مدیر عامل کارگزاری اقتصاد بیدار پذیرش تحولات در مبادلات کالایی به ویژه بخش کشاورزی عامل مهمی در رونق معاملات دانست و عنوان کرد: کاهش ریسک های معاملات در بخش کشاورزی از اهمیت تازه ای برخوردار است و این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که به مجموع مولفه های داخلی و جهانی توجه کنیم و از روش های سنتی فاصله بگیریم.
The Effect Manipulation of Firm Actual Activities on Stock Trading Cost
The Effect Manipulation of Firm Actual Activities on Stock Trading Cost
2019, Financial Research Journal
Objective: The present research investigates the effect of manipulation of actual activities in a firm in order for profit management on stock trading cost. Methods: For this goal, the financial data of 66 companies listed in the Tehran Stock Exchange from2008 to 2015 were investigated. The multivariate regression model based on data panel and the fixed effect approach were used to verify the research hypothesis. Results: The results of these research hypothesis show that all three components of manipulation of the firm's actual activities (abnormal cash flows, abnormal optional costs and abnormal production costs) have led to an increase in the Stock trading cost. Conclusion: The results showed that, the increase in stock trading cost is because of the intensified phenomenon of information asymmetry in the capital market by managers who mainly intend to achieve their own goals and positions. Furthermore and because of incorrect valuation of investors in the capital markets, stock trading costs resulting from the implementation of the trading increased. This indicates that the firm's actual activities manipulation could lead to symmetric effects on Stock trading cost.
درباره لزوم پرهیز از روش های سنتی و پذیرش ابزارهای مالی نوین در بورس کالا
مدیر عامل کارگزاری اقتصاد بیدار پذیرش تحولات در مبادلات کالایی به ویژه بخش کشاورزی عامل مهمی در رونق معاملات دانست و عنوان کرد: کاهش ریسک های معاملات در بخش کشاورزی از اهمیت تازه ای برخوردار است و این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که به مجموع مولفه های داخلی و جهانی توجه کنیم و از روش های سنتی فاصله بگیریم.
بورس24 : مدیر عامل کارگزاری اقتصاد بیدار در گفت و گو با ایلنا، پذیرش تحولات در مبادلات کالایی به ویژه بخش کشاورزی عامل مهمی در رونق معاملات دانست و عنوان کرد: کاهش ریسک های معاملات در بخش کشاورزی از اهمیت تازه ای برخوردار است و این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که به مجموع مولفه های داخلی و جهانی توجه کنیم و از روش های سنتی فاصله بگیریم.
حسن رضایی پور ادامه داد: جایگزینی قیمت تضمینی به جای خرید تضمینی در بورس کالای ایران به این دلیل صورت گرفت که از معاملات سنتی فاصله بگیریم و خریداران به واسطه عرضه محصول در این بازار مالی از لحاظ کمی و کیفی با خیال راحت تری به سمت معاملات روی آورند.
وی همچنین به عرضه گندم خوراکی شرکت بازرگانی دولتی در بورس کالای ایران اشاره کرد و گفت: گندم یک کالای استراتژیک بوده و در انحصار شرکت بازرگانی دولتی ایران قرار دارد قیمت گندم نیز توسط این شرکت تعیین می گردد و بورس کالا هیچ دخل و تصرفی در نحوه قیمت گذاری این محصول ندارد.
رضایی پور در ادامه افزود: با توجه به اینکه بازرگانی این محصول چه در داخل و چه در خارج از بورس عموما در دست شرکت بازرگانی دولتی ایران است بنابراین بورس کالا در این میان حضور پیدا کرد تا کشف قیمت واقعی برای محصولات عرضه شده صورت بگیرد و شرایط برای معامله گران با در اختیار داشتن ابزارهای نوین تسهیل شود.
