داده می شود. در واقع نسل جوانی که خواسته هایش را در خیابان فریاد می زدند همان هائی هستند که راه پیگری مطالباتشان از طریق صندوق رأی مسدود شده است، هم به دلیل بسته شدن دایره انتخابات هم به دلیل بی اثر و مسلوب الاختیار شدن نهاد های انتخابی. آن نگاه به مشارکت در انتخابات به وضع امروز منجر شده که به راحتی می توان قضاوت کرد به امنیت ملی کمک کرده یا آن را تضعیف کرده است. واقعیتی که از آن غفلت می شود این است که در این گونه حوادث هر شلیکی که صورت می گیرد قبل از رسیدن به هدف تعیین شده، به مشروعیت نظام و به امنیت ملی کشور اصابت می کند و پایه های آن را تضعیف می کند. تصور میکنند پذیرش اشتباه و اصلاح آن عقبنشینی است تا چه حد رویکرد اصلاحی میتوانسته مانع رسیدن مطالبات جامعه به خشم و اعتراض بشود؟ برای پیشگیری از این وضعیت باید از مدتها قبل رویکردها و سیاستهای حاکم به طور مستمر اصلاح میشد. اصلاح به دو دلیل مورد نیاز است یکی به دلیل نادرست بودن رویکرد یا سیاستی و دیگری به دلیل گذشت زمان و متناسب نبودن سیاستها با نسل زمانه خویش. سیاستهایی که در دهه ۵۰ یا ۶۰ ، به فرض صحیح بودن در آن زمان، میتوانسته جواب دهد امروز لزوما جوابگو نیست. متأسفانه در هر دو مورد ناتوانی وجود دارد. نه میتواند نسل جدید را درست درک کند و نیازهای آنها را برآورده کند نه شجاعت پذیرش و اصلاح اشتباهاتش را دارد. تصور میکنند پذیرش اشتباه و اصلاح آن عقبنشینی است و این عقبنشینی تمام شدنی نیست. این نوع نگاه باعث میشود یک اشتباه با اشتباهات بعدی دنبال شود و مشکلی که ابتدا میتوانست به راحتی حل شود در هر مرحله پیچیدهتر شود، نظام تصمیم گیری کشور باید این انعطاف پذیری را داشته باشد که روی سیاستهای صحیح که در عمل نتیجه داده ایستادگی کند و سیاستهای نادرست را که در عمل نادرست بودن آن روشن میشود اصلاح کند. در واقع اصلاح نکردن این سیاستها نشان دهنده ضعف حکومت است. شما همین سیاست حجاب اجباری را ملاحظه کنید. بعید میدانم هیچ ناظر منصفی در این تردید داشته باشد که این سیاست نه تنها هیچ اثر مثبتی در امر حجاب نداشته بلکه بر عکس کاملا اثر معکوس داشته است. بعد از روشن شدن این اثر معکوس به جای اصلاح آن سیاست اشتباه برایش گشت ارشاد گذاشتند. نتیجه ترکیب این دو سیاست که مظاهر آنرا بطور مکرر در این مدت شاهد بودیم کار را به نقطه انفجار موضوع مهسا امینی رساند که حاصل آنرا امروز میبینیم. کاری که قبلا با اصلاح یک سیاست اشتباه میتوانست پتانسیل اعتراضی جامعه را تا حدی تخلیه کند امروز به جایی رسیده که این همه تلفات و هزینه داشته و به راحتی هم قابل حل نیست.
