برای پاسخ به این پرسش، باید نگاهی به چند موضوع مهم داشته باشیم؛ برجام، FATF، نرخ ارز، رشد نقدینگی و انتظارات تورمی و اخبار سیاسی حاکمیت به مردم، از موارد اثرگذار بر اقتصاد پیش روی ایران هستند. در خصوص برجام، به نظر منطقی نمیرسد که سیاستها و دخالتهای حاکم حزبی در ایران و همچنین انتخابات ریاست جمهوری پیش روی ماههای آینده، اجازه دهند که حداقل تا ماههای ابتدایی سال ۱۴۰۰ شاهد بازگشت طرفین به برجام باشیم. حقیقت این است که آمدن بایدن یکی از حلقههای اقتصاد ایران است و به معنای گشایش کامل اقتصادی نیست. این خود یکی از سیگنالهای مهم در خصوص وضعیت پر ابهام اقتصادی فصل اول سال پیش روست؛ در خصوص نرخ ارز و کرونا نیز مواردی، چون نیازهای جدید مردم، مثل سفرهای خارجی با بازگشایی بیشتر مرزها بعد از واکسیناسیون، بیشتر باید مورد توجه باشد؛ البته با قطعیت صحبت کردن در چنین موضوعی ممکن نیست و باید منتظر تصمیمات کلان دولت در خصوص اجرای طرح واکسیناسیون برای مردم باشیم و تفاوت اجرایی جمهوری اسلامی با دیگر کشورها را در نظر بگیریم. در این میان احتمال افزایش صادرات نفتی کشور را نباید نادیده گرفت که میتواند موجب ارز آوری بیشتر شود؛ البته این عدد قطعا کمتر از عدد پیش بینی شده در بودجه مجلس ایران است؛ چرا که بازگرداندن مشتریان از دست رفته، به همین راحتی که روی کاغذ مطرح شود نیست؛ مگر آنکه سرعت کنترل کرونا موجب بهبود وضعیت کسب و کار جهانی و نیاز گستردهتر کشورهای جهان شود. از طرفی دیگر، سیاستگذاریهای مجلس در بودجه سال ۱۴۰۰، خبر از احتمال رشد تورم در سال پیش رو میدهند که بر دیگر نگرانیها میافزاید و در برخی تحلیلها تا ۳۰ درصد هم پیش بینی میشوند؛ کما این که درآمدهای مالیاتی پیش بینی شده با وضعیت اسفناک کسب و کارها، خود یکی از چالشهای جدی پیش روست. آنچه که نگران کننده است، اخبار در خصوص پیش گیری پول از شبه پول است؛ ترجمه روان و ساده این جمله آن است که نقدینگی به زودی باری دیگر در کشور خیز بر خواهد داشت و آنچه که به صورت مستقیم پس از آن انتظار میرود چیزی جز افزایش تورم نیست. سیاستگذاریها در خصوص FATF هم از موارد مهم تسهیل کننده هستند که به صورت مستقیم بر قیمتها اثرگذارند و متاسفانه همچنان در ابهام هستند.
چرا افزایش نرخ سود بانکی کمکی به مدیریت نقدینگی نمیکند؟
سر مقاله «تصمیم کبری» به قلم محمدرضا فرحی در هفتهنامه تجارت فردا
آیا افزایش نرخ سود بانکی در این شرایط میتواند راهحل مناسبی برای مدیریت نقدینگی باشد؟ شاید بتوان گفت در چند دهه اخیر هیچگاه شرایط اقتصاد ایران اینقدر بغرنج و خطیر نبوده است. در یک بازه زمانی چندساله، مسائل زیر اتفاق افتاده یا پیشرو هستند: انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا و عزم جزم وی بر محاصره اقتصادی کشورمان، بحران ارزی اخیر و جهش بیش از دو برابری نرخ ارز در چند ماه اخیر، بحران بانکی و آزاد شدن بخشی از نقدینگی در شهریورماه امسال، مسائل زیستمحیطی و خصوصاً بحران آب در مناطق مرکزی و غربی کشور، نبود رابطه دوستانه و برد-برد با همسایگان مهم و …
اوراق مشارکت
یکی از عناصر این سیاهه نگرانکننده، آزاد شدن حجم قابل توجهی نقدینگی به خاطر فرارسیدن سررسید اوراق مشارکت ریالی با نرخ 20 درصد سالانه است. در سطح جهانی و در کشورهای مختلف، اوراق مشارکت یکی از روشهای مناسب و مرسوم هم برای تامین مالی و هم برای کنترل موقت نقدینگی است. اما معمولاً کسانی که خریدار این اوراق هستند، از متوسط دانش و مهارت مالی یک کنشگر اقتصادی خبرهتر هستند. در بسیاری از این موارد، نهادهای مالی و واحدهای سرمایهگذاری شرکتهای بزرگ خریدار چنین اوراقی هستند. در نتیجه، برای کسانی که نقدینگی فوق را به زودی در اختیار خواهند گرفت، نرخ سود 15 درصدی مرسوم در شبکه بانکی جذاب به نظر نمیرسد. خصوصاً با در نظر گرفتن افزایش شدید قیمت طلا و ارز در ماههای اخیر. با توجه به اینکه واردات بخش مهمی از چرخه اکوسیستم اقتصادی کشورمان را تشکیل میدهد، به زودی نرخ تورم نیز افزایش خواهد یافت و بسیار بعید است در کانال تکرقمی باقی بماند. خود این موضوع، دلیل علیحدهای برای صاحبان این اوراق خواهد بود تا پس از فرارسیدن سررسید، سرمایه خود را با نرخ 15درصدی به جایی نسپارند.
نرخ سود بانکی
بانک مرکزی با درک اهمیت این نکته در حال بررسی تغییر سقف نرخ سود بانکی است. اخیراً قائممقام این بانک از احتمال بازنگری نرخ سود سپردهها خبر داده و گفته است با مطالعاتی که در جریان است نرخهای سود بانکی مورد بازنگری قرار خواهد گرفت. البته در متن اظهارات ایشان اشارهای به افزایش نرخ سود نشده است اما با توجه به شرایط فعلی اقتصاد و واقعیتهای غیرقابل انکار، کاهش مجدد نرخ سود بانکی بسیار بعید است و در نتیجه احتمالاً منظور ایشان افزایش سقف این نرخ است.