وی به مزایای عرضه گندم خوراکی در بورس کالا اشاره کرد و افزود: اولین و مهم ترین مزیت عرضه گندم در بورس شفافیت قیمت است بنابراین معامله گران می توانند قیمت تمام شده خود را با قیمت بازار مقایسه کنند و خریداران به واسطه وجود بورس از لحاظ کمی و کیفی با خیال راحت تری به عرضه هایی که از طریق بورس انجام می شود روی آورند.
مدیر عامل کارگزاری اقتصاد بیدار اظهار داشت: عده ای به دلیل نا آگاهی و عدم شناخت کافی از نحوه انجام معاملات به صورت قیمت تضمینی بیان می کنند که بهای گندم داخلی از محصول گندم خارجی گران تر است، در صورتی آن ها کیفیت بیشتر گندم داخلی و رقم پریمیوم در فرمول قیمت گذاری گندم را به فاکتورهای مختلفی همچون تغییر شرایط آب و هوایی، هزینه حمل و نقل و بسیاری دیگر از عوامل را در نظر نمی گیرند، بنابراین بازرگانی دولتی برای اینکه این ابهامات را برطرف کند، بهتر است نحوه قیمت گذاری خود را تغییر دهد، بیش از 90 درصد عرضه این محصول از طریق این شرکت است که آن هم محصول خود را با یک قیمت ثابت در تمام فصول سال عرضه میکند و هیچ نگاهی به نوسان قیمت گندم در بازار ندارد.
وی در پایان افزود: البته طی سال گذشته انجام معاملات روی محصول جو و ذرت در بورس کالای ایران نشان داده است که طرح قیمت تضمینی با موفقیت همراه بوده و مطالبات کشاورزان نیز پرداخت شده، بنابراین اگر نحوه قیمت گذاری محصولاتی همچون غلات مورد مصرف دام شامل گندم، جو و ذرت تغییر کند، به طور یقین مصرف کنندگان بیشتری برای خرید به بازار مالی کشور اقدام خواهند کرد.
اقتصاد با رجزخوانی اداره نمیشود
در حالی که حدود دو هفته دیگر به آغاز مذاکرات هستهای مانده، اظهارنظرهایی از سوی برخی مسوولان صورت میگیرد که نشان از عدم تمایل آنان برای گشودن گره سفت تحریمها دارد، مثلاً این گفته معاون اقتصادی رئیسجمهور که نفت را قاچاقی میفروشیم و ارزش را قاچاقی وارد میکنیم؛ یا این گفته امام جمعه مشهد که دیگر نیازی به انتقال پول از طریق بانکهای بینالمللی نداریم. این سخنان در حالی بیان میشود که اقتصاد ایران در چهارمین سال تحمل تحریمهای سنگین، گرفتار چالشهای عمیق و بزرگی مانند تورم دورقمی و فزاینده است. موسی غنینژاد اقتصاددان، اینگونه سخنان را صرفاً رجزخوانی میداند که آوردهای برای اقتصاد ایران به همراه نخواهد داشت و نشان از ناآگاهی به وضعیت کنونی اقتصاد و مسوولیت خطیر دولت دارد. این اقتصاددان معتقد است برای اداره کردن اقتصادی که درگیر تورم فزاینده و تنگنای معیشتی است، باید رفع تحریمها از طریق گفتوگو در دستور کار قرار گیرد، در غیر این صورت وضعیت اقتصاد بدتر و بدتر خواهد شد.
حدود چهار سال است که اقتصاد ایران تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی است و به نظر میرسد آثار مخرب آن به حوزه سیاستگذاری هم راه یافته است. حالا بعد از این همه مدت، معاون اقتصادی رئیسجمهور اعلام کرده است که دولت نفت را قاچاقی میفروشد و ارز را قاچاقی به داخل منتقل میکند. این تن دادن سیاستگذار به تحریم چه علامتی به ما میدهد و چه نتیجهای دربر خواهد داشت؟
به نظر من کسانی که در دولت جدید تازه به قدرت رسیدهاند، هنوز از حال و هوای شعارهای انتخاباتی خارج نشده و متوجه نیستند که اقتصاد را چگونه میتوان اداره کرد. اینکه یک مقام اقتصادی بالا در دولت میگوید با نفت و ارز قاچاق مملکت را اداره میکنیم، نشان میدهد که این مسوولان هنوز در مرحله شعار ماندهاند و نمیدانند که نمیتوان اقتصاد را با قاچاق اداره کرد. قاچاق اقتصاد را زمین میزند و نابود میکند. البته حداقل صداقتشان جای تقدیر دارد اما این مساله از چند بعد قابل ارزیابی است.
