منظور از “ارزش فعلی سرمایه ” عواید حاصل از فروش سرمایه گذاری در زمان حال است و هزینه سرمایه گذاری مبلغ اولیه ای است که شما صرف سرمایه گذاری کرده اید . از آنجا که ROI به عنوان درصدی اندازه گیری می شود ، می توان آن را به راحتی با بازده سایر سرمایه گذاری ها مقایسه کرد و به فرد اجازه می دهد انواع مختلفی از سرمایه گذاری ها را در یک دیگر مقابل اندازه گیری کند.
نسبت P/E چیست و چه کاربردی در بورس دارد؟
آشنایی با اصطلاحات بازار بورس و نحوه محاسبه آنها در تصمیمگیری برای خرید هر سهم و چگونگی سرمایه گذاری کمک زیادی به ما خواهد کرد و به هر حال شناخت این اصطلاحات به ما کمک میکند نسبت به بازاری که در آن سرمایه گذاری میکنیم شناخت بهتری داشته باشیم.
نسبت P/E چیست؟
علاقهمندان بازار بورس به احتمال قوی بارها نام نسبت p/e را شنیدهاند. p حرف اول کلمه price به معنی «قیمت» و e حرف اول کلمه earning per share به معنی «سود» است. نسبت p/e سهم خلاصه شده عبارت تقسیم قیمت بر سود است، که در اصطلاح به آن نسبت قیمت به درآمد هم میگویند. برای محاسبه p/e سهم، قیمت فعلی سهم را بر درآمد هر سهم تقسیم میکنیم.
به عنوان مثال فرض کنید؛ شرکتی در حال حاضر 1000 تومان قیمت دارد و سودی که برای سال جاری پیشبینی کرده است برابر با 100 تومان است. برای محاسبه p/e این شرکت، قیمت روز آن را بر سودی که دارد تقسیم میکنیم:
حال این سؤال مطرح میشود که چرا محاسبه نسبت p/e سهام تا این اندازه مهم است؟ تا جاییکه یکی از فاکتورهای اساسی انتخاب یک سهم محسوب میشود و همواره در بین سرمایهگذاران کاربرد دارد. شاید به عقیده عدهای از سرمایهگذاران که از این نسبت به درستی استفاده نمیکنند، نسبت p/e چندان مفید نباشد، اما در جایی که بحث ارزشگذاری سهام مطرح میشود، بالا یا پایین بودن p/e سهام میتواند یکی از معیارهای مهم باشد.
محاسبه p/e ساده است، اما تفسیر آن به سادگی محاسبهاش نیست. به همین منظور در ابتدا مفهوم این نسبت را شرح میدهیم و با کاربرد آن بیشتر آشنا میشویم.
نسبت P/E چه کاربردی دارد؟
محاسبه عدد p/e غالباً به دو منظور صورت میگیرد. در یک نگاه ساده، با محاسبه عدد p/e سهم، در اصل میخواهیم به این مطلب دست پیدا کنیم، که چند سال طول میکشد تا سرمایه ما برگردد. به عنوان مثال؛ اگر عدد p/e سود بانکی برابر با 10 باشد، به این معنی است که ده سال زمان میبرد که به همان میزان پولی که برای خرید سهم گذاشتهایم، سود کنیم.
در تعبیر دوم و مهمتر، این نسبت به ما میگوید قیمت یک سهام چند برابر بیشتر از سود سالیانه آن است. هر سرمایهگذاری به امید بازدهی سرمایه خود معامله میکند و قبل از سرمایهگذاری حساب و کتاب میزان سود سرمایه خود را به دست میآورد. در واقع با محاسبه این نسبت سرمایهگذار انتظارات خود از بازدهی سهام را برای خود مشخص میکند اینکه برای یک ریال سهامی که خریداری کرده است قرار است در آینده چند درصد بازدهی دریافت کند.
به تعبیر سادهتر نسبت p/e به سرمایهگذار میگوید که، یک سهام چند درصد سوددهی دارد. نسبت p/e سهام تنها ابزار برای ارزشگذاری سهم نیست بلکه یکی از ابزارهایی است که برای ارزش مورد استفاده قرار میگیرد. روشهای دیگری برای ارزشگذاری سهام وجود دارد.
برای فهم بهتر، در مثالی که در بالا ذکر شد فرض بر این گرفتیم که اگر p/e سود بانکی برابر با 10 باشد. به این معنی است که شما حاضرشدهاید به ازای هر ۱ ریال سودی که از بانک دریافت میکنید 10 ریال پرداخت بکنید و یا در تفسیر دیگر، همانطور که گفته شد، اگر p/e برابر 10 است به این معنی است که 10 سال زمان میبرد تا سرمایه شما از طریق سودی که دریافت میکنید، برگردد.
