در صورت مشاهده ضعف در پولبک بعد از شکست به دنبال ستاپ معاملاتی BPB باشید. برای ورود به معامله در هر یک از ستاپها میبایست نسبت مناسب ریسک به ریوارد و تریگر ورود خصوصا در محدوده قیمتهای عمده فروشی LWP فراهم باشد.
معامله گری به سبک حرکات قیمتی ( Price Action )
درک روند کلی بازار برای انجام معاملات موفق بسیار حیاتی است ; اگر پروسه بازار تعیین نشود ; معاملات کور کورانه خواهند بود ; ریسک معاملات در خلاف روند بازار از معاملات در جهت روند بسیار بیشتر است ; برای همین ; قبل از هر کاری بایستی روند بازار را معین کرد .
تشخیص روند بازار کار آسانی است ; معامله گر برای تعیین روند همواره باید به دو نکته توجه کند : کف ها و اوج های قیمتی ; منظور از کف قیمتی ; پایین ترین سطح قیمت در نمودار است ; و منظور از اوج های قیمتی ; بالاترین سطوح قیمت در نمودار است .
به طور کلی در روند نزولی ; با کاهش قیمت ; شاهد کف های قیمتی جدیدی هستیم که نسبت به کف قیمتی قبلی در سطوح پایین تری قرار دارند ; و همچنین اوج های قیمتی نمودار هم نسبت به اوج های قبلی پایین تر هستند .
این ساختار کلی روند نزولی است و هر موقع که به ساختار نزولی اشاره می شود ; منظور کف ها و اوج های قیمتی جدیدی است که پایین تر از سطوح قبلی بازار قرار دارند ; در نمودار زیر به راحتی می توان این مفهوم را درک کرد .
هر چند این روش برای تعیین روند بازار به نظر ساده می آید ; ولی این مهمترین و مطمئن ترین روش برای تعیین روند بازار است .
بدیهی است که عکس روند نزولی ; روند صعودی است ; یعنی در روند صعودی ; اوج های قیمتی معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی جدید ; بالاتر از اوج های قیمتی قبلی قرار دارد ; و کف های قیمتی جدید هم بالاتر از کف های قبلی قرار گرفته اند .
نحوه تشخیص روند دار بودن بازار
تشخیص اینکه بازار روند دار است یا بدون روند کار آسانی است ; فقط کافی است مطالب بالایی را در نمودار پیاده کنید ; اما سخت ترین کار ; یافتن زمان خروج بازار از فاز خنثی ( بدون فرآیند ) و شروع روند جدید است .
قدرت تشخیص شروع روند جدید یک مزیت رقابتی خوب برای معامله گر محسوب می شود ; که می تواند سود های بزرگتری را نسبت به معاملات عادی در پی داشته باشد .
برای مثال ; وقتی روند جدید شروع می شود ; معامله گر می تواند از دومین اصلاح قیمتی بازار وارد معامله شود و تا زمانیکه روند ادامه دارد ; سود کند ; مسلما سود چنین معامله ای بسیار بیشتر از معاملاتی خواهد بود که از اصلاح سوم یا چهارم بازار شروع شده اند.
در اینجا روشی که به کمک آن شروع روند جدید را پیش بینی خواهیم کرد ; از طریق شکسته شدن ; اولین اوج قیمتی یا اولین کف قیمتی بازار است .
وقتی اولین اوج قیمتی بازار شکسته شد ; یعنی روند صعودی جدیدی آغاز شده است و وقتی که اولین کف قیمتی شکست ; روند نزولی جدیدی در بازار آغاز شده است .
اجازه دهید با بررسی چند مثال این موضوع را بررسی کنیم .
به طور کلی ; معامله گران مبتدی بازار بایستی در جهت روند معامله کنند ; این امر به موفقیت معامله گر بسیار کمک می کند ; هر چند شاید تعداد معاملاتی که در جهت روند صورت می گیرند ; کم تر باشد ; ولی درصد موفقیت معاملات بسیار بالا خواهد بود .
در این میان ; تشخیص بازار های بدون روند می تواند اندکی سخت و گاها فریب دهنده باشد ; بازار بدون روند ; یا خنثی ; بازاری است که حرکات قیمتی در میان یک حمایت و مقاومت در حال نوسان باشد .
بیشتر بخوانید:
آپارات استراتژی معاملاتی در بورس آموزش استراتژی معاملاتی ایچیموکو آموزش اکسپرت نویسی فارکس استراتژی سیستم های معاملاتی فارکس استراتژی معاملاتی استراتژی معاملاتی آتی سکه استراتژی معاملاتی ایچیموکو
اغلب در بازار خنثی شاهد هستیم که حرکات قیمتی چندین بار به سطح حمایت یا مقاومت برخورد می کنند ; بدون آنکه از محدوده دامنه نوسانی خارج شوند .
همان طور که در نمودار زیر هم دیده می شود ; کندل های قیمتی در داخل دامنه نوسانی باقی می مانند ; ابزار رسم شکل در پلتفرم های معاملاتی می تواند به کمک معامله گر آید ; در عکس پایینی می توان دید که رسم مستطیل آبی رنگ برای مشخص کردن دامنه نوسانی چقدر مفید است .
به نمودار بالایی توجه کنید ; بازار چندین بار به کف دامنه نوسانی یا همان محدوده حمایتی برخورد کرده است ; همچنین سقف دامنه نوسانی یا محدوده مقاومتی هم چندین بار از سوی بازار لمس شده است .
هر وقت که چنین شرایطی را در بازار مشاهده کردید ; می توانید با اطمینان بگویید که بازار بدون روند یا خنثی است .
در ابتدای کار توصیه می شود که از معامله در بازار های بدون روند خودداری کنید ; اما ما در ادامه این دوره آموزشی الگوهای بازگشتی حرکات قیمتی را ارائه خواهیم کرد که می توانند درصد موفقیت معاملات عکس یا خلاف روند را بالا ببرند ; اما فعلا توصیه می شود برای موفقیت بیشتر در ابتدای کار ; در جهت روند بازار معامله کنید .
بیشتر بخوانید:
استراتژی معاملاتی اسکالپ استراتژی معاملاتی با بیشترین احتمال موفقیت استراتژی معاملاتی بورس استراتژی معاملاتی پایپو استراتژی معاملاتی پرایس اکشن استراتژی معاملاتی چیست استراتژی معاملاتی در بورس
زمانیکه به دنبال معامله در بازار هستید ; تشخیص روند بازار به شما کمک شایانی خواهد کرد ; دلیل این امر ; حمایت مومنتوم بازار از معاملات شماست ; وقتی در مسیر مومنتوم بازار قرار دارید ; یعنی می دانید که بازار دست خریداران ( صعودی ) است یا فروشندگان ( نزولی ) ; و همین امر به تنهایی می تواند موفقیت معامله شما را تضمین کند .
