پسانداز عبارت است از جمع کردن پول برای خرج کردن در آینده که هیچ ریسکی ندارد، در حالی که سرمایهگذاری عبارت است از اهرم کردن پول برای کسب بازدهی بیشتر در آینده که همواره با مقداری ریسک همراه است.پیشنهاد میکنم برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله انواع ریسک مراجعه بفرمایید.
صرف ریسک در سرمایهگذاری چیست؟
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / نحوه محاسبه ریسک برای به دست آوردن میزان ریسک کلی و ریسک پرتفوی
نحوه محاسبه ریسک برای به دست آوردن میزان ریسک کلی و ریسک پرتفوی
برای محاسبه ی ریسک از روش های مختلفی استفاده می شود. توجه داشته باشید که بازده یک پرتفوی میانگین وزنی بازدهی سهام مختلف در آن پرتفوی است و ریسک پرتفوی که در این مطلب مورد توجه ماست بر خلاف بازده پرتفوی می باشد و به عواملی مانند درصد سرمایهگذاری در هریک از اقلام پرتفوی، انحراف معیار هریک از اقلام پرتفوی، کوواریانس یا نحوه ارتباط بین نرخ بازدهی اقلام مختلف (یا ضریب همبستگی بین بازدهی اقلام مختلف) بستگی دارد.
رابطه بین ریسک و بازده
ریسک و بازده تا یک نقطه مشخص باهم رابطه مستقیم دارند یعنی با افزایش ریسک بازده نیز افزایش می یابد اما با بالا رفتن ریسک از یک سطح مشخص قدرت بازده کم میشود و از نقطه شکست، خط بازده دارای شیب نسبتاً افقی خواهد گردید. به نحوی که از این نقطه به بعد هرچه ریسک را بالا ببریم با بازده مورد انتظار افزوده نمیشود.
رابطه ریسک و بازده
تعریف پرتفوی (سبد سرمایهگذاری بورس)
لغت پرتفوی به عبارت ساده به ترکیبی از دارایی ها گفته می شود که توسط یک سرمایه گذار برای سرمایه گذاری تشکیل می شود که هر کدام ریسک و بازده متفاوتی دارند.
از نظر تکنیکی یک پرتفولیو در برگیرنده مجموعه ای از دارایی های واقعی و مالی سرمایه گذاری شده یک سرمایه گذار است اما تاکید ما بر روی دارایی های مالی می باشد.
بازده پرتفوی بورس اوراق بهادار
بازدهی را که انتظار میرود در یک دوره ی یک ساله قسمتِ صاحب پرتفوی از اوراق بهادار شود، بازده مورد انتظار آن پرتفوی گویند.
که برای محاسبه آن میتوان از رابطه زیر استفاده نمود:
ریسک پرتفوی بورس اوراق بهادار
بازده یک پرتفوی میانگین وزنی بازده سهام مختلف در آن پرتفوی است و ریسک پرتفوی بر خلاف بازده پرتفوی می باشد و به عوامل زیر بستگی دارد:
- درصد سرمایهگذاری در هریک از اقلام پرتفوی
- انحراف معیار هریک از اقلام پرتفوی
- کوواریانس یا نحوه ارتباط بین نرخ بازدهی اقلام مختلف (یا ضریب همبستگی بین بازدهی اقلام مختلف).
اگر دو نوع اوراق بهادار داشته باشیم، واریانس یک پرتفوی از طریق فرمول زیر به دست می آید:
واریانس پرتفوی = ( σp ۲ )
درصد سهم a از کل پرتفوی = xa
انحراف معیار سهم a برابر σa
کواریانس بازدهی سهم a و سهم b برابر (cov(a،b
مفهوم کوواریانس:
یکی از روش های محاسبه ریسک محاسبه ی کوواریانس می باشد .بطور کلی کوواریانس نشان دهنده نحوه ارتباط دو گونه از اطلاعات با هم میباشد.
- اگر ۲ داده دارای رابطه معکوس باشند، مقدار کوواریانس آن ها منفی میشود.
- اگر ۲ داده از هم مستقل باشند مقدار کواریانس آن صفر خواهد بود.
- اگر ۲ داده دارای ارتباط مستقیم باشند، مقدار کواریانس مثبت خواهد بود.
هدف تشکیل پرتفوی کاهش ریسک می باشد که برای دستیابی به آن، باید سهامی را در پرتفوی قرار داد که دارای رابطه معکوس باشند و کوواریانس منفی داشته باشند تا بازدهی یک سهم کاهش و بازده سهم دیگر افزایش یافته و در نتیجه ریسک کاهش یابد.
با توجه به رابطه زیر:
مفهوم ضریب همبستگی:
ضریب همبستگی (ρ) در واقع بیانگر چگونگی ارتباط بین دو داده از نظر جهت و شدت می باشد و در فاصله [-۱ و ۱] قرار میگیرد:
اگر ρ بین صفر و یک باشد، دو متغیر دارای همبستگی مستقیم میباشند. (هرچه ρ به یک نزدیکتر باشد همبستگی دو متغیر شدیدتر خواهد بود.)
اگر ρ برابر صفر باشد، دو متغیر هیچ گونه تاثیری بر هم نداشته و تغییراتشان مستقل از یکدیگر میباشد.
اگر ρ بین منفی یک و صفر باشد، دو متغیر دارای همبستگی معکوس میباشند.( هرچه ρ به منفی یک نزدیکتر باشد، این همبستگی شدیدتر خواهد بود.)
با جایگذاری در فرمول واریانس خواهیم داشت:
نکته: برای محاسبه ریسک پرتفوی باید از عبارتهای فوق جذر گرفت تا σ_p بدست آید.
نکته: وجود سهامی با ضریب همبستگی (۱) باعث میشود که ریسک پرتفوی حداکثر شود در حالیکه وجود سهام با ضریب همبستگی (۱-) ریسک پرتفوی را حداقل مینماید.
ریسک کلی دارایی مالی تابعی از چندین عامل است که به آن ها اشاره میکنیم:
در این بخش مطالب خلاصه ای در ارتباط با ریسک نوسان نرخ بهره، ریسک بازار، ریسک تورمی،ریسک تجاری، ریسک مالی ،ریسک نقدینگی،ریسک نرخ ارز و ریسک کشور بیان کردیم.
