موسیقی شاد کار خلاقانه و تفکر واگرا را افزایش میدهد
برخی افراد ترجیح میدهند در هنگام کار محیط کاری ساکت و آرامی داشته باشند، اما برخی دیگر دوست دارند با گوش دادن به آهنگهای تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا مورد علاقه خود کار کنند.
به گزارش ایسنا- منطقه خراسان و به نقل از تلگراف، تا کنون این موضوع از لحاظ علایق شخصی افراد ارزیابی میشد اما در حال حاضر تحقیقات علمی نشان میدهد که گوش دادن به موسیقی در هنگام کار واقعا مفید است. البته این مورد بستگی به خود شخص نیز دارد.
سیمون ریتر از دانشگاه رادبوود هلند و سام فرگوسن از دانشگاه فناوری سیدنی استرالیا گوش دادن به انواع مختلف موسیقی در هنگام کار را با کار در محیط ساکت مقایسه کردند.
نتایج مطالعات آنان نشان داد که موسیقی شاد کار خلاقانه و تفکر واگرا (ارائه راهحلهای جدید در حل مسئله )را افزایش میدهد و بر تفکر همگرا (ارائه راهحلهای قدیمی در برابر یک مسئله) تأثیری ندارد.
ریتور و فرگوسن 155 داوطلبان را به پنج گروه تقسیم کردند و به هر یک مسئولیتی دادند تا آن را تکمیل کنند. چهار گروه از این شرکتکنندگان در حال کار به موسیقی کلاسیک با هدف تحریک احساسات مختلف گوش دادند و گروه پنجم در سکوت کار کردند.
ریتر و فرگوسن اظهار کردند: هدف این پروژه بیان ارتباط بالقوه بین گوش دادن به موسیقی و بهینهسازی خلاقیت واگرا و همگرا و نشان دادن آن بود. گوش دادن به موسیقی شاد موجب افزایش خلاقیت مثبت و برانگیختگی شده که با افزایش تفکر واگرا ( تفکر خلاق) همراه است و بر تفکر همگرا (تفکر منطقی) تاثیری ندارد.
پس اگر شما به خلاقیت کاری نیاز دارید بهتر است با موسیقی کار کنید، اما اگر میخواهید مشکلی را رفع کنید بهتر است در سکوت و آرامش کار کنید.
به قلم ما
اين مسئله يكي از شايع ترين موانع رشد خلاقيت در دانش آموزان به شمار مي رود. هنگامي كه دانش آموز احساس كند ، تنها ، چيزي اهميت بيشتري دارد و در ارزيابي ها ملاك خوب بودن شمرده مي شود ، نمره بالاست و نه چيز ديگر ، در نتيجه كسب نمره ي بيشتر به خودي خود براي وي حكم مهم ترين هدف را پيدا مي كند و بنابراين او تنها در جهت به دست آوردن آن مي كوشد . در چنين جوي تلاش براي خلاقيت و نوآوري براي دانش آموز معنايي نخواهد داشت .
2- روش هاي تدريس سنتي و مبتني بر معلم محوري
به كارگيري افراطي روش هاي سنتي كه در آنها غالبا معلم نقش محوري را در كلاس ايفاء مي كند و بيش تر مبتني بر سخن راني و استفاده از مهارت هاي كلامي است ، سبب مي شود دانش آموز در فرآيند تدريس و يادگيري و ايفاي يك نقش فعال فرصت مشاركت كم تري را پيدا كند.دانش آموزي كه در اين نوع سيستم تحصيل مي كند مجالي براي بروز استعداد هاي خلاق نمي يابد و به تدريج تحرك و پويايي خود را از دست مي دهد.
3- عدم شناخت معلم نسبت به خلاقيت
در بسياري از موارد آشنا نبودن معلم يا مربي با شيوه هاي پرورش خلاقيت دانش آموزان خود به تنهايي يك مانع بزرگ در اين زمينه محسوب مي شود .معلمي كه شناخت صحيحي از ماهيت خلاقيت ،موانع و روش هاي پرورش نداشته باشد، بديهي است نه تنها نمي تواند اقدامي براي بروز استعداد هاي خلاق دانش آموزان خود در كلاس انجام دهد ، بلكه ممكن است ناآگاهانه و به مرور زمان كلاس درس خود را به محيطي تبديل كند كه در آن خلاقيت دانش آموز سركوب مي شود.
4-فقدان حداقل امكانات لازم براي انجام فعاليت هاي خلاق دانش آموزان
هر چند بسياري از فعاليت هاي خلاق نيازمند هزينه ها و امكانات خاصي نيست و اغلب آن ها با اندكي تغيير در روش هاي تدريس و استفاده بهينه امكانات و فضاي آموزشي موجود در مدارس قابل اجراست ، اما گاهي فقدان اين حداقل امكانات لازم سبب مي شود كه انجام برنامه هاي پرورش خلاقيت در كلاس و مدرسه با مانع يا شكست روبه رو شود .اين كمبودها در بسياري از موارد تاثيري مخرب بر علاقه و انگيزه ي دانش آموزان براي شركت در اين برنامه ها مي گذارد.