یکی از استراتژی های موفق در استفاده از روند بازار بدین شکل است که منتظر اصلاح بازار باشید و سپس به دنبال یافتن یکی از الگو ها یا همان سیگنال های حرکات قیمتی باشید .
این یکی از موثرترین روش ها برای معامله در بازار است ; اگر به این شرایط ; حمایت یا مقاومت بازار را هم اضافه کنید ; ایده آل ترین وضعیت را برای ورود به بازار در اختیار خواهید داشت ( اصل انطباق ) .
نمودار بالا به خوبی نشان می دهد که روند کلی بازار صعودی است و وقتی که قیمت تا حمایت ( مقاومت قبلی بازار ) اصلاح شده ; الگوی کندل پوششی صعودی ظاهر شده است ; این بهترین زمان برای خرید است ;.
پرایس اکشن RTM چیست؟
پرایس اکشن RTM یکی از انواع پرایس اکشن هاست که می تواند به تریدر یا معامله گر در جهت کسب سود بیشتر کمک بزرگی کند، سرمایه گذاران بزرگ بازار ارزهای دیجیتال ( کریپتوکارنسی - cryptocurrency) از روش پرایس اکشن به میزان زیادی برای معاملات خود استفاده می کنند، این روش بدون استفاده از هیچ اندیکاتوری و تنها با استفاده از فاکتور قیمت و گذشته مسیر کوین یا توکن مورد نظر صورت می گیرد، به همین خاطر این روش یکی از محبوب ترین روش های تحلیل است؛ توجه داشته باشید سبک های تکنیکال در تمامی بازارهای مالی موجود، مورد استفاده قرار می گیرد.
آشنایی با پرایس اکشن
تحلیل در بازارهای مالی بر دو نوع تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال تمرکز دارد، تحلیل تکنیکال بر موضوعات، شناخت کندل و همچنین پیاده سازی استراتژی ها معاملاتی سروکار دارد. همچنین دیگر تحلیل بازار ارزهای دیجیتال یعنی تحلیل فاندامنتال با اخبارهای بازار سیگنال های خرید یا فروش را به معامله گران می دهد، قابل ذکر است که یکی از مهم ترین بخش های بلاک چین نیز تحلیل درون زنجیره ای است. پرایس اکشن یکی از تحلیل های تکنیکال است که با توجه به مهم ترین فاکتور خود یعنی قیمت، سیگنال های خرید یا فروش را به سرمایه گذاران می دهد، این تحلیل انواع مختلفی دارد که در جدول زیر آنها را مشاهده می کنید.
انواع پرایس اکشن های موجود در بازار ارزهای دیجیتال |
پرایس اکشن مدل RTM |
پرایس اکشن مدل ال معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی بروکس |
پرایس اکشن مدل Woods |
پرایس اکشن مدل Lance |
فلگ لیمیت مهم ترین بخش RTM
پرایس اکشن RTM مخفف اسم شخص خاصی نیست، برای مثال پرایس ال بروکس به احترام این شخص نام گذاری شده است اما RTM مخفف (Read The Market) است. معنی این سه کلمه این است که شما با این روش می توانید مارکت یا همان بازارهای مالی را بخوانید، جوابی که در نهایت شما با آموزش دیدن این سبک بدست می آورید این است که قیمت چه هدفی دارد؟ الان کجاست؟ از کجا آمده است و به کجا خواهد رفت؟ این ها تماما از دل فلگ ها و دقیق تر از آن، در دل اف ال هاست (FL)، چرا که سفارش های اصلی در این بخش از بازار بارگذاری می شوند. برای فهم راحت تر که چرا به این مناطق اف ال یا فلگ لیمیت می گویند بهتر است تنها چند دقیقه به تصویر بالا با دقت فراوان نگاه کنید، شاید تنها چیزی که برای خواندن ساختار مارکت نیاز داشته باشید همین باشد.
تمامی چارت پر شده است از این شکل، در ابتدا به دنبال یک منطقه ای باشید که درگیری بین خریدار و فروشنده شروع شده باشد، این همان بیس است که یکی از ساختار های بعد از دراپ یا رالی به وجود می آید، اتفاقی که می افتد این است که در این ناحیه بیس، یکی از خریدارها یا فروشندگان پیروز خواهند شد و قیمت به سمت شخصی میل پیدا می کند که برنده این نبرد باشد. می توان اینگونه برداشت کرد که این جایزه آن هاست اما باید گفت که قیمت قبل از حرکتش اعلام می کند که به کدام سمت خواهد رفت و این اعلام با اینگلف صورت می گیرد، اینگلف به معنای نفوذ بوده و با کندل اینگلف یا پوشاننده کاملا متفاوت است.
نفوذ به خارج از محدوده شما به این معنی است که دیگر چیزی جلوی راه قیمت را در آینده نخواهد گرفت، پس از این بیس یک رالی یا دراپ داریم که در عکس بالا چون این بازی را خریداران برده اند، رالی قیمت که همان POLE است هدیه به خریداران است، حال بعد از این پاداش، جنگی دوباره بین خریداران و فروشندگان رخ می دهد، به نظر شما جایزه این جنگ دوباره چیست؟ قطعا که همیشه هدف و جایزه این جدال میان این دو گروه یک حرکت شارپ و قوی است، این را می توان همان غنیمت جنگی دانست، لذا این جنگ دوباره نیز نقش همان بیس را بازی خواهد کرد؛ منطقه ای که در آن بالاخره پیروز می شوند نیز فلگ لیمیت یعنی محدوده پرچم نام دارد؛ تمام حرکت قیمت از قبل با اینگلف (ENG) به نمایش در می آید.
مباحث مهم پرایس اکشن RTM
شاید می توان گفت که بزرگترین مبحث مهم پرایس اکشن RTM فلگ لیمیت هاست، فلگ لیمیت ها ناحیه ای هستند که سفارش های مارکت میکر از آن جا شروع می شود، جایی که باید تصمیم گیری کنند حرکت قیمت نیز در حوالی این محدودهاست، نام این مناطق تصمیم گیری دیسیژن پوینت یا به اختصار DP است؛ اما برای فهم بیشتر باید گفت که پایه اول آموزش RTM این است که ابتدا از اف تی آر شروع کنید، چرا که بیس آر تی ام همان عرضه و تقاضاست، تنها این سبک پیشرفته شده است.