ریسک نوسان نرخ بهره (Interest Rate Risk)
ریسک بازار (Market Risk)
ریسک تورمی (Inflation Risk)
ریسک تورمی با ریسک نوسان نرخ بهره مرتبط می باشد، به دلیل اینکه نرخ بهره معمولاً در اثر افزایش تورم افزایش مییابد.
ریسک تجاری (Business Risk)
ریسک مالی (Financial Risk)
ریسک نقدینگی (Liquidity Risk)
ریسک نقدینگی، ریسک مرتبط با بازار ثانویهای است که اوراق بهادار در آن معامله میشوند. هرچه عدم اطمینان و ابهام قیمتی در خصوص عامل زمان
ریسک نرخ ارز (Exchange Rate Risk)
ریسک کشور (Country Risk)
نام دیگر ریسک کشور،ریسک سیاسی می باشد. سرمایهگذارانی که در کشورهای دیگر سرمایهگذاری میکنند باید به ثبات آن کشور از نظر سیاسی و اقتصادی توجه داشته باشند. هرچه ثبات سیاسی و اقتصادی کشوری بالا باشد ریسک سیاسی در آن کشور پایین است.
انواع ریسک
منابع ریسک که دلیل تغییر و پراکندگی در بازده است به دو دسته کلی تقسیم می شود:
ریسک غیرسیستماتیک (قابل اجتناب)
ریسک سیستماتیک (غیر قابل اجتناب)
ضریب بتا (β)
شاخص ریسک سیستماتیک یا همان ضریب بتا(β) نتیجه مقایسه ی بین ریسک سیستماتیک موجود در یک سهم با ریسک سیستماتیک موجود در کل بازار سهام میباشد. بتا معیار نسبی ریسک یک سهم با توجه به پرتفوی بازار تمامی سهام ها می باشد. برای محاسبه (β) از شاخص قیمت بورس سهام استفاده می شود.
Ri = بازده مورد انتظار دارایی :منظور از بازده بدون ریسک (Rf)، حداقل بازدهی است که سرمایهگذار بدون قبول هیچ گونه ریسکی میتواند کسب نماید
Rf =بازده بدون ریسک :متوسط نرخ سود بدون ریسک سالانه .با توجه به اینکه خرید سهم برای سرمایهگذار دارای ریسک است لذا نرخ بازده مورد انتظار از سهم (Ri) به خاطر ریسک مورد نظر، نسبت به نرخ بازده بدون ریسک افزایش مییابد که به تفاوت آن دو صرف ریسک دارایی میگویند:
Rm = بازده یا شاخص بازار :نشان دهنده متوسط بازدهی ساتنه محقق شده
صرف ریسک دارایی = Ri– Rf
با توجه به توضیحات فوق به تفاوت بازده مورد انتظار بازار (Rm) و نرخ بازده بدون ریسک (Rf)، صرف ریسک بازار گفته میشود.
صرف ریسک بازار = Rm– Rf
به تفاوت بین شاخص بازار با بازده بدون ریسک صرف ریسک بازار گفته می شود. بنابراین ضریب بتا درجه تغییر پذیری و نوسان بازدهی سهم را نسبت به تغییرات شاخص بورس و یا میزان ریسک سیستماتیک یک سهم را نسبت به میزان ریسک سیستماتیک کل سهام موجود در بازار نشان میدهد. با این توضیح رابطه بتا به صورت زیر خواهد بود:
β= (سهم بازدهی تغییرات)/(بازار بازدهی تغییرات)
با توجه به موارد فوق خواهیم داشت:
اگر β>1 باشد، ریسک سیستماتیک سهم بیشتر از ریسک سیستماتیک بازار است پس تغییرات بازدهی سهم بیشتر از تغییرات بازده بازار و در نتیجه بازده مورد انتظار از سهم (Ri) بیشتر از بازده مورد انتظار از بازار (Rm) خواهدبود. این نوع سهام، به سهام تهاجمی شهرت داشته و در زمان رونق بازار جهت سرمایه گذاری مناسبند.
اگر β=۱ باشد، ریسک سیستماتیک سهم با ریسک سیستماتیک بازار برابر خواهد بود. بنابراین تغییرات بازدهی سهم با تغییرات بازدهی بازار برابر و در نتیجه بازده مورد انتظار از سهم (Ri) برابر بازه مورد انتظار از بازار (Rm) خواهدبود یعنی بازده مورد تملک آن سهم هماهنگ با کاهش یا افزایش نرخ بازده کل سهام تغییر میکند.
اگر βi) کمتر از بازده مورد انتظار از بازار (Rm) خواهد بود. این نوع سهام، به سهام تدافعی شهرت داشته و در زمان رکود بازار جهت سرمایه گذاری مناسب میباشند.
رابطه بین نرخ بازده مورد انتظار سهام و بتا :
فرمول بیان شده فوق به مدل CAPM شهرت داشته و بیان میکند که نرخ بازده مورد انتظار یک ورقه بهادار (R_i) برابر است با نرخ بازده یک قلم دارایی بدون ریسک (R_f) به اضافه صرف ریسک یا بازده اضافی ناشی از ریسک سیستماتیک آن ورقه بهادارمیباشد، به عبارت دیگر
نرخ بازده مورد انتظار = نرخ بازده بدون ریسک + صرف ریسک دارایی
نمودار مدل CAPM به خط SML یا خط بازار اوراق بهادار شهرت دارد و به شکل زیر است:
خط SML بیانگر رابطه ریسک سیستماتیک (β) و بازده مورد انتظار یک سهم (Ri) بوده و بیان میکند این دو ربطه ای مثبت با یکدیگر دارند. بطوریکه هرچه ریسک سیستماتیک سهم افزایش یابد، نرخ بازده مورد انتظار نیز افزایش مییابد.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر صرف ریسک در سرمایهگذاری چیست؟ و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی صرف ریسک در سرمایهگذاری چیست؟ خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی صرف ریسک در سرمایهگذاری چیست؟ داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
مدلهای سرمایه گذاری
یکی از تعاریفی که در این خصوص ارائه میشود، سرمایهگذاری (investment) را ارزش از دست رفته در زمان حاضر برای به دست آوردن ارزش بیشتر در زمان آینده میداند.
