معاملات محجورین چگونه است؟
امروز با موضوع اثبات حجر و رفع حجر با شما هستیم.
نکات مهم در بررسی مووضع اثبات حجر و رفع حجر
آیا می دانید حجر چیست و محجور به چه کسی اطلاق میشود؟
آیا می دانید حکم معاملات محجورین چیست ؟
آیا شما به وکیل متخصص در دعاوی ناشی از حجر نیاز دارید؟
آیا مراتب حقوقی امور مربوط به حجر و رفع حجر را می دانید؟
آیا از آخرین تغییرات و اصلاحات در مورد مراتب حقوقی حجر و رفع حجر اطلاع دارید؟
مقاله ی حاضرکه توسط مشاورین موسسه حقوقی و داوری بینالمللی طلیعه عدالت و مهر پارسیان ( گروه وکلای مهر ) برای شما عزیزان به رشته تحریر درآمده است در خصوص وکیل متخصص در امور مربوط به حجر و رفع حجر میباشد که در آن سعی شده به تمامی سوالات شما عزیزان در خصوص دعاوی ناشی از حجر پاسخ جامع داده شود.
در باب اهلیت اشخاص، قانون مدنی ایران مقرر داشته است هیچ کس نمیتواند حقوق خود را اجرا کند مگر اینکه برای این امر اهلیت قانونی داشته باشد.
یعنی بدون داشتن اهلیت و حق استیفاء، مجوز اعمال و به اجرا گذاشتن حقوق خود را نخواهد داشت.
حجر چیست و محجور کیست؟
تعریف حجر در لغت به معنی منع و بازداشتن از انجام کاری است و در اصطلاح حقوقی مطابق تعریفی که در فوق بیان شد حجر عبارت است از عدم اهلیت استیفا.
بدین معنی که به حکم قانون شخص نمیتواند مستقلا حقوق مدنی خود را به اجرا بگذارد. این منع قانونی را حجر می نامند.
حجر عام عبارت است از اینکه شخص به طور کلی از اجرای حقوق مدنی خود ممنوع شود. مانند حجر مجنون
حجر خاص زمانی است که شخص از دخالت در پاره ای از اختیارات خود ممنوع شود. مانند حجر سفیه که ممنوعیت از تصرف وی فقط محدود به امور مالی است.
مطابق قانون مدنی سه گروه از افراد به عنوان محجور تعیین شده و این اشخاص از تصرف در اموال و حقوق مدنی خود ممنوع شده اند:
نکته قابل توجه در شناسایی محجورین این است که از دیدگاه قانون مدنی، حجر و منع قانونی از تصرف در اموال و حقوق مدنی، به علت نقص یا فقدان اراده و تمیز شخص محجور ایجاد میشود و به همین دلیل است که قانون گذار افرادی را که به علت صغر سن یا نرسیدن به مرحله رشد یا اختلال قوای عقلی فاقد اراده اند، مورد حمایت قرار داده است.
صغیر ممیز و معاملات آن ها
لازم است که در باب صغار و حجر آنها، توضیحی در خصوص صغیر ممیز داده شود. صغیر ممیز کسی است که هنوز به سن قانونی رشد نرسیده است، اما به تشخیص دادگاه رشید شناخته شده است.
چنین صغیر ممیزی که حکم رشد را دریافت نموده است، شخصا مسئول اعمال خود میباشد و اولیا و مراقبین و سرپرستان دیگر مسئولیت او را بر عهده ندارند.
در خصوص معاملات صغیر ممیز، ملاک در درستی اثر داشتن تصرف ها و دادو ستد های خردسالان، رشد فکری و عقلی است نه بلوغ سنی و از نظر محقق اردبیلی داد و ستد خردسالان رشید صحیح است. اما برخی فقهای امامیه معتقدند که معاملات صغیر ممیز به اذن ولی جایز است.
تعریف رشد و حکم عاملات اشخاص غیر رشید
رشد یک ملکه نفسانی است که مقتضی اصلاح مال و مانع افساد آن است یعنی چنین صفتی در شخص موجب بهره برداری درست از مال و مانع صرف آن در راه های غیر عقیدتی و بی فایده میشود.
مطابق قانون مدنی ایران، سفیه یا غیر رشید کسی است که تصرف او در اموال و حقوق مالی اش عقلایی نباشد.
