آیا می‌توان به سیگنال‌ها اعتماد کرد؟


پیدا و پنهان صعود و نزول بورس

یک کارشناس بازار سرمایه با تاکید بر اینکه طی چند هفته گذشته در بازار سهام با هیجان و رفتار احساسی سهامداران حقیقی مواجه بودیم، گفت: برای اطمینان بخشی به سهامداران تصمیمات جدیدی گرفته شده است که امید می‌رود در وضعیت بازار بهبود ایجاد شود؛ با این حال دولت باید در سیاست‌های خود یک بازنگری کلی داشته باشد.

بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان

همایون دارابی در گفت‌وگو با ایران اکونومیست، با بیان اینکه طبق برآوردها اکثر سهامداران حقیقی که سهام خود را می فروختند در حال حرکت به سمت بازارهای موازی بودند، اظهار کرد: گزارش‌های شش ماهه قیمت‌ها و بازدهی‌ها به گونه‌ای است که این اطمینان نسبی را درخصوص وضعیت بازار سهام در میان مسئولان ایجاد کرده که می‌توان به بازدهی ۲۰ درصدی روی پورتفوها تا سال آینده اطمینان داشت. لذا برای اینکه هیجان و رفتار احساسی معامله گران و سرمایه گذاران کنترل شود، بحث بیمه پرتفوی سهام را مطرح کردند.

وی با اشاره به اینکه این طرح در سال ۱۴۰۰ برای پرتفوهای زیر ۱۰ میلیون تومان با نام طرح حامی عملیاتی شد، گفت: اکنون قرار است این طرح برای پورتفوهای زیر ۱۰۰ میلیون تومان که ۹۶ درصد سهامداران حقیقی را در بر می‌گیرد، اجرایی شود. در واقع با این اقدام، اطمینان خاطری به اکثریت مطلق سهامداران حقیقی داده می‌شود که به ازای حضور در بازار زیان نخواهند کرد و حداقل به اندازه بازارهای موازی پول، بازدهی خواهند داشت. از این منظر، طرح مطرح شده بسیار خوب بوده و امیدوار هستیم که با حمایت دولت به مرحله اجرا در بیاید.

این کارشناس بازار سرمایه با اشاره به سایر بندهای طرح ۱۰ بندی حمایت از این بازار گفت: در بندهای این طرح به ویژه در بحث صندوق‌های با درآمد ثابت همکاری با بانک مرکزی و وزارت اقتصاد برای کنترل نرخ بهره به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل بنیادین آسیب زننده به بازار نکات مهمی گنجانده شده است و امیدواریم نتیجه بخش باشد. این طرح به سرمایه گذاران اطمینان می‌دهد که از این نقطه به بعد کاهش نخواهیم داشت و برای رشد بازار یک سیگنال مثبت تلقی شده و باید به دنبال اقدامات دیگر بود.

دارابی با اشاره به ریزش‌های اخیر بازار سهام اظهار کرد: بازار سهام با یک ریزش غیر عادی مواجه شد و ارزش دلاری بازار که سال ۱۳۹۹ بدون ورود شرکت های جدید نزدیک به ۲۱۷ میلیارد دلار بود علیرغم اضافه شدن شرکت های جدید به بازار به ۱۴۱ میلیارد دلار رسیده است. یعنی سهام‌داران حدود ۷۶ میلیارد دلار در دو سال اخیر ضرر کرده‌اند. این یک زیان خردکننده به شمار می‌رود در حالی که کشور ما نیاز به سرمایه برای ساخت، توسعه و ایجاد اشتغال دارد. با توجه به این شرایط و اینکه P/E به عنوان یکی از شاخص‌های ارزندگی در کف قرار گرفته و متوسط قیمت بر درآمد آینده نگر بازار ۴.۵ تا ۵ است این اطمینان را می دهد که بتوان ۲۰ درصد از بازار سود گرفت.

وی با بیان اینکه سیاست بانک مرکزی انقباضی بسیار شدید، عنوان کرد: افزایش نرخ بهره و هزینه تسهیلات گزافی که به فعالان اقتصادی تحمیل شده، اکثر حقوقی‌های بازار را چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی با مشکلات عدیده‌ای مواجه کرده است.

سه مشکل بزرگ حقوقی ها

این کارشناس بازار سرمایه به تاکید بر اینکه ریشه مشکلات حقوقی‌ها را می توان در سه موضوع نرخ بهره و نبود تسهیلات بانکی، قیمت گذاری دستوری و اختلاف نرخ ارز نیما و آزاد دنبال کرد، گفت: برخی سیاست‌های دولت به حقوقی ها آسیب وارد کرده و سبب شده است حقوقی‌ها توانی برای حمایت از بازار نداشته باشند. متاسفانه دورنمای خوبی در اقتصاد بنگاه ها دیده نمی شود و در تابستان هم شاهد افزایش شدید هزینه ها و کاهش حاشیه سود بنگاه ها بودیم.