یعنی سرمایهگذار به جای آنکه سرمایه خود را در زمان حاضر صرف امور مشخص کرده و از آن منفعت ببرد، تلاش میکند تا با قرار دادن آن در حوزهای خاص، به ارزش بیشتری در زمان آینده برسد.
در تعریف دیگری، سرمایهگذاری به این معنا بوده که افراد منابع مالی و پسانداز خود را در جایی به کار گیرند که بعد از مدتی هم اصل منابع را داشته باشند و هم به سود مشخصی برسند.
مدلهای سرمایه گذاری
نکته اول: سرمایهگذاری را نباید با بسیاری از فعالیتهای دلالی یا موارد مشابه آن اشتباه گرفت. بسیاری از افرادی که به دنبال نوسانگیری از بازارهای مختلف ارز، صرف ریسک در سرمایهگذاری چیست؟ خودرو، مسکن، طلا و سایر بازارها هستند، اساسا سرمایهگذار نیستند.
نکته دوم: از طرفی، نباید انواع سرمایهگذاری را نیز با خرید یک کالا یا محصول یکی دانست. مگر آنکه خرید آن کالا به نحوی باشد که بعد از مدتی، شما بتوانید سود خوبی به دست آورید.
نکته سوم: سرمایهگذاری به هر نحوی که باشد، سرمایهگذار در آن به دنبال به دست آوردن سود است. در نهایت میتوان سرمایهگذاری را هر فعالیت اقتصادی دانست که بابت آن افراد میتوانند علاوه بر حفظ دارایی خود در برابر تورم و جهش قیمتها، به سود و منافع بیشتری دست پیدا کنند.
ریسک سرمایه گذاری چیست؟
با توجه به اینکه؛ که عمل سرمایهگذاری همیشه مربوط به پتانسیل رشد و درآمدهای آینده است، همواره با مقدار مشخصی ریسک همراه میشود. ممکن است سرمایهگذاری هیچگونه درآمدزایی نداشته باشد و حتی قیمت دارایی خریداریشده به مرور زمان کاهش یابد. برای نمونه، ممکن است سهام شرکتی را بخرید و آن شرکت نتواند طرح جدیدش را به سرانجام برساند و یا حتی ورشکسته شود.
فرق اساسی پسانداز کردن و سرمایهگذاری دقیقا در همین است:
پسانداز عبارت است از جمع کردن پول برای خرج کردن در آینده که هیچ ریسکی ندارد، در حالی که سرمایهگذاری عبارت است از اهرم کردن پول برای کسب بازدهی بیشتر در آینده که همواره با مقداری ریسک همراه است.پیشنهاد میکنم برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله انواع ریسک مراجعه بفرمایید.
روشهای سرمایهگذاری پر سود کدامند؟
سرمایهگذاری را میتوان از دیدگاههای مختلف دستهبندی کرد. سرمایهگذاران کشور ما بهشکل سنتی سرمایهگذاری را به سرمایهگذاری در طلا، ارز، ملک و اوراق بهادار تقسیمبندی میکنند که هر کدام ریسکها و مزایای خودش را دارد. بیشتر سرمایهگذاران هم تلاش میکنند سبدی از انواع این سرمایهگذاریها تشکیل بدهند و در دورههای مختلف و بسته به شرایط اقتصادی، وزندهی سبدشان را تغییر بدهند. به طور مثال زمانهایی که بازار سهام صعودی است بخش بزرگتری از سبدشان را به سهام اختصاص میدهند و زمانهایی که بازار سهام روند نزولی در پیش میگیرد، سرمایهشان را به سمت اوراق با درآمد ثابت و طلا هدایت میکنند.
اما میشود سرمایهگذاری را از جهات دیگری هم دستهبندی کرد:
سرمایهگذاری اقتصادی
رشد اقتصادی هر کشوری وابسته به سرمایهگذاری است. وقتی شرکتها و نهادهای مختلف به سوی سرمایهگذاریهای منطقی (در بخشهای مختلفی همچون صنعت، گردشگری، کشاورزی و غیره) رو میآورند، نتیجهای که معمولا حاصل میشود رشد اقتصادی است.
خوب است در نظر داشته باشید که این نوع سرمایهگذاری در واقع برای سرمایههای بزرگ مناسب است و سرمایههای کوچک شاید نتوانند مستقیما وارد فعالیتهای اینچنینی شوند. بازار سهام و صندوقهای سرمایهگذاری ابزارهایی برای سرمایهگذاری غیرمستقیم روی چنین فعالیتهایی هستند.
انواع مدلهای سرمایه گذاری
تا اینجا با مفهوم سرمایهگذاری و انواع آن آشنا شدیم. اکنون میخواهیم ببینیم در ایران چه موقعیتهایی برای سرمایهگذاری وجود دارد.
- سرمایهگذاری مستقیم
- سرمایهگذاری غیرمستقیم
- سرمایهگذاری کوتاهمدت
- سرمایهگذاری در بورس
- سرمایهگذاری در اوراق بهادار
- سرمایهگذاری بلندمدت
انواع روشها و راههای سرمایهگذاری چیست؟
برخی از این روشها مستقیم و برخی دیگر غیرمستقیم هستند. همچنین به لحاظ فاکتور زمان نیز انواع سرمایهگذاریهای بلندمدت و کوتاه مدت در این روشها مشاهده میشود.
سرمایهگذاری در اوراق بدهی
به طور کلی ما با سه نوع از اوراق بهادار به نام اوراق بدهی، اوراق حقوقی صاحبان سهام و ابزارهای مشتقه روبرو هستیم که براساس انواع سرمایهگذاری میتوان اقدام به سرمایهگذاری در یکی از آنها کرد.
نکته: اوراق بهادار خود به بخشها و مدلهای بسیار مختلفی تقسیمبندی میشوند که علیرغم برخی شباهتها، تفاوتهایی نیز دارند.
اوراق قرضه (Bond)
این اوراق یک نوع سند مالی بهادار محسوب میشوند که براساس آن شما به عنوان سرمایهگذار، سرمایه خود را در اختیار یک کسبوکار یا شرکت دولتی قرار داده و سپس در بازههای زمانی مشخص میتوانید سود و اصل پول خود را دریافت کنید.