مقایسه پرایس اکشن مدل RTM با پرایس اکشن مدل Lance
هنگامی که معامله گران بازار با استفاده از اندیکاتورها و الگوهای کلاسیک تحلیل های خود را پیش می بردند و اکثر مواقع با ضرر از بازار مالی خارج می شدند، شخصی به نام ایف (If Myante) متوجه شد که موسسات و بانک ها برای بدست آوردن پول معامله گران خرد (کوچک و کم سرمایه)، با دستکاری و ایجاد ترفندهایی بر روی نمودار پیشروی بازار سرمایه قصد فریب دادن این دسته از سرمایه گذاران را دارند. تصمیم گرفت تا یک آکادمی تاسیس کند و با بررسی دقیق نمودار تمام این فریبها را کشف کند؛ تلاش چندین ساله وی برای کشف راز بازار و تحرکات قیمت سبک قدرتمندی از پرایس اکشن را بوجود آورد که نامش RTM است.
نوع دیگری از پرایس اکشن، پرایس اکشن ال بروکس است، به علت بهینه بودن این روش تکنیکال، ال بروکس توانسته است طرفداران زیادی را به سمت خود جذب کند.
ستاپ های ال بروکس یکی از کامل ترین در پرایس اکشن است.
جهت آشنایی با پرایس اکشن و تحلیل نمودارها می توانید دوره پرایس اکشن را تهیه کنید.
(لنس بگز) یکی از معامله گران حرفه ای بازار جهانی است، وی فعالیت اصلی خود را در بازار فارکس انجام می داد و در بازارهای دیگری همچون معاملات آتی نیز فعالیت می کرد. این معامله گر با نوشتن کتاب پرایس اکشن لنس بگز و ارائه دوره های آموزشی پرایس اکشن خود کمک بزرگی به معامله گران این بازارها کرده و افراد زیادی به روش او معاملات خود را انجام میدهند. آقای لنس بگز با ارائه این کتاب سعی کرده است تا تمامی مباحث مربوط به استراتژی پرایس اکشن را در آن ارائه دهد.
لنس بگز Lance Beggs معامله گر حرفه ای فوق العاده خوب و محترمی می باشد که درک خوبی از مباحث مهم پرایس اکشن از جمله: تجزیه و تحلیل تکنیکال، پرایس اکشن ساختار بازار، مدیریت ریسک و سرمایه، ترکیب مناطق با احتمال زیاد برای خرید و فروش و روانشناسی معامله گری را داشته و به همین کیفیت آن ها را به شاگردان خود و در محصولاتش ارائه میدهد.
ستاپ های معاملاتی پرایس اکشن Lance
ستاپ های معاملاتی بازار ارزهای دیجیتال با شناسایی ضعف در حرکت فعلی قیمت به دست میآید. فرصتهای معاملاتی در محدوده سطوح حمایت و مقاومت در تایم فریم معاملاتی و تایم فریم بالاتر مشخص میشوند.
ستاپ های معاملاتی لنس بگز |
ستاپ تست حمایت و مقاومت |
ستاپ شکست ناموفق |
ستاپ پولبک بعد از شکست |
ستاپ پولبک ساده در روند |
ستاپ پولبک پیچیده در روند |
ستاپ تست حمایت و مقاومت (TST)
ستاپ حمایت و مقاومت در شرایطی ایجاد می شود که قیمت توانایی عبور از این دو محدوده را ندارد لذا زمانی که قیمت در عبور از این محدوده ها ناتوان باشد، این سطوح حفظ خواهند شد. احتمال موفقیت این معامله در شرایطی بالاتر است که قیمت به مقاومت های تایم فریم بالاتر واکنش نشان دهد.
ستاپ شکست ناموفق (BOF)
همان طور که در تصویر بالا مشخص است، قیمت پس از رسیدن به محدوده حمایت و مقاومت به آن نفوذ کرده و از آن عبور کرده است اما قیمت، توانایی ادامه حرکت موفقیت آمیز خود را ندارد و مجدد به داخل محدوده باز می گردد. مفهوم این ستاپ این است که تریدرها یا معامله گران بازار ارزهای دیجیتال هنگام شکست قیمت وارد معامله شده اند، لذا بازار توانایی کافی برای ادامه مسیر را ندارد؛ عدم توانایی ادامه مسیر سبب میشود معامله گران ذکر شده به دام بیوفتند و خروج آن ها سبب فشار بیشتر در جهت مخالف شکست خواهد شد.
ستاپ پولبک بعد از شکست (BPB)
در این مدل، قیمت پس از عبور از محدوده حمایت و مقاومت، یک پولبک ضعیف را ایجاد می کند، این نشان دهنده ضعف در مسیر پولبک و قدرت حرکت در مسیر جدید است. نکته قابل توجه برای کاربران حوزه ارزهای دیجیتال، بررسی کردن حرکت مسیر است تا نشانه های ضعف را مشاهده کند.
در صورت مشاهده ضعف در پولبک بعد از شکست به دنبال ستاپ معاملاتی BPB باشید. برای ورود به معامله در هر یک از ستاپها میبایست نسبت مناسب ریسک به ریوارد و تریگر ورود خصوصا در محدوده قیمتهای عمده فروشی LWP فراهم باشد.
ستاپ پولبک ساده در روند (BP)
قابل توجه ترین و مهم ترین نکته تحلیل حرکات قیمتی در بازار ارزهای دیجیتال این است که بازار همواره در جهت قدرت و خلاف جهت ضعف حرکت میکند. معامله گران بزرگ از این پولبک های ضعیف برای یافتن معامله گرانی که به اشتباه در خلاف جهت روند وارد شدهاند و خروج آنها حرکت در مسیر روند اصلی را تقویت میکند، استفاده میکنند.
تحلیل کندل به کندل حرکات قیمت کمک میکند تا زمان پایان پولبک ها را شناسایی کنیم. یکی از نواحی که احتمال اتمام پولبکها را تقویت میکند، کف و سقف نوسان پیشین میباشد.
در شکل بالا توجه به کف و سقف نوسان های پیشین که احتمال بیشتری برای اتمام پولبکها را نمایان میکند، نشان داده شده است.
ستاپ پولبک پیچیده در روند (CPB)
در این ستاپ ورود به معامله بعد از تحقق پولبکهای پیچیده اتفاق می افتد چرا که این ستاپ متشکل از چندین نوسان و یا اصلاح زمانی و فرسایشی بوده است. با مشاهده ضعف در این اصلاح پیچیده میتوان به دنبال ستاپ معاملاتی CPB بود. وقوع PBهای ناموفق که تاکنون قیمت در جهت روند حرکت نکرده، میتواند سبب فرصت CPB شود.
ستاپ CPB فرصتهای معاملاتی قویتر، مطمئنتر و با سود بیشتری نسبت به ستاپهای PB ایجاد مینماید.