مصرف زیاد داروها شایع ترین علت بروز مسمومیت است
رئیس سازمان غذا و دارو گفت: آمار مصرف بالای داروها در جامعه احتمال بروز تداخلات دارویی را افزایش داده و اشتباهاتی که ضمن تجویز و مصرف دارو به صورت ناخواسته صورت می گیرد ممکن است بیمار را به سمت مصرف مقادیر بالاتر از دوز درمانی و عوارض ناشی از مسمومیت با داروها سوق دهد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رئیس سازمان غذا و دارو گفت: آمار مصرف بالای داروها در جامعه احتمال بروز تداخلات دارویی را افزایش داده و اشتباهاتی که ضمن تجویز و مصرف دارو به صورت ناخواسته صورت می گیرد ممکن است بیمار را به سمت مصرف مقادیر بالاتر از دوز درمانی و عوارض ناشی از مسمومیت با داروها سوق دهد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان غذا و دارو، بهرام دارایی در پیامی به مناسبت هفته پیشگیری از مسمومیت ها، (اول تا هفتم آبان) گفت: در جوامع کنونی و سهولت دسترسی به انواع مواد شیمیایی، داروها و سموم بدون داشتن اطلاعات کافی از نحوه نگهداری، مصرف، عوارض، خطرات و هشدارهای مربوط به آن، شیوع مسمومیت های اتفاقی و تعمدی را به میزان زیادی افزایش داده است.
وی اظهار داشت: در دو سال گذشته همزمان با همه گیری بیماری کرونا در جهان، تمرکز آموزش ها معطوف به نحوه نگهداری و مصرف صحیح فرآورده های ضدعفونی کننده خانگی، صنعتی و الکل بوده است و تلاش شد آموزش های لازم به جامعه ارائه شود تا داروهای مصرفی در کرونا از مجاری قانونی و مراکز درمانی و بیمارستانها تهیه شود و با توجه به مصرف صحیح فراورده های الکلی و ضدعفونی کننده، صدمات ناشی از مصرف آنها به حداقل برسد.
دارایی تصریح کرد: بسیاری از ضایعات ناشی از بروز مسمومیت ها به سادگی قابل پیشگیری می باشند. متاسفانه سهل انگاری در نگهداری صحیح داروها و مواد شیمیایی در منزل، منجر به عوارض دائمی وآزار دهنده ناشی از مسمومیت ها خصوصاً در کودکان خواهد شد.
وی ادامه داد: وقوع مسمومیت های حرفه ای حاد و مزمن در کارگران شاغل در کارخانجات صنایع شیمیایی، استفاده از وسایل گاز سوز و مواد شیمیایی و شوینده در منازل و فقدان آگاهی های کافی در اغلب خانواده ها، همگی منجر به بروز خطر و مسمومیت خواهد شد. همچنین سوء مصرف مواد مخدر و محرک، خود می تواند عامل بروز مسمومیت با این مواد باشد.
وی تاکید کرد: اجرای فعالیت های مرتبط با پیشگیری از مسمومیت ها در هفته نخست آبان ماه هر سال می تواند در امر آموزش و اطلاع رسانی کلیه اقشار جامعه و کاهش موارد مسمومیت های اتفاقی و تعمدی مفید واقع شود و با توجه به محدودیت تختهای بیمارستانی و هزینه های بالای دارو و درمان، پیشگیری از مسمومیت می تواند کمک زیادی به تامین سلامت جامعه کند.
به گفته رئیس سازمان غذا و دارو، در جستجوی بهترین ارائه دهنده نقدینگی در هفته نخست آبان ماه سال جاری، اطلاع رسانی نحوه پیشگیری از مسمومیت ها از طریق انتشار مطالب، انجام تبلیغات شهری، اجرای آموزش های مجازی برای مخاطبین دانش آموز، دانشجو، شاغلین و مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی-درمانی، کارخانجات، مؤسسات، مساجد و انجام عملیات وسیع اطلاع رسانی از طریق رسانه های عمومی شامل خبرگزاری ها، روزنامه ها، رادیو و تلویزیون، ارسال پیامک، درج پیامهای مربوط به هفته پیشگیری از مسمومیت ها در سربرگ های اداری، قبوض آب و برق و فیش حقوقی کارمندان و پخش مصاحبه ها و توصیه های علمی اساتید امر صورت می گیرد.