صکوک یا اوراق قرضه اسلامی
صکوک نیز یک اوراق دارای اعتبار است که خریداران با خرید آن، منابع مالی خود را در اختیار نهاد یا دستگاهی قرار میدهند تا اقدام به خرید داراییهای خود کند.
اوراق سپرده بانکی
این اوراق توسط بانکها صادر میشود و دارندگان آن میتوانند در تاریخهای مشخص اصل و سود پول خود را دریافت کنند.
اوراق اجاره (صکوک اجاره)
اوراق اجاره شباهت بسیار زیادی با اوراق مشارکت دارد و از هر دو آنها جهت تامین مالی شرکتها و بنگاههای عموما دولتی استفاده میشود. اما اوراق صکوک یک تفاوت اساسی با اوراق مشارکت دارد.در اوراق صکوک یا اجاره یک نهاد واسط بین شرکتها و افراد وجود دارد.
اوراق حقوق صاحبان سهام
یکی دیگر از روشهای سرمایهگذاری، مربوط به اوراق حقوق صاحبان سهام است. این اوراق نیز نیز همانند اوراق بدهی یک نوع اوراق بهادار محسوب میشود. با این تفاوت که به جای بدهی نشاندهنده مالکیت سرمایهگذار نسبت به یک دارایی یا شرکت است.
سهام عادی
اصلیترین و البته مهمترین سهام در بازار سرمایه سهام عادی است. شرکتها برای جذب نقدینگی مردم اقدام به عرضه سهام خود در بازار سرمایه میکنند.
نکته مهم:
افراد با خریدن این سهام، نقدینگی مورد نیاز شرکتها را برای انجام پروژههای خود تامین میکنند و در نهایت نسبت به سود و زیان آن سهیم میشوند. دارندگان این سهم معمولا حقوق زیر را دارا هستند.
- حق دریافت کردن سود سهام شرکت
- اطلاع از روندها و فعالیتهای اقتصادی شرکت
- حق رای و شرکت کردن در مجامع شرکت
- داشتن حق تقدم در صورت خرید سهام جدید
در نظر داشته باشید که در بین انواع روشهای سرمایهگذاری فعالیت در بورس و بازار سرمایه به صورت بلندمدت معمولا سود خوبی را نصیب شما میکند.
سهم ممتاز
دارندگا سهام ممتاز معمولا امتیاز بیشتری از دارندگان سهام عادی دارند و سود بیشتری نیز دریافت میکنند.
- دارندگان این سهام از حقوق و مزایای زیر برخودار هستند:
- دارندگان این سهام هنگام دریافت سود نسبت به سهام عادی در اولویت هستند.
- برخی شرکتها حق رای بیشتری به دارندگان سهام ممتاز میدهند.
- صاحبان سهام ممتاز سود بیشتری دریافت میکنند.
- صاحبان سهام ممتاز تقدم بیشتری در خرید سهام جدید دارند.
انواع ابزارهای مشتقه
آخرین بخش از روشهای سرمایهگذاری را میتوان ابزارهای مشتقه دانست که به چندین بخش تقسیمبندی شده و هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند.
مهمترین ابزارهای مشتقه
قراردادهای آتی
قراردادهای آتی خود به دو دسته آتی سهام و آتی کالا تقسیمبندی میشود. در این قراردادها فروشنده و خریدار باید هر دو در خصوص خرید و فروش یک کالا یا سهامی خاص در آینده به توافق برسند.
بر این اساس خریدار متعهد میشود تا کالا یا سهام خاصی را در زمان مشخص و با قیمت مشخص در آینده از فروشنده خریداری کند. بر همین اساس نیز فروشنده نیز باید تعهداتی را قبول کند مبنی بر اینکه کالا یا سهام را در تاریخ مشخص و با قیمت مشخص تحویل دهد.
قراردادهای اختیار معامله
این نوع ابزار مشتقه به دو دسته قرارداد اختیار خرید یا قرارداد اختیار فروش تقسیمبندی میشود. در قراردادهای اختیار معامله نیز دو طرف در خصوص خرید و فروش یک دارایی در زمان آتی توافق خواهند کرد.
سوالات متداول:
سرمایهگذاری چگونه عمل میکند؟
هدف از عمل سرمایهگذاری کسب بازدهی و افزایش قیمت دارایی پایه در طول زمان است. میتوانیم از اصطلاح سرمایهگذاری درباره هر سازوکاری که هدفش کسب درآمد در آینده باشد استفاده کنیم. فعالیتهایی از قبیل خرید اوراق قرضه (یا مشارکت)، خرید سهام، خرید رمز ارز، خرید ملک و غیره همگی انواع مختلفی از سرمایهگذاری به شمار میآیند. علاوه بر اینها، خرید کارخانه یا کارگاهی که بتواند محصول خاصی تولید کند هم نوعی سرمایهگذاری است.
بهطور کلی هر فعالیتی که به امید افزایش درآمدزایی در آینده انجام شود میتواند در زمره سرمایهگذاری قرار بگیرد. برای نمونه، وقتی کسی تصمیم میگیرد یک دوره آموزشی یا تحصیلی را به پایان برساند، معمولا هدف اصلیاش این است که دانش و مهارت خودش را در یک زمینه خاص پرورش بدهد و در نهایت از این دانش و مهارت برای کسب درآمد بیشتر استفاده کند. بنابراین چنین فعالیتی هم نوعی سرمایهگذاری تلقی میشود.
سرمایه گذاری (پس ازنداز) به چه معناست؟
پسانداز عبارت است از جمع کردن پول برای خرج کردن در آینده که هیچ ریسکی ندارد، در حالی که سرمایهگذاری عبارت است از اهرم کردن پول برای کسب بازدهی بیشتر در آینده که همواره با مقداری ریسک همراه است
چه زمانی خرید سهام مناسب است؟
در شرایطی که اقتصاد کشور با رشد همراه میشود، یکی از بهترین سرمایهگذاریها میتواند خرید سهام شرکتهایی باشد که مشغول توسعه خطوط تولید خود هستند و قرار است در صرف ریسک در سرمایهگذاری چیست؟ آینده نزدیک مقدار محصولات تولیدیشان را افزایش بدهند.