وقتی علنی و شفاف اعلام میشود که نفت، به عنوان سرمایه ملی و یکی از منابع اصلی درآمد دولت را به صورت قاچاق میفروشیم، اولین سوالی که پیش میآید این است که خریدار به چه قیمتی تن به این معامله قاچاق و پرخطر میدهد؟ روشن است که هزینه ریسک این معامله بسیار بالاست و قطعاً خریدار این هزینه را از فروشنده و در واقع از ملت ایران میگیرد. من از قیمت فروش نفت اطلاع ندارم و اگر داشتم هم نمیتوانستم بگویم چون این اطلاعات محرمانه است اما به عنوان یک تحلیلگر میتوانم حدس بزنم که قیمت نفت در این معامله حداقل 20 درصد زیر قیمت بازار است.
مساله دوم این است که حالا خریدار پول این معامله را چگونه پرداخت میکند؟ بحث چند هزار دلار یا حتی چند میلیون دلار نیست، مساله میلیارد دلار است. این پول را نمیتوان در چمدان کرد و آورد، از طریق بانکهای بینالمللی هم که قادر نیست، در نتیجه انتقال باید از طریق صرافیها صورت بگیرد. اینجا هم صرافی باید هزینه ریسک انتقال را دریافت کند که میتوان حدس زد حداقل 20 درصد برای هزینه انتقال دریافت میکند. یعنی با یک حساب سرانگشتی در این اقتصاد قاچاق، اموال ملت ایران 40 درصد زیر قیمت حراج میشود؛ به مال مردم آتش میزنند و اسمش را میگذارند اداره کردن اقتصاد.
یکی از آثار مستقیم تحریم، افزایش نرخ ارز بود. بعد از انتخابات و تغییر دولت و انتظاری که برای آغاز مذاکرات به صورت جدی وجود داشت، مدتی رشد قیمت ارز متوقف شد اما با وضعیت فروش قاچاقی نفت و ورود قاچاقی ارز به کشور، بدون تردید افزایش قیمت مجدد رخ خواهد داد. حتی با فروش بیشتر نفت و عرضه بیشتر به بازار هم نخواهد توانست رشد قیمت را متوقف کند چون تا زمانی که تحریمها پابرجا باشد انتظارات منفی است. با ناآگاهی از هزینه ریسک معاملات انتظارات منفی هیچکس ریال نگه نمیدارد و همه به دنبال تبدیل آن به ارز یا دیگر داراییها خواهند بود. با توجه به وضعیت بازار سهام و سخت بودن ورود به بازار مسکن، ناگزیر مردم به سمت بازار ارز حرکت میکنند تا ناآگاهی از هزینه ریسک معاملات بتوانند حتی سرمایههای خرد خود را به دلار تبدیل کنند. در این شرایط هیچ دولتی نمیتواند بازار را کنترل کند.
در نهایت اینکه این مسوولان فکر میکنند مساله اقتصاد ایران، تنها فروش نفت و آوردن دلار برای خود دولت است؛ در این میان بخش غیردولتی اقتصاد اعم از خصولتی و خصوصی را کاملاً نادیده میگیرند. ببینید آنها چه بر سرشان آمده و با ادامه این وضع چه بر سرشان میآید؟ تولیدکنندههای فرش، پسته، کالاهای صنعتی، فولاد و پتروشیمیها با ادامه تحریم چه وضعی پیدا میکنند؟ وقتی هیچ بنگاه صادراتی نتواند پولش را به داخل منتقل کند یا اگر هم بتواند باید این کار را با هزینه بسیار بالا انجام دهد، نتیجه چه خواهد شد؟ اقتصاد به این صورت قفل میشود. این مسوولان مدت کوتاهی است که بر مسند دولت نشستهاند و فکر میکنند به سیاق همین سه چهار ماه میتوان چهار سال را گذراند. در حالی که تداوم چنین وضعی ناممکن است و حتماً وضع اقتصاد بدتر و بدتر میشود.