انواع P/E
p/e دنبالهدار: این نوع p/e همان است که در مثال ابتدای مطلب برای شما توضیح دادیم و نحوه محاسبه آن از تقسیم قیمت روز سهم بر سود (eps) به دست میآید. گفتیم که این نسبت نشان میدهد که سرمایهگذاران حاضر هستند بایت هر ۱ ریال سود شرکت، چند ریال پرداخت کنند. پس هر چقدر قیمت سهام تغییر کند این نسبت به همان میزان تغییر خواهد کرد.
p/e برآوردی، تحلیلی یا پیشتاز: این نسبت با در نظر گرفتن عواملی مانند نرخ رشد سود شرکت، نرخ بهره بانکی، تورم و …. و با استفاده از روشهای خاص محاسبه میشود وهمانی است که برای ارزشگذاری مورد استفاده قرارمی گیرد. برای محاسبه ارزش شرکت نیز از این روش استفاده میشود به این صورت که بعد از محاسبه آن، نسبت را در سود (eps) برآوردی سال آینده شرکت ضرب میکنیم و ارزش شرکت را نیز به دست میآوریم. محاسبه سود شرکت توسط تحلیلی که خود انجام میدهیم به نوعی، کاملترین نوع ارزشگذاری بر مبنای p/e خواهد بود.
میتوان گفت تفاوت بین p/e دنبالهدار و p/e تحلیلی این است که p/e دنبالهدار آن چیزی است که در حال حاضر برای یک سهم وجود دارد. درحالیکه p/e تحلیلی یا پیشتاز آن p/e است که انتظار میرود در آینده سهم به آن برسد. به عنوان مثال p/e سهمی در بازار 4 باشد و ما با محاسبه p/e تحلیلی عدد 5 را نحوه محاسبه سودآوری در سهام گذاری به دست بیاوریم، در واقع انتظار داریم در آینده p/e سهم به عدد 5 برسد.
حال سؤال اینجاست که بالا و یا پایین بودن p/e یک سهام نشان دهنده چیست؟ آیا سهمی که p/e آن بالاست، ارزنده است و یا عکس این مطلب صادق است.
P/E بالا و P/E پایین نشان دهنده چه چیزی هستند؟
اگر مفهوم دو نوع p/e که در بالا به آن اشاره شد را درک کرده باشید، متوجه میشوید که برای چه p/e برای بعضی از سهمهای بازار بالا و برای برخی دیگر پایین است. زمانی که p/e شرکتی بالا باشد، یعنی بازار توقع دارد که سود آن شرکت در آینده رشد پیدا بکند و هرگاه p/e سهم شرکتی پایین باشد، نشاندهنده این است که بازار انتظار دارد در آینده سود آن شرکت کاهش پیدا کند.
نکته دیگر این که هر چه قیمت سهم بالاتر برود p/e نیز افزایش پیدا میکند و هر چه سهم قیمت آن نزولی شود p/e نیز کاهش مییابد.
در محاسبه ارزش سهم با روش محاسبه p/e، باید بدانید که هرگاه قیمت آن سهم در بازار بیشتر از قیمت محاسباتی شما باشد، یعنی آن سهم ارزنده نیست و هرگاه قیمت سهم در بازار کمتر از آن عدد باشد، به این معنی است که آن سهم ارزنده است و رشد خواهد کرد. البته این به شرطی است که شما نسبت p/e را به درستی محاسبه کرده باشید.
بالا یا پایین بودن نسبت p/e با در نظر گرفتن دو فاکتور زیر تشخیص داده میشود.
زمانی که یک شرکت نرخ رشد پایین داشته باشد، در حالی که هنوز یک p/e بسیار بالا دارد مشخص میشود که مشکل و اشتباهی وجود دارد. در واقع این احتمال وجود دارد که سهام بیش از ارزش خود قیمتگذاری شده باشد. در این شرایط لازم است نسبت p/e را بر اساس سود پیش بینی شده محاسبه کرد.
مقایسه p/e شرکتها زمانی مفید است که هر دو شرکت در یک صنعت فعال باشند. برای مقایسه p/e شرکتی که در صنعت سیمان فعال است با شرکتی که در گروه پتروشیمی قرار دارد اشتباه است. چون چشمانداز، سود و رشد در صنعتهای مختلف متفاوت است. حال اگر یکی از شرکتهای صنعت سیمان p/e حدود 20 داشته باشد و شرکتی دیگر خیلی بیشتر از 20 باشد یعنی یا حباب قیمتی وجود دارد و یا به دلیلی انتظارات بازار از این شرکت بالا رفته و به زودی قیمت آن کاهش پیدا میکند و یا اینکه سهام شرکت سودآوری خواهد داشت.