دارایی اظهار داشت: برگزاری هفته پیشگیری از مسمومیت ها برنامه ای بوده که در بسیاری از در جستجوی بهترین ارائه دهنده نقدینگی کشورهای جهان اجرا می شود و در کشور ما نیز هفده سال است که هفته نخست آبان ماه به عنوان هفته «پیشگیری از مسمومیت ها» نامگذاری شده است و در این هفته در خصوص راه های پیشگیری از بروز انواع مسمومیت ها و چگونگی کنترل آن و نحوه انجام اقدامات اولیه در مواجهه با فرد مسموم، اطلاع رسانی و آموزش عمومی به صورت وسیع و گسترده ای انجام می پذیرد.
وی اظهار امیدواری کرد، با همکاری دانشگاه های علوم پزشکی کشور، مراکز اطلاع رسانی داروها و سموم سراسر کشور و سازمان ها و نهاد های همکار، مانند معاونت بهداشت، معاونت درمان، سازمان پزشکی قانونی کشور، سازمان اورژانس کشور، سازمان آتش نشانی، سازمان آموزش و پرورش و بسیاری دیگر، این هفته با شعار "با افزایش آگاهی، مانع مسمومیت دارویی شویم" به بهترین و پرمحتواترین شکل برگزار شود و دستیابی به اهدافی مانند ارتقاء دانش جامعه در خصوص داروها، مواد شیمیایی و سموم، کاهش مرگ و میر ناشی از مسمومیت ها، کاهش مراجعات مسمومیت به اورژانس بیمارستان ها و نحوه برخورد با حوادث شیمیایی میسر شود.
گفتگوی اختصاصی صفحه اقتصاد با احمد اشتیاقی تحلیلگر بازار سرمایه
افزایش دستمزدها، کسری بودجه را تشدید می کند
احمد اشتیاقی تحلیلگر بازار سرمایه
صفحه اقتصاد – زهرا ترابی: تحلیلگر بازار سرمایه براین باور است: در حال حاضر صندوق بازنشستگی برروی پرداخت حقوق بازنشستگان مشکل دارد. به دلیل اینکه مطالبات از سوی دولت پرداخت نمی شود و دست به فروش سهام می زنند و افزایش دستمزدها بار اضافه دیگری برروی صندوق وارد می شود.
احمد اشتیاقی تحلیلگر بازار سرمایه در گفتگوی اختصاصی با صفحه اقتصاد، درباره همسان سازی دستمزدها در نیمه دوم سال و اینکه با این اقدام تورم افزایش نمی یابد بیان کرد: هر افزایش حقوقی به هر دلیلی می تواند باعث افزایش تورم شود. به طور کلی به نظر می رسد هر افزایش حقوقی باعث افزایش تقاضا و منجر به تورم می شود. باید تورم را اندازه گیری کرد ولی خیلی نمی توان این موضوعات را اثر اساسی نامید ولی به طور طبیعی و براساس کارکردی که ایجاد می کند اثر تورمی دارد.
او تصریح کرد: نکته این است، افزایش حقوقی که انجام می شود به نوعی کسری بودجه دولت را تشدید می کند. به دلیل اینکه در حال حاضر حقوق های دولت از پس پرداخت تعهدات بودجه ای خود برنمی آید. به نظر من، با توجه به اینکه دولت مطالبات را مدیریت می کند و پرداخت نمی کند فشار برروی صندوق بازنشستگی می آورد که این وجوه اضافه را از کجا تامین کنند.
این کارشناس بازار سرمایه گفت: به نظر من، افزایش دستمزدها تبدیل به یک معضل بزرگ می شود و برروی بازار سرمایه نیز تاثیر گذار است. از این نظر که همین الان هم صندوق بازنشستگی فروشنده سهام هستند و بار اضافه دیگری برروی این صندوق می آید. با توجه به اینکه دولت تعهدات خود را نمی دهد و مجبور هستند دارایی بفروشند. آسان ترین فروش دارایی فروش سهام است که در 6 ماه اول سال به این شکل بود. این افزایش حقوق به نوعی فشار برروی بازار سرمایه دارد.