ستاپ های پرایس اکشن مدل RTM
ستاپ های پرایس اکشن مدل RTM |
QM |
Diamond |
Can Can |
QM در پرایس اکشن RTM
یکی از قدرتمندترین الگوریتم ها در پرایس اکشن RTM، ستاپ QM است، این الگوریتم با عرضه و تقاضا سرمایه گذاران بازار ارزهای دیجیتال سروکار دارد. در این الگو QM روند صعودی ابتدا قیمت، یک قله ساخته و سپس یک کف می سازد. قیمت دوباره بالا رفته و قله بالاتری می سازد و مجدد برگشته و کفی پایین تر از قبل را می سازد. در این حالت محدوده بین دو قله زون QM ما خواهد بود؛ اما می توان این نقطه ورود را بهینه کنید. از نظر تحلیل تکنیکال، الگوی سر و شانه یک نمودار پیش بینی کننده است که معمولاً نشان دهنده روند چرخشی است که در آن بازار از صعودی به نزولی یا بالعکس تغییر می کند.
این الگو مدت هاست که به عنوان یک الگوی قابل اعتماد که معکوس روند را پیش بینی می کند، مورد استقبال قرار گرفته است. قبل از ادامه، مهم است که به خاطر داشته باشید که الگوی سر و شانه تقریباً هرگز کامل نیست، به این معنی که احتمالاً نوسانات قیمتی اندکی در بین شانه ها و سر وجود خواهد داشت و شکل گیری الگو به ندرت در ظاهر آن کاملاً شکل میگیرد. از سوی دیگر شناخت مفهوم ناحیه مقاومت و حمایت بسیار مهم است؛ اما باید گفت که الگوی QM همان الگوی تکنیکالی سر و شانه است، با این تفاوت که نقطه ورود و همچنین ریسک به ریوارد بهتری را به شما هدیه می دهد.
Diamond در پرایس اکشن RTM
این الگو زمانی تشکیل می شود که الگو QM در نمودار چارت شکست خورده باشد. این الگو به الگو الماس نیز معروف است چرا که با وصل کردن قله (HH) به قله بالاتر یعنی قله (HHH) و سپس وصل کردن این خطوط به کف پایین تر (LL) یک الماس تشکیل می شود؛ الگو Diamond زمانی شکل می گیرد که fail ،QM شده باشد (قیمت آن را اینگلف کند)؛ در الگو الماس چهار اینگلف رخ می دهد و بدین ترتیب استاپ 4 دسته از تریدرهای اصلی بازار زده می شود و نقدینگی ایجاد می شود.
Can Can در پرایس اکشن RTM
نواحی Can Can در روش پرایس اکشن RTM به زون هایی گفته می شود که انتظار واکنش های تند قیمت در آنجا زیاد است چرا که گره های اصلی قیمت در این زون ها دیده می شود؛ ابتدا قیمت یک DBD می سازد، که بیس آن یک Authentic zone است، این بیس یک زون عرضه است و شما به عنوان تریدر باید انتظار بازگشت قیمت را داشته باشید؛ لازم به ذکر است که برعکس این موضوع نیز صادق است.
الگوهای نموداری (Chart patterns) در تحلیل تکنیکال
الگوهای نموداری قیمت یکی از بخشهای اساسی تحلیل تکنیکال هستند. این الگوها چندین بار در بازار تکرار میشوند و تشخیص آنها نسبتا آسان است. یکی از ویژگیهای این الگوها این است که در هر تایم فریمی ظاهر میشوند. بنابراین همه معاملهگران اعم از نوسانگیران، معاملهگران کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت میتوانند از این الگوها برای تحلیل نماد مورد نظرشان استفاده کنند. یکی از مزیتهای این الگوها شناسایی به موقع نقاط ورود و خروج است.
در حالت کلی الگوهای نموداری به 2 دسته تقسیم میشوند:
- الگوهای کلاسیک
- الگوهای هارمونیک
الگوهای کلاسیک
الگوهای کلاسیک خود به 2 گروه عمده تقسیم میشوند:
الگوهای بازگشتی (Reversal patterns) و انواع آن
همانطور که از نام این الگوها پیداست، در این الگوها روند قیمت تغییر میکند. بدان معنا که اگر این الگوها در روند صعودی شکل گیرند، نشانگر تغییر روند فعلی به روند نزولی و کاهش قیمتها هستند. همچنین اگر این الگوها در روند نزولی ایجاد شوند به معنای تغییر روند فعلی به روند صعودی و افزایش قیمتها هستند. با استفاده از این الگوها میتوان حداقل میزان اصلاح سهم را تشخیص داد و فرصتهای معاملاتی خوبی را کشف کرد.
در ابتدا به نکات مهم زیر توجه کنید:
- یکی از مهمترین شروط ایجاد الگوهای بازگشتی، وجود یک روند اولیه است.
- اولین سیگنال تغییر روند اکثرا زمانی بهوجود میآید که یکی از خطوط روند شکسته شود.
- هرچه اندازه الگو بزرگتر باشد و در مدت زمان بیشتری تشکیل شده باشد، اعتبار آن بیشتر است.
- برای تایید همه الگوهای نموداری، افزایش حجم معاملات عامل مهمی بهشمار میرود.
الگوهای بازگشتی انواع مختلفی دارند که در ادامه این مقاله به معرفی آنها میپردازیم.
الگوی سر و شانه
یکی از قابل اعتمادترین و مهمترین الگوهای بازگشتی، الگوی سروشانه است. همانطور که در تصویر مشاهده میکنید این الگو از سه قله متوالی تشکیل شدهاست. این قلهها به ترتیب شانه چپ، سر و شانه راست نام دارند.
این الگو خود به 2 نوع سر و شانه سقف و سر و شانه کف تقسیم میشود. الگوی سر و شانه سقف در پایان یک روند صعودی شکل میگیرد و حاکی از نزولی شدن روند است. الگوی سر و شانه کف در روند نزولی شکل میگیرد و نشان از صعودی شدن روند است.
برای مشخص کردن هدف قیمتی در این الگو، فاصله سر الگو تا خط گردن را اندازه گرفته سپس به همین اندازه از ناحیه شکست خط گردن پایین بروید. این فاصله حداقل کاهش قیمت شما خواهد بود. برای سروشانه کف نیز بههمین صورت است ولی جهت اندازهگیری عوض میشود.