نکاتی درباره P/E در نحوه محاسبه سودآوری در سهام گذاری بورس
- در بالا اشاره کردیم که، بالا یا پایین بودن p/e یعنی بازار چه توقعی از سودآوری سهم دارد. اما توجه داشته باشید که در بسیاری از موارد بازار اشتباه میکند، شما نباید به انتظار بازار کفایت کنید. سعی کنید نحوه صحیح محاسبه p/e را یاد بگیرید وخودتان از آن استفاده کنید.
- همانطور که اشاره شد، محاسبه p/e سهام تنها یک ابزار برای ارزشگذاری شرکت است، بهتر است برای خرید سهام علاوه بر استفاده از این ابزار، از ابزارهای با نسبت کاربردی بیشتر نیز استفاد ه شود.
- برای شرکتهای زیان ده، محاسبه p/e کاربردی ندارد. زیرا وقتی سود یک شرکت منفی است در واقع، درآمدی ندارد و عملا تقسیم قیمت به درآمد منتفی است.
- نکته قابل ذکر دیگر این است که متوسط نسبت p/e کل بازار بورس نیز قابل محاسبه است. این نسبت در کشورهایی چون آمریکا که تورم پایینی دارند، بین ۱۵-۲۵ در نوسان است ولی در ایران به علت تورم بالا و وضعیت اقتصادی بیثبات، این نوسان بسیار پایین است و معمولاً بین ۱۰-۴ است. همچنین ممکن است نوسانات موجود p/e بین صنایع و حتی شرکتها نیز اختلاف زیادی داشته باشد.
- از آنجا که قیمت سهام منعکسکننده طرز فکر سرمایهگذاران نسبت به ارزش آن سهم است و به تعبیری رشد آینده سهام به رشد قیمت آن بستگی دارد. شرکتی که نسبت به آینده سهام خود خوشبین است سعی در آن دارد که سودآوری چشمگیری داشته باشد.
- اگر یک شرکت نسبت p/e بالاتر از بازار یا متوسط صنعت داشته باشد، به این معنی است که بازار انتظار بزرگی از این شرکت در طی ماهها و سالهای آینده دارد و برای سرمایهگذاری مناسب است.
- اگر یک شرکت p/e پایینی داشته باشد ممکن است به آن معنا باشد که بازار آینده شرکت را در حال رفتن به سمت مشکلات میبیند. به تعبیر دیگر دلیل افت p/e میتواند نشان دهنده این موضوع باشد که سود مورد انتظار به دست نیامده است و خرید سهم این شرکت مناسب نیست.
سخن آخر
یکی از اشتباهات متداول که سرمایهگذاران غیرحرفهای مرتکب آن میشوند این است که تنها به اتکای p/e سهم میخرند. هیچ تضمینی وجود ندارد که سهمی که هم اکنون p/e آن بالاست در آینده به سرعت پایین نیاید و از سوی دیگر، توجه داشته باشید که حتی اگر قیمت یک سهم زیر ارزش واقعی خود باشد، ممکن است ماهها و حتی سالها طول بکشد تا بازار بتواند ارزش آن را اصلاح کند. پس خرید سهام تنها با توجه به ابزار ساده p/e بسیار سادهانگارانه است.
سوالات رایج نسبت p به e
نسبت p به e یا (price to earning) به معنای نسبت قیمت بر درآمد است که در آن، قیمت هر سهم بر درآمد حاصل از آن تقسیم میشود. مثلا اگر قیمتی سهمی 200 تومان و eps اعلام شده توسط شرکت 20 درصد باشد. نسبت p به e برابر با 5 است (5=40/200)، که یعنی برای کسب هر 1 تومان سود، باید 5 تومان پرداخت شود. حال اگر در همین مثال eps اعلام شده 25 درصد باشد، نسبت نسبت p به e برابر با 4 میشود (4=50/200)، یعنی برای کسب هر 1 تومان سود، باید 4 تومان پرداخت شود. پس در هر دو حالت شما 1 تومان سود کسب کردهاید، اما در نسبت p به e پایین، مبلغ پرداختی شما کمتر بوده است. در نهایت میتوان گفت که نسبت p به e پایین، وعده سود بالاتری را میدهد.