تورم بهصورت مداوم و با سرعت بالا رو به افزایش است. با این وضع تورم قیمتها از جمله نرخ ارز مدام بالا میرود و نمیتوان جلوی آن را گرفت. کسانی که در دولت حضور دارند و مدعی اقتصاد خواندن هستند، راجع به این مسائل ناآگاهی از هزینه ریسک معاملات چه فکر میکنند؟ بدون رفع تحریم و بدون پذیرش FATF بخش خصوصی چگونه میتواند واردات و صادرات داشته باشد؟ چگونه تولید کند؟ امیدوارم که این مسوولان زودتر بیدار شوند و به خودشان بیایند و به جای رجزخوانی به فکر مسوولیت سنگینی باشند که بر دوششان گذاشته شده است.
در واقع به نظر میرسد تنها تغییر این بوده که شعارهای انتخاباتی به رجز تبدیل شده است.
در سیاست دوگانه دیپلماسی و جنگ را داریم. جنگ خودش نوعی سیاست است و ابزار خودش را دارد. جنگ استراتژی و تاکتیک میخواهد، در هیچ جنگی نمیتوان با رجز پیروز شد. صرف اینکه سخنانی میگویند و طرف مقابل پاسخ مستقیم کلامی نمیدهد، خودشان را پیروز میدانند. اما این رجزخوانیها عمر کوتاهی دارد و در نهایت وقتی وضعیت اقتصاد مردم رو به افول و زوال است دیگر نمیتوان با این سخنان اقتصاد را سرپا نگه داشت.
دقت کنید، این آش آنقدر شور شده که غیرسیاسیترین عقلای مملکت هم صدایشان درآمده است. حتی شخصیتی مانند آیتالله صافیگلپایگانی که از مراجع مذهبی و غیرسیاسی است در دیدار با مسوولان توصیه اکید میکند که وضع روابط بینالمللی کشور را سامان بدهید و با همه کشورها روابط سیاسی و اقتصادی برقرار کنید چون مردم از وضعیت اقتصادی در رنج هستند. ایشان با آن شرایط سنی و جایگاه بالای مذهبی در نهایت به این نتیجه رسیده که باید دخالت توصیهای داشته باشد و متوجه است که ارتباط مستقیمی بین روابط بینالملل با وضعیت اقتصادی مردم وجود دارد. این همان عقل عقلایی یا عقل عرفی برای درک مسائل است. اینکه ایشان را زیر سوال ببرند و بگویند ترسیدهاند و مرعوب شدهاند، درست نیست و پاک کردن صورت مساله است. آقای صافیگلپایگانی با آن جایگاه بالا، در صدسالگی چه ترس و رعبی دارد؟ ایشان با عقل عرفی و عقلاییاش حرف میزند. اقتصاددان نیست اما وضعیت را میبیند و درک میکند. با این حال هنوز یک عده این وضع را درک نکرده و متاسفانه رجزخوانی میکنند.
چون صحبت از آیات عظام و چهرههای مذهبی شد بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که آقای علمالهدی، امام جمعه مشهد، که نسبت نزدیکی هم با رئیس دولت دارند، گفتهاند که دیگر به انتقال پول از طریق بانکهای بینالمللی نیاز نداریم.