5- اهداف و محتواي كتاب هاي درسي
موضوع اهداف و محتواي درسي مبحثي بسيار گسترده است تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا و از جوانب مختلف قابل بررسي مي باشد ، اما در اين جا تا اين حد بدان اشاره مي شود كه چنان چه در يك نظام آموزشي كتاب درسي به عنوان مهم ترين و تنها منبع تدريس و آموزش مورد استفاده قرار گيرد و در عين حال در ميان اهداف و محتواي آن چيزي به عنوان پرورش خلاقيت منظور نشده باشد،مسلما دانش آموز آزادي عمل و توانايي لازم را نخواهد داشت كه پا را از چهارچوب كتاب درسي خود فراتر بگذارد و در نتيجه او مي آموزد تا صرفا در محدوده كتاب درسي خود بينديشد و نه بيش تر.
کلاس درس ما
تفکر خلاق با تفکر واگرا رابطه ای مستقیم دارد. افراد با تفکر واگرا سعی می کنند پدیده ها و امور افکار را آن چنان که هستند به راحتی نپذیرند، بلکه نگاه متفاوت تری داشته باشند و از قالب های فکری همسان دور شوند، به عبارتی پدیده ها را با چشم و منظر دیگری نگاه کنند. امّا در تفکر همگرا، فکرهای جدید و نو کمتر راه پیدا می کند و افراد امور و پدیده ها را آن چنان که هستند می بینند و می پذیرند.
مراحل:
1- آمادگی: در مرحله اول افراد به امور پدیده های مختلف زندگی دقت و توجّه بیشتری پیدا می کنند، به حدی که گاهی پدیده های زندگی مدّت های طولانی ذهن شخص را به خود مشغول می کند.
2- مطالعه: در مرحله مطالعه فرد با بررسی و مطالعه بیشتر روابط بین پدیده ها را بهتر درک می کند.
3- تغییر: در مرحله سوم شخص به نوع روابط بین پدیده ها که ذهن او را به خود مشغول کرده اند پی می برد و با طرح سئوال های مختلف در ذهن به نقد و بررسی آن می پردازد.
4- پختگی: در این مرحله شخص با گذار از مراحل قبلی به درک و شناخت عمیق تری از روابط بین پدیده ها می رسد و گویی پدیده ها، جزئی از وجودش شده است.
5- اشراق: در مرحله اشراق شخص به تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا پاسخ های ناگهانی دست پیدا می کند، معمولاً با کلماتی نظیر «هان» و «یافتم» متجلّی می شود.
6- وارسی: در این مرحله فرد به بررسی بهترین ایده ای که در مراحل قبلی به آن رسیده است می پردازد و درستی آن را مشخص می کند.
7- اجرا: در این مرحله فرد افکار یا ایده هایی که موردتأیید واقع شده اند را به مرحله اجرا درمی آورد.
ویژگی های دارندگان تفکر خلاق:
- افراد خلاق، راه هایی را جست و جو می کنند که از طریق آن بتوانند فکر خود را به سوی ایده های نو و تازه هدایت کنند.
- به همه جوانب یک موضوع و مسأله توجه دارند.
- در حل یک مسأله تمرکز حواس بیشتری را از خود نشان می دهند.
- فکرهای بکر را بیشتر از دیگران از خود نشان می دهند.
- به راه حل هایی می اندیشند که ممکن است از دید دیگران اهمیت چندانی نداشته باشد.
- از ربط ایده ها و تجربیات مختلف، نتایج جدیدی را می گیرند.
- افکار و عقاید خود را به راحتی مطرح و از مواجهه با عقاید مختلف استقبال می کنند.
- برای حل مسایل و مشکلات، راه های مختلف را بررسی و تا رسیدن به نتیجه ی دلخواه تلاش کنند.
- خود را محدود به آرای دیگران نمی کنند.
- همواره کنجکاو و در جست و جوی اطلاعات جدید و نو هستند.
- از قدرت تصویرسازی ذهنی بالایی برخوردارند، تا حدی که به تفکرات خود، عینیت می بخشند.
- مثبت نگر و پرانرژی هستند.
- معمولاً برای هر سئوالی آمادگی ارائه پاسخ های مختلف را دارند.
- سئوال و جواب های غیرعادی و غجیب و غریب در آن ها بیشتر دیده می شود.
راهکارهای گسترش تفکر خلاق:
- اطلاعات و تجارب خود را در موقعیت های مختلف گسترش دهیم.
- از دیگران و کودکان سئوال هایی را بپرسیم که پاسخ های متعدد داشته باشد.
- اگر سئوال های غیرمعمولی از سوی دیگران مطرح می شود، سعی کنیم تا با همکاری خودشان پاسخ های جدید و نو را کشف کنیم.
- رفتارها و الگوهای افراد خلاق را سرمشق زندگی قرار دهیم.
- از فنون ویژه تفکر خلاق مانند «بارش فکری» به خوبی استفاده کنیم. (حمله ذهنی به یک موضوع را بارش فکری می گویند).
- تصورات ذهنی خود و دیگران را تقویت کنیم، زیرا تصویرسازی کمک می کند تا اطلاعات در حافظه بلندمدت بیشتر ذخیره شوند، برای مثال اگر فرزندمان داستانی از دایناسورها را می خواند، از او بخواهیم تصور کند که میان جنگل قرار دارد، به صدای آنان گوش دهد، بزرگی جثه اش را درنظر بگیرد، صدای پای آنان را بشنود و.