دارابی با تاکید بر اینکه باید تلاش کرد ابهامات درآمدی بنگاه ها در بودجه ۱۴۰۲ رفع و سیاست های دولت در حوزه پولی ساماندهی شود، اظهار کرد: دولت باید در سیاست‌های خود یک بازنگری کلی داشته باشد. چراکه درصورت عدم بازنگری شاهد رکود و تشدید بیکاری در ماه‌های آینده خواهیم بود. زیرابنگاه‌ها به شدت با مشکل تامین سرمایه در گردش مواجه هستند.

بر اساس این گزارش، در بسته ۱۰بندی حمایت فوری از بازار سرمایه که جزییات آن در ابتدای هفته اعلام شد، مصوباتی از جمله بیمه شدن اصل و سود سهام مردم در یک سال آینده تا واریز شدن منابع جهت حمایت از سهام شرکت‌های تولیدی بزرگ کشور دیده می‌شود.

حاکمیت باید بپذیرد اعتراض حق مردم است

یک فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان این موضوع که حاکمیت باید حق اعتراض را که در قانون اساسی تصریح شده است به رسمیت بشناسد گفت: ما در طول ۴۳ سال گذشته شرایط انتقاد جمعی و فردی را بدون هیچ دغدغه و ترسی برای مردم فراهم نکردیم که خدمتی به کشور انجام نشد

حاکمیت باید بپذیرد اعتراض حق مردم است

به گزارش سلام نو به نقل از ایلنا، فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: حزب‌های نیم بند و ضعیفی داریم که برای دفاع از حقوق مردم خود را به آب و آتش نزده و هزینه سنگینی برای دفاع از مردم ندادند.طبیعتا چنین احزابی مورد اقبال مردم نیست.

محمدرضا خباز فعال سیاسی اصلاح‌طلب ، با توجه به مطرح شدن بحث گفت‌وگو بین حاکمیت با جریانات سیاسی و اینکه چقدر ضرورت دارد این گفت‌وگو بین حاکمیت و احزاب شروع و به نتیجه برسد و بعد از آن احزاب با مردم گفت‌وگو کنند. پیش زمینه این اتفاق چیست و چه ضرورت‌هایی دارد، گفت: گفت‌وگو از ضروری‌ترین مسائلی است که هر دولت و قدرتی باید با مردم خود داشته باشد. به این معنی که هیچ دولتی خود را از گفت‌وگو با مردم مستغنی نداند و اگر گفت‌وگو نکرد معنایش این نیست که من عقل کل هستم و نیازی به گفت‌وگو ندارم. زیرا شما نمی‌توانید چیزی بر عقل و درک من اضافه کنید و من بی‌جهت وقت خودم را صرف گفت‌وگو با شما نمی‌کنم.

وی افزود: در تاریخ نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) با افراد مشورت و گفت‌وگو می‌کردند. در واقع گفت‌وگو محاسن فراوانی داشته و هیچ ضرری ندارد و آن فردی ضرر کرده که خودش را مستغنی از گفت‌وگو دانسته است. بنابراین اصل گفت‌وگو امری بسیار ضروری بوده و مسئولان کشور باید آن را به رسمیت بشناسند و اجازه دهند که نخبگان کشور در کانون تشکل‌ها و احزاب و حتی با روش‌های دیگری که خود حاکمیت فراهم می‌کند آن گفت‌وگوها را انجام دهند.

خباز تصریح کرد: زمانی که ما در مجلس ششم حضور داشتیم، با عنوان گروه دوستی ایران و کره جنوبی به این کشور سفر کردیم. با توجه به آنکه در آنجا زمین بسیار کم است اما زمین چهار هکتاری مقابل مجلس، دولت و نهاد قضایی با امکانات سرمایشی و گرمایشی فراهم کردند تا مردم هر اعتراضی دارند، در آنجا مطرح کنند. حالا کره جنوبی یک کشور شرقی است که این کار را انجام داده یعنی غربی نیست که آن‌ها را قبول نداشته باشیم.