شاخص سودآوری: نحوه محاسبه آن و مثالها
شاخص سودآوری این سود یا زیان خالصی است که یک سرمایه گذاری در طی یک چرخه مشخص از زمان دارد و به صورت درصدی از هزینه اولیه سرمایه گذاری بیان می شود. سود سرمایه گذاری به عنوان درآمد حاصل به علاوه سود حاصل از فروش سرمایه گذاری مذکور تعریف می شود.
در اقتصاد ، سود سود حاصل از سرمایه گذاری است. این شامل هرگونه تغییر در ارزش سرمایه گذاری ، علاوه بر جریان های نقدی دریافت شده توسط سرمایه گذار ، مانند سود سهام یا پرداخت سود است.
این را می توان به صورت پولی مطلق یا به عنوان درصدی از مبلغ سرمایه گذاری شده اندازه گیری کرد. مورد اخیر نیز بازگشت دوره نگهداری نامیده می شود. اگر زیان داشته باشد ، به جای سود ، به عنوان بازده منفی توصیف می شود ، با این فرض که مقدار سرمایه گذاری صفر نباشد.
برای مقایسه بازده همه موارد دیگر که در طول دوره های زمانی با دو دوره متفاوت برابر هستند ، مفید است که بتوانید هر بازده را به بازده سالانه تبدیل نحوه محاسبه سودآوری در سهام گذاری کنید.
شاخص سودآوری چیست؟
نسبت سودآوری در مقایسه با هزینه اولیه سرمایه گذاری ، سود یا زیان است.به طور کلی به صورت درصد بیان می شود.
با در نظر گرفتن تأثیر ارزش زمانی پول و تورم ، نرخ واقعی بازده را می توان به عنوان مقدار خالص جریان های نقدی دریافتی از یک سرمایه گذاری پس از تنظیم برای تورم نیز تعریف کرد.
وقتی این شاخص مثبت باشد ، سود محسوب می شود و وقتی منفی باشد ، ضرر سرمایه گذاری را منعکس می کند.
می تواند در هر وسیله نقلیه سرمایه گذاری ، از سهام و آثار هنری گرفته تا املاک و مستغلات گرفته تا اوراق بهادار مورد استفاده قرار گیرد. همیشه زمانی استفاده می شود که دارایی در برهه ای خریداری شود و در آینده در مقطعی جریان نقدی ایجاد شود.
سرمایه گذاری ها تا حدی بر اساس نسبت عملکرد قبلی ارزیابی می شوند. اینها را می توان با دارایی های همان نوع مقایسه کرد تا مشخص شود کدام یک از سرمایه گذاری ها جذاب ترین هستند.
چگونه نسبت سودآوری خوبی بدست آوریم
چگونه می توان فهمید که بازده سرمایه گذاری خوب است یا خیر؟ نرخ بازده خوب چقدر خواهد بود؟
به طور کلی ، سرمایه گذارانی که مایل به ریسک بیشتر هستند ، معمولاً با نرخ بازده بالاتر پاداش می گیرند.
سهام از خطرناکترین سرمایه گذاری ها هستند ، زیرا تضمینی برای دوام و ماندگاری یک شرکت وجود ندارد. حتی شرکت های بزرگ نیز می توانند یک شبه شکست خورده و سرمایه گذاران را از این طریق بی بهره بگذارند.
یکی از راههای به حداقل رساندن ریسک ، سرمایه گذاری در شرکتهای مختلف در بخشهای مختلف و طبقات دارایی است. یعنی در صندوق های ارزش پایدار ، اوراق قرضه ، املاک و مستغلات و سهام در مدت زمان طولانی.
این ممکن است به بازده مطلوب 15 تا 35 درصدی منجر نشود ، اما تنوع می تواند از سقوط بازار جلوگیری کند که پس اندازهای شما را در طول زندگی از بین می برد.
سرمایه گذارانی که به طور مداوم در سهام S&P 500 سرمایه گذاری کرده اند ، با گذشت زمان به طور متوسط حدود 7٪ افزایش یافته اند که متناسب با نرخ تورم است.
چگونه آن را محاسبه کنیم؟
برای محاسبه شاخص سودآوری از معادله زیر استفاده شده است:
شاخص سودآوری = ((ارزش نهایی سرمایه گذاری-ارزش اولیه سرمایه گذاری) / ارزش سرمایه گذاری اولیه) x 100.
به این مقدار ساده از شاخص سودآوری ، گاهی اوقات بازگشت سرمایه یا ROI نیز گفته می شود.
شاخص سودآوری را می توان برای هر سرمایه گذاری ، مربوط به هر کلاس دارایی محاسبه کرد.
مورد عملی
می توان برای خرید نحوه محاسبه این شاخص ، نمونه ای از خرید خانه را مثال زد.
