درخواست حذف خبر: «خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۳۹۷۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید. با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
سیل زدگان سودانی کمک های تاجر سعودی را پس ابزارهایی برای یک تاجر تمام وقت فرستادند
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روسیا الیوم، رسانههای سودانی ویدئویی را از امتناع شهروندان سیل زده این کشور از دریافت کمکهای یک تاجر سعودی منتشر کردند.
بر اساس ویدئویی که رسانههای سودانی منتشر کردند، شهروندان روستای «ود الشافعی» سودان از دریافت کاروان کمکهای بشردوستانه از یک تاجر سعودی خودداری کردند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
طبق گزارش این رسانهها، تاجر سعودی کاروانی متشکل از یک هزار سبد غذایی را به ابزارهایی برای یک تاجر تمام وقت این روستا فرستاده اما شرط گذاری کرده بود که از هر شهروند هنگام دریافت سبدش عکسبرداری شود. شهروندان سیل زده سودانی نیز شرط تاجر سعودی را نوعی تحقیر و توهین به خود دانسته و سبدهای مواد غذایی را به خودروی حامل آن بازگرداندند.
گفتنی است که اداره دفاع مدنی سودان اخیراً با انتشار بیانیهای اعلام کرد: از ماه ژوئن تا کنون به دنبال وقوع سیلاب ناشی از بارشهای شدید باران در مناطق مختلف این کشور ۱۰۴ نفر جان خود را از دست داده و ۹۶ تَن دیگر مصدوم شدند.
در این بیانیه همچنین تأکید شد که در ایالات مختلف سودان (۱۸ ایالت)، به حدود ۳۳ هزار خانه به طور کلی و به حدود ۴۵ هزار خانه مسکونی به صورت جزئی خساراتی وارد شده است.
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۳۹۷۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
عجله اینترنشنال برای انتشار دروغ؛ «تیتر فعلا این باشه» + فیلم
در پی حادثه آتشسوزی شب گذشته در زندان اوین رسانهی سعودی اینترنشنال چت خصوصی بین همکاران را در زیرنویس آنتن زنده کار کرد!
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، در پی حادثه آتشسوزی شب گذشته در زندان اوین رسانهی سعودی اینترنشنال چت خصوصی بین همکاران را در زیرنویس آنتن زنده کار کرد!
مورد عجیب، جمله کار شده است که در زیرنویس دیده میشود «تیتر فعلا این باشه: ۴۰ کشته و صدها زخمی در آتشسوزی اوین؟!»
به بهانه امضاء و تجارت الکترونیک —
تجارت الکترونیک (بخش اول) دفتر اموزش تقدیم می کند
متداولترین رابطه اجتماعی، داد و ستد یا به عبارتی دیگر تجارت است. در زمان باستان داد و ستد پایاپای بود و کالا در برابر کالا مبادله میشد. بر اثر افزایش مقدار محصولات و تنوع روزافزون آنها کالاهایی به عنوان واسطه معاملات تعیین شد، مدتی گندم، ذرت و جو به این عنوان به کار می رفت و به مرور زمان کالاهای واسطهای دیگر و رفتهرفته فلزات جایگزین آنها شد، از جمله طلا و نقره به خاطر حجم کم و ارزش زیاد و کمی مقدار، مدت مدیدی بهعنوان کالاهای واسطه پذیرفته شد، ضرب سکه و استانداردنمودن این قبیل فلزات از لحاظ عیار و سایر خصوصیات به تجارت رونق داد.
در اوایل قرن ۱۹ رواج پول کاغذی تسهیلات فراوانی در امر تجارت به وجود آورد و تجارت از صورت داخلی و محدود خود به شکل بینالمللی و توسعهیافته تغییر ماهیت داد و امروزه بانکها واسطههای بزرگ داخلی و بینالمللی بین تجار برای مبادلات هستند که از سرعت بالایی برای مبادلات برخوردارند.
تاجر
در قانون تجارت ایران تاجر کسی است که شغل معمولی خود را معاملات تجارتی قرار بدهد و چون در تعریف تاجر لازم بود که قبلا معاملات تجارتی تشریح بشود، در قانون تجارت دو شرط لازم است که شخص تاجر شناخته شود:
شرط اول: باید عملیات تجارتی داشته باشد.
شرط دوم: باید این عملیات را شغل معمولی خود قرار دهد.
تجارت از نظر اقتصادی
تجارت از اقتصادی عبارت است از خرید کالا توسط افراد متخصص و فروش آن به منظور به دست آوردن سود و فایده (سود و فایده به معنی گران خریدن و ارزان فروختن نیست بلکه به معنای استفاده بهینه از منابع موجود در سطح بین المللی است). خداوند همه امکانات بالقوه را در زمین و طبیعت برای ما آفریده است و ما باید با استعداد ها و خلاقیت هایمان آنها را تغییر داده و قابل استفاده نماییم و در آخر در اقصی نقاط کره زمین با یکدیگر مبادله نمائیم.
تجارت از نظر سازمان تجارت جهانی
روابط تجار در زمینه تلاشهای تجاری و اقتصادی باید به منظور ارتقاء استانداردهای زندگی، تضمین اشتغال کامل و حجم زیاد و دایمالزاید درآمد واقعی و تقاضای موثر، گسترش تولید و تجارت کالاها و خدمات ضمن فراهم کردن امکانات استفاده بهینه از منابع جهان منطبق با هدف توسعه قابل دوام، و در پی حفظ و حراست از محیط زیست و تقویت وسایل انجام این کار به گونهای سازگار با نیازها و علائق مربوطشان در سطوح مختلف توسعه اقتصادی باشد.
نیاز به تجارت
«آدام اسمیت» در کتاب ثروت ملل اشاره می کند که سرپرست محتاط هر خانواده شعاری دارد که می گوید:
آن چیزی را که می شود در بیرون ارزانتر تهیه کرد نباید در خانه تهیه کرد. خیاط سعی نمیکند کفش خودش را خودش بدوزد، بلکه از کفاش می خرد، کفاش سعی نمی کند لباسش را خودش بدوزد، بلکه از خیاط می خرد، دهقان نه این کار را و نه آن کار را انجام می دهد، همه آنها این را به سود خود میدانند و تمام هم خود را آنچنان به کار میبرند که به همسایگان خود برتری پیدا کنند. آنچه در هر خانواده خصوصی احتیاط شمرده می شود به سختی می توان در مورد یک قلمرو بزرگ چنین اظهار نظر نمود و باید آنرا حماقت تلقی کرد.
اگر یک کشور خارجی بتواند کالایی را به قیمتی ارزانتر از آنچه برای خودمان تمام می شود در اختیارمان بگذارد، بهتر است آن را در قبال بخشی از تولیدات صنایع خودمان که در آن برتری داریم معاوضه کنیم.