اشتیاقی اضافه کرد: در حال حاضر صندوق بازنشستگی برروی پرداخت حقوق بازنشستگان مشکل دارد. به دلیل اینکه مطالبات از سوی دولت پرداخت نمی شود و دست به فروش سهام می زنند و افزایش دستمزدها بار اضافه دیگری برروی صندوق وارد می شود و منبع اصلی که بخواهند از آن برای افزایش دستمزدها استفاده کنند اطلاع ندارم. صرفنظر از مطلب اول که به بالقوه هر نوع افزایش حقوقی اثر تورمی دارد. ولی نه اینکه بگوئیم این عامل اصلی است ولی هر افزایش دستمزدی برروی تورم اثر دارد. این موضوع اثر اساسی از ناحیه بازار سرمایه دارد که همین الان صندوق بازنشستگی پول ندارند روی حقوق قدیم پرداخت کند و مجبور به فروش سهام شدند و الان وجوه اضافه تر باید پرداخت کنند که فکر نمی کنند محل تامین باید از کجا باشد.
او افزود: اگر محل تامین براساس سیاست انقباضی دولت باشد معضل مضاعفی است. یعنی شاید دولت این بار زیر بار برود و این مطالبات را بدهد و آن زمان منجر به افزایش نقدینگی می شود که از ناحیه حجم نقدینگی می تواند فشار به تورم بیاورد. اگر مثل الان پرداخت نکند بازار سرمایه را خراب می کند. به نوعی فشار به بازار سرمایه وارد می شود. هر جای این را بگیرید یک جای کار می لنگد.
احمد اشتیاقی تحلیلگر بازار سرمایه
این تحلیلگر براین باور است: به نظر می رسد از نظر افزایش تقاضا منجر به تورم می شود ولی این افزایش حقوق تورم زیادی را تحمیل نمی کند. حتی همین مقدار کم موجب افزایش تورم از ناحیه افزایش تقاضا می شود و چون دولت کسری بودجه دارد ممکن است منجر به افزایش حجم نقدینگی شود و از این ناحیه نیز منجر به افزایش تورم شود.
اشتیاقی ادامه داد: این نکته را اضافه کنم، اصولا ایراد اصلاحات اقتصادی یا به عبارتی جراحی اقتصادی که دوستان می خواهند انجام دهند، نداشتن یک استراتژی مدون از متغیرهای کلان اقتصادی که همین موضوع باعث بهم ریختگی آیتمهای متغیر کلان از جمله بحث دستمزدها می شود.
او ادامه داد: سیاستهای انبساطی یا تسهیلات تکلیفی که به بانکها خصوصا در این ۱۰ ساله اخیر ایجاد می کردند، باعث اضافه برداشت بانکها از بانک مرکزی می شد و متعاقب آن ما با افزایش حجم نقدینگی مواجه می شدیم فلذا افزایش حجم نقدینگی هم تورم ایجاد می کرد. این وضع به واسطه تورم انباشته شده و افزایش حجم نقدینگی دوباره با جهشهای ارزی مواجه می شد که در خصوص نرخ سود سپرده هم ما هیچ وقت رفتار مناسبی متناسب با تورم موجود نداشتیم.
اشتیاقی در پایان خاطرنشان کرد: دولت آقای رئیسی در خصوص برداشتن دلار ۴۲۰۰ برای بخشی از کالاهای اساسی به غیر از نان و بخشی از دارو، کار خوبی کرد و این افتخاری که آقای رئیسی می کند که دولت مرغ و روغن و … را به دلار نیما می آورد که یک عملکرد مثبتی بود و برای این نوع تصمیمات خیلی شجاعتی در بدنه دولتها نیست که این تصمیمات را بگیرند و این تصمیم را هم بیشتر از سر ناچاری و کاهش درآمدهای ارزی و کسری بودجه شدید گرفتند. اگر ما در تحریم شدید نبودیم شاید این تصمیم را هم نمی گرفتند.