- در نوشتن داستان یا کشیدن نقاشی و. به جای استفاده از نمونه از طرح های خلاّق ذهن خود استفاده کنیم.
- هر چه را که می خوانیم، می بینیم و می شنویم، مهم ترین نکات آن را یادداشت کنیم.
- هر فکر جدیدی که به ذهن ما می رسد، بنویسیم.
- بازی های فکری، ساخت اشیا با تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا گِل، مجسمه سازی، نقاشی و داستان نویسی موجب شکوفایی ذهن و خلاقیت می شوند.
- اجازه دهیم هر سئوالی را از ما بپرسند و سئوالات آنان را جدی بگیریم.
- طرح سئوال های باز و تکمیل جملات و داستان های ناتمام در رشد تفکر خلاق مؤثر است.
- به عقاید دیگران احترام بگذاریم و اجازه دهیم که تا حدّ ممکن کارهایشان را با ذوق و سلیقه خود انجام دهند.
- ابتکار و تخیل را باور داشته باشیم تا زمینه بروز فعالیت های خلاق در جامعه فراهم شود.
- سعی کنیم پاسخ های ما در مقابل سئوالات دیگران به گونه ای باشد که او را به سئوال های جدیدتری هدایت کنیم.
- فرصت ابتکار و نوآوری را در خانواده و مدرسه و محل کار به دیگران بدهیم.
- از موقعیت هایی مانند مسافرت، بازدید از موزه ها و رفتن به مکان های تفریحی و فرهنگی برای آموزش تفکر خلاق استفاده کنیم.
- احساس امنیت، شادی و آرامش از عوامل شکوفایی تفکر خلاق است، آن عوامل را از خود و دیگران دریغ نکنیم.
- هوش، استعداد، مهارت و تلاش جدی، بخشی از عوامل رشد خلاقیت به شمار می رود، امّا ضروری است به ایجاد انگیزه نیز توجه ویژه ای داشته باشیم.
- توانایی دیگران حتی کودکان را بپذیریم و باور داشته باشیم که هر فرد موجودی منحصر به فرد است و مثل و مانندی ندارد.
- وقتی کار و فکر جدید و خلاقانه ای را از دیگران مشاهده کردیم، با تشویق، خوشحالی و شادی خود را ابراز کنیم.
توانايي تفکر خلاق:
اين نوع تفکر، هم به حل مساله و هم به تصميمگيريهاي مناسب کمک ميکند. با استفاده از تفکر خلاق، راهحلهاي مختلف مساله و پيامدهاي هر يک از آنها بررسي ميشوند. اين مهارت، ما را قادر ميسازد تا مسائل را از وراي تجارب مستقيم خود ببينيم و حتي زماني که مشکلي وجود ندارد و تصميمگيري خاصي مطرح نيست، با سازگاري و انعطاف بيشتري به زندگي روزمره بپردازيم.
همچنين تفکر خلاق موجب ميشود مسايل و مشکلات را از زواياي مختلف مورد بررسي قرار داده و راهحلهاي تازهاي براي مشکلاتمان پيدا کنيم. با استفاده از اين مهارت، تصميمگيريهاي ما مناسبتر انجام ميشوند و مسايل بهطور عمليتر حل خواهند شد. توانايي تفکر خلاق اجزايي دارد که عبارتند از: تفکر مثبت، يادگيري فعال به وسيله جستوجوي اطلاعات جديد، ابراز وجود، تشخيص حق انتخابهاي ديگر براي تصميمگيري، تشخيص راهحلهاي جديد براي مشکلات
توانايي ارتباط موثر:
ما همه روزه بخش زيادي از زمان را به ارتباط برقرار کردن با ديگران ميگذرانيم تا هر چه بيشتر بتوانيم نيازهاي خود را بيان کرده و نيازهاي ديگران را درک کنيم. توانايي ارتباط موثر به ما کمک ميکند تا با ديگران ارتباط کلامي و غيرکلامي موثرتري داشته باشيم و با غلبه بر خجالت، نظرات خود را براي ديگران ابراز کنيم. اگر اين مهارت را کسب کرده باشيم، در مواقع لازم ميتوانيم با تقاضاهاي نامناسب ديگران مخالفت کنيم. اين توانايي به ما کمک ميکند تا بتوانيم به صورت کلامي و غيرکلامي و مناسب با فرهنگ جامعه و موقعيت، خود را نشان دهيم.
بدين معني که ما ميتوانيم نظرها، عقايد، خواستهها، نيازها و هيجانهاي خود را ابراز و به هنگام نياز بتوانيم از ديگران درخواست کمک و راهنمايي کنيم. تقاضاي کمک راهنمايي از ديگران در مواقع ضروري، از عوامل مهم يک رابطه سالم است. اجزاي توانايي ارتباط موثر عبارتند از:ارتباط کلامي و غيرکلامي موثر ، ابراز وجود، ، مذاکره، امتناع، غلبه بر خجالت، گوش دادن. همه ما براي برقرار کردن ارتباط با ديگران، صرفنظر از اينکه چقدر با آنها صميمي يا ناآشنا هستيم، با صحبت و گوش کردن (گفتوگو) ارتباط برقرار ميکنيم. همکلاسيها، دوستان، آشنايان و خانواده همه جزء شبکه گسترده ارتباطي ما تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا هستند که امکان پذيرش، آرامش، دانستن و احساس بهتر را براي ما مهيا ميکنند.