معیار رشد
مطابق قانون مدنی پس از رسیدن به سن بلوغ، نمیتوان به لحاظ عدم رشد یا عنوان جنون، حکم به حجر تازه بالغ داد مگر اینکه با بررسی های لازم جنون یا عدم رشد وی ثابت شود.
توجه به رای وحدت رویه و تفسیر هیات عمومی دیوان عالی کشور، دخالت صغیر پس از رسیدن به سن بلوغ در امور مالی خود نیاز به اثبات رشد دارد و در سایر موارد نیاز به چنین امری نیست و صغیر راسا میتواند اقدام نماید. بنابراین اموال صغیری را که بالغ شده است، در صورتی میتوان به او داد که رشد او ثابت شده باشد.
حکم معاملات صغیر و مجنون
مطابق قانون مدنی اگر کسی مالی را به تصرف صغیر غیر ممیز و یا مجنون بدهد، صغیر یا مجنون مسئول نقص یا تلف آن مال نیست. بنابر این جبران زیان وارده به وسیله مجنون یا صغیر، در درجه اول بر عهده ی سرپرست وی میباشد.
به شرط تقصیر در نگهداری یا مواظبت و در صورت عدم استطاعت او، مسئولیت بر عهده ی خود محجور گذاشته شده است. همچنین جبران ضرر و زیان ناشی از جرم در دادگاه، به عهده شخص متهم صغیر است و محکوم به مال از اموال خود او استیفا خواهد شد.
نصب و عزل قیم برای محجورین
وظیفه ی شناسایی و نصب قیم برای محجورین به عهده دادگاه و با معرفی دادستان است. بنابراین دادستان می بایست به دادگاه صالح (دادگاه خانواده) رجوع و اشخاصی را که برای قیمومیت مناسب می داند به آن دادگاه معرفی کند. در رویه حاضر، اعلام خروج محجور وجود ندارد و صرفا به محض صدور حکم رفع حجر و قطعیت آن، قیم منعزل میشود و نیازی به اعلام نیست.
مطابق قانون امور حسبی شخص محجور مادام که شوهر ندارد، پدر یا مادر وی به شرط داشتن صلاحیت برای قیمومیت، بر دیگران مقدم می باشند. همچنین در صورت محجور شدن زن، شوهر با داشتن صلاحیت برای قیمومیت بر دیگران مقدم است.
شرایط صدور حکم رفع حجر
شخصی که درخواست رفع حجر را دارد، میتواند با مراجعه به دادگاه صادر کننده ی حکم حجر، ادعا نماید که از حالت حجر خارج شده است و در کمال صحت و سلامت عقل بوده و رشید میباشد.
در این صورت دادگاه پس از طی تشریفات و بررسی های لازم، کسب نظر پزشکی قانونی و در نهایت پس از احراز سلامت متقاضی، حکم رفع حجر صادر می نماید. از آن پس رابطه ی قیمومیت با محجور قطع گردیده و شخص میتواند مستقلا در اموال خود دخالت نماید.
میزان اعتبار و سندیت گواهی های پزشکی قانونی راجع به اثبات جنون و امثال آن
نظر پزشک قانونی در خصوص جنون یا عدم جنون شخص، مانند نظر سایر کارشناسان و اهل خبره است که هرگاه بر خلاف اوضاع و احوال محقق قضیه نباشد و بطلانش محرز نباشد، معتبر است ولی اگر ثابت شود که نظریه مذکور بر خلاف واقع و اوضاع و احوال محقق قضیه است، اعتباری ندارد.
همچنین در مورد احراز جنون یا عدم جنون شخصی که مجنون معرفی شده است معمولا علاوه بر جلب نظر متخصص و کارشناس(پزشک قانونی) از شخص مذکور به وسیله رئیس دادگاه یا دادرس علی البدل هم اختبار به عمل می آید.
همچنین قانون امور حسبی مقرر می دارد که اثر حجر از تاریخ قطعی شدن حکم اعمال میشود ولی اگر ثابت شود که علت حجر قبل از تاریخ حکم حجر وجود داشته است، اثز حجر از تاریخ وجود حجر مترتب میشود.
در موارد زیر دادستان و محجور و قیم محجور، نسبت به تصمیمات دادگاه حق پژوهش دارند:
وکیل متخصص پرونده حجر و رفع حجر
گروه وکلای رسمی مهر پارسیان، متشکل از وکلای پایه یک دادگستری، کارشناسان رسمی دادگستری، قضات بازنشسته و اساتید برتر حقوق در ایران، آماده پذیرش کلیه دعاوی عزیزان در پرونده های خانواده، کیفری، حقوقی و ثبتی می باشد.