تجارت از نظر اسلام
قرآن می فرماید: … و احل الله البیع و حرم الربوا… خداوند تجارت (داد و ستد) را حلال و ربا را حرام فرموده است. بیع به معنای داد و ستد است که در آن ارزش اضافی به صفر برسد، یعنی دادن و ستادن دو ارزش برابر باشد درصورتیکه ارزش دو کالای مبادله شده یکی نباشد و این به قصد کلاهبرداری و یا به قصد فریب طرف مبادله باشد. زیاده خواهی کذب و در قرآن ربا تلقی می شود.
یعنی به طور کلی تاجر باید برای مبادله کالای خود که به صور مختلف صورت می گیرد از جمیع اصلاعات و توانمندیهای لازم برخوردار بوده و بر حسب اصول و قوانین حاکم بر تجارت ملی و بینالمللی و به قصد خدمت اقدام نماید تا کالا و خدمات خود را با حفظ جایگاه ارزشیاش مبادله نماید.
قرآن آیه ۲۷۹ سوره بقره: فلکم رووس اموالکم لا تظلمون ولا تظلمون… ؛ برای شماست رئوس اموال شما نه ظلم کنید (استثمار کنید) و نه مورد ظلم قرار بگیرید (استثمار شوید)
اصل تجارت آزاد
کایدن در سال ۱۸۴۶ در یک سخنرانی در منچستر می گوید:
من در اصل تجارت آزاد چیزی می بینم که در جهان اخلاق چون اصل جاذبه زمین عمل می کند. انسانها را به هم نزدیک می کند، اختلاقهای عقیدتی، زبانی، نژادی را کنار می گذارد، مردم را با پیوندهای صلح ابدی متحد میکند، من به فراتر از این هم نگریستهام به آیندهای غبارآلود، به هزاران سال دیگر و چیزی که می تواند آثار چنین توفیقی باشد. این مرا به حدسیات نیز کشانده است. به عقیده من اثر این امر چهره جهان را دگرگون خواهد کرد به نحوی که نظام دولتی کاملا نو و متمایز از آنچه اکنون وجود دارد جایگزین آن شود.
تجارت الکترونیک : E-Commerce
تجارت الکترونیکی همان تجارت سنتی است با این تفاوت که ابزار کار آن متفاوت است. به جای استفاده از کاغذ، نفرات و زمان، شما از وسایل الکترونیکی و ارتباطات متنوع بهره میبرید. زمانی که مردم از ما سوال می کنند تجارت الکترونیکی چیست؟ ما دوست داریم که بگوییم « تجارت الکترونیکی » عبارت است از استراحت کردن در ساحل دریا، نوشابه خنک را جرعهجرعه سر کشیدن و در همین حال بستههای اسکناس را به دست آوردن.
این رشته علمی و فعالیت اقتصادی به علت جوانبودن هنوز شامل تعریف دقیقی که جامعیت آن را در بر بگیرد نشده است. درحالحاضر نیز هر کس از دید خود به مساله رو آورده و تلاش می کند تا فعلا از قافله تند و سریع آن عقب نیفتد. در کشور ما نیز اخیرا ضرورت پرداختن به تجارت الکترونیک (E.C) ایجاد شده، هر چند بهنسبت، فعالیت کمی به طور جدی و در سطح ملی برای جا اندازی آن بعمل آمده است.
تجارت الکترونیک (E.C) بطور اجمال عبارت از کاربرد تکنولوژی اطلاعات در تجارت است و با توجه به مبهمبودن تکنولوژی اطلاعات (IT) طبعا تعریف تجارت الکترونیک نیز مبهم و مشکل است، در نتیجه برای فهم بهتر آن ابتدا لازم است با تکنولوژی اطلاعات آشنایی اولیه بهعمل آید.
اولا : از نظر اطلاعات و اطلاعرسانی ابزاری بهدست بشر میدهد که نسبت به گذشته از سرعت و گستردگی بیشتری برخوردار است و عاملی است که باعث شده عصر امروز را عصر انفجار اطلاعات بنامند.
ثانیا: از بعد تکنولوژیکی نیز ابزارهای جدیدی را مطرح ساخته که شامل نرم افزار و سخت افزارهای مختلف کامپیوتری و ارتباطاتی میشود.
ثالثا: از بعد تاثیرات مثبت و منفی اجتماعی آن علیالخصوص در گسترش و افزایش هرچه بیشتر مصرفگرایی، جهانیسازی، فرهنگسازی، اشتغالزایی و غیره… قابل بررسی و تأمل است.
به نوعی دیگر تجارت الکترونیکی (E-C) به انجام هرگونه تجارت (امور تجاری) و بازرگانی به صورت Online و از طریق شبکه جهانی اینترنت اطلاق میشود.
ارتباط بین فناوری و تجارت به سالهای بسیار دور باز میگردد. فناوری همواره باعث پیشرفت و گسترش تجارت بوده است. حدود ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد فنیقیها فن ساخت کشتی را بهکار بردند و نخستین گروهی بودند که از دریای مدیترانه گذشتند و به سرزمینهای دور دست یافتند.
با این پیشرفت برای اولینبار در تاریخ جهان، مرزهای جغرافیائی برای انجام تجارت گسسته شد و تجارت با اقوام دیگر آغاز گشت.
اکنون شبکه جهانی اینترنت بهمثابه همان کشتی است که نه تنها فواصل جغرافیائی بلکه اختلافات زمانی را از بین برده و صفحه تاریخ را برای نمایش دیگری آماده کرده است. وقت آن است که بر این کشتی سوار شویم.
تجارت الکترونیکی (EC) را می توان انجام هرگونه امور تجاری و بازرگانی به صورتOnline و از طریق شبکه جهانی اینترنت دانست، این امور شامل خرید و فروش عمده و یا خرده کالای فیزیکی و غیر فیزیکی (نظیر اتومبیل، نرمافزارهای کامپیوتری) ارائه خدمات مختلف به مشتریان (نظیر مشاورههای پزشکی یا حقوقی) و دیگر موارد تجاری (همچون تبادل کالا با کالا و راه اندازی مناقصات و مزایدهها) باشند.
تجارت الکترونیک ارائه روش جدیدی در امور بازرگانی است و کلا روشهای قدیمی تجارت را منسوخ میداند، با این روش تجار قادرند که محصولات و خدمات خود را با تمام وقت و به تمام خریداران در سراسر جهان وقت و به تمام خریداران در سراسر جهان و مستقل از مرزهای جغرافیایی و ملیتها عرضه کنند.
بسیاری از افراد تجارت الکترونیکی را محدود به خرید و فروش از طریق شبکه اینترنت منحصر میدانند در حالی که این امر بخش کوچکی از تجارت الکترونیکی را تشکیل میدهد.
مفهوم تجارت الکترونیکی اکنون گستره وسیعی از جنبههای مختلف تجاری و اقتصادی را دربرگرفته است و میتوان هرگونه تعامل مالی ـ تجاری بین موسسات و افراد مختلف را در حیطه تجارت الکترونیکی بگنجاند.