راه جدید آنکارا برای نفوذ در افغانستان
دولت اردوغان برای نفوذ در افغانستان در دو سال گذشته، انواع و اقسام ابزارها و راهکارها را آزموده است. یکی از اینها استفاده از طریقت مذهبیای.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از آذری ها، «فدراسیون انجمن های تکریم انسان» با نام اختصاری (İDDEF) همان نهادی است که چند روز پیش، هیاتی از بزرگان و مرشدهای خود را به کابل اعزام کرد تا زمینه برای نفوذ ترکیه در افغانستانِ طالبان، مهیا شود.
گروهی که این اسم عجیب و غریب را برای خود انتخاب کرده، در واقع یک جمعیت دینی دارای گرایش صوفیانه و از طریقت های نزدیک به حزب عدالت و توسعه است.
قبل از آن که به ماهیت فدراسیون مزبور بپردازیم، لازم است یک تاریخچه کوتاه را با هم مرور کنیم: از دید آنکارا، ازبک ها، ایرماق ها و ترکمان های افغانستان، سه تیره مهم ترک تبار هستند که باید مورد حمایت قرار بگیرند و از آنها حمایت شود تا سهمی در قدرت کسب کنند. به همین خاطر، تلاش برای نفوذ در افغانستان، برای دولت ترکیه اهمیت به سزایی دارد. این کشور، در سه دهه گذشته، همواره تلاش کرده تا به نوعی، در معادلات سیاسی، امنیتی و اجتماعی افغانستان، راهی برای نفوذ پیدا کند.
حمایت بی دریغ از مارشال رشید دوستم و به کارگیری ظرفیت ازبک ها، مهمترین ابزار ترکیه برای نفوذ در افغانستان بود. اما رشید خان و تفنگ داران ازبک، آن گونه که آنکارا می خواست، به نتیجه نرسیدند.
در آخرین ماه های حاکمیت دولت اشرف غنی و اعلام تصمیم جو بایدن برای خروج از افغانستان، اردوغان ایده ماندن در کابل را مطرح کرد و خواستار آن شد که کنترل فرودگاه حامد کرزای کابل به طور کامل به ترکیه سپرده شود و مذاکرات دولت غنی با گروه طالبان نیز از دوحه به استانبول منتقل شود. اما محاسبات تیم اردوغان غلط از آب درآمد و طالبان در افغانستان حکومت را در دست گرفت. با وجود اصرار و پافشاری طولانی اردوغان، طالبان به ماندن نیروهای ترکیه در کابل رضایت نداد و آنان نیز همراه با دیگر نیروهای عضو ناتو، از خاک افغانستان خارج شدند.
خروج ترکیه از افغانستان، برای تیم اردوغان، عملاً به مثابه شکست بود. چرا که قبلاً، با اطمینان خاطر اعلام کرده بودند که توافقات لازم انجام شده است. در واقع، آنکارا امیدوار بود که با استفاده از ظرفیت های نفوذی قطر و پاکستان، با طالبان به نتیجه برسد. اما چنین نشد و محاسبات دولت اردوغان، باز هم غلط از آب درآمد.
اعزام مکرر قطارهای حامل مواد غذایی و کمک های دارویی به افغانستان، پذیرایی از هیات های دیپلماتیک طالبان در آنکارا و استانبول و تداوم رایزنی با قطر و پاکستان، باز هم نتیجه نداد. به همین خاطر، اردوغان دست به دامن «طریقت اسماعیل آقایی» شد. این طریقت، یکی از مهمترین و بزرگترین گروه های صوفیانه و عارفانه ترکیه است که در حوزه های اجتماعی، آموزشی، رسانه ای، اقتصادی و خیریه از توان و نفوذ بالایی برخوردار است.
خواجه محمود افندی، رهبر طریقت مشهور اسماعیل آقایی که در دو دهه گذشته، همواره از مهمترین حامیان اردوغان و حزب عدالت و توسعه بوده، چندی پیش در گذشت. اردوغان شخصاً در مراسم تشییع جنازه او حضور پیدا کرد و گفته می شود که جانشین خواجه محمود نیز، روابط نزدیکی با دولت اردوغان و حزب عدالت و توسعه دارد. طالبان، برای مراسم ختم رهبر طریقت اسماعیل آقایی بیانیه منتشر کرده و دو تن از نمایندگان خود را نیز اعزام کرده بود.