این فعال سیاسی در ادامه گفت: اولین مسئله این است که حاکمیت و دولت باید بپذیرند که اعتراض حق مردم است حتی اگر این اعتراض لحن مناسبی نداشته باشد. من در کتابی تحت عنوان « مردم سالاری دینی » نوشتم که در صدر اسلام امیرالمومنین (ع) در اوج قدرت و توانایی تا چه حد دست منتقدین خود را باز گذاشته و به آن‌ها اجازه می‌داد تا انتقاد خود را مطرح کنند. بنابراین حاکمیت باید به استقبال گفت‌وگو رفته و اصل آن را نه در اثر فشار مردم بپذیرد. این حق را برای مردم، موافقین و حتی مخالفین خود نیز محترم بشمارد.

باید به اصل ۲۷ قانون اساسی عمل کرد

وی تصریح کرد: اگر دولت این موضوع را پذیرفت و فضایی مناسب برای برپایی اعتراضات فراهم کرد و به اصل ۲۷ قانون اساسی عمل کرد در آن صورت باید بدانیم راهکار چیست. آیا این گفت‌گو باید از طریق احزاب، جناح‌ها، نمایندگان، نخبگان و دانشگاهیان باشد یا اینکه معجونی از این چند دسته باشد. بنابراین راهکار زود پیدا می‌شود اما اصل ماجرا این است که حاکمیت افتخار دهد تا با مردم گفت‌وگو کند. همچنین حاکمیت این موضوع را برای خود یک امتیاز در نظر بگیرد و بگوید من فضایی آماده کردم که مردم بتوانند به راحتی انتقاد کنند ضمن آنکه منتقدان را به کشورهای بیگانه و دشمن مرتبط نکند.

خباز افزود: اگر این مسئله در کشور جا بیافتد که متاسفانه در طول ۴۰ سال گذشته جا نیفتاده است، با توجه به اینکه اعتراضات و انتقاداتی بوده اما حاکمیت از این موضوع استقبال کرده و دولت مراکزی را فراهم کند تا مردم اعتراض و انتقاد خود را مطرح کنند. اگر مسئولین به این امر تن دادند، طبیعتا ما تشکل « خانه احزاب » را داریم که اصولگرایان و هم اصلاح‌طلبان در آن حضور دارند و می‌شود از اندیشه آنان استفاده کرد. ما در طول ۴۳ سال گذشته شرایط انتقاد جمعی و فردی را بدون هیچ دغدغه و ترسی برای مردم فراهم نکردیم که خدمتی به کشور انجام نشد. خدمت به کشور این است که نظرات همراهان و مخالفین دولت شنیده شود و اگر این اتفاق بیفتد می‌توان قدم‌های بعدی را به خوبی برداشت

خباز در پاسخ به این سوال که مردم اعتماد خود را نسبت به جریانات سیاسی و احزاب از دست دادند آسیب‌هایی که باعث شده تا این اعتماد از دست برود چه بوده و چه راهکاری نیاز است تا اعتماد مردم جلب شود، گفت: دلایل این بی‌اعتمادی فراوان است. یکی از دلایل این بود که در حاکمیت ما تعدادی از مسئولان حرف‌گریز بوده یا حرف‌ستیز بودند و اصلا اجازه ندادند احزاب رشد کنند به طوری که احزاب را موی دماغ خود دانسته و می‌دانند. افرادی هم به دلیل آنکه عضو احزابی بودند تایید صلاحیت نشده و اینکه احزاب نیز فراگیر نشدند.

وی افزود:‌ دوم آنکه حزب‌های نیم بند و ضعیفی داریم که برای دفاع از حقوق مردم خود را به آب و آتش نزده و هزینه سنگینی برای دفاع از مردم ندادند. در زمانی که آقای احمدی‌نژاد رئیس جمهور بود، به کرات شنیدم که گفت با وجود حوزه علمیه و بسیج نیازی به حزب نداریم وقتی نگاه شخص دوم کشور این بود، معلوم می‌شود که این افراد احزاب را نمی‌شناسند یا آنکه خودشان را تافته جدا بافته‌ای می‌دانند که می‌خواهند کشور را به روشی دیگر اداره کنند.

خباز تصریح کرد: وقتی احزاب رشد نکردند و فقط اجازه فعالیت به صورت نیم بند و ضعیف به آن احزاب دادند طبیعتا چنین احزابی مورد اقبال مردم نیست و بنابراین آنان اعتمادشان را از دست دادند که حق با مردم است. مردم می‌گویند احزاب خاصیتی برای ما نداشته، حاکمان کشور را امر به معروف و نهی از منکر نکرده و همین دلیل ما چنین احزابی را قبول نداریم. اگر حزب قوی وجود دارد، آیا حاکمیت حاضر است اصل ۲۷ قانون اساسی را اجرا کند یا خیر.