جهت انتخاب بهترین وکیل امور حسبی در ایران، و مشاوره با همکاران موسسه حقوقی و داوری بین المللی طلیعه عدالت و مهر پارسیان، در روزهای شنبه الی چهارشنبه از ساعت 9 الی 18 و پنج شنبه از ساعت 9 الی 14 با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید.
021-88795408
021-88796143
09121281014
09120067661
09120067665
در خارج از ساعات اداری اعلام شده و جهت مشاوره آنلاین با وکیل متخصص خانواده و امور حسبی نیز میتوانید از طریق تکمیل فرم از طریق سایت گروه وکلای مهر اقدام فرمایید.
گروه وکلای رسمی مهر پارسیان
2 دیدگاه
سلام و عرض ادب
پرونده بنده در حال تجدید نظر جهت ارسال به دیوان عالی کشور می باشد .
درخواست راهنمایی و مشاوره دارم.
معاملات محجورین چگونه است؟
امروز با موضوع اثبات حجر و رفع حجر با شما هستیم.
نکات مهم در بررسی مووضع اثبات حجر و رفع حجر
آیا می دانید حجر چیست و محجور به چه کسی اطلاق میشود؟
آیا می دانید حکم معاملات محجورین چیست ؟
آیا شما به وکیل متخصص در دعاوی ناشی از حجر نیاز دارید؟
آیا مراتب حقوقی امور مربوط به حجر و رفع حجر را می دانید؟
آیا از آخرین تغییرات و اصلاحات در مورد مراتب حقوقی حجر و رفع حجر اطلاع دارید؟
مقاله ی حاضرکه توسط مشاورین موسسه حقوقی و داوری بینالمللی طلیعه عدالت و مهر پارسیان ( گروه وکلای مهر ) برای شما عزیزان به رشته تحریر درآمده است در خصوص وکیل متخصص در امور مربوط به حجر و رفع حجر میباشد که در آن سعی شده به تمامی سوالات شما عزیزان در خصوص دعاوی ناشی از حجر پاسخ جامع داده شود.
در باب اهلیت اشخاص، قانون مدنی ایران مقرر داشته است هیچ کس نمیتواند حقوق خود را اجرا کند مگر اینکه برای این امر اهلیت قانونی داشته باشد.
یعنی بدون داشتن اهلیت و حق استیفاء، مجوز اعمال و به اجرا گذاشتن حقوق خود را نخواهد داشت.
حجر چیست و محجور کیست؟
تعریف حجر در لغت به معنی منع و بازداشتن از انجام کاری است و در اصطلاح حقوقی مطابق تعریفی که در فوق بیان شد حجر عبارت است از عدم اهلیت استیفا.
بدین معنی که به حکم قانون شخص نمیتواند مستقلا حقوق مدنی خود را به اجرا بگذارد. این منع قانونی را حجر می نامند.
حجر عام عبارت است از اینکه شخص به طور کلی از اجرای حقوق مدنی خود ممنوع شود. مانند حجر مجنون
حجر خاص زمانی است که شخص از دخالت در پاره ای از اختیارات خود ممنوع شود. مانند حجر سفیه که ممنوعیت از تصرف وی فقط محدود به امور مالی است.
مطابق قانون مدنی سه گروه از افراد به عنوان محجور تعیین شده و این اشخاص از تصرف در اموال و حقوق مدنی خود ممنوع شده اند:
نکته قابل توجه در شناسایی محجورین این است که از دیدگاه قانون مدنی، حجر و منع قانونی از تصرف در اموال و حقوق مدنی، به علت نقص یا فقدان اراده و تمیز شخص محجور ایجاد میشود و به همین دلیل است که قانون گذار افرادی را که به علت صغر سن یا نرسیدن به مرحله رشد یا اختلال قوای عقلی فاقد اراده اند، مورد حمایت قرار داده است.
صغیر ممیز و معاملات آن ها
لازم است که در باب صغار و حجر آنها، توضیحی در خصوص صغیر ممیز داده شود. صغیر ممیز کسی است که هنوز به سن قانونی رشد نرسیده است، اما به تشخیص دادگاه رشید شناخته شده است.
چنین صغیر ممیزی که حکم رشد را دریافت نموده است، شخصا مسئول اعمال خود میباشد و اولیا و مراقبین و سرپرستان دیگر مسئولیت او را بر عهده ندارند.