با مراجعه به پایگاه اینترنتی طریقت اسماعیل آقایی، می توان فهمید که «فدراسیون انجمن های تکریم انسان» یا همان (İDDEF)، یکی از گروه ها و نهادهای خیریه زیر مجموعه این طریقت است که تاکنون بارها، در کشورهای آفریقایی، آسیای میانه و مناطق دیگر، با توزیع گوشت قربانی، مواد غذایی، حمایت از فقرا و کمک به ایتام و مستمندان، هواداران بسیاری را به سوی خود جلب کرده است.
اما نوع ماموریت و خدمت این نهاد خیریه، در افغانستانِ تحت لوای حکومت طالبان، اندکی متفاوت است و نشان دهنده این است که سفر هیات مزبور و خدماتی که در افغانستان ارائه شده، به طور کامل، در راستای سیاست خارجی دولت اردوغان و حزب عدالت و توسعه است.
فدراسیون مورد اشاره، در چند ماه گذشته، چند اقدام انجام داد تا ترکیه و طالبان را به هم نزدیک کند. اول وحیدالدین هاشمی از مقامات وزارت آموزش طالبان را به استانبول دعوت کردند تا از نزدیک با سران اسماعیل آقایی دیدار کند. سپس او را به بازدید چند مدرسه دینی بردند که در ترکیه، از آنها به نام «مدارس امام خطیب» نام برده می شود. این مدارس، تک جنسیتی هستند و آموزش زبان عربی، قرآن و علوم دینی در کنار دروس عادی، از مهمترین اهداف آموزشی است.
جمعیت اسماعیل آقا، در افغانستان یک مدرسه، یک مسجد کوچک و یک مسجد جامع ساخته و هیات خود را برای افتتاح این مراکز، به کابل اعزام کرد.
مدرسه سیدالمرسلین در کابل پایتخت افغانستان ساخته شده، مسجد کوچکی از سوی وزارت انرژی ترکیه تاسیس شده و یک مسجد جامع بزرگ به نام مسجد سلطان محمود غزنوی در شهر غزنی در این سفر، به بهره برداری رسید.
اعضای در جستجوی بهترین ارائه دهنده نقدینگی هیئت اجرایی İDDEF و هیئت اسماعیل آقا که از ترکیه به افغانستان رفته بودند در مراسم افتتاحیه شرکت کردند و با تنی چند از مقامات طالبان نیز دیدار کردند.
در بیانیه این گروه آمده است:«کشور برادر ما افغانستان، به ویژه پس از پایان دوره اشغال تلاش می کند تا به سرعت بهبود یابد. در حالی که همیاری بشردوستانه با اعزام قطارهای حامل کمک های ما ادامه دارد، در روند توسعه و احیای کشور مشارکت می کنیم. ما تلاش می کنیم تا از برادران افغان خود حمایت کنیم. ما تلاش می کنیم تا مردم مظلوم و آسیب دیده با ارائه کمک های نقدی و غیرنقدی بسیاری مانند بهداشت، آموزش، اقتصاد، سرپناه، غذا، نفس راحتی بکشند. ما آموزش را به عنوان مهمترین سنگ بنای پیشرفت و بقای افغانستان می دانیم. ما برای امید، اتحاد و همبستگی کشور برای آینده تلاش های آموزشی خود را افزایش می دهیم و با حمایت از آموزش و پرورش فعالیت های کمک های بشردوستانه را انجام می دهیم»
توضیحات گروه تصوفی اسماعیل آقایی نشان می دهد که حزب عدالت و توسعه برای توسعه و تعمیق نفوذ در افغانستان، رگ خواب طالبان را پیدا کرده و قصد دارد تا با تاسیس مدارس دینی و پیاده سازی الگوی مدارس امام خطیب ترکیه در خاک افغانستان، دامنه روابط را از حوزه آموزشی، به بخش های سیاسی، امنیتی و اقتصادی نیز تسری دهد.
دیدگاه شما