تجارت الکترونیکی موجب تغییرات عمدهای در امور تجاری شده است و تا حد امکان از طریق شبکه، شما به امکانات زیربنایی شامل رایانههای میزبان سیستمهای عامل، کاربردها، ارتباطات نرم افزاری و بزرگترین شبکه جهانی، یعنی اینترنت نیاز دارید. شما همچنین به خدمات پشتیبانی از جمله ارائهکنندگان خدمات ارتباطی که انجام کارها را از طریق شبکه میسر میسازد، نیاز دارید. آن دسته از واحدهای تجاری که اساسا خدمات را ارائه میکنند و به شبکه متصلاند در قبال مشتریانشان مسئولند و باید خدمات خود را به مشتریان به صورت مطمئن عرضه نمایند.
با توسعه روزافزون شبکهها در سراسر جهان برای انجام ماموریتهای مهم تجارت الکترونیکی، ایمن سازی شبکهها از اولویت اول برخوردار خواهد بود. در حالی که ایمنی سیستمهای عامل، کاربردها و ایمنی فیزیکی مورد توجه سازمانها هستند، حوزههایی که در معرض ریسک قرار دارند، شبکهها و خطوط ارتباطی است که از حیطه کنترل سازمان خارج است. ایمنی یک نیاز اساسی برای کاربردهای تجارت الکترونیکی مانند پست الکترونیکی (E-Mail)، سفارشهای خرید، ارسال اطلاعات اعتباری و خودکارسازی استفاده از فرمهای امضاءشده می باشد.
کارهایی که افراد موفق انجام نمی دهند!
اگر میخواهید در زندگی شخصی و کاری خود موفق باشید لیست ۱۲ کاری که افراد موفق و خلاق هیچوقت انجام نمیدهند را در ادامه بخوانید.
کارهایی که افراد موفق انجام نمی دهند! چرا برخی افراد در حرفه خود موفق و خلاق هستند؟ خلاق و موفق بودن نیاز به استعداد و توانایی خاصی دارد؟ به نظر میرسد علاوه بر استعداد و توانا بودن برای موفق شدن و خلاقیت داشتن، باید یکسری بایدها و نبایدها را هم رعایت کنید.
۱- وقت را تلف نمیکنند
از جمله مهمترین ویژگیهای افراد موفق و خلاق این است که تا آنجا که امکان دارد وقت را تلف نمیکنند و قدر زمان را میدانند. وقت تلف کردن دقیقا نقطه مقابل بهرهوری است. نخستین قدم برای شروع یک کار چیست؟ اول گوشی تلفن همراهتان را خاموش کنید. تلوزیون را از برق بکشید و شبکههای اجتماعی را از دسترستان خارج کنید. وقتی همه شرایط مهیا باشد میتوانید همه کارها را به نحو احسن انجام دهید. بهترین راهکار برای خلاق و موفق بودن خیلی ساده است: کارتان را شروع کنید و آن را به پایان برسانید. در طول انجام کار زمان را تلف نکنید.
۲- مدام عذر و بهانه نمیآورند
زمانی که برای انجام یک کار به موردی نیاز دارید اجازه ندهید هیچ چیز مانع شما شود. مسئولیت شما شکست دادن موانعی است که بر سر راه شما هستند. یکی دیگر از ویژگیهای افراد موفق و خلاق برنامهریزی کردن برای برداشتن موانع است. برای این کار هر کاری که از دستشان برمیآید با برنامهریزی انجام میدهند و مدام عذر و بهانه نمیآورند. باید یاد بگیرید برای تمام چالشهایی که ممکن است سر راهتان سبز شود برنامه داشته باشید و مطمئن باشید که برای غلبه بر آنها برنامهریزی دارید. به جای عذر و بهانه آوردن مسئولیت چالشها را بپذیرید.
۳- اولتیماتومها را فراموش نمیکنند
از جمله ویژگیهای افراد موفق و خلاق این است که از انجام کارها احساس غرور میکنند. افراد خلاق میدانند که هر کاری را که شروع میکنند باید آن را به موقع انجام برسانند و تحویل دهند. اهمیتی ندارد که یک کار چقدر بیاهمیت و کوچک است، هر کاری را باید به موقع انجام دهید و نتیجه کار را تحویل دهید. افراد خلاق و موفق اولتیماتوم تحویل هر کار را یادداشت میکنند و آن را به یاد دارند. در این صورت هم کارها سریعتر پیش میرود و هم میتوان کار بیشتری انجام داد.
۴- انتظار کمک ندارند
یکی دیگر از بارزترین ویژگیهای افراد موفق و خلاق این است که برای انجام هر کاری میدانند که همه چیز تحت کنترل است و مطمئن هستند که یک برنامه اصلی و یک برنامه پشتیبان یا «Plan B » برای تمام جنبههای کار محول شده دارند. تکیه کردن به دیگران به خصوص آنهایی که کاملا امتحانشان را پس ندادهاند یک پروژه را میتواند به زمین بزند.
در حالی که برای انجام یک پروژه حتما به کمک دیگران نیاز دارید باید مطمئن شوید که زمان کافی دارید، انگیزه لازم را دارید و همواره یک تاریخ قطرهچکانی هم در صورت نیاز برای استفاده از برنامه پشتیبان یا Plan B هم دارید. با اینهمه هرگز انتظاری از کسی نداشته باشید. مطمئن شوید تمام جنبههای پروژه، اولتیماتوم و کیفیت کارها تحت کنترل شماست. به این ترتیب از هر زمان دیگری خلاقتر و موفقتر خواهید بود.
۵- بیش از حد توانشان قول نمیدهند
بهرهوری یعنی ایجاد یک هدف و انجام اقدامات لازم برای انجام آن هدف. زمانی که شما روی اهداف خود تعصب دارید یا در مورد زمانبندیهای کاری خود عصبی و دستپاچه هستید امکان شکست بیشتر از هر زمان دیگری است. برای حفظ خلاقیت حتما باید نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید و بیش از حد تواناییهایتان برای انجام کارها وعده و وعید ندهید. به این ترتیب فرصتهای شکست را به حداقل رسانده و به فردی خلاق و موفق تبدیل میشوید.
۶- دیگران را مقصر نمیدانند
به هر آنچه قرار است انجام دهید و مسئولیتش را قبول کنید، اهداف و تمام جنبههای پروژهتان با افتخار و سربلندی نگاه کنید. قطعا در این میان موانع و مشکلاتی وجود دارند که باید بر آنها غلبه کنید. اگر در زمان اولتیماتوم اتمام پروژه قادر به تحویل آن نبودید کسی را سرزنش نکنید. بدانید که در صورت شکست یک برنامه، برنامه جایگزین دارید. یاد بگیرید که برای موانع برنامه داشته باشید و چقدر باید اعتماد کنید.
۷- طرح و برنامه دارند
یکی دیگر از ویژگیهای افراد موفق و خلاق این است که میدانند چه میخواهند و برای رسیدن به آن برنامه دارند. مهم نیست که کار چقدر سخت است اگر برنامه نداشته باشید در هر کاری، چه سخت و چه آسان، قطعا شکست خواهید خورد. بهتر است برنامهریزی روزانه داشته باشید و تمام برنامههای آن را به صورت روزانه انجام دهید.