بهبود کيفيت روابط اين شبکه، يکي از روشهاي بسيار مهم براي رسيدن به سلامت روان است. در حقيقت در مهارت برقراري رابطه موثر ميخواهيم شيوه صحيح يک ارتباط کلامي و غيرکلامي را بياموزيم تا بتوانيم نظرها، عقايد، خواستهها، نيازها و هيجانهاي خود را بهطور صحيح ابراز کرده و به هنگام نياز از ديگران درخواست کمک و راهنمايي کنيم. ضعف در مهارتهاي اجتماعي مشا بسياري از آسيبها است. از جمله: ترک تحصيل، کمسوادي، فقدان موفقيت تحصيلي، خشونت، بزهکاري و اعتياد.
فرد، هم معاني پيامي را که ميخواهد انتقال دهد بايد بداند و بفهمد و هم بتواند به مخاطب خود بفهماند که چه ميخواهد بگويد و منظورش چيست.
بهطور کلي ضعف در مهارتهاي اجتماعي هم چون توانايي برقراري ارتباط موثر در کودکان و نوجوانان، علت رفتارهاي پرخاشگرانه يا گوشهگيري و انزواست. اين افراد پرخاشگر و ناکام و منزوي معمولا احساس حقارت کرده و عزت نفس ضعيفي دارند. به همين علت، وجود مشکلات رواني از جمله افسردگي و اضطراب در اين دانشآموزان زياد است. در واقع ارتباط مفهومي است که از درون فرد برخاسته و به ديگران راه يافته و از فردي به فرد ديگر منتقل ميشود. اولين جزء اصلي ارتباط تفهيم بوده که يک فرآيند دو طرفه است.
يعني فرد، هم معاني پيامي را که ميخواهد انتقال دهد بايد بداند و بفهمد و هم بتواند به مخاطب خود بفهماند که چه ميخواهد بگويد و منظورش چيست. به عبارت ديگر، يک جزء ارتباط تفهيم و جزء ديگر آن تفاهم است. ارتباط به تسهيم هم نيازمند است که داراي جوانب مختلفي است. گاهي غذاي خود را قسمت ميکنيم، تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا گاهي چيزهايي را که ياد گرفتهايم به ديگران ياد ميدهيم، گاهي خبري را که شنيدهايم به ديگران ميگوييم، گاهي شادي و عواطف يا مشکلات و سختيها و ناراحتيهاي خود را با آنها در ميان ميگذاريم و به اين طريق آنها نيز حمايتهاي عاطفي خود را با ما در ميان ميگذارند تا ما احساس آرامش و راحتي بيشتري کنيم.
آموزشهاي مهارت ارتباط موثر حول يک مقوله کلي گوش کردن، صحبت کردن و ارتباطات غيرکلامي است. در گوش کردن، آنچه مهم است، کيفيت گوش کردن است. توجه در گوش کردن دو هدف را مدنظر دارد. اول اينکه با تمرکز، به محتواي صحبت طرف مقابل پي ميبريم و دوم اينکه احساس و هيجان او را درک ميکنيم که سهلانگاري در هر يک از اين موارد موجب خواهد شد ارتباط دو طرف ضعيف شود.
آورزمان Avarzaman
يكي از مهمترين وجوه تمايز انسان، از ديگر موجودات قدرت تفكّر و خلاقيت اوست. قدرت دستكـــاري در ذهن و پديدههاست، قدرت كشف و توليد ابزار و انديشههاي جديد است، كه همه اينها به نوعي خـــلاقيت است. همه انسانها كم و بيش خلاّقاند و اين توانايي به درجات متفاوت در همه ما وجود دارد، مهّـــــــم آن است كه بتوانيم آن را شكوفا كنيم، توسعه دهيم و به خدمت بگيريم.
تفكر خلاّق ميتواند بهترين سلاح مبارزه با مشكل نيز قلمداد شود. در صورتي كه انسانهاي خلاّق اين نگرش منفي را تسليم شدن قبل از جنگ ميپندارند، زيــــــــرا معتقدند مشكل نه تنها مزاحمت نيست بلكه مبارزهاي براي كشف راهحل است. تفكر خلاق ميتواند به ما بياموزاند كه حتّي وقتي با حــــــــادثهاي ناگوار برخورد كرديم، چگونه احساس بد و منفي خود را به احساس خوب و مثبت تبديل كنيم.
تفکر خلاق و انواع آن
تفكر خلاق مهارتي است كه شخص از تلفيق مهارتهاي حل مسائل و تصميمگيري از افكار يا روابط نـــو برخوردار مي شود و قدرت كشف و انتخاب راهحلهاي جديد را پيدا ميكند.
تفكر خلاق با تفكر واگرا رابطهاي مستقيم دارد. افراد با تفكر واگرا سعي ميكنند پديدهها و امور افـكار را آنچنان كه هستند به راحتي نپذيرند، بلكه نگاه متفاوتتري داشته باشند و از قالبهاي فكري همســان دور شوند، به عبارتي پديدهها را با چشم و منظر ديگري نگاه كنند. امّا در تفكر همـــگرا، فكرهاي جديد و نو كمتر راه پيدا ميكند و افراد امور و پديدهها را آنچنان كه هستند ميبينند و ميپذيرند.