به باور من، چنانچه این اقدام انجام شود نه اثربخش و نه مفید خواهد بود. اثربخش نیست زیرا کسانی که مکانیسم اوراق مشارکت را درک میکنند و خریدار آن هستند، عموماً از وجود صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت نیز به خوبی آگاه هستند؛ صندوقهایی که عموماً در داخل شرکتهای تامین سرمایه و کارگزاریها تاسیس شدهاند و مجموعاً حدود 10 درصد از نقدینگی کشور را در خود جای دادهاند. از این بیش از 50 صندوق، تعداد کمی ساختار قابل قبولی دارند و بیش از 80 درصد منابع جذبشده را صرف خرید اوراق بهادار کردهاند. اما سایرین، خصوصاً صندوقهای بزرگتر و حجیمتر، حجم اصلی منابع خود را در بانکها و با نرخ سودی بسیار بالاتر از نرخ سود اعلامی توسط بانک مرکزی سرمایهگذاری کردهاند. به عبارت بهتر متاسفانه کارکرد فعلی صندوقهای با درآمد ثابت، دور زدن سیاستهای بانک مرکزی برای کاهش نرخ سود است. نرخ سود مرکب محققشده توسط این صندوقها عموماً بالای 20 درصد بوده و در مواردی به 24 درصد هم میرسد. جالب آنکه سهامدار بسیاری از این شرکتهای تامین سرمایه و کارگزاریها، خود بانکها هستند! به عبارت بهتر بانک مرکزی مداوماً در تلاش بوده است تا اجازه تجهیز منابع مالی به هر قیمتی را به بانکها ندهد اما شبکه بانکی راهی کمدردسر و آسان برای جذب سپرده به هزینه گزاف پیدا کرده است بدون اینکه چندان نگران بزرگ شدن بهمنِ بدهی بانکی و امکان سقوط آن بر سر اقتصاد کشور باشد.
البته ابزارهای سرمایهگذاری «بدون ریسک» فقط شامل این صندوقها نیست و انواع اوراق بهادار موجود در بازار سرمایه را هم شامل میشود. به طور کلی با توجه به عدم توجه بازار مالی کشور به تحلیل ریسک و عملاً بدون ریسک فرض کردن بانکها و اوراق مشارکت، تنها عاملی که مورد توجه چرا نقدینگی بازار اینقدر مهم است؟ قرار میگیرد بازده مالی این اوراق است. لذا منتشرکنندگان اوراق مجبور هستند سودی رقابتی را برای آن در نظر بگیرند تا امکان فروش آن در بازار فراهم شود. این موضوع فرصتی مناسب برای سرمایهگذاران خبره فراهم کرده است تا سپردهگذاری بلندمدت در بانکها و موسسات مالی را کمتر مدنظر قرار دهند.
آیا نرخ سود باید افزایش یابد؟
دو نکته فوق را همزمان در نظر بگیرید؛ از یکسو در بازار ابزارهای بدون ریسک برای انتقال ثروت بین بازههای زمانی با نرخ سود بیش از 20 درصد وجود دارد. از سوی دیگر، اوراق مشارکت از سپردهگذاری در بانک پیچیدهتر بوده و صاحبان اوراق عموماً به قدر کافی خبره هستند تا از این ابزارهای بدون ریسک آگاهی داشته باشند. در نتیجه، افزایش نرخ سود بانکی مثلاً به همان سطح 18 درصد پارسال یا حتی بیشتر، بعید است نقش مهمی در تغییر راهبردی تصمیمِ صاحبان اوراق داشته باشد. به عبارت بهتر، حتی در شدیدترین تغییر سیاست ممکن و با فرض افزایش سقف نرخ سود بانکها به 20 درصد، اکثر این افراد حاضر به سپردهگذاری در نظام بانکی نخواهند بود و گزینههای «بهتر»ی در دسترس دارند. از اینرو، سیاست افزایش نرخ سود بانکی برای جذب مجدد نقدینگی رهاشده، اثربخش نیست.
گفتیم این سیاست علاوه بر عدم اثربخشی مضر نیز هست؛ به این دلیل ساده که اگرچه صاحبان اوراق را چندان تشویق به سپردهگذاری نمیکند، اما باعث میشود تا آحاد جامعه متمایل به عوض کردن جنس حسابهای خود در بانکها و افتتاح حسابهای پرسود شوند. خصوصاً در شرایط فعلی که سپرده طولانیمدت با جریمههای سنگین برای بستن حساب پیش از موعد وجود ندارد، امکان نقد کردن پول و جابهجایی آن بین حسابهای گوناگون بیش از پیش فراهم است. در نتیجه، افزایش نرخ سود نهتنها کمکی به بازجذب نقدینگی آزادشده نمیکند، بلکه عملاً باعث افزایش هزینه تجهیز سرمایه برای بانکها شده و آنها را بیش از پیش به ورطه ورشکستگی میکشاند.
راهکار بهینه چیست؟
طبق معمول، سوال اساسی این خواهد بود که پس راهکار بهینه چیست؟ به نظر میرسد غول داراییهای سمی و نقدینگی عظیم مانند آتش زیر خاکستر کمکم در حال خروج از حالت ایستاست و سیاستهای قابل اعمال هم روزبهروز محدودتر میشوند. در کنار راهکارهای دردناک و در عین حال اجتنابناپذیری مانند طی شدن فرآیند ادغام و تملیک برای بانکهای مسالهدار، شاید تنها اکسیری که در حال حاضر بتواند از قدرت تخریب بالای نقدینگی جلوگیری کند، افزایش کنترلشده و تدریجی تورم باشد. به این طریق، سود حقیقی سپردهگذاری کاهش مییابد و در نتیجه گزینههای متنوعتری پیشروی سیاستگذار خواهد بود. اگرچه باید در نظر داشت که این راهکار از جنبه سلبی بودنش اصولی نیست. در واقع، حل مشکل از طریق کمارزش کردن داراییهای مردم در حکم پاک کردن صورت مساله و پس گرفتن سود بالای سالیان اخیر از آنهاست. اما در شرایط فعلی که تضاد منافع بین نهادهای حاکمیتی مانند سازمان بورس و بانک مرکزی، سهامداران بانکها، مدیران بانکها و سایر موسسات مالی و عموم سپردهگذاران به اوج خود رسیده است به نظر میرسد چارهای جز اعمال این سیاست نباشد؛ خصوصاً اگر این را هم در نظر بگیریم که راهحل اصولی که در بالا اشاره شد، دردناک و به احتمال فراوان همراه با تبعات اجتماعی و سیاسی فراوان خواهد بود. از اینرو در این شرایط ویژهای که مملکت به آن دچار است، بعید است بتوان در سطوح بالای حاکمیت اجماع و عزمی ویژه برای گرفتن «تصمیم کبری» ایجاد کرد. وانگهی، هر چه زمان بگذرد ضرورت اصلاحات عمیق و دردناک بیشتر میشود و معلوم نیست تعویق دائم این اصلاحات برای رسیدن به وقت مناسب، کارگشا باشد. وقت مناسب هیچگاه به دست نخواهد آمد و در انجام کاری که خیر عمومی و منفعت کشور به آن گره خورده، حاجت به تعلل و استخاره نیست.
همبستگی شاخص دلار آمریکا با بازارهای دیجیتال
شاخص دلار آمریکا که در هفته های اخیر رشد سریعی را تجربه کرده است، به سطح مقاومت بلندمدت رسیده است. همچنین بازارهای مالی سنتی و سهام، بازارهای بیت کوین و ارزهای دیجیتال به شاخص دلار آمریکا، DXY وابسته هستند. افزایش شاخص دلار آمریکا اغلب سیگنالی از عدم اطمینان و ترس در تمام بازارهای مالی است. علاوه بر این، شاخص دلار آمریکا همبستگی منفی طولانی مدتی با قیمت بیت کوین و بازار ارزهای دیجیتال دارد.