۸- راکد و یکجا نیستند
از جمله ویژگیهای افراد موفق و خلاق این است که همواره به دنبال روشهایی برای بهبود عملکرد خود هستند. پیدا کردن راهحلها و روشهای جدید و خلاقانه برای انجام وظایف به شما کمک میکند که کارامدتر باشید. بهینهسازی کارها را فراموش نکنید.
هر چه برای انجام کارها و پروژههای کوچکتر زمان بیشتری را ذخیره کنید، برای انجام پروژههای بزرگتر وقت بیشتری خواهید داشت.
۹- یادگیری را متوقف نمیکنند
افراد موفق و خلاق تشنه یادگیری هستند. از خواندن کتاب گرفته تا خواند مقالات و شرکت در دورهها و کلاسهای مختلف. کمک گرفتن از هوش و حافظه و فعال بودن به شما کمک میکند تا مشکلات را حل کنید، کارایی بیشتری داشته باشید و با چالشهای روزانه بهتر مواجه شوید.
۱۰- به عقب بر نمیگردند
شما در مسیر خود با موانع و مشکلات زیادی روبرو خواهید شد. به عقب برنگردید. باور کنید ابزارهای فوقالعادهای برای برطرف کردن سختترین مشکلات را هم دارید. یک راه حل پیدا کنید که متناسب با تواناییها و چارچوب زمانی شما باشد و شروع به رفع مشکلات کنید. در نهایت یاد خواهید گرفت که هیچ مانعی آنقدر بزرگ نیست که نتوانید آن را شکست دهید و از سر راه خود بردارید.
۱۱- اجازه نمیدهند شکستها ناامیدشان کند
شما قطعا در مسیر کاری و زندگی شخصی شکستهایی را تجربه خواهید کرد. اما این شکست نمیتواند دلیلی برای متوقف شدن و ناامید شدن شما باشد. یک جمله کلیشهای را به شما میگوییم: شکست پل پیروزی است. از شکستها درس بگیرید، راهی برای غلبه بر آنها پیدا کنید و اجازه ندهید شما را متوقف کنند. حتی خلاقترین و موفقترین افراد هم شکست میخورند. اما نحوه برخورد با شکستها وجه تمایز افراد موفق با سایر افراد است.
۱۲- جزییات را از یاد نمیبرند
از جمله ویژگیهای افراد موفق و خلاق این است که تفاوت آنها در زمان شکست با سایر افراد در توجه به جزییات است. همین جزییات کوچک و ظریف است که تفاوت میان افراد موفق و سایرین را مشخص میکند. روی جزییات تمرکز کنید و از موفقیت بیشتر لذت ببرید. به این ترتیب به طور واقعی میتوانید تبدیل به فردی موفق و خلاق شوید.
۸ دلیل اصلی شکست خوردن بیشتر کارآفرینان
کارآفرینی واقعاً موضوع پیچیدهای است. اگر کارآفرینان همیشه بهترین عملکرد خود را نشان ندهند، احتمال شکست آنها بسیار زیاد است. تحقیقات نشان داده که بیش از ۱۰ درصد تمام سرمایهگذاریهای جدید، از سال دوم هم به آن طرف نمیرسند و متأسفانه کارآفرینان شکست میخورند. بخش زیاد دیگری نیز در سالهای بعدی شکست میخورند. در این مقاله ۸ مورد از دلایل شکست کارآفرینی و کارآفرینان را مورد بحث و بررسی قرار میدهیم. این دلایل شامل تأمین مالی، منابع انسانی، مشکلات مالی، دلایل عملیاتی و اوج گرفتن خیلی زود یا خیلی دیر میشود. تمام این دلایل از مدیریت اشتباه سرمایهگذاری و کسبوکار نشأت میگیرد.
علاوه بر این، موضوع دیگری که در این میان مطرح میشود، عدم توجه کافی به جزئیات است. گاهی اوقات توجه به تصویر بزرگتر باعث میشود تا کارآفرینان و مدیران چشم به جزئیات ببندند. از سوی دیگر، برخی دیگر از آنها نیز خیلی به جزئیات معطوف شده و از اهداف کلی غافل میشوند.
۱. مشکل با تأمین مالی
اولین مورد از دلایل شکست کارآفرینی به تأمین مالی مربوط میشود. همانطور که میدانید، سرمایهگذاریهای جدید و استارتآپها در تمام مراحل چرخهی زندگی خودشان به بودجه احتیاج دارند. از این رو، کارآفرینان باید اطمینان حاصل کنند که سرمایهگذاران خطرپذیر و مؤسسات مالی از آنها حمایت کرده و کمکهای خود را در طول مسیر و فرآیند ادامه میدهند.
خیلی از کارآفرینان در این مرحله به مشکلات اساسی برمیخورند. چرا که ایدهای که در ابتدا خوب به نظر میرسید، در تولید درآمد و یا جذب سرمایهگذاران شکست میخورد. همین موضوع باعث میشود که سرمایهگذاران خطرپذیر دست از کار کشیده و از سرمایهگذاری وحمایت خود عقبنشینی کنند. جدای از این، برخی دیگر از مدیران و استارتآپها با یک سرمایهی اولیه محدود شروع به کار کرده و یک جریان نقدینگی مستمر را برای خود پیشبینی نمیکنند. همین امر باعث میشود که بعد از چند ماه فعالیت، دچار ابزارهایی برای یک تاجر تمام وقت مشکلات اساسی در زمینه تأمین مالی شده و کارآفرینی آنها شکست بخورد.
۲. مشکلات مربوط به کارکنان
دومین مورد از دلایل شکست کارآفرینی مربوط به بخش استخدام و جذب کارکنان است. کارآفرینان معمولاً کار خود را با منابع انسانی و کارکنان مناسب شروع نمیکنند و کمی زمان میبرد تا نیروهای موفق و مناسب را پیدا کنند. بنابراین، در روزهای شروع سرمایهگذاری، آنها منابع کافی در اختیار ندارند. این مورد یکی از مشکلات اصلی این روزهای محیطهای استارت آپی است. از سوی دیگر، جذب کارکنان متعدد هم خود میتواند مشکلاتی را ایجاد کند. تعداد بالای کارکنان باعث بالا رفتن هزینهها و اتمام منابع مالی خواهد شد. مدیریت آنها نیز زمانگیر است و باعث میشود کارآفرینان از پرداختن به مسائل فنی مربوط به این کسبوکار غافل شوند.
یکی دیگر از مشکلات مربوط به کارکنان، عدم تمایل افراد باتجربه و حرفهای برای حضور در محیطهای کارآفرینی جدید و استارتآپی است. تبوتاب استارتآپها مثل گذشته داغ نیست و خیلی از افراد دیگر تمایلی ندارند تا ریسکهای حضور در یک شرکت استارت آپی جدید را بپذیرند.
۳. بحران نقدینگی
سومین مورد از دلایل شکست کارآفرینی و سرمایهگذاریها نیز در مورد مسائل پولی و مالی است. این بحران نقدینگی از عدم توجه کافی کارآفرینان به عدم تعادل بین حسابهای پرداختنی و حسابهای دریافتی خود ناشی میشود.