این فعال سیاسی افزود:‌ آن زمان که حاکمیت حاضر است با مردم خود مشورت کند، ممکن است در کنار احزاب آن‌ها نمایندگان خود را نیز بفرستد. بنابراین راه‌های مختلفی می‌توان برای گفت‌وگو پیدا کرد اما باید در مورد اصل موضوع بحث کنیم. به نظر می‌رسد که کار باید از طرف دولت درست شود. اگر دولت دست نیاز به سوی مردم برای گفت‌وگو دراز کند مردم نیز اعتماد خواهند کرد. اما وقتی این اتفاق نمی‌افتد در چنین شرایطی احتمال گفت‌وگو به حداقل می‌رسد.

خباز در پاسخ به این سوال که در اصل ۲۷ قانون اساسی به برگزاری تجمعات اعتراضی بدون داشتن سلاح اشاره شده است. با توجه به اینکه احزاب برای برپایی تجمع اعتراضی درخواست مجوز کردند اما این درخواست‌ها به نتیجه نرسیده است چه کمکی می‌توانند در این زمینه انجام دهند، گفت: یکی از دلایلی که مردم احزاب را قبول ندارند همین موضوع است. می‌گویند شما از مسلم‌ترین حقوق خود نمی‌توانید دفاع کنید پس به چه شکلی می‌توانید از ما دفاع کنید.

وی افزود: در صورتی این امر محقق می‌شود که احزاب پافشاری کرده و به هرشکلی مجوز را بگیرند. مگر مملکت ملک کسی است که بگوید من نمی‌خواهم، شما حق ندارید و کشور برای شما نیست. ۸۰ میلیون آدم در اداره کشور شریک هستند. مردم می‌خواهند اعتراض مسالمت آمیز انجام دهند و شما نمی‌توانید در مقابل حرف حساب آنان مقاومت کنید. با توجه به اینکه تا به امروز این اتفاق نیفتاده است، مردم ناامیدند و می‌گویند از ابتدایی‌ترین اختیاراتی که قانون اساسی در اختیار آنان گذاشته محرومند و نتوانستند از آن استفاده کنند.

این فعال سیاسی تصریح کرد: بنابراین احزاب باید علیرغم سخت‌گیری‌ها، فشارها و مخالفت‌ها در مقابل فشار دولتمردان بایستند و اجازه ندهند این فشار به مردم منتقل شود. یعنی خود را سپر بلای مردم کنند در آن صورت مردم نیز به آنان اعتماد خواهند کرد. با توجه به اتفاقات یک ماه گذشته و با بیانیه‌هایی که دادند این امیدواری وجود دارد که احزاب نیاز مردم را برآورده کنند.

خباز در پاسخ به این سوال که این بیانیه‌ها و درخواست‌هایی که از سوی احزاب برای انجام تجمع اعتراضی می‌شود آیا در وضعیت آرام خواهد بود یا فقط مربوط به زمان اعتراضات گسترده است، گفت: یک ضرب المثلی در مسائل سیاسی وجود دارد که می‌گویند برای رسیدن به هدف باید درخواست محدود، پافشاری نامحدود داشت. اگر درخواست محدود باشد و پافشاری نامحدود باشد دولت مجبور است که به آن درخواست تن دهد. حال چه شرایطی مانند الان یا شرایط عادی که در گذشته وجود داشت. اگر احزاب و جریانات سیاسی به این ضرب المثل توجه و عمل کنند موفق خواهند بود.

زنگ هشدار پول پرقدرت

زنگ هشدار پول پرقدرت

آمار شهریور حاکی از ادامه افزایش رشد پایه پولی به ۳۳.۳ درصد و رشد ۳۷.۶ درصدی نقدینگی است.

فردای اقتصاد: رشد نقطه به نقطه پایه پولی در شهریور ۳ واحد درصد بیشتر شده و به ۳۳.۳ درصد رسیده است. این دومین ماهی است که پول پرقدرت روند افزایشی معناداری را طی می‌کند. رشد نقدینگی ۰.۲ واحد درصد کمتر شده و مانند دو سال گذشته بالای ۳۷ درصد باقی مانده است. با وجود رویکرد بانک مرکزی و دولت فعلی در راستای مهار تورم، موفقیت چندانی در کاهش رشد نقدینگی اتفاق نیفتاده و سیاست‌های انقباضی بانک مرکزی ممکن است به ناترازی بیشتر بانک‌ها و در نتیجه تورم آینده دامن بزند. انتظارات تورمی بالا و بی‌اعتمادی عمومی نسبت به عملکرد سیاستگذاران باعث می‌شود سیاست پولی در مهار تقاضای پول و رشد نقدینگی شکست بخورد.