انتشار گزارش های سه ماهه اخیر از شرکت های بزرگ ایالات متحده کمتر از حد انتظار بوده و با توجه به وضعیت ناپایدار جهانی در رابطه با جنگ اوکراین و چرا نقدینگی بازار اینقدر مهم است؟ تهدید مداوم همه گیری کووید19در چین، افزایش تورم در کشورهای غربی و افزایش نرخ بهره در ایالات متحده رکود اقتصادی جهانی غیر قابل اجتناب است. تمامی این عوامل یک محیط ایده آل برای نقدینگی را ایجاد کرده است و افزایش شاخص دلار آمریکا غیر طبیعی نیست.
روند صعود به مقاومت بلندمدت DXY
در 29 و 30 آوریل، شاخص دلار آمریکا به سطح مقاومت بلندمدت خود رسیده و اوج خود را درست زیر سطح 104 ثبت کرده است و براساس نمودار هفتگی این سطح مقاومت از سال 2016 تا 2017 برقرار بوده و در مارس 2020 مجددا مورد آزمایش قرار گرفته است.
در ژانویه 2021 شاخص دلار آمریکا تا سطح 82 پایین آمد و پس از آن شاخص به مدت 5 ماه تثبیت شد و در می 2021 رشد 16.5 درصدی خود را آغاز کرده که تا به امروز نیز ادامه دارد. در این میان، دلار موفق شد دو سطح مقاومت مهم بترتیب 94.5 و نزدیک به 98 را پشت سر بگذارد و به عنوان سطح حمایت تایید کند. شاخص های فنی هفتگی نیز نشان دهنده خوانش های بسیار صعودی ست و نشان دهنده رسیدن به سطح خرید بیش از حد می باشند.
ارتباط DXY با بیت کوین و بازار آلت کوین
شاخص دلار آمریکا،DXY یک همبستگی منفی طولانی مدت با قیمت بیت کوین دارد. هنگامی که شاخص دلار افزایش می یابد، قیمت بیت کوین کاهش می یابد و بالعکس، نمودار بلند مدت ماهانه یک رابطه واضح را نشان می دهد که در هیچ دوره ای اینقدر قوی نبوده است.
اگر دوره رشد قوی شاخص دلار آمریکا با رسیدن به سطح مقاومت در منطقه 104 به پایان برسد، می تواند سیگنال صعودی برای ارز دیجیتال بیت کوین و بازار کلی ارزهای دیجیتال باشد. با این حال، از سوی دیگر، اگر شاخص دلار آمریکا بالاتر از سطح مقاومت شکسته شود، بیت کوین می تواند به کاهش خود ادامه داده و در بازار نزولی بلندمدت فرو رود.
مطالعه اخبار ارزهای دیجیتال در بروز بودن در این مارکت بسیار مهم است. با آپدیت بودن اطلاعات شما در این بازار فرایند خرید ارز دیجیتال را میتوانید هوشمندانه انجام بدهید. مثلا با خرید تتر و نگهداری آن میتوانید در زمان مناسب خرید بیت کوین را از صرافی های خارجی انجام دهید و یا اینکه بصورت مستقیم از صرافی ارز دیجیتال ایرانی اینانس انجام دهید.
وقتی دولت میخواهد ثابت کند همه چیز خوب است/بورس و اقتصاد در چشم انداز ۱۴۰۰
خودروهای انتحاری در قلب تهران، شکست جدید سعودی در یمن، هر هفته یک طرح ضدایرانی در ۵۶ روز اول بایدن، روحانی دولت را ۴۸ ساعت به قالیباف بدهد، افزایش نگرانیها از اوج گیری سفرهای نوروزی، پسر شهید فخریزاده داوطلب تزریق واکسن، تنظیم بازار مرغ با تهدید مرغداران از سوی وزیر! مراقب تبلیغات اغواگرایانه درباره رمز ارزها باشید، نمایندگان مجلس چقدر حقوق میگیرند و شرایط روانی جامعه و رئیسجمهور ۱۴۰۰ از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز چهارشنبه ۲۷ اسفند ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که اوج گیری بورس در روزهای پایانی سال و تحلیلهایی از وضعیت اقتصاد ایران در سالی که گذشت و پیش بینیها از اقتصاد ۱۴۰۰ در کنار گمانه زنیهای انتخاباتی درباره کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری و آخرین خبرها از واکسنهای ایرانی کرونا در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده اند.
سفرهای نوروزی و نگرانی از اوج گیری شیوع کرونا در شهرهای مختلف و جمع بندی دخل و خرج بودجه ۱۴۰۰ نیز دو محور دیگر مهم روزنامههای امروز است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
چرا سطح توقع مردم اینقدر بالا رفته؟!
مجید ابهری رفتارشناس طی یادداشتی با عنوان چرا سطح توقع مردم اینقدر بالا رفته؟! در شماره امروز آرمان ملی نوشت: چندی پیش یکی از کارشناسان محترم صداوسیما در ادامه روند صحبتهای جنجالی کارشناسان قبلی، اعلام کردند که مردم سطح توقعشان را پایینتر بیاورند و گوشت و میوه نخورند. این خانم کارشناس که متاسفانه ماسک روی صورتشان مانع میشد که او را بشناسیم، معتقد بود فرزندانمان را نیز باید قانع بار بیاوریم که تقاضای گوشت و مرغ نداشته باشند؛ اما وزن بالای این کارشناس محترم نشان میداد که خودشان هیچوقت قانع نبوده و این صحبتها فقط در رسانه ملی جای بحث دارد، نه در زندگی شخصی. با این اوصاف بد نیست نگاهی به وضعیت بازار اقلام خوراکی در آستانه نوروز بیندازیم تا بیشتر پی ببریم که چرا مردم اینقدر توقعشان بالا رفته! (البته از دید کارشناسان صداوسیما) که بر سر سفره شاید شاید گوشت و مرغ و میوه باشد؟! بر کسی پوشیده نیست که هجوم دلالان و واسطهها به بازار کشور و القای قحطی کاذب مقدمه تخریب امید مردم به آینده است. اشاره و تاکیدی که مقام معظم چرا نقدینگی بازار اینقدر مهم است؟ رهبری بر گرانی آزاردهنده و فشار به اقشار کمدرآمد داشتند، نشان از ضرورت توجه به کنترل قیمتها و کوتاه نمودن دست دلالان و واسطهها از میان تولیدکننده و مصرفکنندگان است. در حال حاضر حداقل هفت واسطه میان تولید و مصرف وجود دارد و در بازار میوه و ترهبار، آثار این دلالیها، آزار محسوسی را بر مردم وارد مینماید. هجوم برخی از افراد به مغازهها در تهران و شهرستانها، برای خرید روغن نباتی و برخی از اقلام ضروری، مقدمهای ناخوشایندی بر قحطیسازی کاذب در بازار خردهفروشی است.