در خصوص معاملات صغیر ممیز، ملاک در درستی اثر داشتن تصرف ها و دادو ستد های خردسالان، رشد فکری و عقلی است نه بلوغ سنی و از نظر محقق اردبیلی داد و ستد خردسالان رشید صحیح است. اما برخی فقهای امامیه معتقدند که معاملات صغیر ممیز به اذن ولی جایز است.
تعریف رشد و حکم عاملات اشخاص غیر رشید
رشد یک ملکه نفسانی است که مقتضی اصلاح مال و مانع افساد آن است یعنی چنین صفتی در شخص موجب بهره برداری درست از مال و مانع صرف آن در راه های غیر عقیدتی و بی فایده میشود.
مطابق قانون مدنی ایران، سفیه یا غیر رشید کسی است که تصرف او در اموال و حقوق مالی اش عقلایی نباشد.
معیار رشد
مطابق قانون مدنی پس از رسیدن به سن بلوغ، نمیتوان به لحاظ عدم رشد یا عنوان جنون، حکم به حجر تازه بالغ داد مگر اینکه با بررسی های لازم جنون یا عدم رشد وی ثابت شود.
توجه به رای وحدت رویه و تفسیر هیات عمومی دیوان عالی کشور، دخالت صغیر پس از رسیدن به سن بلوغ در امور مالی خود نیاز به اثبات رشد دارد و در سایر موارد نیاز به چنین امری نیست و صغیر راسا میتواند اقدام نماید. بنابراین اموال صغیری را که بالغ شده است، در صورتی میتوان به او داد که رشد او ثابت شده باشد.
حکم معاملات صغیر و مجنون
مطابق قانون مدنی اگر کسی مالی را به تصرف صغیر غیر ممیز و یا مجنون بدهد، صغیر یا مجنون مسئول نقص یا تلف آن مال نیست. بنابر این جبران زیان وارده به وسیله مجنون یا صغیر، در درجه اول بر عهده ی سرپرست وی میباشد.
به شرط تقصیر در نگهداری یا مواظبت و در صورت عدم استطاعت او، مسئولیت بر عهده ی خود محجور گذاشته شده است. همچنین جبران ضرر و زیان ناشی از جرم در دادگاه، به عهده شخص متهم صغیر است و محکوم به مال از اموال خود او استیفا خواهد شد.
نصب و عزل قیم برای محجورین
وظیفه ی شناسایی و نصب قیم برای محجورین به عهده دادگاه و با معرفی دادستان است. بنابراین دادستان می بایست به دادگاه صالح (دادگاه خانواده) رجوع و اشخاصی را که برای قیمومیت مناسب می داند به آن دادگاه معرفی کند. در رویه حاضر، اعلام خروج محجور وجود ندارد و صرفا به محض صدور حکم رفع حجر و قطعیت آن، قیم منعزل میشود و نیازی به اعلام نیست.
مطابق قانون امور حسبی شخص محجور مادام که شوهر ندارد، پدر یا مادر وی به شرط داشتن صلاحیت برای قیمومیت، بر دیگران مقدم می باشند. همچنین در صورت محجور شدن زن، شوهر با داشتن صلاحیت برای قیمومیت بر دیگران مقدم است.
شرایط صدور حکم رفع حجر
شخصی که درخواست رفع حجر را دارد، میتواند با مراجعه به دادگاه صادر کننده ی حکم حجر، ادعا نماید که از حالت حجر خارج شده است و در کمال صحت و سلامت عقل بوده و رشید میباشد.
در این صورت دادگاه پس از طی تشریفات و بررسی های لازم، کسب نظر پزشکی قانونی و در نهایت پس از احراز سلامت متقاضی، حکم رفع حجر صادر می نماید. از آن پس رابطه ی قیمومیت با محجور قطع گردیده و شخص میتواند مستقلا در اموال خود دخالت نماید.
میزان اعتبار و سندیت گواهی های پزشکی قانونی راجع به اثبات جنون و امثال آن
نظر پزشک قانونی در معاملات محجورین چگونه است؟ خصوص جنون یا عدم جنون شخص، مانند نظر سایر کارشناسان و اهل خبره است که هرگاه بر خلاف اوضاع و احوال محقق قضیه نباشد و بطلانش محرز نباشد، معتبر است ولی اگر ثابت شود که نظریه مذکور بر خلاف واقع و اوضاع و احوال محقق قضیه است، اعتباری ندارد.