فرض کنید خانه ای به مبلغ 250،000 دلار خریداری شده است. برای اهداف ساده سازی ، 100٪ به صورت نقدی پرداخت می شود. پنج سال بعد ، تصمیم به فروش خانه گرفته شده است. زیرا شاید خانواده در حال رشد است و باید به مکانی بزرگتر نقل مکان کنند.
پس از کسر هزینه و مالیات هر بنگاه معاملات ملکی ، می توان خانه را به قیمت 335000 دلار فروخت.
سپس شاخص سودآوری برای خرید و فروش خانه مذکور: ((335،000-250،000) / 250،000) x 100 = 34٪.
با این حال ، اگر خانه کمتر از آنچه برای آن پرداخت شده بود به فروش برسد چه؟ برای مثال فرض کنید 187،500 دلار.
از فرمول مشابه می توان برای محاسبه ضرر ، که نسبت سودآوری منفی است ، در معاملات استفاده کرد: ((187،500-250،000) / 250،000) x 100 = -25٪.
مثال ها
مثال 1
رامون یک سرمایه گذار است و تصمیم می گیرد 10 سهام شرکت XYZ را با قیمت 20 دلار خریداری کند. رامون این سهام شرکت XYZ را به مدت دو سال در اختیار دارد.
در این مدت ، شرکت XYZ هر دلار 1 دلار به عنوان سود سالانه پرداخت کرد. پس از دو سال نگه داشتن آنها ، رامون تصمیم می گیرد ده سهام شرکت XYZ خود را با قیمت 25 دلار بفروشد.
رامون مایل است در طی 2 سال مالکیت سهام ، شاخص سودآوری ایجاد کند.
راه حل
برای تعیین شاخص سودآوری ، ابتدا مقدار سود سهام دریافتی طی دوره 2 ساله محاسبه می شود:
(1 دلار سود سالانه x 2 سال) x 10 سهم = 20 دلار سود سهام.
در مرحله بعد ، محاسبه انجام می شود تا معلوم شود سهام به چه قیمتی فروخته شده است ، به شرح زیر است: 25 دلار در 10 سهم = 250 دلار ، که سود حاصل از فروش سهام است.
سرانجام بررسی می شود که خرید ده سهم شرکت XYZ برای Ramón چقدر هزینه داشته است: $ 20 x 10 سهام = 200 $ که هزینه خرید 10 سهم است.
سرانجام ، تمام مبالغ در معادله شاخص سودآوری پیوند می خورند: ((20 دلار + 250 دلار - 200 دلار) / 200 دلار) x 100 = 35٪
در نتیجه ، رامون طی دوره دو ساله به بازده 35 درصدی سهام خود دست یافت.
مثال 2
جان دو یک جای لیموناد را باز کرد. او 500 دلار در این شركت سرمایه گذاری كرد و فروش لیموناد حدود 10 دلار در روز درآمد دارد ، یعنی در حدود 3000 دلار در سال و چند روز مرخصی می گیرد.
در ساده ترین شکل ، نرخ بازده یک ساله جان دو به سادگی درآمد درصدی از سرمایه گذاری یا 3000 دلار / 500 دلار = 600 درصد است.
هنگام تفکر در مورد نسبت های سودآوری یک رابطه اساسی وجود دارد که باید در نظر گرفت: هرچه شرکت ریسک بیشتری داشته باشد ، نسبت سودآوری مورد انتظار نیز بالاتر خواهد بود.
۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایهگذاران
اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبهای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق میکند. در دنیای سرمایهگذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده ماشین سرمایهگذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روشهای مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راهها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام است. بررسی شرایط به کمک تحلیلها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری میشود. در ادامه مهمترین شاخصهای تحلیل بنیادی را معرفی میکنیم.
درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه میتوانند بر این اساس از آنها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آنها معمولاً تحلیلهای اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه میکنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیشبینی کنند.
اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار میرود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آنها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود میبرند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانهی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود که منجر به توصیه فروش میشود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کمتر از ارزش منصفانهی آن باشد، انتظار میرود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار میرود.
برترین شاخصهای تحلیل فاندامنتال
همانطور که میدانید مدلهای مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که میتوان از آنها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوبترین پارامترها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شدهاند. درک این شاخصهای کلیدی میتواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.
۱. درآمد به ازای هر سهم (EPS)
این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص مییابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین میشود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایهگذاران است؛ زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما میتوانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش میشود.
۲. نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازهگیری میکند. این به سرمایهگذاران کمک میکند تا تعیین کنند آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان میدهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایهگذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه میکنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایهگذاران مطلوب است.
نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازای هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).
دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبهی آنها استفاده میشود. اگر سود پیشبینیشده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آیندهنگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.
۳. رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)
نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمیشود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران میکند. تحلیلگران میتوانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کاملتری از ارزشگذاری سهام ارائه میدهد. برای محاسبه رشد سود پیشبینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف میشود.
به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:
PEG = نسبت PE / رشد درآمد
PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل میشود
PEG = 1.5
قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزشگذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی میشود.
۴. جریان نقدی آزاد (FCF)
به عبارت سادهتر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و مخارج سرمایهای یک شرکت باقی میماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکتهایی با جریان نقدی آزاد بالا میتوانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی میدانند زیرا نشان میدهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینههای سرمایه را دارد یا خیر.
FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت میشود، به همان شکل محاسبه میشود. همچنین میتوان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمولهای زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه میکنیم:
NOPAT = EBIT مالیات –
NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴
FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )
FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴
۵. نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته میشود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه میکند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایهگذاران کمک میکند تا تعیین کنند آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزشگذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه میشود. ارزش دفتری به نحوه محاسبه سودآوری در سهام گذاری عنوان بهای تمام شده تمام داراییها منهای بدهیها محاسبه میشود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه میشود.
با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایهگذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکتها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزشگذاری شده باشد مفید خواهد بود.
۶. بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
ROE یک نسبت سودآوری است که نرخ بازدهی را نشان میدهد که سهامدار برای بخشی از سرمایهگذاری خود در آن شرکت دریافت میکند. این نسبت اندازهگیری میکند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایهگذاری سهامداران خود ایجاد میکند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما میتوانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایهگذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش میدهد. این تحلیل به این مؤلفههای اصلی میپردازد:
ROA = درآمد خالص / داراییها، که میتوان آنها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:
حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص
نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی
اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام
فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:
ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم
ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام
با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار میتواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE میشود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟
۷. نسبت پرداخت سود سهام (DPR)
همانطور که میدانید شرکتها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت میکنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت میکند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما میگوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز میگرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار میگذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه میشود.
۸. نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که میتواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان میدهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که میتواند در ارزشگذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاوردهاند یا به دلیل یک عقبگردی موقت، آنطور که انتظار میرود عمل نمیکنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه میشود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایهگذاران تلقی میشود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکتها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.
۹. نسبت سود سهام
نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن میپردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش مییابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آنها میگوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایهگذاری کردهاند، چه میزان به آنها باز میگردد.
نسبت سود تقسیمی به درصد بیان میشود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت میکنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله میشود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله میشود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. بهعنوان یک سرمایهگذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح میدهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.
۱۰. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری میکند. سرمایهگذاران میتوانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی داراییهای شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان میدهد که در صورت مواجهه کسب و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام میتواند تعهدات را برآورده کند.
شما میتوانید نسبت را با تقسیم کل بدهیها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان میدهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.
بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه میشود:
$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰
نتیجه گیری
همه شاخصهای تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آنها میتوانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر میگذارند که اندازهگیری اکثر آنها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایهگذاری میشود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و دادههای خاص صنعت استفاده میشود. این مسائل به شما کمک میکند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام میخواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخصها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاریهای بالقوه استفاده میکنید.
سوالات متداول
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟
تحلیل بنیادی شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است.
هدف از تحلیل فاندامنتال چیست؟
هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است.
نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.
همه چیز درباره بازده سرمایه گذاری یا نرخ بازگشت سرمایه (ROI) و کاربردهای آن
بازده سرمایه گذاری یا نرخ بازگشت سرمایه (ROI) یک معیار عملکردی است که برای ارزیابی کارایی یک سرمایه گذاری یا مقایسه کارآیی تعدادی از سرمایه گذاری های مختلف استفاده می شود. ROI تلاش می کند تا میزان بازده یک سرمایه گذاری خاص را با توجه به هزینه سرمایه گذاری مستقیم اندازه گیری کند.ساده ترین بیان برای محاسبه ROI ، سود (یا بازده) یک سرمایه گذاری با هزینه سرمایه گذاری تقسیم می شود. نتیجه به صورت درصد یا نسبت بیان می شود.