از خلاقيت تعريفهاي زيادي شده است. در اينجا برخي از تعاريف مهم را مورد برسي قرار ميدهيم:
• خلاقيت يعني تلاش براي ايجاد يك تغيير هدفدار در توان اجتماعي يا اقتصادي سازمان
• خلاقيت بكارگيري تواناييهاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است
• خلاقيت يعني توانايي پرورش يا به وجود آوردن يك انگاره يا انديشه جديد (در بحث مديريت نظير به وجود آوردن يك محصول جديد است)
• خلاقيت عبارت است از طي كردن راهي تازه يا پيمودن يك راه طي شده قبلي به طرزي نوين.
تعريف خلاقيت از ديدگاه روانشناسي
خلاقيت يكي از جنبههاي اصلي تفكر يا انديشيدن است. تفكر عبارت است از فرايند بازآرايي يا تغيير اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت.
تعريف خلاقيت از ديدگاه سازماني
خلاقيت يعني ارائه فكر و طرح نوين براي بهبود و ارتقاء كميت يا كيفيت فعاليتهاي سازمان؛ مثلاً افزايش بهرهوري، افزايش توليدات يا خدمات، كاهش هزينهها، توليدات يا خدمات از روش بهتر، توليدات يا خدمات جديد و غيره.
روبرت جي استرنبرگ و ليندااي اوهارا در بررسيهاي خود شش عامل را در خلاقيت افراد مؤثر دانستهاند:
1- دانش: داشتن دانش پايهاي در زمينهاي محدود و كسب تجربه و تخصص در ساليان متمادي.
2- توانايي عقلاني: توانايي ارائه ايده خلاق از طريق تعريف مجدد و برقراري ارتباطات جديد در مسائل.
3- سبك فكري: افراد خلاق عموماً در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مديريت ارشد، سبك فكري ابداعي را بر ميگزينند.
4- انگيزش: افراد خلاق عموماً براي به فعل در آوردن ايدههاي خود برانگيخته ميشوند.
5- شخصيت: افراد خلاق عموماً داراي ويژگيهاي شخصيتي مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهاي بيروني و داخلي و نيز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند.
6- محيط: افراد خلاق عموماً در داخل محيطهاي حمايتي بيشتر امكان ظهور مييابند.
خلاقیت ، دارای عناصر تشکیل دهنده یی است ، اولین عنصر ، قلمرو مهارت ها است کهر مربوط به استعداد آموزش و تجربه در یک زمینه خاص است و به عنوان مواد اولیه کار محسوب می شود زیرا ، برای اینکه در یک حوزه خاص ، خلاق شوند ، باید دارای مهارت لازم در آن زمینه باشند . عنصر دوم مهارت های خود را در راه جدیدی به کار اندازند . این ویژگی ها یا مهارت ها را میتوان با آموزش و تجربه گسترش داد .
عنصر سوم ، انگیزه است ، انگیزه میل به کار تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا بخاطر همان کار است . اصولا انگیزه زمانی ایجاد می شود که شخص ، کار را جالب ، جذاب و رضایت آمیز ببیند و به انجام آن علاقه مند شود .
ویژگی های شخصیت خلاق
هر چند خلاقیت یک توانایی همگانی است و همه انسانها کم و بیش از آن برخوردارند اما افرادی که خلاقیت بالایی دارند و به عنوان افرادی خلاق شناخته می شوند دارای خصوصیات شخصیتی و رفتار ویژه یی هستند که به وسیله این خصوصیات می تواند آن را از سایر افرادی که از خلاقیت کمتری برخوردار هستند تشخیص داد .
1- استقلال : فرد خلاق در افکار و کارهای خویش از استقلال بالایی برخوردار است .
2- کنجکاوی : کنجکاوی یک خصوصیت بارز فرد خلاق است . او تمایل زیادی به کشف مسائل و پی بردن به اصل پدیده ها دارد .
3- علاقه به کارهای پیچیده : فرد خلاق پیچیدگی را دوست دارد به همین دلیل او در کارهای مشکل و پیچیده بیش از هر چیز دیگر انرژی صرف می کند .
4- تحمل ابهام : برای فرد خلاق مواجه شدن با ابهامات ، یک مبارزه محسوب می شود و برای او نوعی لذت به دنبال دارد .
5- انعطاف پذیری : فرد خلاق از ذهن و شخصیتی بسیار انعطاف پذیر برخوردار است .
6- شوخ طبعی : شوخی ، خود نوعی خلاقیت است و شوخ طبعی از جمله ویژگی های عینی و قابل مشاهده در افراد خلاق است .
7- اعتماد به نفس بالا : فرد خلاق نسبت به خود و توانمندی هایش آگاهی دارد به همین سبب است از اعمتاد به نفس زیاد برخوردار است .
8- ابتکار : ابتکار داشتن یعنی دور شدن از کلیشه ها ، قالبها و عادت های رایج و تکراری . فرد خلاق به راه حلهای کلیشه ای و به طور کلی تفکر مبتنی بر عادت علاقه ای ندارد .
9- پشتکار : فرد خلاق تلاشگر و سخت کوش است و شکستها او را خسته نمی کند .
10- تخیل قوی : تخیل زیربنای خلاقیت است . این واقعیت را تاریخ علم و اندیشه های شخصیتهای خلاق به اثبات رسانیده است .