رشد نقدینگی تا پایان شهریور

بانک مرکزی در گزارش تحلیل تحولات اقتصاد کلان شهریور ۱۴۰۱ پرده از مقدار نقدینگی و پایه پولی تا انتهای این ماه برداشت؛ مانده نقدینگی تا این تاریخ به ۵۵۹۵ ه.م.ت (هزار میلیارد تومان) رسیده و رقم پایه پولی هم برابر با ۶۹۱ ه.م.ت شده است. نمودار بالا نشان می‌دهد رشد نقدینگی نسبت به شهریور سال قبل حدود ۳۷.۶ درصد بوده است. این رشد نقطه‌ای مدت‌هاست نتوانسته زیر مرز ۳۷ درصدی بیاید.

تورم بیست‌واندی درصدی که به صورت مزمن در چند دهه اقتصاد ایران را درگیر کرده بود، با یک رشد نقدینگی ۲۵.۷ درصدی به طور متوسط ایجاد شده بود. اما در سال‌های اخیر این رشد سالانه از مقدار بلندمدت ۲۵درصدی فاصله گرفته و هم‌زمان سطح تورم هم در حدود ۴۰ تا ۵۰ درصدی باقی مانده است.

برای این که رشد نقدینگی به زیر سی درصد در سال برسد، رشد ماهانه باید به حدود دو درصد برسد. بانک مرکزی هم با این هدف برای رشد ماهانه ترازنامه بانک‌ها سقف گذاشته است، به طوری که به بانک‌های دارای ریسک پایین‌تر ترازنامه رشد ۲.۵ درصدی و به بقیه رشد ۱.۵ درصد ترازنامه را اجازه می‌دهد. اما نمودار زیر نشان می‌دهد در چهار ماه گذشته رشد ماهانه نقدینگی بسیار بالاتر از این عدد بوده است. در نتیجه احتمالاً بانک مرکزی نتوانسته سقف مورد نظر خود را به خوبی اعمال کند.

زنگ هشدار پول پرقدرت

آیا تورم اولویت بانک مرکزی دولت رئیسی بوده است؟

شواهد نشان می‌دهد بانک مرکزی دولت فعلی هدف مهار تورم را در اولویت خود داشته است. از جمله این شواهد، رویکرد انقباضی بانک مرکزی در بازار ثانویه عملیات بازار باز و تعیین سقف رشد ترازنامه بانک‌ها است. این رویکرد اثراتی روی کاهش رشد پایه پولی گذاشت که در دو ماه مرداد و شهریور دوباره رشد آن افزایش پیدا کرد. همچنین کاهش‌های اندکی روی رشد نقدینگی رخ داده است. اما چرا سیاست‌های پولی کشور نتوانسته اثر قابل توجهی روی رشد افسارگسیخته نقدینگی بگذارد و تورم را مهار کند؟ در کنار پاسخ به این پرسش، باید به این سوال هم جواب داد که آیا ممکن است سیاست‌های فعلی بانک مرکزی در آینده حتی امکان رشد بیشتر نقدینگی را ایجاد کند؟

پیامد ناخواسته انقباض نقدینگی در شرایط فعلی

پاسخ به سوال دومی تا حدی به سوال اول هم پاسخ می‌دهد. انقباض نقدینگی بانک‌ها از سوی بانک مرکزی قاعدتاً به کاهش حجم نقدینگی کمک می‌کند، اما پیامدی دیگر هم برای نظام بانکی دارد؛ از آنجا که انتظارات تورمی در سطوح بالا قرار دارد و انتظاری برای کاهش تورم وجود ندارد، تقاضای پول همچنان بالاست. بنابراین انقباض نقدینگی منجر به افزایش نرخ بهره بین بانکی شده (تا پایان هفته گذشته به ۲۰.۹۸ درصد رسیده است) و نرخ سود سپرده‌های بانکی هم بعضاً تا اعدادی حدود ۲۴ درصد بالا رفته است. یعنی بانک‌ها آیا می‌توان به سیگنال‌ها اعتماد کرد؟ در شرایط کم‌شدن نقدینگی‌شان به سمت قرض‌گرفتن با نرخ‌های بالاتر رفته‌اند. این وضعیت برای نظام بانکی مشکل‌دار ایران می‌تواند خطرساز شود، چرا که وضعیت ترازنامه‌ها که هم‌اکنون هم مناسب نیست، بدتر خواهد شد و ممکن است جنگ سپرده‌ها و بازی پانزی بین بانک‌ها اتفاق بیفتد؛ اتفاقاتی که در نیمه اول دهه نود موتور محرک تورم سال‌های بعد شد (در این باره می‌توانید گزارش نسخه علم و «شبه‌علم» مقابل یک بحران را مشاهده کنید.)