علاوه بر این، خیلی از سرمایهگذاران بودجه خود را بر اساس درآمدهای احتمالی آینده تنظیم میکنند. این بدین معنا است که اگر این درآمدها محقق نشوند، دچار کسری بودجه و بحران میشوند. دلیل بعدی که میتواند در ایجاد بحران نقدینگی در محیطهای استارتآپی منجر شود، ورشکستگی و یا مشکلات مالی شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیری است که از آنها حمایت میکرد. کاهش منابع مالی این شرکتها باعث میشود آنها دست از حمایت از برخی پروژهها بکشند.
اگرچه سرمایهگذارها میتوانند بخشی از مطالبات پرداختنی را به آینده موکول کنند. اما مسائلی مانند هزینههای جاری، دستمزد کارکنان و یا هزینههای مربوط به تأمینکنندگان را نمیتوان به آینده موکول کرد. عدم پرداخت این موارد میتواند باعث ایجاد بیاعتمادی و در نهایت منجر به تعطیلی مجموعه شود.
۴. سوءمدیریت عملیاتی
چهارمین مورد از دلایل شکست کارآفرینی و استارت آپها مربوط به جنبه عملیاتی و اجرایی میشود؛ جایی که کارآفرین در مدیریت مؤثر، کارآمد و هدفمند کسبوکار شکست میخورد. برای مثال، بسیاری از کارآفرینان اغلب خود را درگیر واقعیتهای اصلی ادارهی کسبوکار نمیکنند و این را به دیگران واگذار میکنند تا خودشان روی تصویر و اهداف بزرگتر متمرکز شوند. همین موضوع میتواند نقطه شروع بحرانهای مربوط به سوءمدیریت عملیاتی باشد. اگرچه ما هم توصیه نداریم که خود کارآفرینها و سرمایهگذاران مسئولیت مدیریت را بهعهده بگیرند، ولی مقداری مشارکت در امور روزمره کاملاً ضروری است.
سرمایهگذاران در چند سال ابتدایی شروع کسبوکار باید خودشان مدیریت را برعهده گرفته و یا حداقل بر آن نظارت داشته باشند. این کار باعث میشود از سوءبرداشتها و اجرای اشتباه اهداف و ایدههای آن کسبوکار جلوگیری شود.
بسیاری از سرمایهگذاران بزرگ دچار این اشتباه میشوند. آنها درگیر شدن در موارد مانند برنامهریزی کاری، امور اداری، امور جاری و یا منابع انسانی را بیارزش میدانند و سعی دارند وقت خود را صرف مسائل مهمتری کنند. همین موضوع و سهلانگاریهایی میتواند باعث ایجاد بحرانهای عمیق در مجموعه شده و به شکست سرمایهگذاری بینجامد.
البته مقاومت در برابر تفویض اختیارات هم میتواند یکی دیگر از دلایل شکست کارآفرینی باشد. برخی از سرمایهگذاران و کارآفرینان بر این باور هستند که حتماً و الزاماً خودشان باید کسبوکار را مدیریت کنند. اگر احساس میکنید فرد دیگری میتواند این کار را بهتر از شما انجام دهد، هرگز در برابر انتخاب او و تفویض اختیارات مقاومت نکنید. با پیشرفت کار معمولاً احتیاج خواهید داشت که نیروها و ایدههای جدیدی به تیم خود تزریق کنید.
۵. اوج گرفتن خیلی زود یا خیلی دیر
آخرین گزینه از لیست دلایل شکست کارآفرینی این است که برخی سرمایهگذاریها خیلی زود به اوج رسیده و برخی نیز خیلی دیر به اوج خود میرسند که در هر دو حالت منجر به از دست دادن منحنی موفقیت میشود. یعنی ترکیب درستی از ترکیب ایدهپردازی، پرداختن به ایده و محقق کردن آن و در نهایت به ثمر رسیدن اهداف.
برای مثال، برخی کارآفرینیها خیلی زود به اوج میرسند. یعنی سیگنالهای بازار را به اشتباه میخوانند و تصور میکنند بازار برای ارائه محصولات و برگ برنده آنها آماده است. این موضوع میتواند منجر به فرسودگی شغلی و خستگی آنها شود. چراکه آنها انتظار پیشرفت و استقبال از ایده را دارند، ولی بازخورد مناسبی دریافت نمیکنند. از سوی دیگر، برخی از کارآفرینی و استارت آپها خیلی دیر به اوج میرسند. این دسته از کسبوکارها در زمانبندی ارائه محصولات و خدمات خود اشتباه میکنند. یعنی زمانی که باید محصولات اصلی خود را ارائه کنند، این کار را انجام نمیدهند. در هر دو حالت، مدیران باید اطمینان حاصل کنند که زمان ایدهپردازی و عرضه به بازار مناسب باشد و آن را به خوبی مشخص کرده باشند.
۶. نشناختن بازار
مشتریهای شما چه کسانی هستند؟ رقبای خود را میشناسید؟ بازار هدف شما کیست که فکر میکنید حاضر هستند برای خدمات و یا محصولات شما هزینه کنند؟ کارآفرینها باید بتواند پاسخ مفصل و کاملی برای تمام این سؤالات و بسیاری از سؤالات دیگر داشته باشد. راهاندازی و مدیریت یک کسبوکار موفق مستلزم شناخت کافی و دقیق از بازار است. اگر مشتریهای خود را به خوبی نشناسید، اگر ندانید آنها چه احتیاجی دارند و حاضر هستند برای دریافت چه کالا و خدماتی هزینه کنند، محکوم به شکست خواهید بود.
۷. لقمه بزرگ برداشتن
یکی دیگر از دلایل شکست کارآفرینی، بلندپروازی است. تصور اینکه راه صدسال را در یک شب طی کنید نتیجهای جز شکست به همراه نخواهد داشت. حتی بزرگترین شرکتهای امروزی، مثل گوگل و آمازون هم کار خود را از سطوح بسیار پایین شروع کرده و به مرور پیشرفت کردند. بلندپروازی به نوبه خود منجر به شکست سرمایهگذاری شما نمیشود، اما این ایدههای غیرمنطقی و بلندپروازانه حاکی از آن است که یک یا چند مورد از موارد بالا به خوبی رعایت نشده و به مشکل خواهید خورد. شما احتمالاً بازار و رقبا را نمیشناسید، در تأمین مالی و یا تخمین درآمدهای آتی شکست میخورید و شاید هم در زمانبندی ارائه خدمات خود اشتباه کنید.
۸. بازاریابی اشتباه یا ناکافی
حتی اگر بهترین برنامه ریزی، بهترین پشتوانه مالی، کارکنان و حتی بهترین کالا و خدمات دنیا را داشته باشید، ولی کسی از آن اطلاع نداشته باشد چه فایدهای دارد؟ کسبوکار شما باید شناخته شده و مردم در مورد مزایای استفاده از خدمات شما اطلاع پیدا کنند. اگر نتوانید به مخاطبان خود دسترسی داشته باشید، باقی موارد هیچ ارزشی نخواهد داشت و موفق نمیشوید.