در این میان کسی صدای بازنشستگان و اقشار کمدرآمد که روزهای سخت و طاقتفرسایی را میگذرانند، میشنود که حقوق ماهیانه اکثر آنها زیرخط فقر مطلق تعیین شده است؟ آیا بد نیست که صداوسیما به جای حضور این کارشناسان در برنامههای تلویزیونی و توهین به مردم که توقع خود را تا نان خشک و نسیه پایین بیاورید، بررسی نماید چرا میلیونها جوجه یکروزه زنده دفن شدند و آیا این روزهای که یک کیلو مرغ در بازار یافت نمیشود، چرا آن زمان با این متخلفان که قصدشان گرانی مرغ بود، برخورد نشد؟ آیا کسی میداند که کشتن آن همه جوجه یکروزه به گرانی و کمیاب شدن مرغ در بازار ارتباطی دارد؟ آیا کارشناسی در تلویزیون در این رابطه صحبت کرده است؟ از نگاه رفتارشناسی، احساس امنیت بیشتر از از خود امنیت گرانبهاتر و ضروریتر است و دیدن کشتی در آب امری طبیعی و قابل قبول بوده، اما اگر آب در کشتی دیده شود، موردی خطرناک و مصیبتساز خواهد بود. ما این روزها در شرایط دیدن آب در کشتی قرار داریم و برکسی پوشیده نیست که هیچکسی در صورت وقوع آسیب به کشتی در حاشیه امنیت نخواهد بود. خدا را شکر در این روزها و در آستانه نوروز ۱۴۰۰، شیوع کرونا دلیلی بر لغو دید و بازدیدهای نوروزی شده و گرنه تهیه اقلام پذیرایی عید نوروز، مصیبت بزرگتری در کنار مصائب دیگر ایجاد میکرد، البته اگر از دید برخی خرید یک کیلو شیرینی و آجیل افزایش سطح توقع جامعه نباشد. اوضاع گفتمانهای سیاسی نیز در سطوح مختلف اجرایی به شکل و جهتی حرکت میکند که انگار مردم در ایفای وظایف و نقشهای خود قصور کرده و آنها مسبب این همه آشفتگی در بازار و نظام سلامت کشور همزمان با شیوع کرونا هستند و باید مجازات شوند یا حداقل از مسئولان عذرخواهی کنند، اما خدا شاهد نوشتن این سطور است که از مردم به غیر از عشق و معرفت چیز دیگری ندیدیم و عشق آنها به ارزشهای عقیدتی و الهی ظرفیت تحملشان را افزایش داده و صبرشان را همچنان رشد میدهد. پس خانم کارشناس صداوسیما، لیاقت این مردم بسیار بالاتر از این حرفاست.
وقتی دولت میخواهد ثابت کند همه چیز خوب است
امیر محمود حریرچی طی یادداشتی کوتاه در شماره امروز روزنامه آفتاب یزد نوشت: موضوعی که از اول ورود کرونا به کشور تا به همین الان مطرح بوده، بحث سفر رفتن است که متاسفانه با هر تعطیلی مردم راهی سفر شدند و وضعیت را خراب کردند. حالا به ایام نوروز نزدیک میشویم و در خصوص سفر رفتن یا نرفتن در این ایام شاهد بحثها و اظهارات مختلفی بودیم تا اینکه با مشخص شدن رنگبندی شهرها، معلوم شد مردم میتوانند به سفر بروند و حتی با وجود قسم حضرت عباس (ع) وزیر بهداشت. اما این مشکل از آنجا شروع میشود که یک نوع کلافگی در میان مردم دیده میشود که یک نوع این کلافگی از این منظر است که مردم بابت در خانه ماندن خسته شدند و کلافگی دیگرشان از منظر زندگی و معیشتی است.
اگر یک تعامل درستی بین دولت و مردم بود و دولت متعهد به قوانین و محدودیتها بود و از لحاظ معیشتی به مردم کمک میکرد متقابلا مردم هم با آنها همراهی میکردند. اما متاسفانه اینگونه نیست. الان مردم ما موج چهارم کرونا را باور ندارند و درک درستی هم از آن ندارند به این دلیل که اطلاعاتی که در این مورد داده میشود دارای تناقض است. در صورتی که اگر اطلاعات درست را به مردم بدهند و آنها اطمینان کنند قطعاً بسیاری از موارد را در هرزمینهای رعایت میکنند، اما عملا اینطور نیست مثلاً میگویند امسال رونق اقتصادی داشتیم، اما چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. از طرفی وقتی اعتماد وجود نداشته باشد بسیاری از مسائل را مردم جدی نمیگیرند در حالی که بحث کرونا بهخصوص ویروس جهش یافته آن جدیتر از چرا نقدینگی بازار اینقدر مهم است؟ این حرفهاست. فارغ از بحث اعتماد مسئله بسیار مهم دیگر آن است که ما مردمی خودخواه شدهایم و به دیگران توجه نداریم اگر در مورد کرونا بحث دیگر مراقبتی را مطرح میکردند، خودمراقبتی هم خواه یا ناخواه اتفاق میافتاد متاسفانه ما این دگر مراقبتی را در هیچ مسئلهای نداریم. از سوی دیگر دلیل آنکه مسئولان هم سفر رفتن را ممنوع نکردند این است که میخواهند شرایط را عادی جلوه دهند و بگویند همه چیز تحت کنترل است و ما توانستهایم در خصوص کنترل کرونا خوب عمل کنیم.