کسی میتواند این حرف را بزند که تصور دقیقی از هزینه انتقال غیرقانونی از صرافی و همچنین حجم و وزنی اسکناس ندارد. در دوره اوباما و بعد از برجام حدود 7 /1 میلیارد دلار از آمریکا به ایران به صورت اسکناس در ارزهای مختلف به صورت نقدی داده شد که گفته میشد حجم زیادی در چند پالت بوده و با هواپیما منتقل شده است. این کار یکبار و با برنامهریزی و هماهنگی دولتهای مختلف انجام شده وگرنه چطور میتوان این میزان اسکناس را جمعآوری و منتقل کرد؟ چگونه میتوان میلیاردها دلار پول فروش نفت را با چمدان وارد کشور کرد؟ مگر میتوان تمام پول صادرات را اینگونه به کشور وارد کرد؟ متاسفانه نهتنها درک درستی از اقتصاد وجود ندارد بلکه همان عقل عرفی هم برای یک محاسبه ساده نادیده گرفته میشود وگرنه میتوان سرانگشتی محاسبه کرد که چه حجمی از پول کاغذی باید تامین شود تا بتوان این پولها را پرداخت کرد و اصلاً خریدار نفت و دیگر کالاهای ما هم دسترسی به چنین پولی ندارد. علاوه بر اینکه خریدار نفت ما به گفته خودمان خریدار عادی نیست و قاچاقی خرید میکند. قاچاق هم بالاخره نوعی تجارت است و وقتی کالایی را به صورت قاچاق میفروشید باید به خریدار اعتماد کنید. در تجارت، به افراد شناختهشده اعتماد میکنند، به کسانی که آبرو دارند اعتماد میکنند. تاجرها بر اساس عملکردشان آبرو و اعتبار کسب میکنند و مورد اعتماد قرار میگیرند. اما در معامله قاچاق به چه کسی میتوان اعتماد کرد؟ چگونه میتوانید مطمئن باشید که پول کالا را دریافت میکنید؟ همان داستان بابک زنجانی و اطرافیانش که در دوره احمدینژاد نفت را گرفتند و فروختند و هنوز که هنوز است آن سه میلیارد یورو را برنگرداندهاند و کسی هم نتوانسته از آنها بگیرد. بابک زنجانی فقط یک نمونهاش بود که مشخص شد. در حال حاضر هم هیچ تضمینی وجود ندارد که در این معاملات قاچاق نفت و ارز امثال او دوباره پیدا نشوند و بخش مهمی از پول را علاوهبر آن تخفیف در خرید و تخفیف در انتقال پول، بالا بکشند. برای شخصی که خرید قاچاق میکند آبرو و ناآگاهی از هزینه ریسک معاملات اعتبار مطرح نیست و ممکن است زیر قولش بزند و پول شما را ندهد. این مسائل دیگر واضح و بدیهی است که من شرم دارم توضیح بدهم. اصلاً مساله اقتصادی نیست؛ مساله ساده عقل سلیم است. اگر در دنیا روابط تجاری رسمی نداشته باشید، نمیتوانید تجارت کنید، نمیتوانید اقتصاد مملکت را اداره کنید. تمام شد و رفت.