همچنین در مورد احراز جنون یا عدم جنون شخصی که مجنون معرفی شده است معمولا علاوه بر جلب نظر متخصص و کارشناس(پزشک قانونی) از شخص مذکور به وسیله رئیس دادگاه یا دادرس علی البدل هم اختبار به عمل می آید.
همچنین قانون امور حسبی مقرر می دارد که اثر حجر از تاریخ قطعی شدن حکم اعمال میشود ولی اگر ثابت شود که علت حجر قبل از تاریخ حکم حجر وجود داشته است، اثز حجر از تاریخ وجود حجر مترتب میشود.
در موارد زیر دادستان و محجور و قیم محجور، نسبت به تصمیمات دادگاه حق پژوهش دارند:
وکیل متخصص پرونده حجر و رفع حجر
گروه وکلای رسمی مهر پارسیان، متشکل از وکلای پایه یک دادگستری، کارشناسان رسمی دادگستری، قضات بازنشسته و اساتید برتر حقوق در ایران، آماده پذیرش کلیه دعاوی عزیزان در پرونده های خانواده، کیفری، حقوقی و ثبتی می باشد.
جهت انتخاب بهترین وکیل امور حسبی در ایران، و مشاوره با همکاران موسسه حقوقی و داوری بین المللی طلیعه عدالت و مهر پارسیان، در روزهای شنبه الی چهارشنبه از ساعت 9 الی 18 و پنج شنبه از ساعت 9 الی 14 با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید.
021-88795408
021-88796143
09121281014
09120067661
09120067665
در خارج از ساعات اداری اعلام شده و جهت مشاوره آنلاین با وکیل متخصص خانواده و امور حسبی نیز میتوانید از طریق تکمیل فرم از طریق سایت گروه وکلای مهر اقدام فرمایید.
گروه وکلای رسمی مهر پارسیان
2 دیدگاه
سلام و عرض ادب
پرونده بنده در حال تجدید نظر جهت ارسال به دیوان عالی کشور می باشد .
درخواست راهنمایی و مشاوره دارم.
منظور از محجور، سفیه،مجنون و صغیر چیست؟
محجورین کسانی هستند که به جهت اختلالات روانی و یا کم سن بودن امکان تصمیم گیری درست در خصوص مسایل مختلف خود را نداشته لذا قانونگذار برای حمایت و پشتیبانی، آنها را در سه گروه قرار داده است و برایشان قوانین خاصی را وضع نموده است.
به طور کلی به صغیر، مجنون و سفیه محجور می گویند.
صغیر
شخصی است که به سن بلوغ نرسیده است این سن مطابق قانون مدنی برای دختران 9 سال تمام و برای پسران 15 سال تمام می باشد.
مجنون
شخصی است که دچار اختلالات روانی می باشد. اختلالات در برخی دوره ای و در برخی از افراد دایمی می باشد این موضوع مجانین را به دو دسته مجانین ادواری و مجانین دایمی تقسیم می نماید اهمیت این موضوع در خصوص مجانین ادواری است از این رو است که صحت معاملات این دسته از مجانین منوط به این می باشد که آیا آنها در زمان انعقاد معامله از سلامت روانی برخوردار بوده اند یا خیر؟
سفیه
سفیه به شخصی گفته می شود که بالغ شده است ولی توانایی اداره اموال خود را ندارد. در اصل محجوریت این دسته صرفا در خصوص امور مالی ایشان می باشد آنها برای امور غیر مالی خود احتیاج به اجازه و تایید ولی یا قیم ندارند.
وفق قانون، اسامی اشخاصی که پس از رشد و بلوغ، بعلت جنون یا سفاهت محجور گردند در دفاتر مخصوصی ثبت می گردد که دسترسی به آن برای عموم آزاد می باشد.
وفق قانون شهادت محجورین پذیرفته نمی شود، همچنین شهادت اطفالی که به سن 15 سال نرسیده اند فقط ممکن است برای مزید اطلاع استماع شود. محجورین تحت ولایت قهری پدر و جد پدری خود می باشند و در صورت عدم وجود پدر یا جد پدری و یا وصی که از طرف آنها تعیین شده باشد، برای ایشان قیم تعیین میگردد. بدیهی است اقامتگاه ایشان نیز اقامتگاه ولی یا قیم آنها می باشد.