بورس و اقتصاد در چشم انداز ۱۴۰۰
محمد یوسفی آرامش در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان بورس و اقتصاد در چشم انداز ۱۴۰۰ نوشت: سال ۹۹ با همه چالشهای بزرگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود رو به پایان است؛ سالی که تا به مدتهای طولانی به یاد همه ما خواهد ماند؛ اما آنچه که دردناک است آنجاست که سیاستگذاریهای اقتصادی، تاثیرات تصمیمات غیرمنطقی برخی از مسئولین کشور و شرایط سختی که کرونا ایجاد کرد، قرار است به صورت جدی در سال ۱۴۰۰ نیز همراه ما باشد؛ به نوعی قرن جدید را با چالشهایی جدید شروع خواهیم کرد. یکی از پرسشهای مهم این روزهای مردم این سوال مهم است که چه چیزی پیش روی بورس و اقتصاد ایران است؟ در خصوص این پرسش مهم، باید با احتیاط بیشتری به مردم نگران کشورم پاسخ دهم. اقتصاد پیش روی ایران، جادهای مه آلود و در هالهای از ابهام است؛ نمیتوان در خصوص آن با قطعیت کامل سخن گفت؛ چرا که ذات زندگی در دنیای مدرن همراه با عدم قطعیتهای بسیاری است؛ اما میتوان با چیدمان صحیح دادههای محیطی، نتایجی احتمالی را پیش بینی کرد؛ واقعا چه چیزی پیش روی ماست؟
برای پاسخ به این پرسش، باید نگاهی به چند موضوع مهم داشته باشیم؛ برجام، FATF، نرخ ارز، رشد نقدینگی و انتظارات تورمی و اخبار سیاسی حاکمیت به مردم، از موارد اثرگذار بر اقتصاد پیش روی ایران هستند. در خصوص برجام، به نظر منطقی نمیرسد که سیاستها و دخالتهای حاکم حزبی در ایران و همچنین انتخابات ریاست جمهوری پیش روی ماههای آینده، اجازه دهند که حداقل تا ماههای ابتدایی سال ۱۴۰۰ شاهد بازگشت طرفین به برجام باشیم. حقیقت این است که آمدن بایدن یکی از حلقههای اقتصاد ایران است و به معنای گشایش کامل اقتصادی نیست. این خود یکی از سیگنالهای مهم در خصوص وضعیت پر ابهام اقتصادی فصل اول سال پیش روست؛ در خصوص نرخ ارز و کرونا نیز مواردی، چون نیازهای جدید مردم، مثل سفرهای خارجی با بازگشایی بیشتر مرزها بعد از واکسیناسیون، بیشتر باید مورد توجه باشد؛ البته با قطعیت صحبت کردن در چنین موضوعی ممکن نیست و باید منتظر تصمیمات کلان دولت در خصوص اجرای طرح واکسیناسیون برای مردم باشیم و تفاوت اجرایی جمهوری اسلامی با دیگر کشورها را در نظر بگیریم. در این میان احتمال افزایش صادرات نفتی کشور را نباید نادیده گرفت که میتواند موجب ارز آوری بیشتر شود؛ البته این عدد قطعا کمتر از عدد پیش بینی شده در بودجه مجلس ایران است؛ چرا که بازگرداندن مشتریان از دست رفته، به همین راحتی که روی کاغذ مطرح شود نیست؛ مگر آنکه سرعت کنترل کرونا موجب بهبود وضعیت کسب و کار جهانی و نیاز گستردهتر کشورهای جهان شود. از طرفی دیگر، سیاستگذاریهای مجلس در بودجه سال ۱۴۰۰، خبر از احتمال رشد تورم در سال پیش رو میدهند که بر دیگر نگرانیها میافزاید و در برخی تحلیلها تا ۳۰ درصد هم پیش بینی میشوند؛ کما این که درآمدهای مالیاتی پیش بینی شده با وضعیت اسفناک کسب و کارها، خود یکی از چالشهای جدی پیش روست. آنچه که نگران کننده است، اخبار در خصوص پیش گیری پول از شبه پول است؛ ترجمه روان و ساده این جمله آن است که نقدینگی به زودی باری دیگر در کشور خیز بر خواهد داشت و آنچه که به صورت مستقیم پس از آن انتظار میرود چیزی جز افزایش تورم نیست. سیاستگذاریها در خصوص FATF هم از موارد مهم تسهیل کننده هستند که به صورت مستقیم بر قیمتها اثرگذارند و متاسفانه همچنان در ابهام هستند.
درخصوص نگرانیهای بسیاری از مردم عزیزمان در رابطه با بورس، از نگاه اقتصاد کلان باید مطرح کنم احتمالا با توجه به رشد دوباره نقدینگی و شرایط سیاسی و اقتصادی سال آینده و همچنین با پیش بینی رشد مثبتتر برای برخی صنایع در بازارهای جهانی، احتمال خیز دوباره مثبت بورس ایران امری منطقی است؛ اما آنچه که وظیفه جدی خود میدانم تا به خواننده محترم تذکر دهم، این نکته مهم است که بورس ایران دیگر آن رشد پر سرعت پرشی را که نتیجه هیجان بیش از حد جامعه بود نخواهد دید؛ و انتظار رشدهای اصولیتر و منطقیتر از بورس ایران میرود.
بازارساز خودکار (AMM) در کریپتو چیست؟
درک اینکه چگونه همه چیز در صنعت کریپتو کار می کند، ممکن است کمی طول بکشد. این مطمئناً می تواند در مورد تجارت کریپتو صدق کند، زیرا تعدادی ابزار ضروری مختلف و ویژگی های اضافی در این فرآیند استفاده می شود. یکی از این ابزارها، بازارساز خودکار (AMM) است که اکنون روزانه توسط معامله گران برای انجام معاملات استفاده می شود.
اما بازارساز خودکار چیست و آیا می تواند برای شما مفید باشد؟
بازارساز خودکار (AMM) چیست؟
یکی از آرزوهای کلیدی بسیاری از دارندگان ارزهای دیجیتال، تجارت بدون پیگیری و مشکل است. متأسفانه، اشخاص ثالث و مقامات مرکزی می توانند در امور مالی مشکل ساز شوند و وقت شما را بگیرند، بنابراین خدمات مالی غیرمتمرکز (DeFi) برای حذف این مسائل طراحی شده اند. اینجاست که بازارسازان خودکار کمک کننده هستند.
بازارساز خودکار یک ابزار یا پروتکل دیجیتالی است که برای تسهیل تراکنشهای رمزنگاری بدون پیگیری، یعنی بدون شخص ثالث استفاده میشود. در حالی که همه صرافیهای ارزهای دیجیتال از آنها استفاده نمی کنند، اما توسط تمام صرافیهای غیرمتمرکز ارزهای دیجیتال (DEX) استفاده میشوند. با این حال، امروزه بسیاری از صرافیهای بزرگ ارزهای دیجیتال، مانند کوین بیس و کراکن، از یک مدل غیرمتمرکز استفاده نمیکنند، که میتواند برای برخی از فعالین بازار کریپتو نا امید کننده باشد، زیرا کل ایده ارزهای دیجیتال عمدتاً مبتنی بر تمرکززدایی است.
بنابراین، اگر میخواهید از یک صرافی کاملاً غیرمتمرکز استفاده کنید، با یک بازارساز خودکار در تماس خواهید بود.
اولین صرافی غیرمتمرکز که یک بازارساز خودکار موفق راه اندازی کرد Uniswap بود که در بلاک چین اتریوم وجود دارد. از زمان راه اندازی آن در سال 2018، سازندگان بازار خودکار در حوزه DeFi بسیار رایج تر شده اند.
در هیچ کجای خارج از صنعت DeFi یک بازارساز خودکار پیدا نخواهید کرد. آنها اساساً جایگزینی برای دفترهای سفارش معمولی هستند که توسط صرافی های معمولی استفاده می شود. به جای اینکه یک کاربر قیمتی را برای خرید دارایی از کاربر دیگر ارائه دهد، AMM ها وارد عمل می شوند و دارایی ها را تا حد امکان دقیق قیمت گذاری می کنند. خب این چطور کار میکند؟
یک بازارساز خودکار چگونه کار می کند؟
بازارسازان خودکار به فرمول های ریاضی برای قیمت گذاری دارایی ها به طور خودکار و بدون دخالت انسان متکی هستند. استخرهای نقدینگی نقش کلیدی دیگری در این فرآیند دارند.