الگوی سقفها و کفهای دوقلو
بعد از الگوی سر و شانه، بیشترین الگویی که در بازار مشاهده میکنید الگوی سقفها وکفهای دوقلو است. الگوی سقف دوقلو بهصورت حرف "M" و الگوی کف دوقلو بهصورت حرف "W" میباشد. برای تعیین هدف قیمتی در الگو سقف دوقلو، ارتفاع الگو از نقطه بالایی تا نقطه شکست را اندازه بگیرید و به همان اندازه از نقطه شکست پایین بروید. این فاصله حداقل کاهش قیمت شما میباشد. برای کف دوقلو نیز به همین صورت اما در جهت برعکس میباشد.
الگوی سقفها و کفهای سه قلو
الگوی سقف و کف سه قلو نسبت به الگوهای قبلی کمتر دیده میشود. الگو سقف سهقلو شبیه الگوی سروشانه سقف است اما سقفهای آن در سطوح یکسانی قرار دارند. الگو کف سهقلو نیز مانند الگو سروشانه کف میباشد با این تفاوت که هر 3 کف آن در سطوح یکسانی قرار دارند.
الگوهای ادامه دهنده (Continuation patterns)
الگوهای ادامهدهنده همانطور که از اسمشان پیداست، نشاندهنده ادامه حرکت قیمت در جهت روند میباشند. توجه داشته باشید که لزوما همه این الگوها باعث ادامه روند نمیشوند و در بسیاری از این الگوها بازگشت روند شکل میگیرد.
الگوی مثلث
این الگو معمولا جزء الگوهای ادامه دهنده معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی است اما همانطور که قبلا گفتیم ممکن است در برخی موارد همانند الگوهای برگشتی عمل کنند. در کل 3نوع الگوی مثلث وجود دارد :
- مثلث افزایشی (صعودی): همانطور که در تصویر میبینید این الگو دارای یک خط پایینی افزایشی و خط بالایی آن تقریبا صاف است و معمولا باعث ادامه روند صعودی میشود.
- مثلث کاهشی (نزولی): این الگو باعث نزول قیمت میشود. کاملا شبیه مثلث صعودی است با این تفاوت که خط بالایی مثلث کاهشی و خط پایینی تقریبا صاف و افقی است. در بیشتر موارد این الگو بیانگر ادامه روند نزولی است. : مثلث متقارن تغییری در روند ایجاد نمیکند و اکثرا بهصورت الگوی ادامهدهنده است.
الگوی پرچمهای مثلث و مستطیل
یکی از مواردی که باعث ایجاد الگوهای پرچم میشود، وجود حرکتی شارپ و تقریبا بهصورت خط مستقیم است. سپس در این الگوها قیمت به اصطلاح کمی استراحت کرده و به روند خود ادامه میدهد.
نمونههایی از این الگو را در تصاویر زیر مشاهده میکنید. همانطور که میبینید شیب پرچم برخلاف جهت روند قبلی است.
الگوی کنج
الگوی کنج نیز مانند الگوی پرچم، شیب آن برخلاف جهت روند است. هرگاه شیب کنج رو به پایین باشد، کنج افزایشی است و هرگاه شیب کنج رو به بالا و برخلاف روند باشد، الگوی کنج کاهشی است.
در شکل زیر یک الگوی کنج نزولی را مشاهده میکنید.
الگوی مستطیل
الگوی مستطیل بیانگر مکثی در بازار است و قیمت برای مدتی بین 2 خط افقی معامله میشود. حالت دیگری از این الگو، الگو مستطیل نزولی است که در روند نزولی شکل میگیرد.
الگوی فنجان و دسته
در الگوی کاپ یا فنجان و دسته، فنجان که به شکل حرف "U" میباشد و به عنوان یک سیگنال صعودی محسوب میشود.
الگوهای هارمونیک(Harmonic Patterns)
در الگوهای هارمونیک، با تعدادی ساختار هندسی سر و کار دارید که از دنباله فیبوناچی پیروی میکنند. برخلاف الگوهای کلاسیک شناسایی الگوهای هارمونیک در بازار کار آسانی نیست و نیاز به تمرین زیادی دارد. معاملهگران در تلاشاند تا با استفاده از این الگوها حرکات بعدی قیمت را به درستی پیشبینی کنند. این مبحث نخستین بار توسط فردی به نام گارتلی بیان شد و سپس توسط افراد دیگری مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت.
در بیشتر اوقات الگوهای هارمونیک روند بازار را به درستی تشخیص میدهند و اشاره به فرصتهای مناسب ورود دارند. به همین علت از الگوهای بسیار مهم به شمار میآیند.
بهطور کلی اغلب این الگوها از 5 نقطه تشکیل شدهاند و به شکل حروف " M " یا " W" انگلیسی هستند. نقاط الگوها با حروف X ,A ,B ,C ,D نامگذاری میشوند. با این حال هر الگو قوانین مخصوص خود و نسبتهای فیبوناچی متفاوتی دارد.
گاهی ممکن است از خود بپرسید که آیا الگویی که تشخیص دادهام هارمونیک است یا خیر؟ برای اینکه کاملا از تشخیص خود مطمئن شوید، از 2 موج قبلی یک فیبوناچی ریتریسمنت روی موج AB ایجاد کنید. سپس یک فیبو ریتریسمنت از نقطه A به D رسم کنید. درصورتیکه 2 سطح روی هم قرار بگیرند شما با الگوهای هارمونیک سر و کار دارید و حالا باید باتوجه به شرایط نوع الگو خود را تشخیص دهید.
الگوی AB=CD
این الگو از 4 نقطه تشکیل شده است. همانطور که از نام این الگو پیداست، الگوی AB=CD بر این مبنا است که موج AB باید با موج CD برابر باشد. در واقع با استفاده از فیبوناچی اکستنشن اگر نقطه اول را همان نقطه A، نقطه دوم را نقطه B و نقطه سوم را C در نظر بگیرید، سطح 1فیبوناچی بیانگر تارگت اصلی و نقطه D خواهد بود. که در این نقطه انتظار برگشت روند وجود دارد.
نکته: اگر اصلاح BC نسبت به AB هر مقداری شود، میتوانید عدد 1 را بر آن مقدار تقسیم کنید و سپس تارگت فیبوناچی رتریسمنت یا پروجکشن را بدست آورید. یعنی اگر نسبت اصلاح BC به AB برابر با 0.618 شود، عدد 1 را بر این مقدار تقسیم کنید، جواب شما 1.618 میشود که برابر با همان سطح 1 اکستنشن میباشد.
از رایجترین نسبتها که در این الگو استفاده میشود میتوان نسبت 61.8 یا 78.6 برای اصلاح موج BC نسبت به AB و همچنین نسبت 127.2 یا 161.8برای اصلاح CD نسبت به BC را در نظر گرفت.