سیاستها و فعالیتهای صحیح بازاریابی برای تمام کسبوکارها ضروری است. در میان تمام روشهای بازاریابی، تبلیغات دهانی (Word of Mouth) کمترین هزینه و بیشترین کارایی را دارد. مطالعات حاکی از آن است که افراد نسبت توصیه دوستان و اطرافیان خود بیشترین اعتماد را دارند. با این حال، سایر ابزارهای بازاریابی هم طبعاً مزایای خود را به همراه دارند. به عنوان مثال، تبلیغات کلامی اگرچه اثرگذاری بالایی دارد، اما تعداد آن محدود است. از سوی دیگر، تبلیغات دیجیتال و اینترنتی باعث میشود افراد بسیار بیشتری در مورد مجموعه و خدمات شما اطلاع پیدا کنند.
فعالیتهای بازاریابی بخش زیادی از هزینههای شما را شامل میشود؛ بنابراین، هنگام اتخاذ این سیاستها و اجرای کمپینها، باید دقت ویژهای به خرج دهید.
کار های کلاسی دانشجویان اقتصاد
مرکانتیلیسم ( mercantilism ) عبارت است از ملی گرایی اقتصادی جهت دستیابی به هدف ایجاد جامعه ثروتمند و قدرتمند. آدام اسمیت اصطلاح «نظام مرکانتیلی» ( mercantile system ) را برای توصیف نوعی از نظام اقتصاد سیاسی وضع کرد که در پی آن است که با محدود کردن واردات و تشویق صادرات به ثروت کشور بیفزاید.
این نظام از قرن شانزده تا اواخر قرن هجده میلادی بر تفکر و سیاست های اقتصادی اروپای غربی حاکم بود. از قرار معلوم هدف این سیاست ها دستیابی به تراز تجاری «مطلوبی» بود که طلا و نقره را به کشور وارد کرده و اشتغال داخلی را حفظ کند. برخلاف نظام کشاورزی فیزیوکرات ها یا سیستم لسه فر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم، نظام مرکانتیلی منافع تجار و تولید کننده هایی مثل کمپانی انگلیسی هند شرقی که فعالیت هایشان توسط دولت حمایت می شد یا تشویق می گردید را برآورده می ساخت.
مهم ترین مبنای اقتصادی مرکانتیلیسم در قرن شانزده، ادغام مراکز قدرت منطقه ای دوره فئودالی توسط دولت ملت های بزرگ و رقابتی بود. دیگر عوامل مهمی که در این امر دخالت داشتند، عبارت بودند از؛ شکل گیری مستعمرات در خارج از اروپا، رشد تجارت و صنایع این قاره در قیاس با کشاورزی آن، افزایش حجم و گستره تجارت و افزایش استفاده از نظام های پولی فلزی به ویژه طلا و نقره در قیاس با مبادلات پایاپای.
در خلال دوره ای که مرکانتیلیسم رواج یافت درگیری های نظامی میان دولت ملت ها بیشتر، شدیدتر و گسترده تر از هر زمان دیگری در تاریخ بود. دیگر ارتش و نیروی دریایی قدرت های مهم دنیا نیروهای موقتی نبودند که برای برطرف ساختن یک تهدید خاص یا دستیابی به یک هدف مشخص به وجود آمده باشند، بلکه به نیروهای حرفه ای و تمام وقت تبدیل شده بودند.
اصلی ترین هدف اقتصادی هر دولت آن بود که از مقدار کافی ارز قوی ( hard currency ) برخوردار باشد تا بتواند از پشتیبانی ارتشی که با هر گونه حمله از سوی دیگر کشورها مقابله کرده و به توسعه مرزهای خود آن دولت کمک می کند برخوردار شود. اغلب سیاست های مرکانتیلیستی، پیامد طبیعی ارتباط میان حکومت های دولت ملت ها با دیگر گروه های تاجر پیشه بود. این طبقات تاجر و بازرگان در عوض پرداخت مالیات برای پشتیبانی از ارتش های دولت ملت ها، حکومت های آنها را به اعمال سیاست هایی متقاعد می کردند که در مقابل رقابت خارجی حافظ منافع تجاریشان باشد.این سیاست ها اشکال بسیاری به خود می گرفتند.
در داخل، دولت ها برای صنایع نوپا سرمایه فراهم می آوردند، صنایع نوپا را از پرداخت مالیات و تبعیت از قوانین صنفی معاف می ساختند، در بازارهای محلی و استعماری به ایجاد انحصار کمک می کردند و به تولید کنندگان موفق عنوان و پول اعطا می کردند. دولت ها همچنین در سیاست های تجاری خود با اعمال تعرفه و سهمیه بر واردات کالاهایی که به رقابت با محصولات تولید کنندگان محلی می پرداختند یا با ممانعت از ورود این تولیدات، به صنایع محلی کمک می کردند. آن ها همچنین از صادرات ابزارها و تجهیزات سرمایه ای و مهاجرت نیروی کار ماهر به کشورهای خارجی و حتی مستعمرات خودشان در صورتی که باعث می شد این کشورها در تولید کالای خاصی با کشور متبوع شان به رقابت بپردازند جلوگیری می کردند. در عین حال، دیپلمات های این دولت ابزارهایی برای یک تاجر تمام وقت ها تولید کنندگان خارجی را ترغیب می کردند که به کشورشان مهاجرت کنند.
در خلال دوره مرکانتیلی حمل ونقل از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود. با رشد مستعمرات و انتقال طلا از «دنیای جدید» به اسپانیا و پرتغال، کنترل اقیانوس ها از نقشی حیاتی برای حفظ قدرت ملی برخوردار گردید. از آن جا که این امکان وجود داشت که از کشتی در راستای اهداف تجاری یا نظامی استفاده شود، دولت های آن دوره کشتیرانی تجاری قدرتمندی را ایجاد کردند. در فرانسه ژان باپتیست کلبرت که از ۱۶۶۱ تا ۱۶۸۳ وزیر دارایی لویی چهاردهم بود، عوارض استفاده کشتی های خارجی از بنادر این کشور را افزایش داد و به کشتی سازهای فرانسوی پاداش داد.
در انگلستان با تصویب قانون دریانوردی در سال ۱۶۵۱ کشتی های خارجی از مبادله ساحلی در این کشور منع شدند و مقرر شد تمامی کالاهایی که از قاره اروپا به انگلستان وارد می شوند یا باید توسط یک کشتی انگلیسی حمل شوند یا کشتی ای که در کشور مبدا آن کالاها ثبت شده باشد، آن ها را حمل نماید. همچنین تمام تجارت میان انگلستان و مستعمرات آن باید توسط کشتی های متعلق به انگلستان یا متعلق به آن مستعمرات انجام می گرفت. قانونی در سال ۱۶۶۳ به تصویب رسید که با تصریح این شرط که تمام صادرات مستعمرات انگلستان به اروپا باید ابتدا به بنادر این کشور آمده و سپس دوباره به دیگر کشورهای قاره صادر گردد، قانون دریانوردی پیشین را گسترده تر از قبل ساخت. شایان ذکر است که سیاست های دریایی فرانسه، انگلستان و سایر قدرت ها عمدتا جهت مقابله با هلند بود.