در چرا نقدینگی بازار اینقدر مهم است؟ یک صرافی رمزنگاری، یک استخر نقدینگی واحد حاوی انبوهی از داراییهایی است که در یک قرارداد هوشمند قفل شده اند. هدف اصلی این توکنهای قفل شده، تامین نقدینگی است، از این رو نام آنها برمی گردد. استخرهای نقدینگی برای ایجاد بازار به ارائه دهندگان نقدینگی (یعنی ارائه دهندگان دارایی) نیاز دارند.
این استخرهای نقدینگی را می توان برای اهداف متعددی مانند کشاورزی بازده و استقراض یا وام استفاده کرد.
در داخل استخرهای نقدینگی، دو دارایی مختلف با هم جمع می شوند تا یک جفت معاملاتی را تشکیل دهند. به عنوان مثال، اگر در یک صرافی غیرمتمرکز، دو نام دارایی را در کنار یکدیگر مشاهده کرده اید که با یک اسلش رو به جلو (مانند USDT/BNB، ETH/DAI) از یکدیگر جدا شده اند، پس به جفت معاملاتی نگاه می کنید. این جفت های نمونه، توکنهای ERC-20 در بلاک چین اتریوم هستند (همانطور که اکثر صرافیهای غیرمتمرکز هستند).
نسبت مقدار یک دارایی به دارایی دیگر در یک جفت معاملاتی نباید برابر باشد. برای مثال، یک استخر میتواند ۸۰ درصد اتریوم و ۲۰ درصد توکن تتر داشته باشد که نسبت کلی آن ۴:۱ است. اما استخرها نیز می توانند نسبت مساوی داشته باشند.
هر کسی می تواند با واریز نسبت از پیش تعیین شده دو دارایی در یک جفت معاملاتی به یک بازارساز تبدیل شود. معامله گران می توانند به جای معامله مستقیم با یکدیگر، دارایی ها را در مقابل استخر نقدینگی معامله کنند.
صرافی های غیرمتمرکز مختلف می توانند از فرمول های مختلف AMM استفاده کنند. AMM Uniswap از یک فرمول نسبتاً ساده استفاده می کند، اما با این وجود بسیار موفق بوده است. در ابتدایی ترین شکل خود، این فرمول خود را به صورت “x * y = k” نشان می دهد. در این فرمول، “x” مقدار اولین دارایی در استخر نقدینگی و یک جفت معاملاتی است و “y” مقدار دارایی دیگر در همان استخر و جفت است.
با این فرمول خاص، هر مجموعه معینی که از AMM استفاده می کند باید همان نقدینگی کل را بر مبنای ثابت حفظ کند، به این معنی که “k” در این معادله یک ثابت است. سایر DEX ها از فرمول های پیچیده تری استفاده می کنند، اما در این مقاله به آنها نخواهیم پرداخت.
مزایای بازارسازان خودکار
همانطور که قبلاً بحث شد، AMM ها می توانند واسطه ها را از بین ببرند و تجارت بر روی DEX ها را کاملاً غیرقابل پیگیری کنند، عنصری ارزشمند برای بسیاری از دارندگان کریپتو.
AMM ها همچنین به کاربران انگیزه ای برای تامین نقدینگی در استخرها می دهند. اگر فردی یک استخر معین را با نقدینگی فراهم کند، می تواند از طریق کارمزد تراکنش های سایر کاربران درآمد غیرفعالی کسب کند. این فریب مالی دلیلی است که ارائه دهندگان نقدینگی در DEX بسیار زیاد هستند.
به همین دلیل، AMM ها مسئول آوردن نقدینگی به یک صرافی هستند که در واقع نان و کره آنهاست. بنابراین، در یک DEX، AMM ها بسیار مهم هستند.
علاوه بر این، ارائه دهندگان نقدینگی می توانند از طریق AMM و استخرهای نقدینگی از کشاورزی بازده بهره ببرند. کشاورزی بازده شامل شخصی است که از رمزنگاری خود برای دریافت دارایی های استخر نقدینگی در ازای ارائه نقدینگی استفاده می کند. ارائه دهندگان همچنین می توانند دارایی های خود را بین استخرها انتقال دهند تا بازدهی خود را به حداکثر برسانند. این بازده معمولاً به صورت بازده درصدی سالانه (APY) می باشد.
معایب بازارسازان خودکار
در حالی که AMM ها بسیار مفید هستند، می توانند جای خود را به جنبه های منفی خاصی بدهند، از جمله لغزش، که زمانی اتفاق می افتد که بین قیمت پیش بینی شده یک سفارش و قیمت سفارشی که در نهایت اجرا می شود تفاوت وجود دارد. این امر با افزایش مقدار نقدینگی در یک استخر معین کاهش می یابد.
علاوه بر این، AMM ها و استخرهای نقدینگی نیز با زیان دائمی همراه هستند. این شامل از دست دادن وجوه از طریق نوسانات در یک جفت معاملاتی است. این نوسان به قیمت یک یا هر دو دارایی در جفت اشاره دارد. اگر ارزش دارایی در هنگام برداشت کمتر از آن باشد که در هنگام سپرده گذاری بوده است، دارنده آن متحمل زیان دائمی شده است.
از دست دادن دائمی یک مشکل رایج در سراسر DEX است، زیرا ارزهای رمزپایه طبیعتاً فرار و غیرقابل پیش بینی هستند. با این حال، در برخی موارد، یک دارایی از افت قیمت خود بهبود می یابد، به همین دلیل است که این نوع از دست دادن ارزش به عنوان “ناپایدار” شناخته می شود.
بازارسازان خودکار DeFi را به کار خود ادامه می دهند
در حالی که سازندگان بازار خودکار می توانند در DEX بسیار مفید باشند، مطمئناً خطرات خاصی را برای معامله گران و سرمایه گذاران ایجاد می کنند. به همین دلیل است که همیشه مهم است که از خدمات DeFi که میخواهید استفاده کنید، قبل از پرداخت هر یک از سرمایه های خود مطلع شوید. به این ترتیب، می توانید تا حد امکان برای افت قیمت یا سقوط غیرمنتظره آماده شوید.
۹ دلیل مهم که شما را ترغیب می کند تا در بازار مسکن سرمایه گذاری کنید
خرید ملک به انواع مختلف مانند: خرید آپارتمان، ویلا، زمین، ساختمان های اداری و یا تجاری به عنوان یکی از مهم ترین سرمایه گذاری های یک فرد در طول عمرش به حساب می آید.
بازارهای سرمایه گذاری زیادی از قبیل بورس، طلا، ارز، مسکن، بیت کوین و . وجود دارند و تشخیص این که کدام یک بهترین بازار برای سرمایه گذاری است، کار دشواری می باشد. شما با یک سرمایه گذاری غلط می توانید بخشی و یا حتی کل سرمایه خود را از دست بدهید.
آیا تا به حال به این سوال فکر کردید که: چرا مسکن اینقدر مهم است و چرا بیشترین سرمایه گذاری در آن صورت می گیرد؟ در ادامه این مطلب که شاید ۵ دقیقه بیشتر زمان شما را نمی گیرد به ۹ دلیل مهمی که باعث می شود تا مسکن را به عنوان کم ریسک ترین و بهترین سرمایه گذاری انتخاب کنید اشاره خواهیم کرد.