الگوی گارتلی
یکی از راههای شناسایی الگوی گارتلی، قرارگیری نقطه D بین موج XA میباشد معاملهگری با الگوهای حرکات قیمتی و در این حالت موج AB، موج XA را به اندازه 0.618 اصلاح میکند. همچنین موج BC به اندازه 0.382 تا 0.886، موج AB را اصلاح میکند. درنهایت موج CDهم به اندازه 1.27 تا 1.618 موج BC را اصلاح میکند. موج AD نیز موج XA را به اندازه 0.786 اصلاح میکند. در نقطه D با مشاهده علائم بازگشت روند میتوانید وارد یک پوزیشن مخالف روند CD شوید.
الگوی خفاش
الگوی خفاش شباهت زیادی به الگوی گارتلی دارد منتهی نسبت به آن دقیقتر است. در این الگو موج AB، موج XA را به اندازه 0.382 تا 0.5 اصلاح میکند. همچنین موج BC به اندازه 0.382 تا 0.886 اصلاح میکند و موج CD، موج BC را به اندازه 1.618 تا 2.618 میتواند اصلاح کند. موج AD نیز موج XA را به اندازه 0.886 اصلاح میکند.
الگوی پروانه
تفاوت الگوی پروانه با دو الگوی قبلی این است که در این الگو نقطه D پایینتر از نقطهX قرار دارد و اصلاح بیشتری دارد. موج AB به اندازه 0.786 موج XA را اصلاح میکند. موج BC به اندازه 0.382 تا 0.886 موج AB را اصلاح میکند و همچنین موج CD به اندازه 1.618 تا 2.24 موج قبلی خود یعنی BC را اصلاح مینماید. در نهایت موج AD به اندازه 1.27 موج XA را اصلاح میکند.
الگوی خرچنگ
الگوی خرچنگ بسیار مشابه الگوی پروانه است ولی محاسبات آن متفاوت است. یکی از شاخصههای این الگو، آن است که موج CD نسبت به موج قبلی خود موج بلندی میباشد. این الگو دارای 5 نقطه میباشد. در این الگو موج AB، موج XA را به اندازه 0.382 تا 0.618 اصلاح میکند. موج BC به اندازه 0.382 تا 0.886 موج AB را اصلاح میکند. موج CD به اندازه 2.618 تا 3.618 موج BC را اصلاح کرده و در نهایت موج AD به اندازه 1.618 موج XA را اصلاح مینماید.
الگوی سایفر
در الگوی سایفر موج AB به اندازه 0.382 تا 0.618 موج XA را اصلاح میکند. موج BC به اندازه 1.13 تا 1.41 موج AB را اصلاح کرده و موج CD به اندازه 1.27تا 2.00 موج BC را اصلاح مینماید. در نهایت موج AD به اندازه 0.786 موج XA را اصلاح میکند. یکی از شاخصههای این الگو این است که نقطه C بالاتر از نقطه A قرار میگیرد.
الگوی 3 درایو
این الگو بسیار شبیه الگو AB=CD میباشد با این تفاوت که الگو 3 درایو دارای 5 نقطه است. این الگو در حالت صعودی دارای 3 موج صعودی و 2 موج اصلاحی است. در حالت نزولی برعکس این موارد صادق است.
الگوی کوسه
در الگوی شارک یا کوسه، موج AB به اندازه 1.13 تا 1.618موج XA را اصلاح میکند. موج BC به اندازه 1.618 تا 2.24 موج AB را اصلاح میکند. در نهایت موج XC موج OX را به اندازه 0.886 اصلاح مینماید. در این الگو 1.13 یکی از مهمترین سطحهای این الگو میباشد. یکی از شاخصههای این الگو این استه که نقطه B بالاتر از نقطه X قرار دارد.
نکته: تصاویر فوق همگی بیانگر حالات صعودی الگوهای نامبرده هستند. الگوهای نزولی برعکس الگوهای فوق میباشند.
نحوه معاملات الگوهای هارمونیک
در صورت تشکیل هر کدام از الگوهای نام برده و مشاهده سیگنالهای برگشت میتوانید با تارگتهای زیر وارد معامله شوید:
- سطح 61.8 موج CD
- نقطه C
- نقطه A
- سطح 127.2 موج AD
- سطح 161.8 موج AD
جمعبندی
الگوهای هارمونیک و کلاسیک میتوانند نقاط ورود و خروج مناسبی را معرفی کنند. البته به یاد داشته باشید که باید نشانههای دیگری را نیز مورد توجه قرار دارد. به منظور آموزش بورس، سایر مقالات آموزشی کارگزاری اقتصاد بیدار را نیز مطلعه فرمایید.
تحلیل حرکات قیمتی یا پرایس اکشن چیست؟
حرکات قیمتی یا پرایس اکشن (Price Action) یکی از روش های معاملاتی در بازارهای مالی است. یعنی هر چیزی که در بازار مورد معامله قرار گیرد و بتوان برای آن نمودار قیمتی رسم کرد را می توان به کمک استراتژی حرکات قیمتی تحلیل و معامله کرد. از بازار فارکس گرفته تا بازار های سهام و کالا.
حرکات قیمتی تنها بر خود قیمت تمرکز دارند. معامله گر در این روش، حرکات قیمت در طول زمان را زیر نظر می گیرد و محتمل ترین محدوده یا سطوحی را که امکان واکنش بازار به آن وجود دارد را پیدا می کند. در اصل حرکات قیمتی به دنبال پاسخ دادن به این سوال است که در کدامین قیمت های بازار، عرضه و تقاضا بر هم غلبه می کنند.
همان طور که گفته شد، استراتژی حرکات قیمتی با خود قیمت و تاریخچه آن سر و کار دارد. برای همین این روش به عنوان زیر شاخه ای از تحلیل تکنیکال شناخته می شود. اما با تحلیل های رایج تکنیکال تفاوت بزرگی دارد. سادگی مهمترین ویژگی استراتژی حرکات قیمتی است. در این استراتژی اندیکاتور های تکنیکال جایی ندارند. هیچ محاسبه خاصی وجود ندارد. تمرکز استراتژی تنها بر بخش مهم و بنیادین بازار، یعنی عرضه و تقاضاست.
تغییرات عرضه و تقاضا به همراه الگوهای سیگنال یابی حرکات قیمتی منجر به صدور سیگنال های سریع در بازار فارکس می شود. چون در تحلیل های حرکات قیمتی ما همواره در محدوده های بازگشتی وارد بازار می شویم، نسبت ریسک به ریوارد، یا میزان حد ضرر به حد سود معامله در بهترین وضعیت قرار دارد. و با تعیین سطوح و محدوده های محتمل بازگشتی می توان به راحتی قبل از ورود به معامله وضعیت ریسک به ریوارد را بررسی کرد.