این کشور تجارت دریایی در سده های شانزده و هفده را در کنترل داشت.
در دوره مرکانتیلیستی غالبا گفته می شد که نفع اصلی حاصل از تجارت خارجی، واردات طلا و نقره است. بنابراین دیدگاه، فوایدی که به یک کشور می رسید متناظر باهزینه هایی بود که کشوری که طلا و نقره را صادر می کرد متحمل می شد و بنابراین تجارت هیچ بهره خالصی به همراه ندارد. این کشورها که دائما در شرف جنگ بودند تصور می کردند به دست آوردن طلا و نقره کشورهای دیگر تقریبا به اندازه منافع مستقیم حاصل از تجارت باارزش و مطلوب است. آدام اسمیت در رساله معروف خود با عنوان «ثروت ملل» که بنیان نظریه های جدید اقتصادی دانسته می شود، این ایده را که ثروت هر کشور به وسیله میزان گنجینه های آن اندازه گیری می شود، رد کرد.
اسمیت چند نقد مهم را بر دکترین مرکانتیلی وارد آورد. او اولا نشان داد که اگر تجارت به صورت آزادانه آغاز گردد به هر دو طرف سود می رساند. ثانیا این ایده را مطرح کرد که تخصصی شدن در تولید، امکان بروز صرفه های حاصل از مقیاس را فراهم می آورد و این صرفه ها به بهبود کارآیی و رشد می انجامد. وی همچنین بر این باور بود که روابط همراه با تبانی میان دولت ها و صنایع برای کل جامعه مضر خواهد بود؛ در حالی که سیاست های مرکانتیلیستی برای سودرسانی به دولت و طبقات تجاری طراحی می شدند، اما دکترین لسه فر ( Laissez Faire ) یا بازارهای آزاد که اسمیت آغازگر آن بوده رفاه اقتصادی را بسیار گسترده تر و به گونه ای که تمام جامعه را دربر گیرد تفسیر می کرد.
اگرچه انتشار «ثروت ملل» را پایانی بر عصر مرکانتیلیسم می دانند، اما دکترین های اقتصاد بازار آزاد نیز حاکی از دلزدگی عمومی از سیاست های امپریالیستی دولت ملت ها بود. جنگ های ناپلئونی در اروپا و نیز جنگ های انقلابی در ایالات متحده آمریکا خبر از پایان دوره رویارویی های نظامی در اروپا و منسوخ شدن سیاست های مرکانتیلیستی می دادند که از این رویارویی ها ابزارهایی برای یک تاجر تمام وقت حمایت می کردند.
دوره مرکانتیلیستی با وجود این سیاست ها و جنگ های مرتبط با آن دوره ای بود که با رشد سریع، به خصوص در انگلستان همراه بود. این امر تا حدودی بدان خاطر است که دولت ها در اعمال سیاست های خود چندان کارآیی نداشتند. مثلا اگرچه دولت می توانست مانع واردات شود، اما از منابع کافی برای متوقف کردن قاچاق (که حاصل ممنوعیت های دولتی بود) برخوردار نبود. به علاوه تنوع محصولات جدیدی که در خلال انقلاب صنعتی به تولید می رسید، اعمال سیاست های صنعتی منطبق با مکتب مرکانتیلیسم را دشوار می ساخت.
انگلستان در سال ۱۸۶۰ آخرین نشانه های عصر مرکانتیلی را از میان برده بود. تا آن زمان نظارت های صنعتی، انحصارها و تعرفه های صنعتی لغو گردیده و مهاجرت و صادرات ماشین آلات آزاد شده بود. در واقع این کشور عمدتا به خاطر سیاست های تجاری آزاد خود به قدرت اقتصادی برتر اروپا مبدل شد. موفقیت انگلستان به عنوان یک قدرت تولیدی و مالی در کنار آمریکا به عنوان کانون نوظهور کشاورزی به شروع دوباره فشارهای حمایت گرانه در اروپا و رقابت های تسلیحاتی میان آلمان، فرانسه و انگلستان که نهایتا به جنگ جهانی اول ختم شد، منجر گردید.
حمایت گرایی در دوره بین دو جنگ جهانی نیز اهمیت خود را حفظ کرد. جنگ جهانی اول نظام پولی بین المللی بر پایه استاندارد طلا را نابود کرده بود. بعد از این جنگ، دستکاری نرخ ارز نیز به لیست سلاح های تجاری دولت ها بدل شد. کشورها می توانستند با کاهش ارزش پول خود در برابر پول شرکای تجاری شان، به طور همزمان قیمت بین المللی صادرات خود را کاهش و قیمت واردات شان بر حسب پول داخلی خود را افزایش دهند. این «کاهش ارزش رقابتی»( competitive devaluation ) در طول رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ توسط بسیاری از کشورها انجام گرفت و به کاهش شدید تجارت جهانی انجامید.
پس از جنگ جهانی دوم چند عامل به ظهور دوباره سیاست های مرکانتیلیستی انجامید. رکود بزرگ تردید هایی را درباره اثربخشی و ثبات اقتصادهای بازار آزاد به وجود آورده و مجموعه نوظهور تفکرات اقتصادی از سیاست های ضدچرخه ای کینزی گرفته تا نظام های مارکسیستی دارای برنامه ریزی متمرکز، نقش جدیدی را برای دولت در کنترل امور اقتصادی به وجود آوردند. اضافه بر آن همکاری های میان دولت و صنایع در آمریکای زمان جنگ رابطه(به بیان دوایت آیزنهاور ترکیب نظامی صنعتی) ای را به وجود آورد که به سیاست های دولتی فعال می انجامید.
در اروپا کمبود دلار در دوره پس از جنگ، دولت ها را بر آن داشت که واردات را محدود کرده و برای صرفه جویی در منابع کمیاب ارز خارجی در رابطه با قراردادهای تجاری دوجانبه به مذاکره بپردازند. این سیاست ها شدیدا حجم تجارت در داخل اروپا را محدود کرد و فرآیند بهبود پس از جنگ را در اروپا به تعویق انداخت.
با این همه قدرت اقتصادی آمریکا ثباتی را فراهم کرد که دنیا را قادر ساخت از آشوب پس از جنگ خارج شده و به عصر جدیدی از رفاه و رشد قدم بگذارد. طرح مارشال منابع را از آمریکا فراهم آورد و بحران بسیار وخیم کمبود دلار را برطرف کرد. موافقت نامه برتون وودز، سیستم تازه ای از نرخ های ارز نسبتا باثبات را پایه گذاری کرد که باعث حمایت از جریان آزاد کالا و سرمایه شد. نهایتا امضای گات (موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت) در ۱۹۷۴ نشانی از تایید رسمی نیاز به ایجاد یک نظم بین المللی در تجارت آزاد چندجانبه بود.