- مسکن، مهم ترین نیاز بشر پس از غذا و پوشاک است.
- بخش مسکن، ارتباط گسترده پیشین با سایر بخش های اقتصادی دارد.
- رتبه اشتغال زایی بخش مسکن در ایجاد اشتغال مستقیم، رتبه چهارم و در ایجاد اشتغال غیر مستقیم، رتبه دوم است.
- مسکن کالایی بادوام، ناهمگن، سرمایه بر، تابع مکان، زمان بر و غیر قابل واردات است.
- سرمایه گذاری در بخش اجاره خانه.
- خرید خانه برای حفظ ارزش ریالی سرمایه در طولانی مدت.
- سرمایه گذاری در خرید ملک یکی از موارد کم خطر در زمینهی سرمایه گذاری است.
- با خرید خانه و داشتن یک سرپناه امنیت روانی افراد حفظ می شود.
- با خرید مسکن شما یک سرمایه گذاری مطمئن با سوددهی بالایی خواهید داشت.
باید توجه داشت که مسکن، فقط کالایی مصرفی نیست بلکه دارای انگیزه های سرمایهای نیز است.
در یک تقسیم بندی کلی می توان سمت تقاضای مسکن را به دو دسته تقاضای مصرفی ( واقعی ) و سرمایهای تقسیم کرد.
نکته مهمی که باید در زمان سرمایه گذاری در بازار ملک به آن توجه کنید، شناخت کافی از تقاضای مصرفی و تقاضای سرمایهای است. که در ادامه به تعریف هر یک از این موارد می پردازیم.
تقاضای مصرفی ( واقعی )
این نوع تقاضا در بازار مصرفی املاک صورت می پذیرد. متقاضیان مصرفیِ مسکن به افرادی گویند که هدف آنها تأمین سرپناه و محلی برای سکونت است؛ زیرا مسکن، یکی از ضروریات زندگی و کالایی فاقد جانشین است.
تقاضای مصرفی را میتوان شامل مواردی چون استفاده شخصی خانوارهای تازه تشکیل شده، رفع بدمسکنی سرانه زیربنا و رفع تراکم نامناسب خانوار در واحد مسکونی، تعویض واحدهای مسکونی بیدوام و فرسوده و . دانست. تقاضای مصرفی مسکن بر اساس نوع تصرف، به ملکی و استیجاری قابل تقسیم است. در مسکن ملکی، تقاضای مصرفی از طریق خرید مسکن و در مسکن استیجاری از طریق اجاره مسکن، تأمین میشود.
تقاضای سرمایهای
این نوع تقاضا در بازار داراییِ املاک صورت میپذیرد. متقاضی سرمایهای، با هدف بهرهمندی از عایدی سرمایه ناشی از افزایش قیمت مسکن، اقدام به خرید واحد مسکونی میکند. باید اذعان داشت که آنچه تحولات بازار مسکن را متفاوت از تحولات سایر بخشها میکند و موجب شکل گرفتن الگوی متفاوت تغییرات قیمتی میشود، عمدتاً از تقاضای سرمایهای مسکن نشأت میگیرد.
این تقاضا به دو نوع تقاضای خرید مسکن برای استفاده غیرشخصی و تقاضای خرید مسکنِ سوداگرانه تقسیم میشود.
عرضه و تقاضای ملک
خواستهها وقتی با قدرت خرید همراه باشند تبدیل به تقاضا میشوند. تقاضا توانایی رفع خواسته است. در چارچوب خواستهها و منابعی معین، مردم ملکهایی را برمیگزینند که منافع و مزایای حاصله، رضایتشان را به حداکثر برساند.
برای نمونه، نیاز و تقاضای مؤثر تقاضای بالقوه یا نیاز به مسکن شامل سه دسته میشود: یکی نیاز خانوارهای تازه تشکیل شده، دوم نیاز برای جایگزینی خانههای مستهلک و تخریب شده و در نهایت، نیاز برای رفع بخشی از کمبود یا ارتقا و بهبود کیفی مسکن است. در مقابل، تقاضای مؤثر یا بالفعل، آن بخش از نیاز است که همراه با توان مالی تأمین مسکن، در بازار مسکن عرضه مناسب خود را میجوید. در بازار مسکن شهری ایران، حجم واقعی تقاضای بالقوه یا بالفعل، ناشناخته است.
عوامل مؤثر بر عرضه و تقاضا ملک
عوامل موثر در عرضه و تقاضای ملک را میتوان به دو دسته متغیرهای درونی و عوامل بیرونی تقسیم کرد، رفتار مصرفکنندگان، نقدینگی و میزان جمعیت و تعداد خانوار و رشد آنها، از مهمترین عوامل درونی تعیین کننده تقاضای ملک در میانمدت است. در مقابل تورم، وضعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی کشور، درآمد خانوار، دسترسی به وام مسکن و قیمت مسکن، از دیگر عواملی هستند که بر تقاضای ملک اثر گذارند.
با توجه به جذابیت سرمایه گذاری زیاد در مسکن پس چرا سرمایه گذاری در بازارهای غیر از مسکن صورت می گیرد؟
باید وقتی صحبت از سرمایه گذاری می کنیم به این نکته توجه داشته باشیم که علاوه بر بازدهی و ریسک، نکته دیگری که مورد توجه سرمایهگذاران میباشد، کیفیت و کمیت ورود و خروج از بازار است. لازمه سرمایهگذاری در بخش مسکن، قفل کردن مبلغ هنگفتی از نقدینگی در مقایسه با سایر بازارها است. به بیان دیگر اگر شخصی قصد سرمایهگذاری در بازار مسکن را داشته باشد، باید حداقلی از سرمایه، در اختیار داشته باشد. این در حالی است که سرمایهگذاری در بازار سهام، بازار طلا یا بازار پول، با مبالغ بسیار اندک نیز امکانپذیر است؛ ضمن این که ورود و خروج در این بازارها میتواند با سرعت بالاتری نسبت به بازار مسکن صورت پذیرد.
مدیریت تقاضا در بازاریابی ملک و ساختمان
انواع تقاضا و شیوه برخورد مدیریت بازاریابی با آن به شرح زیر است:
تقاضای منفی:
برای برخی از ساختمانها و خانهها افراد نه تنها تقاضا ندارند؛ بلکه در مورد آن موضع منفی میگیرند. در این مورد مدیر بازاریابی تبدیلی در آنان ایجاد تقاضا نماید. مانند ساختمانهایی که در بخشهای زلزلهخیز بنا میشوند و یا آپارتمانها و برجهای بلند برای کشورهای در حال توسعه که افراد مختلف نسبت به آنها موضع میگیرند.
نبود تقاضا:
گاهی برای برخی ساختمانها به ویژه ساختمانها و برجهای جدید تقاضا وجود ندارد. مدیر بازاریابی با استفاده از بازاریابی ترغیبی باید برای این کالاها تقاضا ایجاد نماید.