اشتباه بانک مرکزی کجا بوده؟

سیاست انقباضی واکنش معمول بانک‌های مرکزی در برابر افزایش تورم است. اما اگر آیا می‌توان به سیگنال‌ها اعتماد کرد؟ بپذیریم که سیاست انقباضی بانک مرکزی ایران طی ماه‌های گذشته نه‌تنها اثر قابل توجهی روی تورم نگذاشته، بلکه ممکن است خودش عامل ایجاد تورم در آینده شود، پس راه جایگزین سیاستگذار پولی چه بوده است؟ انتظارات تورمی بالا یک مانع مهم اثرگذاری مثبت سیاست پولی آیا می‌توان به سیگنال‌ها اعتماد کرد؟ است. چرا که عاملی که منجر به التهاب در بازارها می‌شود، منفی بودن نرخ بهره حقیقی است. نرخ بهره حقیقی، نرخ بهره اسمی منهای انتظارات تورمی است و در حال حاضر بالا بودن انتظارات تورمی به شدت نرخ بهره حقیقی را منفی کرده و در نتیجه تقاضای پول را بالا نگه داشته است. از آنجا که سطح اعتماد به سیاستگذاران در حال حاضر در پایین‌ترین حد خود قرار دارد، حتی ادعای دولت و بانک مرکزی در هدفگذاری کاهش تورم اثر خاصی روی انتظارات مردم نمی‌گذارد. پس به نظر می‌رسد مشکل اصلی فراتر از صرف نهاد بانک مرکزی است.

شکست اصلاحات بانکی

در دهه اخیر تلاش‌های مختلفی برای اصلاح نظام بانکی وجود داشته که آخرین آن قانون جدید بانکداری است؛ قانونی که با اصلاحات زیاد مجلس در طرح اولیه دچار پس‌رفت‌های زیادی شد تا حدی که به عقیده گروهی از کارشناسان عملاً یک عقبگرد نسبت به وضعیت کنونی ایجاد خواهد کرد. اصلاح مؤثر ساختار بانک مرکزی می‌توانست ضمن افزایش توان سیاست پولی جهت مهار تورم، اندکی اعتماد را به نهاد بانک مرکزی بازگرداند. همچنین شکست‌ها در اصلاح وضعیت نامساعد بانک‌ها به عدم مهار نقدینگی دامن زده است. نمودار اول و اصلی این گزارش نشان می‌دهد که چطور حین روند کاهشی پایه پولی هم کاهش چندانی در نقدینگی رخ نداد؛ یک علت این پدیده می‌تواند این باشد که ناترازی بانک‌ها عامل مهمی برای رشد نقدینگی است و حتی با کاهش رشد پایه پولی هم این عامل می‌تواند باعث شیب زیاد رشد نقدینگی و تورم باشد.

اثر بی‌اعتمادی روی ناتوانی سیاستگذار پولی

انتظارات تورمی بالا و بی‌اثری ادعاهای دولت در هدف‌گذاری تورم پایین تبلوری از وضعیت کلی‌تر اعتماد مردم به سیاستگذاران است. مردم اعتقاد ندارند که دولت به انضباط مالی رو خواهد آورد یا به کمک توافقات خارجی و یکسان‌سازی نرخ ارز، ثبات را به بازار ارز باز خواهد گرداند. سرمایه اجتماعی اندک سیاستگذاران باعث شده حتی سیاست‌های درستشان هم به ضد خود بدل شوند؛ یک نمونه آن سیاست پولی انقباضی است که در این انتظارات تورمی مفید واقع نمی‌شود و به ناترازی‌های بانکی دامن می‌زند. انتظار تورم سالانه پنجاه درصدی به این معنی است که نرخ سود ۲۰ تا ۲۵ درصدی اثری روی کاهش تقاضای پول از سوی مردم نخواهد داشت، چرا که همچنان نرخ آیا می‌توان به سیگنال‌ها اعتماد کرد؟ سود حقیقی بسیار کمتر از صفر است. بنابراین برای مقابله با چالش بزرگ تورم مزمن سیاستگذار ناگزیر است با کمک نهادهای بالادستی، اصلاحاتی در ابعاد وسیع انجام دهد تا شاید افسار انتظارات تورمی تا حدی کنترل شود.

پیش‌ بینی بورس فردا چهارشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۱

پیش‌ بینی بورس فردا چهارشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۱

شاخص کل بورس امروز هم همانند روزهای اخیر صعودی بود. شاخص کل بورس تهران امروز سه‌شنبه ۱۰ آبان ماه توانست با رشد ۱۰ هزار و ۶۲۸ واحدی به محدوده یک میلیون و ۲۸۰ هزار واحدی برسد. همچنین شاخص کل هم‌وزن نیز رشد بیش از ۴ هزار واحدی را تجربه کرد و به محدوده ۳۶۵ هزار واحدی رسید.