عملکرد هر معامله گری معمولا از طریق میزان افت سرمایه در برابر بازدهی و همچنین تعداد معاملات موفق در برابر معاملات زیان ده سنجیده می شود. هر معامله گری می تواند با انتخاب صحیح اهرم و حجم معامله، میزان ریسک معاملات خود را کاهش دهد. اما اینکه معامله گری بتواند تعداد معاملات سود ده خود را افزایش دهد، بیشتر به استراتژی معاملاتی وی بستگی دارد. در استراتژی حرکات قیمتی اصلی به نام اصل تطابق وجود دارد، که تنها زمانی به معامله گر اجازه ورود به بازار یا معامله کردن را می دهد که همه شرایط حکایت از شانس بالای موفقیت معامله داشته باشند. برای همین، معامله گرانی که از این استراتژی استفاده می کنند، معمولا عملکرد بهتری دارند. یکی از دلایلی که موسسات بزرگ سرمایه گذاری مثل صندوق های پوششی از این استراتژی استفاده می کنند هم همین است. درصد موفقیت در معاملات استراتژی حرکات قیمتی بالاست.
تحلیل حرکات قیمتی یا تحلیل پرایس اکشن کجا منتشر می شود؟
تحلیل پرایس اکشن از تحلیل تکنیکال سرچشمه گرفته است. روش تحلیل بازار فارکس بر اساس استراتژی پرایس اکشن (حرکات قیمتی) روشی ساده و در عین حال کارآمد برای تحلیل بازارهای مالی محسوب می گردد. پرایس اکشن تلاش می کند محتمل ترین سناریو بازار را پیش بینی کند و با استفاده از الگوهای حرکات قیمت نقطه ورود و خروج معامله را مشخص نماید. معامله گران در این سبک، ابتدا به بررسی و ارزیابی وضعیت فعلی بازار فارکس پرداخته و سپس با استفاده از اصول و قوانین اساسی حرکات قیمتی، محتمل ترین سناریو بازار را پیش بینی و با استفاده از الگوهای حرکات قیمتی اقدام به معامله می کنند. برای مشاهده تحلیل های پرایس اکشن ایران بورس آنلاین اینجا را کلیک کنید.
چگونه آموزش تحلیل پرایس اکشن در بازار فارکس ببینم؟
در بخش آموزش ایران بورس آنلاین دو دوره آموزشی جهت آموزش تحلیل حرکات قیمتی یا تحلیل پرایس اکشن در بازار فارکس وجود دارد. دوره کوتاه و دوره کامل. در این دوره های آموزشی تحلیل فارکس سعی شده تا یکی از قوی ترین استراتژی های معاملاتی بازار فارکس معرفی شود. پرایس اکشن یا حرکات قیمتی (Price Action) یکی از ساده ترین و در عین حال قوی ترین استراتژی های معاملاتی فارکس است که توسط موسسات مالی سرمایه گذاری و همچنین معامله گران خرد مورد استفاده قرار می گیرد.
دوره کوتاه تحلیل پرایس اکشن در بازار فارکس را اینجا مطالعه نمایید
دوره کوتاه تحلیل پرایس اکشن در بازار فارکس را اینجا مطالعه نمایید
تحلیل تکنیکال بورس چیست، ابزار های آن کدام اند؟
تحلیل تکنیکال (technical analysis)، روشی است که با تکیه بر تحلیل دادههای درونی بازار، در یافتن نقاط مناسب خرید و فروش به معاملهگران کمک میکند. بر خلاف تحلیل بنیادی که تلاش میکند ارزش موضوع مورد معامله را ارزیابی کند، تمرکز تحلیل تکنیکال بر روی الگوهای حرکت قیمت، سیگنالهای معاملاتی و بسیاری ابزارهای نموداری دیگر است. در این مقاله تلاش میکنیم این موضوع را بیشتر باز کنیم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال، آنگونه که به طور معمول در بازار شناخته میشود، برای اولین بار توسط شخصی به نام چارلز داو (Charls Dow) و در نظریه داو در اواخر قرن ۱۹ میلادی معرفی شد. در بیش از یک قرنی که از عمر تحلیل تکنیکال میگذر، محققین بسیاری به تکامل و بسط این روش کمک کردهاند. در نتیجه امروزه ابزارهای به مراتب گستردهتری تحت عنوان تحلیل تکنیکال به کار گرفته میشوند.
فرضهای اساسی تحلیل تکنیکال
امروزه، تحلیل تکنیکال سه فرض اساسی و بنیادین دارد:
۱. همه چیز در قیمت بازار لحاظ شده است. این فرض، محل بیشترین انتقادات به تحلیل تکنیکال است. چرا که با استناد به این فرض، دیگر نیازی به تحلیل بنیادی نیست. تحلیل تکنیکال معتقد است که همه چیز (شامل روانشناسی معاملات، عوامل بازار و شاخصهای بنیادی شرکت، در قیمت بازار سهام (یا هر نماد معاملاتی دیگر) تاثیرگذار بودهاند.
۲. قیمت به صورت رونددار حرکت میکند. قیمت، در روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در حرکت است. این یعنی قیمت تمایل بیشتری به تداوم روند قبلی دارد تا تغییر آن. بخش عمده تحلیلهای تکنیکال نیز به شناسایی صحیح روند بستگی دارند.
۳. تاریخ، تمایل به تکرار خود دارد. طبیعت تکرارشونده حرکات قیمت معمولا به روانشناسی معاملات نسبت داده میشود. این موضوع با توجه به اینکه ریشه در ترس یا هیجان دارند، به میزان زیادی قابل پیشبینی هستند. به همین دلیل، تحلیلگران تکنیکال با بررسی الگوهای حرکتی قیمت تلاش میکنند این احساسات را شناسایی و به دنبال آن حرکات آتی قیمت را تخمین بزنند.
محدوده دید تحلیل تکنیکال
اساسا در هر بازاری که دادههای تاریخی معاملاتی آن موجود باشد میتوان از تحلیل تکنیکال بهره جست. این یعنی تحلیل تکنیکال میتواند در بازارهای سهام، آتی، کالا، درآمد ثابت، جفتارزها و موارد دیگر به مفید واقع شود. افزون بر این، تحلیل تکنیکال میتواند در هر قاب زمانیای (به شرط وجود دادههای کافی) مورد استفاده قرار بگیرد.
از بررسی حرکات ریز قیمت در قاب زمانی چند دقیقهای تا بررسی حرکات بلند مدت هفتگی و ماهانه، همگی در تحلیل تکنیکال ممکن هستند. همین مساله باعث میشود تحلیل تکنیکال کاربرد گستردهای در تمامی بازارها داشته باشد و متناسب با شخصیت و روحیات معاملهگران مختلف، از این روش تحلیلی بهره برد.