ما نباید خودمان را گول بزنیم. در حال حاضر یک طرف این ماجرای تحریم، کشور ما ایران است و طرف دیگر آمریکا. تداوم تحریمها هیچ زیانی به آمریکا وارد نمیکند اما به تدریج اقتصاد ما را نابود میکند. تفاوت اینجاست؛ عقل سلیم این مساله بهطور ساده و روشن توضیح میدهد که چاره آن در مذاکره و گفتوگو است. اینکه بنشینید و بگویید ما عجلهای نداریم یا اینکه شروط مختلف بگذارید، راه درست نیست. ما بارها اعلام کردهایم که قصدمان دستیابی به سلاح هستهای نیست. پس باید مساله را با مذاکره حل کنیم. مساله طرف مقابل سلاح هستهای است و ما هم که سلاح نمیخواهیم. پس گفتوگو تنها راه است
به تازگی وزیر صنعت، معدن و تجارت هم اعلام کرده است که قصد دارند ارتباط کالاها با دلار را قطع کنند. اساساً این گزاره چه مفهومی دارد؟
مطلقاً هیچ؛ هیچ معنایی ندارد. برآوردهای مختلفی از سهم آمریکا در اقتصاد جهانی وجود دارد که بهطور میانگین سهم بالای 20 درصد را نشان میدهد، همچنین بیشتر از 80 درصد معاملات تجاری در دنیا بر پایه دلار آمریکا انجام میشود. حالا اینکه ما تصمیم بگیریم که رابطه دلار و تجارت کالاییمان را قطع بکنیم چه نتیجهای دارد؟ تولید ناخالص داخلی آمریکا بیش از 20 هزار میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی ما در خوشبینانهترین حالت 400 یا 500 میلیارد دلار است. این اعداد تفاوت بسیار زیادی با هم دارند. وزن ما نهتنها یکی نیست، که تفاوت بسیار زیادی هم دارد. در رقابتهای کشتی یک کشتیگیر سبکوزن 48کیلوگرمی را با کشتیگیر سنگینوزن 130کیلوگرمی روی یک تشک قرار نمیدهند که مسابقه بدهند. اینکه رابطه دلار با قیمت کالای داخلی را قطع میکنیم هم نوعی رجزخوانی بیفایده است. بزرگترین رقیبی که برای دلار درست شد، یورو بود که هنوز نتوانسته با دلار رقابت کند. نمیگویم که همیشه همینطور خواهد بود، در آینده ممکن است تغییر و تحولات زیادی در نظام پولی دنیا رخ دهد اما در شرایط کنونی دلار سهم غالب را در معاملات جهانی دارد و بیان چنین سخنانی اگرچه به اشتباه به انقلابیگری و شجاعت و جسارت و مرعوب نشدن در برابر خصم نسبت داده میشود اما حرفهایی بیمعنا و خلاف عقل متعارف است. همانطور که اشاره کردم به نظر من هنوز برای برخی از اعضای دولت جدید مشخص نشده است که چه مسوولیت سنگینی دارند و در چه شرایطی قرار گرفتهاند. تورم به شدت در حال افزایش است و فقر و تنگنای مالی مردم را در فشار قرار داده، داراییها و ثروت مردم مانند برف زیر آفتاب تورم ذوب میشود، برای من سوال است که این مسوولان با این سخنان چگونه میخواهند مردم را نجات بدهند یا حداقل آنها را راضی نگه دارند.
در آخرین صحبتهای سخنگوی وزارت خارجه اعلام شد که مذاکرات برای حل تحریمها از هشتم آذرماه از سرگرفته خواهد شد. اگرچه این مساله خودش میتواند مقداری امید را زنده کند اما اقدامات دیگری هم صورت گرفته مثلاً ایشان سه شرط را برای مذاکره اعلام کردهاند که به نظر درست نمیآید. مثلاً اینکه آمریکا همه تحریمها را یکجا بردارد که بعید است برای مذاکره پذیرفته شود.
من باز هم تاکید میکنم که سخنان ما نباید از جنس رجزخوانی باشد و باید معقول باشد. اگر شرط مذاکره این است که کل تحریمها برداشته شود دیگر برای چه هدفی مذاکره کنیم؟ آمریکا برای چه بیاید سر میز مذاکره؟ اگر همه تحریمها یکجا برداشته شود که دیگر مذاکرهای نیاز نیست. اینکه ما با اقتصاد تحریمشده و تورمزده و آشفته برای رفتن به میز مذاکره شرط بگذاریم معنایی ندارد. آیا اقتصاد آمریکا به خاطر تحریمها به هم ریخته است؟ مساله آمریکا نهایتاً لابی اسرائیل است که اتفاقاً آنها هم از نیامدن بر سر میز مذاکره دفاع میکنند و مخالف مذاکره و گفتوگو هستند. اسرائیل مخالف مذاکره است چون در این حالت است که میتواند به ایرانهراسی دامن بزند و برای منافع خودش از تصویر ایران هستهای استفاده کند و از آمریکا و غرب باج بگیرد. رویکرد ما نسبت به مذاکره اگر اینگونه باشد، نمیتوان به نتیجه آن خوشبین بود چون این رویکرد با عقل سلیم جور درنمیآید.