11- حساسیت و توجه : بسیار از اشیا و پدیده هایی که برای اغلب مردم عادی و پیش پا افتاده جلوه می کند ، می تواند توجه و حساسیت فرد خلاق را برانگیزد .
12- زیبایی دوستی : فرد خلاق به اسانی مجذوب زیبایی می وشدو نسبت به آن توجه و دقت زیادی دارد .
13- تردید : فرد خلاق معمولا هر عقیده یا ایده تازه یی را به راحتی نمی پذیرد .
مراحل تفکر خلاق
1ـ آمادگي: در مرحله اول افراد به امور پديدههاي مختلف زندگي دقت و تــــــــوجّه بيشتري پيدا ميكنند، به حدي كه گاهي پديدههاي زندگي مدّتهاي طولاني ذهن شخص را به خود مشغول ميكند.
2ـ مطالعه: در مرحله مطالعه فرد با بررسي و مطالعه بيشتر روابط بين پديدهها را بهتر درك ميكند.
3ـ تغيير: در مرحله سوم شخص به نوع روابط بين پديدهها كه ذهن او را به خود مشغول كردهاند پي مي برد و با طرح سئوالهاي مختلف در ذهن به نقد و بررسي آن ميپردازد.
4ـ پختگي: در اين مرحله شخص با گذار از مراحل قبلي به درك و شناخت عميقتري از روابـــــط بين پديدهها ميرسد و گويي پديدهها، جزئي از وجودش شده است.
5 ـ اشراق: در مرحله اشراق شخص به پاسخهاي ناگهاني دست پيدا ميكند، معمولاً با كلمـــــــــاتي نظير «هان»و«يافتم» متجلّي ميشود.
6 ـ وارسي: در اين مرحله فرد به بررسي بهترين ايدهاي كه در مراحل قبلي به آن رسيده است ميپردازد و درستي آن را مشخّص ميكند.
7 ـ اجرا: در اين مرحله فرد افكار يا ايدههايي كه موردتأييد واقع شدهاند را به مرحله اجرا درميآورد.
ویژگی دارندگان تفکر خلاق
افراد خلاق ، راههايي را جست و جو ميكنند كه از طريق آن بتوانند فكر خود را به سوي ايدههاي نو و تازه هدايت كنند.
ـ به همه جوانب يك موضوع و مسأله توجه دارند.
ـ در حل يك مسأله تمركز حواس بيشتري را از خود نشان ميدهند.
ـ فكرهاي بكر را بيشتر از ديگران از خود نشان ميدهند.
ـ به راهحلهايي ميانديشند كه ممكن است از ديدِ ديگران اهميت چنداني نداشته باشد.
ـ از ربط ايدهها و تجربيات مختلف، نتايج جديدي را ميگيرند.
ـ افكار و عقايد خود را به راحتي مطرح و از مواجهه با عقايد مختلف استقبال ميكنند.
ـ براي حل مسايل و مشكلات، راههاي مختلف را بررسي و تا رسيدن به نتيجهي دلخواه تلاش كنند.
ـ خود را محدود به آراي ديگران نميكنند.
ـ همواره تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا كنجكاو و در جست و جوي اطلاّعات جديد و نو هستند.
ـ از قدرت تصويرسازي ذهني بالايي برخوردارند، تا حدي كه به تفكرات خود، عينيت ميبخشند.
ـ مثبتنگر و پرانرژي هستند.
ـ معمولاً براي هر سئوالي آمادگي ارائه پاسخهاي مختلف را دارند.
ـ سئوال و جوابهاي غيرعادي و غجيب و غريب در آنها بيشتر ديده ميشود.
راههايي براي گسترش تفكر خلاق
ـ اطلاعات و تجارب خود را در موقعيتهاي مختلف گسترش دهيم.
ـ از ديگران و كودكان سئوالهايي را بپرسيم كه پاسخهاي متعدّد داشته باشد.
ـ اگر سئوالهاي غيرمعمولي از سوي ديگران مطرح ميشود، سعي كنيم تا با همكاري خودشان پاسخهاي جديد و نو را كشف كنيم.
ـ رفتارها و الگوهاي افراد خلاّق مثل ابوعلي سينا، دكتر حسابي و. را سرمشق زندگي قرار دهيم.
ـ از فنون ويژة تفكر خلاق مانند «بارش فكري» به خوبي استفاده كنيم. (حمله ذهني به يك موضوع را بارش فكري ميگويند).
ـ تصورات ذهني خود و ديگران را تقويت كنيم، زيرا تصويرسازي كمك ميكند تا اطلاعات در حافظه بلندمدّت بيشتر ذخيره شوند، براي مثال اگر فرزندمان داستاني از دايناسورها را ميخواند، از او بخواهيم تصّور كند كه ميان جنگل قرار دارد، به صداي آنان گوش دهد، بزرگي جثهاش را درنظر بگيرد، صداي پاي آنان را بشنود و.
ـ در نوشتن داستان يا كشيدن نقاشي و. به جاي استفاده از نمونه از تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا طرحهاي خلاّق ذهن خود استفاده كنيم.
ـ هر چه را كه ميخوانيم، ميبينيم و ميشنويم، مهمترين نكات آن را يادداشت كنيم.