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله ارزیابی اقتصادی پروژه ها را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
ریسک سرمایه گذاری و کنترل آن با تهیه طرح توجیهی فنی و اقتصادی
ریسک به معنای احتمال عدم موفقیت است ریسک پذیری پذیرفتن این واقعیت است که ما در این لحظه از فرصت هایی چشم پوشی میکنیم تا در آینده فرصتهای بیشتری داشته باشیم و در حقیقیت خطر و فرصت را در کنار هم میبینیم. وقتی صحبت از پول و سرمایهگذاری به میان میآید تاثیر ریسک پذیری (Risk propensity) بیشتر دیده میشود؛ برای آشنایی با انواع مختلف ریسک سرمایهگذاری و معیارهای ریسک پذیری در ادامه مقاله همراه ما باشید تا با انواع ریسک در سرمایه گذاری آشنا شوید.
در همین ابتدای مقاله ، توصیه می نماییم با گروه سرمایه گذاری و فنی مهندسی طاها به مدیریت دکتر امین نعیم آبادی آشنا شوید .
چرا ریسک وجود دارد؟
از آغاز پیدایش تمدن، انسان ها همواره با عوامل متغیر و خطرهای زیادی مواجه بوده اند و احتمال خسارت همواره وجود داشته است. انسان نخستین با مخاطرات طبیعی مواجه بوده و به تدریج آموخته است که اتفاقات ناخوشایند را پیش بینی کند و برای مقابله با آنها آماده باشد. هر چه میزان رشد و پیشرفت انسان بیشتر میشود، در معرض تصمیمگیری ها و پیچیدگی های بیشتری قرار میگیرد و در معرض ریسکهای بیشتری قرا میگیرد.
کنترل ریسک با تهیه طرح توجیهی فنی و اقتصادی
ریسک سرمایهگذاری چیست؟
در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود. این انحراف بازده میتواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته میشود که ریسک سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود.
اصل ثابتی در سرمایهگذاریوجود دارد مبنی بر اینکه سرمایهگذار از ریسک و خطر گریزان و به سمت بازده و سود تمایل دارد؛ به همین خاطر است که سرمایهگذاران ریسک گریز از ورود سرمایه خود به جایی که خطر و ریسک وجود دارد یا افق نامشخصی در برابر سود و اصل سرمایهشان هست، امتناع میکنند.
ریسک گریزی را میتوان اینطور بیان کرد که سرمایه گذاران طرحهای مخاطرهآمیز را نمیپذیرند مگر آنکه بازده مورد انتظار طرح خیلی زیاد باشد.
طبقه بندی افراد از نظر پذیرش ریسک :
سرمایهگذاران را از منظر پذیرش ریسک میتوان به سه دسته تقسیم نمود:
افراد ریسکگریز: این افراد استراتژی محافظهکارانه دارند. یک شخص ریسک گریز ترجیح میدهد که بازده مطمئن بدست آورد و در حالتی که درصد احتمال بالای موفقیت مطرح باشد شرکت خواهد کرد.
افراد ریسکپذیر: این افراد استراتژی جسورانه دارند و شخص در این حالت خواهان پذیرش ریسک است و تمایل دارد شانس خود را بیازماید.
افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی مینامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن میدانند.
معیارهای سنجش ریسک سرمایه گذاری
برای اندازه گیری ریسک سرمایه گذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایهگذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده نشاندهنده بالا بودن ریسک سرمایهگذاری میباشد.
شرکتهای بسیاری زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی ریسک های متفاوتی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند ریسک خود را ارزیابی و مدیریت کنند.
چند نوع موقعیت ریسکی داریم؟
موقعیت های ریسکی که افراد با آن مواجه میشوند معمولا شامل دو دسته میشود
ریسکهای واقعی یا خالص (Pure Risk)
این ریسکها در واقع همان خطرات فیزیکی هستند که بطور روزمره ممکن است با آنها درگیر شویم. مثل خطر تصادف، بیماری، طلاق، بلایای طبیعی و … . این مسائل عمدتا در اختیار ما نیستند و در صورت وقوع نتیجه ای جز خسارت ندارند. این ریسکها عموما قابلیت بیمه شدن دارند و همیشه موجب زیان میشوند.
ریسکهای سوداگرانه یا پویا
این نوع ریسک ها معمولا در شرایط اقتصادی قابل سنجش هستند و نتیجه احتمالی آنها میتواند سود یا زیان باشد. انواع سرمایهگذاریهای اقتصادی، بازی های بر مبنای شرطبندی، بازی های شانسی از جمله چنین ریسک هایی هستند. در این حالت بر خلاف ریسکهای واقعی، شخص سرمایهگذار نسبت به پذیرش ریسک عمل خود اختیار دارد و میتواند تصمیم بگیرد صرف ریسک در سرمایهگذاری چیست؟ که ریسک کند یا خیر.
کنترل ریسک با تهیه طرح توجیهی فنی و اقتصادی
۲ نوع اساسی ریسک
بر اساس معیارهای مختلف ریسک را به انواع مختلفی تقسیم میکنند. در یک تقسیم بندی کلی ریسک به دو نوع اساسی تقسیم میشود.
ریسک سیستماتیک
این نوع ریسک مربوط به کل بازار بوده و سرمایه گذار نقشی در کنترل آن ندارد و غیر قابل حذف است. این ریسک تنها به یک شرکت و یا یک صنعت خاص محدود نبوده و کل بازار را در بر میگیرد. این نوع ریسک غیرقابل پیشبینی و اجتناب ناپذیر است. مواردی نظیر سیاست های اقتصادی، نرخ تورم، شرایط سیاسی بر سود سهام و ارزش سرمایه تاثیرگذار است و سرمایهگذار دخالتی در آنها ندارد.
ریسک غیرسیستماتیک
این نوع ریسک مرتبط با یک سهم یا یک صنعت خاص است، این ریسک قابل حذف بوده و میتوان آن را کاهش داد. مثلا زمانی که یک شرکت در اثر اشتباه در تصمیم گیری های کلان و مدیریت ضعیف با چالش مواجه میشود و ارزش سهام ان پایین میآید، سرمایه گذار میتواند با بررسی وضعیت شرکت از خرید سهام چنین شرکتی اجتناب کند.