نحوه محاسبه بازده سرمایه گذاری یا نرخ بازگشت سرمایه (ROI) به چه صورت است؟
فرمول بازده سرمایه گذاری یا نرخ بازگشت سرمایه به شرح زیر است:
منظور از “ارزش فعلی سرمایه ” عواید حاصل از فروش سرمایه گذاری در زمان حال است و هزینه سرمایه گذاری مبلغ اولیه ای است که شما صرف سرمایه گذاری کرده اید . از آنجا که ROI به عنوان درصدی اندازه گیری می شود ، می توان آن را به راحتی با بازده سایر سرمایه گذاری ها مقایسه کرد و به فرد اجازه می دهد انواع مختلفی از سرمایه گذاری ها را در یک دیگر مقابل اندازه گیری کند.
درک بازده سرمایه گذاری یا نرخ بازگشت سرمایه (ROI)
ROI به دلیل سادگی و کارا بودن یک معیار محبوب است. در اصل ، ROI می تواند به عنوان یک اندازه گیری اساسی از سودآوری یک سرمایه گذاری استفاده شود حال می تواند در سرمایه گذاری سهام باشد یا نرخ بازگشت سرمایه از سرمایه گذاری روی قسمت جدیدی از یک پروژه و نحوه محاسبه سودآوری در سهام گذاری حتی ROI در صنعت تبلیغات نیز برای محاسبه اثر گذار بودن یک تبلیغ نیز کاربرد دارد. محاسبه به خودی خود پیچیده نیست و تفسیر آن برای طیف گسترده ای از کاربردهای آن بسیار ساده است. اگر ROI سرمایه گذاری مثبت باشد ، یعنی سرمایه گذاری در این بخش ارزشمند است. اما اگر فرصت های دیگری با ROI بالاتر وجود داشته باشد ، این سیگنال ها می توانند به سرمایه گذاران کمک کنند تا بهترین گزینه ها انتخاب کنند. به همین ترتیب ، سرمایه گذاران باید از ROI منفی جلوگیری کنند ، که دلالت بر ضرر خالص دارد.
اما برای مقایسه سرمایه گذاری ها گاها بازده سرمایه گذاری یا نرخ بازگشت سرمایه با مشکل مواجه می شود .فرض کنید شخصی 1 میلیون تومان سرمایه گذاری کرده و در یک ماه 200 هزار تومان سوده کرده است. طبق فرمول ROI این شخص 20 درصد سود داشته است.
حال اگر شخص دیگری طی 3 ماه با همان 2 میلیون تومان ، 400 هزار تومان سود کند باز هم فرمول ROI می گوید این شخص 20 درصد سود داشته است.
محدودیت های بازده سرمایه گذاری(ROI) چیست؟
مثالهایی مانند فوق برخی از محدودیتهای استفاده از بازده سرمایه گذاری یا نرخ بازگشت سرمایه را نشان می دهد ، به ویژه هنگام مقایسه سرمایه گذاری. در حالی که سرمایه گذاری دوم ، دو برابر سرمایه گذاری اول بود ، زمان خرید و فروش برای اولین سرمایه گذاری یک ماه و برای سرمایه گذاری سه ماه بود.
برای حل این موضوع باید سرمایه گذاری دوم را که در سه ماه انجام شده تقسیم بر 3 کرد تا بتوانیم دقیق تر مقایسه را انجام دهیم. همچنین می توان از ارزش خالص فعلی (NPV) استفاده کرد که اختلاف ارزش پول را در طول زمان به دلیل تورم به وجود می آورد.
تحولات نرخ بازگشت سرمایه (ROI)
اخیراً ، سرمایه گذاران علاقه مند به توسعه شکل جدیدی از متریک سرمایه گذاری یا نرخ بازگشت سرمایه (ROI) با نام بازده اجتماعی سرمایه گذاری یا SROI شده اند. SROI در اوایل دهه 2000 توسعه یافت و تأثیرات گسترده تری از پروژه ها را با استفاده از ارزش غیر مالی به عنوان مثال ، معیارهای اجتماعی و زیست محیطی که در حال حاضر در حساب های مالی معمولی منعکس نشده اند در نظر می گیرد . به عنوان مثال ، یک شرکت ممکن است متعهد شود آب را در کارخانه های خود بازیافت کند و روشنایی خود را با همه لامپ های LED جایگزین کند. این تعهدات یک هزینه فوری دارند که ممکن است روی ROI سنتی تأثیر منفی بگذارد .با این حال ، سود خالص برای جامعه و محیط زیست می تواند به SROI مثبت منجر شود.