ـ هر فكر جديدي كه به ذهن ما ميرسد، بنويسيم.
ـ بازيهاي فكري، ساخت اشيا با گِل، مجسمهسازي، نقّاشي و داستاننويسي موجب شكوفايي ذهن و خلاقيت ميشوند.
ـ اجازه دهيم هر سئوالي را از ما بپرسند و سئوالات آنان را جدّي بگيريم.
ـ طرح سئوالهاي باز و تكميل جملات و داستانهاي ناتمام در رشد تفكر خلاق مؤثر است.
ـ به عقايد ديگران احترام بگذاريم و اجازه دهيم كه تا حدّ ممكن كارهايشان را با ذوق و سليقه خود انجام دهند.
ـ ابتكار و تخيل را باور داشته باشيم تا زمينه بروز فعاليتهاي خلاق در جامعه فراهم شود.
ـ سعي كنيم پاسخهاي ما در مقابل سئوالات ديگران به گونهاي باشد كه او را به سئوالهاي جديدتري هدايت كنيم.
ـ فرصت ابتكار و نوآوري را در خانواده و مدرسه و محّل كار به ديگران بدهيم.
ـ از موقعيتهايي مانند مسافرت، بازديد از موزهها و رفتن به مكانهاي تفريحي و فرهنگي براي آموزش تفكر خلاق استفاده كنيم.
ـ احساس امنيت، شادي و آرامش از عوامل شكوفايي تفكر خلاّق است، آن عوامل را از خود و ديگران دريغ نكنيم.
ـ هوش، استعداد، مهارت و تلاش جدي، بخشي از عوامل رشد خلاقيت به شمار مي رود، امّا ضروري است به ايجاد انگيزه نيز توجه ويژهاي داشته باشيم.
ـ توانايي ديگران حتي كودكان را بپذيريم و باور داشته باشيم كه هر فرد موجودي منحصر به فرد است و مثل و مانندي ندارد.
ـ وقتي كار و فكر جديد و خلاّقانهاي را از ديگران مشاهده كرديم، با تشويق، خوشحالي و شادي خود را ابراز كنيم.
موانع تفکر خلاق :
موانع حقیقی :
الف : مواجهه ی غلط با مسئله :
۱- نگاه غیر خلاق : آیه ی یاس خواندن – خود را محکوم به شکست دانستن – مشکل را مشکل تر کردن و …
2- نگاه خلاق : هر مسئله و مشکل تازه ای می تواند فرصت تازه ای
باشد برای رسیدن به راه حل های تازه و ایده های خلاقانه .
ب : ترس از طعن و ریشخند دیگران :
۱- نگاه غیر خلاق : طرح و اجرای یک ایده ی تازه همیشه با استهزا و ریشخند سایرین همراه است .
2- نگاه خلاق : مسخره کردن آدم ها کار کوچکی است ولی ایده ی خلاق به اهداف بزرگ می اندیشد .
ج : ترس از شکست :
۱- نگاه غیر خلاق : در طرح و اجرای هر ایده ی تازه ای احتمال شکست بسیار است .
2-نگاه خلاق : شکست مقدمه ی پیروزی است و اگر همیشه با ترس از شکست زندگی کینم هیچ وقت پیروز نمی شویم.
موانع کاذب :
الف : :فقدان تحصیلات آکادمیک :
۱- نگاه غیر خلاق : خلاقیت همیشه در حوزه ی تخصص علمی و حرفه ای افراد اتفاق می افتد .
2- نگاه خلاق:اختراع هواپیما توسط برادران رایت ( تعمیرکاران دوچرخه ) کپسول آتش نشانی توسط جورج مانبای ( درجه دار نظامی ) و … انجام شده است .
ب : جنسیت :
۱- نگاه غیر خلاق : زنان به خاطر تخیل قوی ترشان از مردان خلاق ترند / مردان به خاطر پشت کار بیشترشان از زنان خلاق ترند .
2-نگاه خلاق : اغلب کارشناسان علم موفقیت اعتقاد دارند که جنسیت هیچ تاثیر مثبت یا منفی بر خلاقیت ندارند .
ج : افزایش سن و سال :
۱- نگاه غیر خلاق : هر چه سن و سالمان بیشتر شود خلاقیتمان کمتر می شود .
2-نگاه خلاق : شواهد و نمونه های تاریخی فراوانی وجود دارد که نشان می دهد با افزایش سن و سال از میزان خلاقیت کاسته نمی شود.
دكتر ايرج سلطاني ، راهكارهاي تقويت خلاقيت در سازمان
مقاله " تفكر خلاق ، مهارتي براي دستيابي به راه حل هاي جديد"-تهیه کننده : طاهره شكرچي ـ كارشناس مديريت آموزشي-روزنامه اطلاعات-21 مرداد 1388
تفکر خلاق - مجله تدبیر - شماره 190
پیتر دراکر- رشته علمی به نام خلاقیت – مترج سید صالح واحدی – مجله تدبیر شماره 43
تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا
http://
Critical thinking is the ability to think clearly and rationally about what to do or what to believe. It includes the ability to engage in reflective and independent thinking.
کاپا مخفف کاشفان استعداد ، پرورشگران اندیشه هست که متشکل از یک گروه دانشجویی خاص متفاوته! این گروه کاپا از سال 89 هرساله مسابقاتی به نام ابن سینا و با مضمون خلاقیت برگزار میکنه ( گفتم به مضمون خلاقیت یعنی خارج از چارچوب درس!)