نوسان گیری چیست ؟
در ادامه آموزش اصطلاحات رایج در بازارهای مالی و ارزهای دیجیتال، در این مقاله به تعریف تکنیک نوسانگیری میپردازیم.
نوسان گیری یعنی چه ؟
نوسانگیری یا معاملهگری نوسانی، یکی از روش های مرسوم معامله در بازارهای مالی از جمله ارزهای دیجیتال است که با تشخیص کف و سقف قیمتی یک سهام یا رمزارز انجام میشود. در واقع کاربران نوسان گیر، در نزدیکی سطح حمایتی یک ارز (که ناآگاهی از هزینه ریسک معاملات کف مقطعی قیمت میباشد) سفارش خرید زده و در نزدیکی سطح مقاومت (که سقف مقطعی قیمت میباشد) ارز خود را میفروشند. با انجام چندین باره این روش، کاربر سود هرچند اندک ولی متعددی را دریافت میکند که ممکن است تکرار آن، به رقم قابل توجهی ختم شود.
در واقع افرادی که نوسان گیری میکنند معمولاً نسبت به کاربرانی که معاملات خود را به صورت بلندمدت انجام میدهند و یا اصطلاحاً ارز دیجیتال خود را هودل میکنند، ریسک پذیرتر هستند چرا که در صورت ناآگاهی و تشخیص اشتباه کف و سقف قیمتی، احتمال ضرر کردن و از دست رفتن سرمایه در این نوع معامله بیشتر میباشد.
مثالی از معاملهگری نوسانی
به عنوان مثالی از نوسانگیری در ارزهای دیجیتال، فرض کنید که قیمت یک ارز دیجیتال مثلاً اتریوم (ETH) در حال حاضر 1000 دلار میباشد. کاربر معاملهگر با انجام تحلیل تکنیکال و فاندامنتال و نیز سایر تکنیکها، تشخیص میدهد که این قیمت یعنی 1000 دلار، کف قیمتی اتریوم در این مقطع زمانی بوده و سقف قیمتی فعلی آن نیز 1200 دلار میباشد. پس اتریوم میبایست در محدوده 1000 الی 1200 دلار نوسان کند. کاربر در قیمت 1000 دلار اقدام به خرید اتریوم مینماید و این ارز را تا زمانی که قیمت اتر به 1200 دلار برسد نگه میدارد، سپس اقدام به فروش دارایی خود میکند. در نتیجه کاربر با انجام این نوسانگیری، 20% سود کسب کرده است. (اگر کاربر به روش اسپات معامله کرده باشد. در صورت استفاده از روش فیوچرز یا معامله فردایی، سود حاصله بیشتر نیز خواهد بود.) همچنین در صورتی که کاربر از معاملات فیوچرز یا آتی استفاده میکند، میتواند در قیمت 1200 دلار مجدداً اتریوم را خریداری کرده و با باز کردن پوزیشن شورت (Short Position) از کاهش قیمت این ارز و رسیدن مجدد آن به 1000 دلار نیز سود کسب کند.
صرافی رمزارز تجارت واقع در تورنتو کانادا، ارائه دهنده کلیه خدمات خرید و فروش بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال میباشد.
درباره لزوم پرهیز از روش های سنتی و پذیرش ابزارهای مالی نوین در بورس کالا
مدیر عامل کارگزاری اقتصاد بیدار پذیرش تحولات در مبادلات کالایی به ویژه بخش کشاورزی عامل مهمی در رونق معاملات دانست و عنوان کرد: کاهش ریسک های معاملات در بخش کشاورزی از اهمیت تازه ای برخوردار است و این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که به مجموع مولفه های داخلی و جهانی توجه کنیم و از روش های سنتی فاصله بگیریم.