عصر مرکانتیلیسم به پایان رسیده است. اقتصاددانان جدید این اعتقاد آدام اسمیت را که تجارت آزاد به تخصصی شدن بین المللی نیروی کار و معمولا افزایش رفاه اقتصادی تمام کشورها می انجامد، پذیرفته اند؛ اما برخی سیاست های مرکانتیلیستی همچنان بر پابرجا مانده اند. در حقیقت غلیان حس حمایت گرایانه ای که با بروز بحران نفت در میانه دهه ۱۹۷۰ آغاز شد و با رکود جهانی در سال های ابتدایی دهه ۱۹۸۰ گسترش پیدا کرد، باعث شده است که بعضی از اقتصاددان ها این گرایش جدید مدافع صادرات و مخالف واردات را «نئومرکانتیلیسم» ( neomercantilism )بنامند.
از زمان امضای گات در ۱۹۴۸ هشت دور مذاکره تجاری چندجانبه به آزاد سازی قابل ملاحظه تجارت کالاهای تولیدی، امضای توافقنامه عمومی تجارت خدمات ( GATS ) در ۱۹۹۴ و تاسیس سازمان تجارت جهانی ( WTO ) جهت اعمال قواعد مورد توافق در تجارت بین الملل منجر شده است. با این حال چندین استثنا وجود دارد که بر اساس آن ها زمانی که واردات به یکباره صنایع داخلی را در معرض نابودی قرار می دهد یا به رقابت «غیرمنصفانه» با این صنایع می انجامد، اقدامات تبعیض آمیز ضددامپینگ صورت گرفته، عوارض گمرکی جبران کننده وضع شده یا اقدامات حفاظتی اضطراری انجام می شود. تجارت کشاورزی همچنان توسط سهمیه بندی، ارائه یارانه و اعمال تعرفه به شدت تحت حمایت قرار دارد و یکی از موضوعات کلیدی در دستور کار مذاکرات دور نهم (دوحه) است.
قوانین تجارت ساحلی از نوع قانون جونز در آمریکا که در ۱۹۲۰ به تصویب رسید و در دهه ۱۹۹۰ از آن در برابر اصلاحات آزادسازی دفاع شد، همتای جدید قوانین دریانوردی انگلستان هستند. طبق این قانون کشتی هایی که به حمل و نقل بار بین بنادر آمریکایی می پردازند، باید ساخت آمریکا و تحت مالکیت آن بوده و در آن ثبت شده باشند. منشا اقدامات جدید مرکانتیلیستی همان چیزی است که سیاست های مرکانتیلیستی قرون شانزده تا هجده میلادی را به بار آورد. گروه های دارای قدرت سیاسی در حالی که ادعا می کنند به دنبال تامین منافع کل کشور هستند، از این قدرت در راستای تضمین دخالت های دولت جهت حفظ منابع خود استفاده می کنند. رابرت اوکلند و رابرت تالیسون (۱۹۹۷) در تفسیر اخیر خود از مرکانتیلیسم تاریخی بر امتیاز خواهی های ( privilege seeking ) حاکمان و تجار تمرکز کرده اند. نظارت ها و کنترل های عصر مرکانتیلیسم از جایگاه ممتاز انحصارگرها و کارتل ها حفاظت می کردند که آن ها نیز در عوض درآمدهایی را برای حاکم یا دولت فراهم می آوردند.
بر اساس این تفسیر، دلیل رونق زیاد انگلستان در خلال این دوره آن بود که مرکانتیلیسم به خوبی اعمال نگردیده بود. پارلمان و قضات عرفی به رقابت با قدرت حاکم و دادگاه های سلطنتی می پرداختند تا در انحصار یا سودهای انحصاری ایجاد شده در اثر محدودیت های مرکانتیلیستی اعمال شده بر تجارت، سهیم شوند. این امر باعث شد که از ارزش پیگیری و اعمال این گونه محدودیت ها کاسته شود. از سوی دیگر، افزایش قدرت طبقه حاکم و عدم امنیت حقوق مالکیت در فرانسه و اسپانیا با کاهش سرعت رشد و حتی با رکود در این دوره همراه شد. همچنین قوانین تجارت ساحلی را می توان به عنوان ابزار کارآمدی جهت نظارت بر کارتل های تجاری در نظر گرفت. در این دیدگاه، تاسیس WTO در صورتی به آزادسازی خواهد انجامید که در افزایش هزینه ها یا کاهش منافع گروه هایی که به دنبال کسب سود مرکانتیلیستی از طریق محدویت های تجاری هستند، موفقیت آمیز عمل کند.
زیانبارترین اصل از اصول غلط مرکانتیلیسم که هنوز به جا مانده این ایده است که واردات اشتغال داخلی را کاهش می دهد. اتحادیه های کارگری از این استدلال برای توجیه حمایت از صنایع داخلی در برابر کالاهای وارداتی کشورهایی که دستمزد در آن ها پایین است، استفاده کرده اند و بحث های سیاسی و رسانه ای زیادی درباره اثرات برون مرزسپاری ( offshoring ) مشاغل بخش خدمات بر اشتغال ملی در گرفته است. بسیاری از مخالفان ادعا می کنند که برون مرزسپاری خدمات، مشاغل آمریکا را در خطر قرار می دهد. با این وجود اگرچه برخی از مشاغل آمریکایی یقینا در معرض خطر قرار می گیرند، اما روی هم رفته هیچ شغلی تهدید نخواهد شد، بلکه تنها باعث تخصیص مجدد مشاغل در میان صنایع مختلف خواهد شد.
یک دیدگاه مرکانتیلیستی دیگر که تا به امروز پابرجا مانده آن است که کسری حساب جاری بد است. اگر کشوری کسری حساب جاری داشته باشد برای تامین بخشی از مخارج واردات خود که فراتر از درآمدهای صادراتی آن است، از کشورهای خارجی قرض می گیرد یا دارایی های خود را به آن ها می فروشد. با این حال این امر (حتی وقتی به افزایش خالص بدهی های خارجی منجر شده و الزامات مربوط به پرداخت بهره در آینده را به همراه بیاورد)، در صورتی که مخارج صورت گرفته در راستای اهداف تولیدی ای باشند که بازدهی را نسبت به قبل افزایش دهند، به افزایش ثروت اقتصادی خواهد انجامید. بسیاری از کشورهای در حال توسعه که نرخ بازدهی سرمایه بالایی دارند، برای دوره های بسیار طولانی به کسری حساب جاری دچار بوده اند و در همین حین رشد سریعی داشته اند و توانسته اند بدهی های خود را بازپرداخت کنند.
آمریکا در بخش عمده ای از قرن بیستم یکی از همین کشورها بود که برای ساخت جاده های خود به استقراض از سرمایه گذاران انگلیسی می پرداخت (رجوع کنید به جریان های بین المللی سرمایه). به علاوه مازاد دائمی حساب جاری عمدتا نشان دهنده نبود فرصت های سرمایه گذاری در داخل یا تقاضای فزاینده برای پول در کشوری است که سریعا در حال توسعه است و حاکی از «انباشت مرکانتیلی» ذخایر بین المللی به بهای ضرر شرکای بازرگانی نخواهد بود
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable
دیدگاه شما