ابن سینا فقط یه تمرین ه. یه کیفیت نگاه کردن به دنیا ه. یه تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا مسابقه ست که فقط میخواد نشون بده میشه تو عادت ها گیر نکرد! میشه بیرون از کلیشه ها به دنیا نگاه کرد. میشه بیرون از کلیشه ها از دل همین دنیا سوال پرسید. و میشه بیرون از کلیشهها به این سوال ها فکر کرد. بیشتر فکر کرد و یه جواب جدید خلق کرد.
همین!
شمارو دعودت میکنم به شرکت در این مسابقه:)
در ضمن فرصت ثبت نام فقط تا 20ام هست و برای اطلاعات بیشتر به سایت کاپا مراجعه کنید*
همچنین آی دی کانال تلگرام:
1- جسارت و پایداری در اندیشه ورزی
4-تعامل عقل و عاطفه
6- اعتماد به عقل انسان
عادت های متفکر نقاد:
* حقیقت جویی Truth-seeking
*اعتماد به نفس CT-confidence
*گشوده ذهنی Open-mindedness
در روستایی ، یک رودخانه مرموز ( شاید جن زده!) وجود دارد که کسی سراغ آن نمی رود. روزی سه پسر 13، 12و 15 ساله از روی کنجکاوی سراغ آن رودخانه می روند. اطراف رودخانه پر از درخت است و طبیعت زیبایی دارد .ناگهان گردنبندی مرواریدی درون آب توجه آنهارا به خود جلب می کند. پسر 12 و 15 ساله دست در آب می برند ؛ با اینکه گردنبند را می بینند جز گل و لای چیزی نصیبشان نمی شود. بیخیال می شوند. به خانه می روند و خانواده هایشان حسابی عصبانی می شوند که نزدیک رودخانه رفته اند.فردای آن روز پسر 13 ساله به تنهایی سراغ رودخانه می رود و گردنبند را بر میدارد! چگونه ممکن است؟
تفکر جانبی روشی است برای حل مساله از یک زاویه یا زوایای نامتعارف ، غیر متداول یا غیر سنتی!
این روش به حل مسائل به صورت خلاقانه می پردازد.
تفاوت آن با تفکر سنتی:
تفکر منطقی سنتی بر اساس استدلال مرحله به مرحله است و به صورت تدریجی جواب را پیدا می کند اما تفکر جانبی به دنبال دریافت یکباره جواب است.
نتیجه تفکر منطقی این است که موضوعات یا درست هستند یا غلط اما تفکر جانبی می گوید بین درست و غلط هزاران جواب دیگر هم وجود دارد که ممکن است هر کدام باعث گذر از مساله شوند.
Lateral thinking is solving problems through an indirect and creative approach, using reasoning that is not immediately obvious and involving ideas that may not be obtainable by using only traditional step-by-step logic
دوست دارید با ذهنتان شوخی کنید؟ اگر موافق هستید، به سوالات تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا زیر پاسخ دهید.این کار نه تنها برای روحتان مناسب است بلکه خستگیتان را نیز بر طرف میکند. از جواب دادن به این سوالات لذت ببرید و پاسخهایتان را با جوابهای داده شده مقایسه کنید.
گفت: کیش به نظرم عالیه.
گفتیم: خیلی دنبال تفریح و محلهای تفریحی نیستیم. میخوایم توی هتل استراحت کنیم.
گفت: کیش به نظرم بهترین هتلها رو برای این کار داره.
گفتیم: الان یه مقدار گرمه اونجا.
گفت: اتفاقاً کیش الان توی هتلهای اصلیش، سیستمهای سرمایش خوبی گذاشتهاند.
گفتیم: اگر نخواهیم کیش بریم، پیشنهاد بعدیت کجاست؟
گفت: به نظرم کیش تنها گزینه خوبه. اگه نمیخواین مسافرت برین چرا بهانه میارین!
مثال بالا، اگر چه با کمی اغراق همراه بود، اما احتمالاً در ذهن همهی ما، خاطرات مشابهی را زنده میکند. انسانهایی که اگر یک پاسخ به ذهنشان برسد، دیگر نمیتوانند به پاسخ دیگری فکر کنند. مهم نیست که سوال چیست. به مقصد مسافرت فکر میکنیم یا به غذای امروز. به روش تامین مالی شرکت فکر میکنیم یا برنامه مناسب تبلیغات. مهم این است که نخستین پاسخ، برای خیلی از ما آخرین پاسخ میشود. به این نوع تفکر، تفکر همگرا یا Convergent Thinking میگویند. طبیعی است که متضاد این شیوه تفکر را تفکر واگرا یا Divergent Thinking بنامند.
*تفکر همگرا، عبارت است از انتخاب مناسب ترین راه حل که مبتنی بر کاربرد دانش و قوانین منطق، برای کاستن از تعداد راه های ممکن و تمرکز بر مناسب ترین راه حل.
*تفکر واگرا (همان خلاقیت) ، عبارت است از مرحله ی بررسی راه حل های گوناگون که مستلزم به خاطر آوردن راه حل های ممکن یا ابداع راه حل های جدید
دیدگاه شما