تقاضای تنزلی:
در این حالت تقاضا برای برخی از ساختمانها و برجها رفتهرفته کاهش مییابد. مانند ساختمانهایی که در محدوده طرح ترافیک شهر بنا شدهاند. وظیفه مدیریت بازاریابی این است که با استفاده از بازاریابی احیایی به احیاء و تجدید تقاضا برای آن کالا اقدام نماید.
تقاضای بیش از حد:
تقاضا برای برخی ملکها و ساختمانها بیش از حد مورد نظر است. مانند آپارتمانهایی با متراژ پایین، مدیر بازاریابی با استفاده از بازاریابی تضعیفی لازم است به کاه تقاضا اقدام نماید.
تقاضای فصلی:
برای برخی واحدهای ساختمانی و ملکها در فصلهایی خاص تقاضا وجود دارد و بقیه فصلها تقاضایی مطرح نیست. مانند زمینها و خانههایی که در شمال کشور واقع هستند و در تابستان تقاضای بالایی وجود دارد. در این موارد مدیر بازاریابی با استفاده از بازاریابی تعدیلی به توزیع تقاضا در فصلهای مختلف میپردازد.
روش های خرید و تهیه ملک در ایران
برخی از روشهای خرید و تهیه ملک در ایران شامل موارد زیر میباشد:
تهیه ملک از طریق وام مسکن:
در این شکل، بانکها به شرط اینکه ملک در رهن بانک میباشد، پس از مدتی که سپردهای در اختیار بانک باشد، به خریدار وام اهدا میکنند و ملک به عنوان ضمانت در رهن بانک تا باز پس دادن تمامی اقساط، باقی میماند. در ایران بانکهایی مانند بانک مسکن و بانک پارسیان به این شکل عمل میکنند. البته وام مسکن را میتوان از کانالهای مختلف تهیه کرد حتی برخی از بنگاهها، وام مسکن را به فروش میگذارند که برای نمونه یک وام 15 میلیونی را میتوان با 18 میلیون خریداری نمود.
اجاره به شرط تملیک:
در این حالت، ملک و ساختمانی به خریدار تا مدتی که صاحب ملک شود، اجاره داده میشود، البته اجارهای که بیش از اندازه و مقدار معمولی است، به شرط آن که پس از مدتی خریدار صاحب ملک شود. برخی از ادارات و سازمانهای دولتی و غیردولتی از چنین سیاستی برای خانهدار شدن کارکنان خود استفاده میکنند حتی در این شرایط از حقوق کارکنان نیز بیش از اندازه کسر میکنند تا ملک پس از مدتی به تملک فرد درآید.
خرید از انبوهسازان:
انبوهسازان نیز یکی از منابع تهیه و خرید ملک به شما میروند. در این حالت املاک و ساختمانهای ساخته شده توسط انبوه سازان به فروش گذاشته میشود. خریداران میتوانند با هر شرایطی با انبوه سازان وارد معامله شوند. مانند خرید قسطی، پایاپای، خرید شبکهای، خرید کلی، خرید جزئی، اجاره به شرط تملک و. .
خرید به شکل تعاونی:
برخی از افراد شرکتها و سازمانها با تشکیل تعاونیهای مسکن و اخذ مجوزهای لازم به صورت شرکت تعاونی مسکن شروع به خرید زمینی کرده و در آن زمین ساخت و ساز کرده و به اعضای خود واگذار مینمایند.
خرید 99 ساله:
این طرح جدیدی است که به تازگی به بازار مسکن و ملک وارد شده است برای کسب اطلاعات از این طرح میتوانید به سایت وزارت مسکن مراجعه نمایید.
خرید املاک اوقافی:
در این شکل افراد یا سازمانهایی خیر زمینهایی را در اختیار افراد برای خانهدار شدن آنها میگذارند و افراد با ساخت و ساز در این مناطق خانهدار شده و سکوت میگزینند. این نوع املاک دارای سند موقوفی است و زمان خرید و فروش نیز با این شرایط خرید و فروش میشوند.
خرید مشارکتی:
برخی از افراد و سازمانها با تشکیل گروههایی به صورت مشارکتی ملک یا زمینی را خریداری نموده و پس از ساخت و بهرهبرداری بین خود تقسیم میکنند. معمولاً در تهران کسانی که زمینی داشته باشند با سازندگان وارد معامله شده و در قبال هزینه ساخت مالک برخی از واحدهای ساخته شده میشوند.
نتیجه گیری :
انسان تا به چیزی نیاز نداشته باشد به طرف آن حرکت نمیکند. نیاز یکی از مفاهیم اساسی بازاریابی ملک و ساختمان است. این نیازها شامل نیازهای فیزیکی یا نیاز به غذا، پوشاک، امنیت، نیازهای اجتماعی و . میباشد. نیاز به مسکن یا ملک یکی از اساسیترین نیازهای هر انسانی است. اگر قصد یک سرمایه گذاری مطمئن و پرسود در بازار مسکن را دارید، باید با علم و دانش کافی اقدام به سرمایه گذاری کنید. در این زمینه تنها یک مشاور املاک حرفهای می تواند به شما کمک کند و همراه شما باشد. برای بررسی آگهی های ملکی و انتخاب هوشمندانه مشاورین املاک می توانید از وب سایت شابش که در زمینه آگهی های املاک به صورت تخصصی فعالیت می کند کمک بگیرید.
اگر شما هم تجربهای در زمینهی سرمایه گذاری ملک داشتهاید و یا مواردی را در جهت تکمیل کردن این مطلب می دانید لطفا آن را با ما و بقیه کاربران به اشتراک بگذارید.
نظرات
مهسا بابایی ( دوشنبه 06 بهمن 1399 ) مطلب مفیدی بود . سرمایه گذاری در مسکن حداقل این روزا ریسکش از بقیه جاها کمتره به نظرم :/
شقایق یادگاری ( دوشنبه 06 بهمن 1399 ) ممنونم از متن بسیار خوب و اطلاعات جامعی که دادید ، با توجه به اینکه در ایران بزرگترین سرمایه گذاری برای هر فرد خرید ملک هست لازمه که قبل از اقدام نکات مهمی رو در این مورد بدونیم که این متن خیلی کمک میکنه که اطلاعاتمون رو بالا ببریم و انتخاب شایسته تری داشته باشیم.
رستمی ( دوشنبه 06 بهمن 1399 ) نکات خیلی خوبی را بیان کردید. اینکه آدم بدونه کجا داره سرمایه گذاری میکنه خیلی مهمه وبازار مسکن یکی از بهترین جاها برای سرمایه گذاریه
شبنم طالبی ( دوشنبه 06 بهمن 1399 ) متن جالب و مفیدی بود ولی قیمت خرید ملک خیلی زیاد شده برای کسایی که بودجشو دارن بهترین سرمایه گذاریه
سارا دارایی ( یکشنبه 05 بهمن 1399 ) سرمایه گذاری در ایران فقط و فقط در بازار مسکن. بدون ریسک و بسیار سود بالا.
دیدگاه شما