بورس24 : مدیر عامل کارگزاری اقتصاد بیدار در گفت و گو با ایلنا، پذیرش تحولات در مبادلات کالایی به ویژه بخش کشاورزی عامل مهمی در رونق معاملات دانست و عنوان کرد: کاهش ریسک های معاملات در بخش کشاورزی از اهمیت تازه ای برخوردار است و این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که به مجموع مولفه های داخلی و جهانی توجه کنیم و از روش های سنتی فاصله بگیریم.
حسن رضایی پور ادامه داد: جایگزینی قیمت تضمینی به جای خرید تضمینی در بورس کالای ایران به این دلیل صورت گرفت که از معاملات سنتی فاصله بگیریم و خریداران به واسطه عرضه محصول در این بازار مالی از لحاظ کمی و کیفی با خیال راحت تری به سمت معاملات روی آورند.
وی همچنین به عرضه گندم خوراکی شرکت بازرگانی دولتی در بورس کالای ایران اشاره کرد و گفت: گندم یک کالای استراتژیک بوده و در انحصار شرکت بازرگانی دولتی ایران قرار دارد قیمت گندم نیز توسط این شرکت تعیین می گردد و بورس کالا هیچ دخل و تصرفی در نحوه قیمت گذاری این محصول ندارد.
رضایی پور در ادامه افزود: با توجه به اینکه بازرگانی این محصول چه در داخل و چه در خارج از بورس عموما در دست شرکت بازرگانی دولتی ایران است بنابراین بورس کالا در این میان حضور پیدا کرد تا کشف قیمت واقعی برای محصولات عرضه شده ناآگاهی از هزینه ریسک معاملات صورت بگیرد و شرایط برای معامله گران با در اختیار داشتن ابزارهای نوین تسهیل شود.
وی به مزایای عرضه گندم خوراکی در بورس کالا اشاره کرد و افزود: اولین و مهم ترین مزیت عرضه گندم در بورس شفافیت قیمت است بنابراین معامله گران می توانند قیمت تمام شده خود را با قیمت بازار مقایسه کنند و خریداران به واسطه وجود بورس از لحاظ کمی و کیفی با خیال راحت تری به عرضه هایی که از طریق بورس انجام می شود روی آورند.
مدیر عامل کارگزاری اقتصاد بیدار اظهار داشت: عده ای به دلیل نا آگاهی و عدم شناخت کافی از نحوه انجام معاملات به صورت قیمت تضمینی بیان می کنند که بهای گندم داخلی از محصول گندم خارجی گران تر است، در صورتی آن ها کیفیت بیشتر گندم داخلی و رقم پریمیوم در فرمول قیمت گذاری گندم را به فاکتورهای مختلفی همچون تغییر شرایط آب و هوایی، هزینه حمل و نقل و بسیاری دیگر از عوامل را در نظر نمی گیرند، بنابراین بازرگانی دولتی برای اینکه این ابهامات را برطرف کند، بهتر است نحوه قیمت گذاری خود را تغییر دهد، بیش از 90 درصد عرضه این محصول از طریق این شرکت است که آن هم محصول خود را با یک قیمت ثابت در تمام فصول سال عرضه میکند و هیچ نگاهی به نوسان قیمت گندم در بازار ندارد.
وی در پایان افزود: البته طی سال گذشته انجام معاملات روی محصول جو و ذرت در بورس کالای ایران نشان داده است که طرح قیمت تضمینی با موفقیت همراه بوده و مطالبات کشاورزان نیز پرداخت شده، بنابراین اگر نحوه قیمت گذاری محصولاتی همچون غلات مورد مصرف دام شامل گندم، جو و ذرت تغییر کند، به طور یقین مصرف کنندگان بیشتری برای خرید به بازار مالی کشور اقدام خواهند کرد.
دیدگاه شما