اهلیت و حجر چیست و چه اقسامی دارد؟
اهلیت و حجر چیست و چه اقسامی دارد؟ ماده 1207 قانون مدنی مقرر می دارد: «اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند:
2- اشخاص غیررشید؛
حجر بر اشخاص صغیر و مجنون عام، و شامل کلیه اعمالی حقوقی است، مگر آنچه به موجب قانون استثنا شده باشد. ولی حجر بر اشخاص غیررشید (سفیه) محدود به امور مالی است. منظور از این حجر حمایت از شخص محجور است و از این رو آن را حجر حمایتی نامیده اند. در حقیقت اشخاص مذکور، از اداره امول و تصرف عاقلانه در اموال خود به علت صغر سن یا اختلال یا نقص قوای دماغی عاجزند و اگر در انجام دادن اعمال حقوقی و تصرف در اموال و حقوق مالی و اجرای حقوق خود آزاد باشند، به زیان خویش اقدام خواهند کرد و ممکن است با کارهای غیر عاقلانه، خود را از هستی ساقط کنند. بدین جهت قانونگذار آنان را محجور شناخته و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود منع کرده است. به علاوه صغیر و مجنون که حجرشان عام است از تصرفات غیرمالی هم ممنوعند و اعمال حقوقی غیرمالی آنان هم باطل یا در مورد صغیر ممیز غیرنافذ است.
صغیر و اقسام آن
مطابق ماده 1210 قانون مدنی: «هیچ کس را نمی توان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون یا عدم رشد محجور نمود، مگر آنکه عدم رشد یا جنون او ثابت شده باشد.
تبصره 1: سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمری و در دختر نه سال تمام قمری است.
تبصره 2: اموال صغیری را که بالغ شده است در صورتی می توان به او داد که رشد او ثابت شده باشد».
صغیر ممکن است غیرممیز یا ممیز باشد. صغیر غیرممیز کسی است که خوب را از بد و زشت را از زیبا و نفع را از ضرر تشخیص نمی دهد و فاقد قوه درک و تشخیص است. اما صغیر ممیز کسی است که قوای دماغیش تا حدی پرورش یافته، خوب را از بد و سود را از زیان و زشت را از زیبا تشخیص می دهد و معنی معامله را درک می کند؛ هرچند که قوه درک و تمییز او به حد کمال نرسیده است.
اعمال حقوقی صغیر غیرممیز به طور کلی باطل است زیرا صغیر غیرممیز، فاقد قوه درک و تشخیص است و بنابراین نمی تواند قصد و اراده لازم برای اعمال حقوقی داشته باشد. ماده 1212 قانون مدنی می گوید: «اعمال و اقوال صغیر تا حدی که مربوط به اموال و حقوق مالی او باشد باطل و بلااثر است». در تفسیر این ماده می توان گفت که کلمه «باطل» به معنایی اعم از باطل و غیرنافذ است به معنی خاص به کار رفته است، بنابراین باید گفت که اعمال حقوقی صغیر غیرممیز مطلقا باطل (به معنای خاص) و اعمال حقوقی صغیر ممیز اصولا غیرنافذ است.
غیر رشید یا سفیه «کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد» (ماده 1208 قانون مدنی). سفیه را نباید با مجنون اشتباه کرد: مجنون فاقد قوه درک و تشخیص و مبتلا به اختلال دماغی است، اما سفیه چنین نیست؛ بلکه دارای مرحله ای از درک و تشخیص است و حتی ممکن است دارای مدارج علمی و ارزش اجتماعی باشد؛ لیکن به علت ضعف قوای دماغی یا ضعف اراده نمی تواند اموال خود را به طور غیر عاقلانه تلف کند. به عبارت دیگر سفیه کسی است که فاقد عقل معاش است، هرچند که در امور دیگر از نیروی عقل و درک کافی برخوردار است. سفیه در مقابل رشید و سَفَه در مقابل رشد به کار می رود. بنابراین رشید در حقوق مدنی کسی را گویند که بتواند در اموال خود عاقلانه تصرف نماید.
حجر غیر رشید یا سفیه مانند حجر صغیر ممیز کامل نیست:
1- حجر سفیه منحصر به امور مالی است و سفیه در اموری که جنبه مالی نداشته باشد (مانند طلاق) دارای اهلیت است.
2- چون سفیه دارای قدرت درک و تشخیص است، قانونگذار به او اجازه می دهد که اعمال حقوقی صرفاً نافع را شخصاً و بدون دخالت نماینده خود، انجام دهد چنان که هبه ای را قبول کند یا مال مباحی را از طریق حیازت مباحات تملک نماید. به علاوه سفیه با اجازه ولی یا قیم خود می تواند معاملات و اعمال حقوقی دیگر مانند خرید و فروش و اجاره را انجام دهد (ماده 1214 قانون مدنی).