ارزش معاملات بازار سرمایه به دو هزار و ۲۱۶ میلیارد تومان رسید. همچنین ۱۷۸ میلیارد تومان خروج نقدینگی از بورس داشتیم که نسبت به هفته‌ها و روزهای گذشته کمتر بود.

امروز قیمت دلار روند افزایشی به خود گرفت و با قیمت دلار فردایی رکورد بورس شکست. بورس و دلار همواره یک همبستگی قوی دارند و به واسطه همین موضوع انتظار می‌رود که معاملات بورس در روزهای آینده تا حدود زیادی مثبت شود. البته این مثبت بودن تنها به واسطه سیگنال مثبت افزایش قیمت دلار است و باید در میان مدت و بلند مدت انتظار تغییر وضعیت را داشت. اکنون افزایش قیمت دلار تنها شاخص را می‌تواند مثبت کند و در میان مدت باعث رشد واقعی بازار سرمایه خواهد شد.

سیگنال جدید برای بورس

مشاهدات میدانی از نرخ خرید و فروش ارز در بازار آزاد حاکی از شکستن رکورد قیمت دلار فردایی است. طبق اطلاعاتی که در برخی کانال‌های تلگرامی در ظهر روز ۱۰ آبان منتشر شده قیمت دلار فردایی از مرز ۳۳ هزار و ۶۰۰ تومان هم عبور کرده است. این در حالی است که سقف تاریخی پیشین دلار در محدوده ۳۳ هزار و ۵۵۰ تومانی و در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۱ به ثبت رسیده بود.

از طرفی رکورد دیگری هم در بازار ارز جابجا شد. حجم معاملات دلار در بازار رسمی امروز ۱۰ آبان ۱۴۰۱ تا لحظه تهیه این گزارش از محدوده ۱۸.۴ میلیون دلار عبور کرده است. این در حالی است که حجم معاملات در بازار توافقی دیروز به رقم بی‌سابقه ۱۸.۳ میلیون دلار رسیده بود اما تا ظهر امروز این رکورد نیز شکسته شد.

افزایش قیمت دلار می‌تواند کمک بسیار زیادی به بورس کند، اگرچه این افزایش قیمت بر اقتصاد کشور تاثیر منفی دارد و مشکلات اساسی پدید می‌آورد. اما به طور کلی افزایش قیمت دلار برای بورس یک سیگنال مثبت به حساب می‌آید و به واسطه آن بازار سرمایه می‌تواند روند نسبتا صعودی را تجربه کند.

درست است که مشکل امروزه بورس نبود، اعتماد است اما سیگنال قوی می‌تواند وضعیت بازار سرمایه را در میان مدت تغییر دهد.

دلیل انقراض نئاندرتال ها شناسایی شد

سرویس علم و فناوری - ​بر اساس داده‌های ژنتیکی، دو گونه نئاندرتال و هوموساپینس یا همان انسان‌های خردمند امروزی برای اولین بار زمانی که هوموساپینس‌ها در حدود ۲۵۰ هزار سال پیش شروع به هجوم به خارج از آفریقا کردند، با یکدیگر برخورد کردند و برخلاف تصور و در کمال تعجب، عامل انقراض نئاندرتال‌ها جنگ با انسان‌های خردمند نبوده بلکه آمیزش جنسی با آنها بوده است. .

به گزارش سرویس علم و فناوری برخط نیوز به نقل از برترین ها - ایسنا: بر اساس داده های ژنتیکی، دو گونه نئاندرتال و هوموساپینس یا همان انسان های خردمند امروزی برای اولین بار زمانی که هوموساپینس ها در حدود ۲۵۰ هزار سال پیش شروع به هجوم به خارج از آفریقا کردند، با یکدیگر برخورد کردند و برخلاف تصور و در کمال تعجب، عامل انقراض نئاندرتال ها جنگ با انسان های خردمند نبوده بلکه آمیزش جنسی با آنها بوده است.

به نقل از آی ای، پژوهشگران سرانجام دریافته اند که که چه چیزی به احتمال فراوان منجر به انقراض نئاندرتال ها شده است.

آنها می گویند این جنگ و نزاع یا حیوانات وحشی نبوده اند که نئاندرتال ها را از بین برده اند، بلکه آمیزش جنسی با هوموساپینس ها(Homo sapiens) بوده است.

مقاله جدیدی که در مجله PalaeoAnthropology منتشر شده است، این احتمال را مطرح کرده است که آمیختگی ژنتیکی نئاندرتال ها با اجداد ما می تواند منجر به آمیختگی ژنتیکی چند نئاندرتال با یکدیگر و در نهایت منجر به انقراض آنها شده باشد.