چندین تحول جدید دیگر از ROI نیز وجود دارند که برای اهداف خاص ساخته شده اند. آمار رسانه های اجتماعی ROI به اثربخشی فعالیت های رسانه های اجتماعی اشاره می کند . به عنوان مثال چند کلیک یا لایک با استفاده از تبلیغات گرفته شده است. به همین ترتیب ، ROI در آمار بازاریابی سعی دارد بازده تبلیغات مشخص کند. در بخش آموزش نیز ROI مربوط به میزان اطلاعات آموخته شده و حفظ شده به عنوان بازده آموزش یا مهارت بیان می شود. با پیشرفت جهان و تغییر اقتصاد ، مطمئناً چندین شکل دیگر از بازده سرمایه گذاری یا نرخ بازگشت سرمایه (ROI) در آینده توسعه می یابد.
معرفی فینتو
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشه که به خاطر یکسری از مشکلات نتونید به محل کار برید یا برای مثال خارج از ساعت کاری باید گزارشی رو آماده کنید تا برای مدیرتون که داخل جلسه است ارسال کنید.
و یا اینکه به دلیل نوسانات برق برای سیستم داخل شرکتتون مشکل پیش اومده و تقریبا نحوه محاسبه سودآوری در سهام گذاری همه اطلاعاتتون از بین رفته.
همه این اتفاقات و صدها مسائل دیگه باعث شدن تا کم کم نرم افزار های سنتی و یا به اصطلاح local جای خودشون رو به سیستم های ابری بدن که از لحاظ امنیت و دسترسی به مراتب قوی تر هستند.
ما در فینتو با بهره گیری از آخرین دانش روز فناوری اطلاعات تونستیم یک نرم افزار حقوق و دستمزد ابری بسیار قوی طراحی و عرضه کنیم تا شما دوستان بتونید به راحتی از هرکجا و با هر دستگاهی کارهاتون رو انجام بدید.
انواع نسبت های سودآوری و نحوه محاسبه آن ها
نسبت های سوداوری بخشی از نسبت های مالی است که توسط آن قدرت سوداوری یک شرکت سنجیده می شود.
به گزارش پایگاه خبری بااقتصاد، نسبت های مالی ابزاری هستند که توسط آن می توان ارزش یک شرکت و سهام آن را سنجید. یکی از بخش های مهم نسبت های مالی، نسبت های سوداوری است.سود یکی از مهمترین رکن های جذب یک سرمایه گذار است و همچنین تلاش شرکت ها برای بدست آوردن بیشترین سود است، نسبت های سودآوری یکی از نسبت های مالی است که معیاری برای سنجش قدرت سودآوری یک شرکت مورد استفاده قرار می گیرد.
انواع نسبت های سوداوری
نسبت های حاشیه سود ناخالص
نسبت حاشیه سود عملیاتی
نسبت حاشیه سود خالص
نسبت بازده سرمایه گذاری
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام
نسبت حاشیه سود ناخالص
نسبت مالی حاشیه سود ناخالص یکی از نسبت های سودآوری است که درصد سود ناخالص یک شرکت از کل فروش محصولاتش را تعیین می کند.
فروش خالص / سود ناخالص = نسبت سود ناخالص
نسبت حاشیه سود خالص
نصبت حاشیه سود خالص یکی از مهترین نسبت های مالی مورد استفاده در سنجش ارزنده بودن یک شرکت بورسی است. و از تقسیم سودخالص(سود پس از کسر مالیات) بر فروش خالص بدست می آید.
فروش خالص / سود پس از کسر مالیات = نسبت سود خالص
نسبت حاشیه سود عملیاتی
نسبت مالی حاشیه سود عملیاتی بیان کننده درصد سود عملیاتی شرکت از کل فروش محصولاتش است.
فروش خالص / سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی
نسبت بازده سرمایه گذاری
نسبت بازده سرمایه گذاری یکی از نسبت های مالی مورد استفاده در تعیین سوداوری شرکت است که میزان بازده دارایی شرکت را نشان می دهد.
کل داراییها / سود خالص = نسبت بازده سرمایه گذاری
بازده حقوق صاحبان سهام(بازده ویژه)
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام که بازده ویژه هم نامیده می شود این نسبت از تقسیم سود خالص به جمع کل حقوق صاحبان سهام بدست می آید.
جمع حقوق صاحبان سهام / سود خالص = نسبت بازده حقوق صاحبان سهام
از تفاضل نسبت بازده سرمایه گذاری با بازده ویزه سوداوری بدهی ها بدست می آید
برای تعیین مفید بودن دریافت وام از تقسیم بازده سرمایه گذاری به بازده ویژه استفاده می شود که آن نسبت سودمندی وام و اعتبار می نامند و هرچه این نسبت بزرگتر از یک باشد دریافت وام را به نفع صاجحبان سهام شرکت می داند.
دیدگاه شما