مجنون کسی است که فاقد قوه عقل و مبتلا به اختلال کامل قوای دماغی است. چون مجنون فاقد نیروی عقل و درک است و نمی تواند قصد انشا و اراده حقوقی داشته باشد، مانند صغیر غیرممیز، دارای حجر کامل و مطلق است و نمی تواند هیچ گونه عمل حقوقی انجام دهد یا در اموال و دارایی خود تصرفی کند. کلیه معاملات و تصرفات حقوقی وی باطل و از درجه اعتبار ساقط است (ماده 1213 قانون مدنی).
مجنون یا دائمی و یا ادواری است. مجنون دائمی کسی است که همواره در حال جنون است و حال افاقه و بهبود برای وی نیست. اما مجنون ادواری گاهی در حال افاقه است، بدین معنی که در بعضی اوقات نیروی درک و تمیز پیدا می کند و مانند عاقلان رفتار می نماید. مجنون ادواری می تواند در حال افاقه اعمال حقوقی انجام دهد و معاملاتی که در این حال انجام می دهد مانند معاملات شخص عاقل صحیح و نافذ است، مشروط بر اینکه افاقه او مسلم باشد. در صورتی که اختلافی در این زمینه روی دهد مدعی صحت معامله باید در محضر دادگاه ثابت نماید که معامله در حال افاقه انجام شده است.
محجور کیست و محجورین چگونه برای شکایت اقدام کنند؟
اصولا دادخواهی و طرح ادعا در دادگاه توسط زیان دیده، حق هر شخصی می باشد و این حقی است که به موجب قانون اساسی به اشخاص اعطاء شده است. لیکن در جرایمی که شروع به تعقیب و دادرسی منوط به شکایت شاکی خصوصی می باشد و به اصطلاح جرایم قابل گذشت، شاکی می بایست برای طرح ادعا دارای اهلیت قانونی باشد یعنی بالغ و عاقل و رشید. حال چنانچه واجد این صفات یعنی بلوغ و عقل و رشد نباشد محجور محسوب شده و از نظر حقوقی شکایت او پذیرفته نیست.
سوال مطرح شده این می باشد پس این اشخاص چنانچه بزه دیده و مورد تعدی واقع شوند چگونه می بایست طرح ادعا نمایند؟ محجور دقیقا در قانون به چه اشخاصی گفته می شود؟ چه کسانی می توانند از طرف محجورین طرح شکایت نمایند و باید دارای چه شرایطی باشند؟
در این مقاله سعی شده به طور مفصل و کامل در این باره توضیح دهیم. ابتدا به این موضوع می پردازیم که در نظام حقوقی ما منظور از محجورین چه اشخاصی هستند؟
محجورین در قانون به چه کسانی گفته می شود؟
اشخاصی که دارای بلوغ، عقل و اختیار نمی باشند محجور محسوب شده و مطابق ماده ۱۲۰۷ قانون مدنی،شامل اشخاص زیر می باشند:
اشخاص صغیر: صغیر مطابق قانون معاملات محجورین چگونه است؟ به کسی گفته میشود که به سن بلوغ نرسیده باشد. در خصوص سن بلوغ اختلاف نظر وجود دارد. منابع فقهی، سن بلوغ را برای پسران ۱۵ سال و برای دختران ۹ سال تمام قمری در نظر گرفته اند.
قانون ما نیز به به تبع فقه همین سنین، یعنی ۹ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران، سن بلوغ در نظر گرفته است.
البته در خصوص طرح شکایت و اقدام حقوقی، محاکم قضایی داشتن ۱۸ سال سن را که سن قانونی اشخاص در کشور محسوب می شود، لازم دانسته اند. کما اینکه برای شرکت در بسیاری امور سیاسی و اجتماعی نیز داشتن این سن، شرط دانسته شده است.
اشخاص غیر رشید یا سفیه: بنابر ماده ١٢٠٨ قانون مدنی: « غیررشید شخصی می باشد که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد.» از این تعریف اینگونه برداشت میشود که غیر رشید، دارای عقل و شعور کافی برای اداره امور مالی و تشخیص مصلحت و حفظ منافع اقتصادی خود نمی باشد.