پروفسور کریس استرینگر(Chris Stringer)، رهبر پژوهش های موزه در حوزه فرگشت انسان و سرپرست این مطالعه جدید به همراه دکتر لوسیل کریته(Lucile Crété) در بیانیه ای گفت: دانش ما در مورد تعامل بین انسان های خردمند و نئاندرتال ها در چند سال اخیر پیچیده تر شده است، اما هنوز به ندرت می توان شاهد بحث علمی متقن در مورد چگونگی آمیختگی بین این گروه ها بود. ما فکر می کنیم که اگر نئاندرتال ها مرتباً با هوموساپینس ها آمیزش می کردند، این رفتار می توانسته جمعیت آنها را تا زمانی که ناپدید شوند کاهش دهد و در نهایت منجر به انقراض نئاندرتال ها شده باشد.

نحوه ملاقات گونه ها با یکدیگر و ارتباط برقرار کردن آنها

در حالی که فسیل های نئاندرتال ها در سراسر اروپا و آسیا یافت شده اند، می دانیم که اجداد گونه ما در حدود ۶۰۰ هزار سال پیش در آفریقا تکامل یافته اند. پژوهشگران بر این باورند که گروه اول حدود ۴۰۰ هزار سال در محیط زیست خود تکامل یافته اند.

بر اساس داده های ژنتیکی، این دو گونه در حدود ۲۵۰ هزار سال پیش زمانی که هوموساپینس ها شروع به سفر به خارج از آفریقا کردند، برای اولین بار با یکدیگر برخورد کرده اند.

استرینگر می گوید: بدون دانستن دقیق ظاهر یا رفتار نئاندرتال ها، ما فقط می توانیم حدس بزنیم که انسان های خردمند درباره این خویشاوندان خود چه فکری می کردند. با توجه به عمق زمانی جدایی، احتمالاً تفاوت های زبانی میان آنها بیشتر از آن چیزی بوده که بتوانیم تصور کنیم و بسیار بزرگ تر از تفاوت ها بین هر زبان امروزی بوده است.

بنابراین این دو گروه چگونه ارتباط برقرار کردند؟

نئاندرتال ها یک برجستگی برجسته روی پیشانی خود داشتند که می توانسته برای ارتباط استفاده شود. اما این احتمال وجود داشت که این سیگنال ها برای اجداد ما از بین رفته باشد. طبق برخی پژوهش ها، کاهش برآمدگی پیشانی نئاندرتال ها به انسان های خردمند اجازه داد تا به جای پیشانی به حرکات ابروها برای دریافت طیفی از سیگنال های ظریف تر و موقتی روی بیاورد.

صرف نظر از نحوه ارتباط آنها، مواجهه آنها با یکدیگر منجر به آمیزش بین هر دو گونه شده است، اما این که چگونه این اتفاق رخ داده هنوز یک راز باقی مانده است.

آیا آمیختگی ژنتیکی یک موفقیت بوده است؟

موفقیت آمیز بودن یا نبودن آمیختگی ژنتیکی به جفت مولد بستگی دارد. هیچ شواهدی از ژنتیک هوموساپینس ها در ژنوم های نئاندرتال های متأخر از ۴۰ تا ۶۰ هزار سال پیش وجود ندارد.

حتی با وجود اینکه می دانیم که گونه ما با نئاندرتال ها آمیخته شده است، ژن هایی که امروزه در ما وجود دارند، نتیجه تعاملاتی نیست که هوموساپینس ها پس از ترک آفریقا حفظ کردند.

یک یافته جالب دیگر، فقدان دی ان ای میتوکندریایی است که از طریق ماده ها به ارث می رسد و به شواهدی اشاره دارد مبنی بر این که فقط نئاندرتال های نر و هوموساپینس های ماده جفت گیری کرده اند.

استرینگر گفت: ما نمی دانیم که آیا جریان ژن یک طرفه ظاهری به این دلیل است که این اتفاق نمی افتاده(هوموساپینس نر با نئاندرتال ماده جفت گیری نمی کرده) یا این که جفت گیری انجام می شده اما ناموفق بوده یا اینکه ژنوم های نئاندرتالی که ما داریم قابل ملاحظه نیستند.

وی در پایان افزود: همانطور که ژنوم های نئاندرتال بیشتری توالی یابی می شوند، ما باید بتوانیم ببینیم که آیا دی ان ای هسته ای از انسان خردمند به نئاندرتال ها منتقل شده است و نشان دهیم که آیا این ایده صحیح است یا خیر.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.