همانطور که گفتیم ریسک ها بر اساس معیارهای مختلف طبقه بندی های متفاوتی دارند، در ادامه مقاله میتوانید سایر تقسیم بندی های ریسک را مشاهده کنید.
ریسک نرخ سود (Interest rate risk)
فرض کنید دو گزینه برای سرمایهگذاریدارید. خرید سهام با سود مورد انتظار ۳۰ درصد و خرید اوراق مشارکت با سود ثابت ۲۰ درصد. کسی که ریسک پذیری بالاتری داشته باشد خرید سهام را ترجیح خواهد داد. اما اگر بانک تصمیم بگیرد که نرخ سود را به ۳۰ درصد برساند در این حالت فردی که اوراق مشارکت خریداری کرده است بدون تحمل ریسک به این سود دست یافته است. این ریسک مربوط به زمانی است که تغییر در نرخ سود باعث دگرگونی ارزش یک سرمایهگذاری گردد، این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر میگذارد.
ریسک تورم (Inflation risk)
فرض کنید شما سهامی خریده اید که انتظار دارید در پایان سال سود ۴۰ درصد برای شما داشته باشد، اگر نرخ تورم سالانه را ۱۵ درصد فرض کنیم. انتظار دارید در پایان سال ۲۵ درصد سود کرده باشید و این میزان بازدهی برای شما رضایت بخش است. حالا اگر نرخ تورم به ۳۰ درصد برسد، شما در انتهای سال ۱۵ درصد سود کرده اید که این میزان از بازده مورد نظر شما کمتر بوده است و ممکن است اصلا برایتان به صرفه نباشد. به این نوع ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به فرد تحمیل می شود، ریسک تورم میگویند.
ریسک مالی (Financial risk)
اگر شرکتی که سهام آن را خریداری کرده اید، حجم زیادی وام از بانک دریافت کرده باشد، باید اصل وام و سود حاصل از آن را در یک دوره زمانی به بانک پرداخت کند، بنابراین تعهدات مالی زیادی نسبت به بانک دارد و در صورتی که نتواند در سررسید مقرر به تعهدات خود عمل کند با مشکلات مالی زیادی مواجه خواهد شد و سهام این شرکت در معرض ریسک مالی زیادی قرار خواهد گرفت
ریسک نقدشوندگی (liquidity risk)
یکی از ویژگی های دارایی خوب آن است که به سرعت به پول نقد تبدیل شود. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، خریداری برای آن سهام پیدا نمیشود، در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. در واقع هرقدر خرید و فروش یک دارایی سریعتر انجام شود، ریسک نقدشوندگی کمتر میشود.
ریسک نرخ ارز (currency risk)
اگر شرکتی که سهام آن را خریداری کردهاید، عمده مواد مصرفی خود را از خارج از کشور تهیه میکند، زمانی که قیمت ارز افزایش پیدا میکند باید بهای بیشتری برای تهیه مواد اولیه بپردازد و در نتیجه هزینه های شرکت زیاد میشود و به تبع آن ارزش سهام شرکت پایین میآید.
کنترل ریسک در سرمایه گذاری
مدیریت دارایی و کنترل ریسک سرمایه گذاری
از قدیم گفته اند همه تخم مرغ های خود را در یک سبد نگذارید. یکی از راه های کاهش ریسک سرمایه گذاری ، تنوعبخشی به داراییها میباشد. در واقع با سرمایهگذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسکهای تک تک سهام خواهد شد. استفاده از تنوعبخشی این امکان را فراهم میکند که با کنار هم قراردادن داراییهای مالی متنوع ریسک کمتری را متحمل شویم. استفاده از سهام مختلف در سبد سرمایهگذاری موجب کاهش ریسک غیرسیستماتیک میگردد.
تنوعبخشی باید با استفاده از تحلیل ریسک و با دانش کافی انجام پذیرد، افرادی که دارای دانش و زمان کافی نمیباشند بهتر است به شرکتهای مدیریت دارایی مراجعه کرده تا بتوانند با استفاده از سرویسهای مالی آنها، ریسک سرمایهگذاری خود را مدیریت کنند.
شرکتهای مدیریت دارایی در ابتدا با تحلیل ریسک و میزان خطرپذیری سرمایهگذار، کار خود را آغاز میکنند، سپس کارشناسان و تحلیلگران با بررسی علایق و سوابق سرمایهگذاری فرد و با استفاده از مدلهای علمیو تجربی اقدام به تشکیل سبد سرمایهگذاریبرای فرد مینمایند.
چکیده مقاله
در این مقاله با تعریف ریسک آشنا شدیم. انواع مختلف ریسک از منظرهای مختلف را بررسی کردیم و دانستیم که افراد از نظر پذیرش ریسک طبقه بندی های مختلفی دارند. دیدیم که مدیریت سبد سهام بدون دانش و اطلاعات کافی امکان پذیر نمیباشد.
مدیریت ریسک در بورس و بازارهای مالی
ما دائما در زندگی خودمان و در هر جنبهای از آن در حال مدیریت کردن ریسک هستیم. چه در هنگام انجام کارهایی ساده همچون رانندگی و چه در شروع یک کسب و کار و یا یک عمل جراحی جدید.
در نتیجه مدیریت ریسک (به انگلیسی risk management) شامل هر عکسالعملی در برابر خطرات مختلف در زندگی است.
ما در اکثر فعالیتهای روزمره ریسکهای مختلف را به صورت ناخودآگاه مدیریت میکنیم؛ برای صرف ریسک در سرمایهگذاری چیست؟ مثال اگر در اتوبان در حال نزدیک شدن به یک خودرو دیگر هستیم مسیر خود را تغییر میدهیم؛ زیرا برخورد به آن خودرو خطر مالی و جانی برای ما دارد؛ اما در بازارهای مالی و مدیریت اقتصادی این مدیریت ریسک کاملا خودآگاه و بسیار ضروری است.
شاید در اقتصاد به برنامه و چارچوب نحوه رسیدگی کردن به ریسکهای مالی، مدیریت ریسک بگوییم. این این خطرات مالی ذات انواع کسب و کار هست.
برای یک معاملهگر و سرمایهگذار شاید این برنامه و چارچوب برای مدیریت انواع مختلف از داراییها همچون رمزارزها، سهام، املاک، طلا، سکه و… باشد.