ابزارهای تحلیل تکنیکال
واقعیت آن است که تحلیل تکنیکال، دنیایی بسیار پویاست. نمیتوان آن را محدود به چند ابزار خاص کرد. با این وجود، ابزارهایی هستند که به دلیل کثرت و عمومیت استفاده، به نوعی تبدیل به ابزارهای کلاسیک و جدایی ناپذیر از این تحلیل شدهاند. در اینجا، برخی از مهمترین و پرکاربردترین این ابزارها را معرفی میکنیم.
روند در تحلیل تکنیکال
بخش عمدهای از تحلیلهای تکنیکال مبتنی بر شناسایی روند حرکتی قیمت است. شناسایی صحیح روند در بازار واقعی (و نه در بررسی گذشته بازار) کاری بسیار دشوار است. اما اگر این کار به درستی صورت بپذیرد، فرصتهای فوقالعادهای را در اختیار معاملهگران برای یافتن نقاط ورود و خروج قرار میدهد.
حمایت و مقاومت
شناسایی سطوح حمایت و مقاومت، بخش پرکاربرد دیگر در تحلیل تکنیکال است. این سطوح به طول کلی شامل دو نوع میشوند:ایستا (قیمت مشخص) و پویا (به مرور زمان تغییر میکنند). شناسایی این سطوح وابسته به شناسایی صحیح نقاط بازگشتی قوی بازار (پیووت) است. هر پیووت، یک سطح حمایت/مقاومت بالقوه است. با اتصال پیووتهایی که در یک راستا قرار دارند میتوان خطوط حمایت/مقاومت پویا (داینامیک) رسم کرد.
- انواع خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
ابزار پر کاربرد دیگر در تحلیل تکنیکال، ابزارهای فیبوناچی است. بعد از شناسایی روند، به کمک فیبوناچی اصلاحی میتوان سطوح بازگشتی قیمت در مسیر اصلاح حرکت پرشتاب گذشته را تخمین زد.
به کمک فیبوناچی بسطیافته نیز میتوان تخمین زد پس از پایان یک اصلاح، قیمت به چه میزان میتواند در جهت روند به حرکت خود ادامه دهد.
- خطوط و اعداد فیبوناچی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال
الگوهای قیمتی
مجموعه الگوهای قیمتی که شامل الگوهای ادامه دهنده و بازگشتی میشوند نیز به شدت پر کاربرد هستند. الگوهای بازگشتی نظیر سر و شانه، کف یا سقف دوقلو (یا سهقلو) و… میتواند به شناسایی پایان (ولو مقطعی) یک روند کمک کند.
ابزارهای ادامه دهنده مانند پرچم، مثلث و… نیز میتواند به معاملهگر، در شناسایی زمان و قیمت مناسب جهت همراه شدن با روند یاری رساند.
اندیکاتور و اسیلاتور
اندیکاتورها و اسیلاتورها به شدت در میان فعالان بازارهای مالی پرکاربرد هستند. این ابزارها، در حقیقت چیزی بیش از یک سری محاسبات روی قیمت و حجم معاملات نیستند. با این حال، بسیاری از تحلیلگران از این ابزارها برای گرفتن تایید سیگنال معاملاتی استفاده میکنند.
معروفترین اندیکاتور و اسیلاتورها شامل شاخص قدرت نسبی (RSI) میانگین متحرک، MACD، شاخص جریان نقدینگی، ایچیموکو و… هستند.
الگوهای شمعی در تحلیل تکنیکال
سبک خاص دیگری که بین بسیاری از معاملهگران مرسوم است، استفاده از الگوهای شمعی است.در این روش، بر اساس حرکات قیمت در شمعها، تصمیمات معاملاتی گرفته میشود. برخی معاملهگران از الگوهای شمعی در کنار دیگر ابزارها (مثلا برای تایید واکنش بازار به سطوح فیبوناچی) استفاده میکنند.
اما برخی دیگر از معاملهگران که به شدت با اندیکاتورها مخالف هستند، الگوهای شمعی را حداکثر در ترکیب با سطوح حمایت/مقاومت، بهترین ابزار برای معاملات میدانند. معروفترن الگوهای شمعی عبارتاند از پوشا، چکش، ستاره صبحگاهی، فرفره، سهتفنگدار و…
معایب تحلیل تکنیکال
بزرگترین تردید در اعتبار تحلیل تکنیکال به اصل اقتصادی نظریه بازارهای کارا باز میگردد. بر اساس این نظریه، قیمت بازار بازتابی است از اطلاعات گذشته و حال حاضر و در نتیجه راه دیگری برای بهرهگیری از الگوها برای کسب سود بیشتر از بازار نیست.
اقتصاددانان و تحلیلگران بنیادی نه تنها معتقدند هیچ اطلاعات اضافی سودمند و قابل استفادهای در دادههای قیمتی و حجمی وجود ندارد بلکه اساسا فرض تکرار تاریخ در تحلیل تکنیکال را به چالش میکشند. به اعتقاد این گروه، قیمت نه در مسیر تکرار گذشته بلکه به صورت تصادفی حرکت میکند.
نقد دیگری که به تحلیل تکنیکال وارد میشود، توانایی این روش در تحلیل بازار را به چالش میکشد. بسیاری معتقدند که اگر فلان روش تکنیکال در بازار جواب میدهد، به دلیل حقانیت تحلیل تکنیکال نیست بلکه به دلیل آن است که بسیاری معاملهگران از آن روش خاص استفاده میکنند.
طبیعی است که اگر تعداد زیادی از معاملهگران روی قیمت میانگین ۱۰۰ روزه به دنبال خرید باشند، سفارشات زیادی آنجا گذاشته میشود و قیمت به آن سطح واکنش نشان میدهد. این واکنش، نه به خاطر تحلیل درست تحلیلگران بلکه به خاطر کثرت کسانی است که به تصور تحلیل درست رفتار بازار، در آن قیمت اقدام به ثبت سفارش کردهاند.
جمعبندی
جدا از انتقاداتی که به تحلیل تکنیکال میشود، این روش تحلیلی به خصوص زمانی که از عینیت برخوردار باشد، ابزاری فوقالعاده برای ارزیابی کمی گذشته بازار است. این امر، به شدت میتواند به دقت در طراحی، تست و پیادهسازی استراتژیهای معاملاتی کمک کند.
با این حال، بسیاری از معاملهگران به دلیل داشتن درک و تصورات نادرست در مورد تحلیل تکنیکال، استفاده نادرست و نابهجایی از آن میکنند. پرداختن به باورهای نادرست درباره تحلیل تکنیکال، نیازمند مقالهای جداگانه و مفصل است.
دیدگاه شما