باید توجه داشت که این اشخاص فقط در امور مالی خود فاقد قدرت تشخیص سود و زیان و مصلحت خود می باشند و لذا با مجانین که در همه امور، فاقد قوه عقل و منطق می باشند فرق دارند. به اینگونه اشخاص در اصطلاح حقوقی«سفیه» گفته می شود. معیار سفیه بودن و یا رشید بودن، تشخیص منفعت از ضرر توسط افراد می باشد.
برای مثال اشخاصی که به معاملات یک سویه و نا برابر تن می دهند مثلا خانه خود را به زیر قیمت می فروشند سفیه محسوب می شوند.
لازم به ذکر است این اشخاص فقط در امور مالی محجور محسوب می شوند و لذا فقط معاملات مالی آن ها ناصحیح است لیکن در سایر امور واجد اهلیت می باشند.
در خصوص طرح دعوا معاملات محجورین چگونه است؟ توسط این اشخاص نیز اینطور به نظر می رسد که چنانچه دعوای مطرح شده از جانب آن ها جنبه مالی داشته باشد( مانند کلاهبرداری، چک و…) صحیح نمی باشد، لیکن در صورتی که اینان بخواهند در امور غیرمالی مانند ( افترا، توهین و…) شکایت به عمل آورند، مسموع و پذیرفته شده می باشد.
مجانین: مجانین جمع مجنون و در اصطلاح عامیانه همان دیوانه می باشد. به لحاظ روانشناسی به شخصی گفته می شود که دارای اختلالات روان پریشی حاد به نحوی که منطق و قضاوت او تحت تأثیر قرار گرفته می باشد. در اصطلاح حقوقی به کسی میگویند که فاقد قوه درک و عقل و دچار اختلال کامل نیروی عقلانی باشد و اصطلاحا مختل المشاعر. بنابر ماده ١٢١١ قانون مدنی «جنون به هر درجه ای که باشد موجب حجر است».
بنابراین، این اشخاص در کلیه امور خود فاقد اهلیت بوده و از جمله امکان طرح دعوا را به تنهایی ندارند. سوال اینجاست که این اشخاص چگونه می بایست طرح شکایت نمایند؟
نحوه طرح شکایت توسط محجورین
همانطور که اشاره شد، محجورین نمی توانند در محاکم قضایی طرح دعوا نمایند. شکایت و طرح دعوا توسط این اشخاص می بایست توسط ولی یا قیم آن ها یعنی ( پدر، جد پدری و وصی ) به عمل آید.
در وهله اول پدر و جد پدری از طرف شخص محجور میبایست طرح دعوا نمایند، لیکن در صورت فوت، غیبت یا نداشتن صلاحیت، برای شخص محجور از جانب دادگاه سرپرست تعیین می شود و اصطلاحا نصب قیم صورت می گیرد که این شخص، می بایست طرح دعوا از طرف محجور نماید.ممکن است برای شخص محجور دو حالت رخ دهد:
الف) نداشتن ولی یا قیم
چنانچه شخص محجور بزه دیده، ولی یا قیم نداشته باشد یا اینکه به هر دلیلی به ولی یا قیم خود دسترسی نداشته باشد و یا حتی محجور بخواهد از خود ولی یا قیم، شکایت نماید و خود او مرتکب جرم علیه محجور شده باشد، در این حالت اگر زمان کافی وجود داشته باشد برای اینکه دادستان برای محجور قیم تعیین نماید به این نحو عمل می شود ولی چنانچه فرصت محدود باشد، به نحوی که تا زمان نصب قیم، ضرری متوجه محجور شود، دادستان میبایست شخصی را به عنوان قیم موقت تعیین نمایدیا خود رأساً اقدام به تعقیب کند و تمام اقدامات لازم را در زمینه تعقیب جرم و جلوگیری از فرار متهم انجام دهد.
ب) اقدامات نکردن ولی یا قیم به مصلحت محجور
حال در صورتی که شخص محجور ولی یا قیم داشته باشد و به وی نیز امکان دسترسی فراهم باشد اما او برخلاف وظایف قانونی خود وبه ضرر محجور بزه دیده عمل نماید و اقدامات لازم را برای طرح شکایت انجام ندهد مطابق ماده ۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری، «هرگاه سرپرست قانونی محجور با وجود مصلحت مولّی علیه(شخص محجور) اقدام به شکایت ننماید، دادستان خود رأسا موضوع را تعقیب می کند تا در نتیجه عدم شکایت کیفری، ضرر و زیان بیشتری به بزه دیده ی محجور وارد نشود.»
دیدگاه شما