انواع مختلفی از ریسکهای مالی در بورس وجود دارد که امکان دستهبندی کردن آنها به روشهای مختلف وجود دارد. در این مقاله در مورد فرآیند مدیریت این ریسکها صحبت خواهیم کرد و چند پیشنهاد به معاملهگران و سرمایهگذاران برای کاهش این ریسکها خواهیم داد.
منظور از ریسک در بازارهای مالی و بورس چیست؟
قبل از اینکه درباره مدیریت ریسک در بورس صحبت کنیم به طور کلی اشاره ای به ریسک موجود در بازارهای مالی خواهیم کرد. در تعریف ریسک باید به سه نکته توجه کرد یعنی هر جایی که این 3 مورد وجود داشته باشد احتمال ریسک بیشتر می شود:
1- عدم شناخت هر جایی که عدم آگاهی و عدم شناخت راجب یک پدیده وجود داشته باشد احتمال ریسک وجود دارد. در مبحث ریسک در بورس، این پدیده یک پدیده مالی است.
2- توجه به هدف هر جایی که در حال فاصله گرفتن از هدف خود باشید ریسک افزایش می یابد. در ورود به صرف ریسک در سرمایهگذاری چیست؟ بازار های مالی و بورس به هدف خود توجه کنید. هر جایی که احساس کردید در حال فاصله گرفتن از اهداف خود هستید اقدام مناسب را انجام دهید.
3- انحراف از طرح اصلی روش های مختلفی برای اندازه گیری ریسک وجود دارد. در بررسی ریسک باید دقت کنیم که این ریسک چه عواقب و خطراتی برای ما به همراه دارد.
علل وقوع ریسک نیز اهمیت زیادی دارد، بزرگترین ریسکی که در بازارهای مالی ما را تهدید می کند بحث از دست دادن اصل سرمایه یا بخشی از سرمایه می باشد. ریسک بعدی از دست دادن همه یا بخشی از سود می باشد که عواقب کمتری نسبت به مورد قبلی دارد. در مدیریت ریسک در بازار بورس تمرکز اصلی باید بر روی حفظ اصل سرمایه باشد.
اهمیت ریسک در بورس اوراق بهادار و مدیریت آن
بدون شک مدیریت ریسک بدون شناخت کافی از بخشی که قرار است سرمایه خود را قرار دهید، امکان پذیر نخواهد بود.
کسانی که بدون آشنایی و بررسی عمیق و صرفا از روی نوسانات صرف ریسک در سرمایهگذاری چیست؟ ظاهری و مقطعی برای سرمایه گذاری تصمیم میگیرند، یا کسانی که قصد دارند به سرعت سود سرشاری به دست بیاورند و به اصطلاح یک شبه راه صد ساله را بپیمایند، معمولا خطرپذیریهای ناشیانه و غیر اصولی خواهند داشت.
در عوض ریسک پذیری توام با تحلیل صبورانه و البته عمیق، حتی اگر سود کمتری به دنبال داشته باشد، بازدهی پایدار تر دارد و تجربه بهتری خواهد بود.
بورس ارزی
بازار بورس مهم دیگری که اتفاقا پرریسکترین آنها نیز به شمار میرود، بازار بورس ارزی است.
با توجه به این که قیمت ارز به عوامل و شرایط مختلفی بستگی دارد و گاهی متغیرهای ناگهانی آن را تحت تاثیر قرار میدهند، شرکت در آن با خطر پذیری بیشتری همراه است.
از جمله مهم ترین عوامل نوسان بازار بورس، تحولات سیاسی است که معمولا قابل پیش بینی نیستند و میتوانند تاثیر جدی روی این بازار بگذارند. با این حال، نباید فراموش کنیم که ارتباط با بانکهای جهانی و همچنین سود قابل توجه نیز میتواند به عنوان مزیتهای سرمایه گذاری در این بازار مد نظر قرار گیرد.
بورس کالا
بازار بورس دیگری که شاید کمتر دچار تحولات خاص شود، بورس کالا است. بورس کالا بسته به نوع جنسی که در آن مد نظر است، میتواند خطر پذیری بیشتر یا کمتری داشته باشد.
به طور کلی بالا رفتن ارزش کالا، ریسک پذیری بیشتر را نیز به همراه دارد. مثلا بورس طلا یکی از همین موارد است که قیمت آن تا حدی به ارز و مناسبات سیاسی نیز مربوط میشود.
مدیریت ریسک چگونه انجام میشود؟
معمولا فرآیند مدیریت ریسک در بازارهای مالی شامل 5 مرحله است: مشخص کردن اهداف، تشخیص ریسکها، ارزیابی ریسک، تعریف کردن واکنشها و نظارت.
با توجه به نوع بازار (بورس سهام، ارز دیجیتال، بازارهای کالا و…) و شرایط مختلف، این مراحل ممکن است دستخوش تغییر شود.
مشخص کردن اهداف
اولین قدم این است که مشخص کنیم اهداف اصلی ما از این سرمایهگذاری چیست و معمولا به تحمل ریسک شخص و یا شرکت سرمایهگذار بستگی دارد.
برای مثال اگر شما فردی ریسک پذیر باشید، اهداف بسیار بالاتری از یک فردی که ریسک نمیکند برای خود تعیین میکنید.
این ریسکپذیر بودن هم بستگی به عوامل روحی و شخصیتی خود فرد و یا اهمیت پولی که وارد بازار کرده است، دارد؛ مثلا اگر فردی تمام داراییهایش مثل خانه، ماشین، طلا و… را فروخته و آن را وارد بازارهای مالی کرده، تحمل بسیار پایینتری در برابر ریسکها دارد.
تشخیص ریسکها
قدم دوم شناسایی و تعریف ریسکهای احتمالی در سرمایهگذاری است و شامل تمام اتفاقاتی است که ممکن است تاثیر منفی روی دارایی ما بگذارد.
در این مرحله برخی مسائلی که که مستقیما به بازارهای مالی بستگی ندارد نیز تاثیرگذارند؛ مثلا در صورت بروز جنگ و یا خراب شدن پلتفرم معاملاتی شما با مشکل روبرو میشوید.
یا اگر در بورس تهران معامله میکنید، یکی از ریسکها میتواند قفل شدن سهم در صفها باشد.
ارزیابی ریسکها
بعد از شناسایی ریسک، باید دامنه و شدت و قدرت آنها را اندازهگیری کنید.
ریسکهای مختلف میتوانند در برنامه معاملاتی شما نیز رتبهبندی شوند؛ برای مثال کندی هسته معاملات یا نرمافزار معاملاتی یک کارگزار ممکن است باعث شود شما چند درصد بالاتر از قیمت مدنظرتان بخرید و یا چند درصد پایینتر از قیمت مد نظرتان بفروشید و شدت و دامنه آن به همین مقدار است؛ اما در صورت بروز یک جنگ، قدرت این خطر بسیار بیشتر خواهد بود.
تعریف کردن واکنشها
مرحله چهارم تعریف کردن پاسخ و واکنش به انواع مختلف ریسک است. با توجه به سطح اهمیت ریسکها، مشخص میکنیم که در صورت وقوع آن چه کاری انجام دهیم.
نظارت
مرحله آخر از فرآیند مدیریت ریسک این است که دائما صرف ریسک در سرمایهگذاری چیست؟ روی آن نظارت داشته و ببینیم برنامه ما در پاسخ به اتفاقات مختلف چقدر جوابگوست. برای این کار نیازمند کار مداوم و جمعآوری اطلاعات و تحلیل زیادی هستیم.
مدیریت ریسکهای مالی
دلایل زیادی باعث میشود یک سیستم معاملاتی تبدیل به یک سیستم ناموفق شود. برای مثال ممکن است بازار برخلاف تحلیلهای معاملهگر پیش برود و یا از روی ترس و هیجان در جایی نامناسب اقدام به فروش کند.
واکنشهای احساسی اغلب به این دلیل به وجود میآیند که معاملهگر به استراتژی اولیه خود پایبند نیست و این موضوع در هنگام نزولی شدن بازار و اصلاح قیمت، بسیار زیاد به چشم میخورد.
در بازارهای مالی اغلب افراد اعتقاد دارند که داشتن یک برنامه مدیریت ریسک خوب به موفقیت آنها کمک بسیار زیادی میکند. برنامه مدیریت ریسک میتواند به سادگی تعیین یک حد ضرر باشد.
یک سیستم معاملاتی قدرتمند باید پاسخها و عکسالعملهای مختلف را در نظر بگیرد و سرمایهگذاران برای معامله در هر شرایطی خود را آماده کنند و همانطور که گفته شد راههای بیشماری برای مدیریت ریسک وجود دارد.
حالت ایدهآل اینگونه است که برنامه مدیریت ریسک و سیستم معاملاتی دائما در طول زمان بازبینی و بروزرسانی شود تا اتفاقات و شرایط جدید در آن لحاظ گردد.
در ادامه برخی از ریسکهای موجود در بازارهای مالی را به شما معرفی کرده و راههخای کاهش آنها را خواهم گفت:
- ریسک بازار: این ریسک میتواند با تعیین یک حد ضرر کاهش یابد. برای مثال اگر سهمی را هزار تومان خریداری میکنید، میتوانید حد ضرر ده درصدی برای آن قرار داده و در صورتی که قیمت آن به 900 تومان رسید آن را بفروشید تا ضرر بیشتری متحمل نشوید. تعیین حدضرر کاملا بستگی به تحلیل و محاسبات و همینطور دید شما دارد.
- ریسک نقد شدن: ممکن است شما وارد بازاری شوید که نقد شوندگی آن بسیار پایین باشد و در صورت رسیدن به اهدافتان و یا فعال شدن حد ضرر خریداری نباشد تا آن دارایی را از شما بخرد.
- ریسک اعتبار: ریسک گرفتن اعتبار که میتواند مانند چاقوی دولبه عمل کند (در صورت زیان کردن، زیان بیشتری متحمل میشوید و در صورت سود کردن به سود بیشتری دست مییابید).
- ریسکهای عملیاتی: ریسک عملیاتی با متنوع کردن سبد دارایی کمتر میشود و در صورتی که یک پروژه و یا شرکت خاص دچار مشکلات زیادی شود، شما فقط بخشی از سرمایه خود را از دست میدهید و به دلیل متنوع بودن پورتفویتان، دیگر داراییهای شما به سوددهی خود ادامه میدهند. جستجو و مطالعه در مورد شرکتهایی که احتمال به وجود آمدن این چنین خطرات کم است نیز میتواند کمککننده باشد.
- ریسک سیستمی: این ریسک نیز توسط متنوع کردن پورتفوی کاهش مییابد و بهتر است که این کار را با خرید سهم از شرکتها در گروههای مختلف صنعتی انجام دهید و ترجیح این است که این صنایع ربط چندانی به هم نداشته باشند.
فواید مدیریت ریسک در بورس
مدیریت ریسک کار بسیار مهمی است، اگر به موقع طی شروع یک پروژه آغاز شود می تواند سودمند بوده و ابزار قدرتمندی برای شناسایی زود هنگام ضعف ها باشد. به بیان کلی مدیریت ریسک ، مشخص می کند که چگونه با ریسک ها روبرو شویم. مدیریت ریسک میخواهد به ما بگوید قرار نیست از کارهای پرخطر فرار کنیم، قرار است با احتیاط در مسیر حرکت کنیم و جوری پیش برویم که کمترین ریسک را داشته باشیم. مدیریت ریسک یک تمرین نیست که تنها در ابتدای پروژهها به آن بپردازید، بلکه یک کار مداوم است که باید برای آن توجه و زمان صرف کنید. مدیریت ریسک به خصوص در بازارهایی که کمتر قابل پیش بینی هستند مانند بورس اهمیت بیشتری پیدا می کند. همه افراد حاضر در بازار سرمایه باید آموزش مدیریت ریسک و سرمایه در بورس ببینند تا بتوانند در شرایط بحرانی سرمایه خود را نجات دهند و با رفتار شتابزده باعث ضرر بیشتر در بورس نشوند.
مرکز آموزشی و کارآفرینی خوارزمی اصفهان در آشنایی هرچه بیشتر با اینگونه مسائل پیرامون بورس در کنار شما خواهد بود و با تدارک دوره های مختلف در زمینه های گوناگون راهگشای کسب و کار شما عزیزان است.
دیدگاه شما